جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۸ آبان ۹, پنجشنبه

سوزاندن کتاب‌های زرتشتیان به‌دستور طاهر ذوالیمینین

از: ویلیامز جکسون

بر زرتشتیان چه گذشت؟

از سفرنامه‌ی ویلیامز جکسن


فهرست مندرجات

.



آبراهام ولنتاین ویلیامز جکسن

از چپ به راست: مانک‌جی نوشیروان‌جی (Maneckji Nusserwanji Dhalla)، ویلیامز جکسون (A. V. Williams Jackson)، هنری سلویس (Henry Clews)، و جلال منیف بای (Djelal Munif Bey)، به‌سال ۱۹۱۴ میلادی، در دانشگاه کلمبیا.

آبراهام والنتاین ویلیامز جکسون (Abraham Valentine Williams Jackson) (زادهٔ - مرگ ۱۹۳۷) متخصص آمریکایی زبان‌های هندواروپایی بود، که در سال ۱۸۶۲ میلادی در شهر نیویورک زاده شد و دانش‌آموخته‌ی دانشگاه کلمبیا و دارای دکترای فلسفه و حقوق و متون انسانی - به‌سال ۱۸۸۷ میلادی از این دانشگاه - بود. او دستور زبان اوستایی را تدوین کرد که هم‌چنان اصلی‌ترین کاری‌ است که در این زمینه انجام پذیرفته‌ است. از او به‌عنوان نخستین ایران‌شناس بزرگ آکادمیک آمریکایی یاد شده‌ است.

ویلیامز جکسون، در سال ۱۹۰۱ راهی هندوستان شد و با پارسیان هند از نزدیک آشنا گردید. در ۱۹۰۳ برای نخستین‌بار به ایران و آسیای میانه سفر کرد و در این مسافرت بود که از کوه بیستون بالا رفت تا سنگ‌نبشته‌ی داریوش بزرگ را از نردیک بخواند. حاصل این سفر کتاب سفرنامه‌ی جکسن یا با عنوان اصلی‌ «ایران در گذشته و حال» است که در سال ۱۹۰۶ در نیویورک منتشر شد. هم‌چنان جکسن در ۱۹۱۱ به هندوستان و بین سال‌های ۱۹۱۸–۱۹۱۹، به ایران، و باز در ۱۹۲۶ به هند، افغانستان و ایران سفر کرد. او در ۸ اوت ۱۹۳۷، در شهر نیویورک درگذشت. از او آثاری زیاد از چمله: سروده‌ی زرتشت، دستور زبان اوستایی هم سنجی‌شده با سانسکریت، بازخوانی اوستا، زرتشت، پیامبر ایران باستان، دین ایرانی، از قسطنطنیه تا میهن عمر خیام، فهرست نسخه‌های خطی ایرانی پیشکش شده به موزه‌ی متروپولیتن و چامه‌سرایی آغازین ایرانی به‌جا مانده است. در این میان کتاب «زرتشت، پیامبر ایران باستان» به جکسن شهرت بخشید و به‌عنوان یکی از شاهکارهای تحقیق باقی ماند.

آن‌چه در پی می‌آید، بازنویسی سرگذشت زرتشیان در عهد طاهریان هرات، براساس روایت «سفرنامه جکسن» در سال‌های ۱۹۰۱ تا ۱۹۰۳ میلادی است.

سوزاندن کتاب‌های زرتشتیان به‌دستور طاهر ذوالیمینین

حدود یک‌ قرن و نیم بعد از حمله و غلبه‌ی تازیان، یا اگر دقیق‌تر بگوییم در سال ۸۲۰ میلادی (۲۰۶ ھ.ق) حکمران خراسان مردی بود به‌نام طاهر[۱] و او همان کسی است که سلسله طاهریان را تأسیس کرد و لقب ذوالیمینین داشت. طاهر حکمران جبار و متعصبی بود و خصومت تعصب‌آمیز او با زرتشتیان و نوشته‌های مقدس آنان حد و حصری نمی‌شناخت. مردی مسلمان که اصلاً از اعقاب یک خانواده‌ی زرتشتی بود بر آن شد تا دل وی را بر زرتشتیان نرم سازد، از این‌رو نسخه‌ای از کتاب اندرز بزرگمهر را، که مجموعه‌ی نصایح و سخنان حکیمانه‌ی بزرگمهر، وزیر انوشیروان عادل بود، به‌وی تقدیم داشت؛ و اجازه خواست برای استفاده‌ی امیر آن را به‌عربی ترجمه کند. طاهر سؤال کرد «آیا کتب زرتشتیان هنوز موجود است؟» و چون پاسخ مثبت شنید، فرمانی صادر کرد که هر فرد زرتشتی باید به وزن یک من از کتب زرتشتی و پارسی به‌نزد او آورد، بدان قصد که سوزانده شود. فرمان وی چنین خاتمه می‌پذیرفت که هرکس از این حکم نافرمانی کند کشته می‌شود. گوینده‌ی روایت افزود؛ از این‌جا می‌توان تصور کرد چقدر از زرتشتیان در این فاجعه جان خود را از دست دادند، و چه مقدار کتاب و آثار ارزنده از میان رفت.[٢]

دولتشاه سمرقندی در تذکرةالشعرای خود این روایت را درباره‌ی داستان عاشقانه‌ی وامق و غذرا، که به‌قول وی «خوب حکایتی» بود که به‌وسیله‌ی عده‌ای از علما و ادبا تألیف یافته و به پیشگاه انوشیروان (۵۳۱-۵۷۹ میلادی) تقدیم شده بود، ذکر می‌کند[٣]، و حادثه را به عبدالله بن طاهر[۴] (۸۲۸-۸۴۰ میلادی = ۲۱۳-۲۲۶ ھ.ق) نسبت می‌دهد. این داستان، به‌صورتی‌که اکنون در میان زرتشتیان شایع است، به‌طور جالبی نشان می‌دهد که آنان چگونه با سماجت تمام به روایت از میان رفتن آثارشان در نتیجه‌ی غلبه‌ی اسلام و نیز حمله‌ی اسکندر گجستک تاسی می‌جویند.[۵]


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی بازنویسی شده است.


[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- طاهر ابن حسین یا طاهر ذوالیمین (۱۵۹-۲۰۷ ھ.ق) از سرداران بزرگ عباسیان، و موسس سلسله‌ی طاهریان. وی در ۲۰۵ یا ۲۰۶ ھ.ق از طرف مأمون به حکومت خراسان نامزد شد، و در ۲۰۶ ھ.ق نام مأمون را از خطبه بینداخت و دعوای استقلال کرد، اما کمی بعد وفات یافت (ظاهراً مسموم شد). م.
[٢]- ابراهم و. ویلیامز جکسن، سفرنامه‌ی جکسن ایران در گذشته و حال، ص ۴۱۱
[٣]- متن تذکرةالشعرأ در این مورد به‌شرح زیر است: «حکایت کنند که امیر عبدالله ابن طاهر که به روزگار خلفای عباسی امیر خراسان بود، روزی در نیشابور نشسته بود. شخصی کتابی آورد و به‌تحفه پیش او بنهاد. پرسید که این چه کتاب است؟ گفت قصه‌ی وامق و عذراست و خوب حکایتی است که حکما به‌نام شاه انوشیروان جمع کرده‌اند. امیر عبدالله فرمود که ما مردم قرآن خوانیم و به‌غیر از قرآن و حدیث پیغمبر چیزی نمی‌خواهیم؛ ما را از این نوع کتاب در کار نیست، و این کتاب تألیف مغان است و پیش ما مردود. و فرمود تا آن کتاب را در آب انداختند، و حکم کرد که در قلمرو من هر جا که از تصانیف و مقال عجم و مغان کتابی یاشد جمله را بسوزانند». م.
[۴]- عبدالله ابن طاهر (۱۸۲-۲۳۰ ھ.ق) سومین امیر از سلسله‌ی طاهریان؛ پسر طاهر ذوالیمینین. در ۲۰۶ ھ.ق حاکم شام و در حدود ۲۱۱ ھ.ق حاکم مصر شد. در ۲۱۳ ھ.ق به حکومت خراسان رفت. در زمان جانشینان مأمون (معتصم و واثق) نیز امارت خراسان را داشت. حنظله‌ی بادغیسی، شاعر پارسی‌گوی، به دربار او انتساب داشت؛ و ابوتمام، شاعر عرب، او را مدح‌ها گفت. این‌که نویسنده‌ پایان امارت عبدالله طاهر را ۸۴۰ میلادی (۲۲۶ ھ.ق) نوشته صحیح نیست، و وی تا ۲۳۰ ھ.ق امارت کرده است. م.
[۵]- سفرنامه‌ی جکسن، صص ۴۱۱-۴۱۲.


[] جُستارهای وابسته




[] سرچشمه‌ها

ابراهم و. ویلیامز جکسن، سفرنامه‌ی جکسن ایران در گذشته و حال، ترجمه‌ی منوچهر امیری و فریدون بدره‌ای، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، چاپ دوم - مهرماه ۱۳۵۷ خ.