جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۸ آبان ۵, یکشنبه

خیانت وجود افغانستان یک‌پارچه را تهدید می‌کرد

از: ج. ان. دیکسیت

دفترچه خاطرات افغانستان

خیانت وجود افغانستان یک‌پارچه را تهدید می‌کرد


فهرست مندرجات

.



فصل سوم

گورستان تانک‌های روس‌ها، در شرق کابل.

افغانستان به‌دلیل موقعیت ژئواستراتژیک خود و نزدیکی به‌قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای بارها مورد حمله قرار گرفته که آغاز آن به‌زمان پیش از تولد مسیح توسط اسکندر مقدونی باز می‌گردد و پس از آن نیز عرب‌ها، مغول‌ها، امپراتوری انگلیس و شوروی برای اشغال این کشور تلاش کردند، اما با توجه به‌روحیه استعمارستیزی مردم این کشور اگرچه اشغالگران به‌طور کوتاه در خاک آن حضور یافتند اما این اشغال‌گری آن‌ها همواره با مقاومت مردم افغانستان روبه‌رو بود و در نهایت هیچ‌کدام قادر نبودند تا به‌طور کامل بر افغانستان کنترل یابند و در نهایت با متحمل‌شدن تلفات سنگین مجبور به ترک این کشور شدند.

در ۲۶ بهمن‌ماه سال ۱۳۶۸ ژنرال «یوری گروموف» آخرین نظامی شوروی سابق در افغانستان با عبور از «آمو دریا» از طریق پل حیرتان و ترک خاک این نقطه پایانی بر حضور تقریباْ ۱۰ ساله امپراتوری شوروی بر افغانستان گذاشت. حضوری که به‌عقیده‌ی بسیاری از کارشناسان نه‌تنها هیچ دستاوردی برای مسکو نداشت، بلکه با تحمیل هزینه‌های فراوان شمارش معکوس برای پایان عمر اتحاد جماهیر شوروی را نیز آغاز کرد و در نهایت این اتفاق به فروپاشی ابرقدرت شرق انجامید.

دلایل شکست شوروی در افغانستان از ابعاد مختلفی از جمله روحیه‌ی استعمارستیزی مردم مسلمان افغانستان و یک‌پارچگی آنان در برابر تجاوز و اشغالگری، وضعیت جغرافیایی این کشور و کوهستانی‌بودن آن هم‌چنین وضعیت پراکندگی جمعیت قابل بررسی است.

«گرِگ دابس» روزنامه‌نگار سرشناس آمریکایی از تجربه‌ی حضورش در افغانستان در زمان اشغال شوروی این‌گونه سخن می‌گوید: پس از چند روز حضورم در افغانستان برای پوشش نزدیک حمله شوروی به این کشور برایم مشخص شد که تجهیزات نظامی برتر اشغال‌گران هرگز به‌قدرت مقاومت مجاهدین نیست و هر چه جنگ طولانی‌تر می‌شد شاهد بودم که جنگجویان افغان نیز برای خروج تا آخرین نیروی اشغالگر از کشورشان مصمم‌تر می‌شدند. سرانجام روس‌ها، شکست خود را در گورستان امپراطوری‌ها آزمودند.


خاطرات سال ۱۹۸۳

هفتم ژانویه ۱۹۸۳

جشن هیجدهمین سالروز پایه‌گذاری حزب دموکراتیک مردم افغانستان (PDPA) و حمله‌ی عمومی گسترده‌ای به پهنای افغانستان علیه ایالات متّحده. سیاست‌گذاری‌های افغانستان مهمّ‌ترین رویدادهای این هفته بود. بزرگداشت هفتم ژانویه در تمامی افغانستان به‌عنوان هیجدهمین سالگرد بنیان‌گذاری PDPA برگزار شد. گردهمایی و تظاهرات اعضای حزب در تمامی شهرهای مهمّ کشور برگزار گردید تا رشد حزب را خاطرنشان کند و مهر تأیید دوباره‌ای بر وابستگی‌اش به انقلاب ثور بزند. کمیته‌ی برگزاری PDPA پیامی برای کادرهای حزب و ملّت صادر‌ کرد که همه را به «تلاش گسترده‌ای برای تثبیت دستاوردهای انقلاب ثور» فرا ‌می‌خواند. پیام چنین ادامه می‌یافت: «حزب دارد راهی سخت و دشوار از تلاش سیاسی، سازمانی و ایدئولوژیک را می‌پیماید و به‌خوبی توانسته‌است بر مرحله‌ی دوگانگی سازمان فائق آید و به ایجاد وحدت بپردازد.» این یک اعتراف صادقانه‌ی غیرمعمولی به‌وجود بحران درون PDPA بود. برای تلاش بیش‌تر در این زمینه، پیام کمیته‌ی مرکزی بیان می‌داشت که سر برآوردن امین و تره‌کی درست پس از جوانه‌زدن انقلاب ثور «خیانت و انحرافی بود که وجود افغانستان یک‌پارچه را تهدید می‌کرد هر چند مبارزان و وطن‌پرستان واقعی و انقلابیّون پای‌بند به انقلاب بر اوضاع مسلّط شده و این رهبری جدید طیف نیروهای مدافع و حامیان انقلاب افغانستان را گسترش داده و حزب دارد به یک قدرت سازماندهی‌شده‌ی ملّی تبدیل می‌شود.»

پیام در سطح گسترده‌ای چاپ و توزیع گردید. این پیام می‌تواند برگزیده‌ای موثّق از ارزیابی کادر رهبری مرکزی از دستاورد‌ها و شکست‌هایش طیّ سال ۱۹۸۲ تلقّی شود. پیام آشکارا در شناسایی مشکلات و کمبود‌ها صادق بوده و نیز در اظهار مجدّد فلسفه و منطق آن‌چه که مرحله‌ی جدید دموکراتیک انقلابی انقلاب ثور نامیده می‌شود بسیار گویاست.

اظهار ۲۷ دسامبر ۱۹۸۲ رئیس‌جمهور ریگان در حمایت از شورشیان افغانستان و زیر سؤال‌بردن بی‌پرده‌ی قانونی‌بودن رژیم کارمل موجب برآوردن فریادی بسیار قوی، پر ‌سر‌و‌صدا، خشن و گوش‌خراش از جانب حزب و دولت افغانستان گردید. این عکس‌العمل‌ها به‌شکل زیر ظهور و بروز یافتند:

الف) راهپیمایی‌ها و تظاهرات عمومی از سوی حزب و دولت در کابل، قندهار، هرات و مزارشریف برگزار شدند. راهپیمایی در کابل که در مقابل سفارت ایالات ‌متّحده برگزار شد جمعیّتی حدود بیست تا بیست‌و‌پنج هزار نفر را شامل می‌شد. این راهپیمایی از نظر شکل و الگوی این‌گونه تظاهرات‌ها در کشورهای سوسیالیستی غیرمعمول بود که در آن دو عضو دفتر سیاسی، دکتر آناهیتا راتب‌زاد و برادر کوچک‌تر رئیس‌جمهور کارمل، بریالی، رهبری راهپیمایی را بر عهده داشتند. سربلند، معاون نخست‌وزیر هم حضور داشت و این سه رهبر سخنرانی‌های طولانی در گردهمایی که بیرون سفارت ایالات‌ متّحده برگزار ‌شد ارائه‌ کردند. راهپیمایی‌ها در قندهار، هرات و مزارشریف مثل این راهپیمایی پرجمعیّت نبود. این راهپیمایی‌ها تحت ترتیبات امنیّتی بسیار شدید نیروهای مسلّح بودند. در کابل عناصری از شرکت‌کنندگان مردمی حضور داشتند ولی این هم تحت فشار دولت بود. از یک روز تعطیل استفاده شد و از تمامی مستخدمین دولت خواسته شد به راهپیمایی بپیوندند.

ب) صدور بیانیّه‌های رسمی و یک سلسله سخنرانی‌های عمومی توسّط رهبران برجسته که در آن‌ها ادّعای ریگان مبنی بر‌ این‌که اسلام در افغانستان در خطر است زیر سؤال رفت و به تمسخر گرفته شد. حمایت آمریکا از فعّالیّت‌های اسرائیل در خاورمیانه و ستیز آمریکا نسبت به کشورهای در حال توسعه‌ی عرب بعنوان نمونه‌های آشکاری از صدمه‌زدن آمریکا به اسلام ارائه ‌گردید. پرزیدنت ریگان هم‌چنین برای زیر سؤال بردن مشروعیّت رژیم کارمل مورد انتقاد قرار گرفت. این در حالی است که آمریکا از رژیم‌های نظامی خشن دیکتاتوری در تمامی دنیا حمایت می‌کند. آن‌چه که به‌ویژه قابل توجّه بود این‌که در اظهاراتی که رهبران می‌کردند و بیانیّه‌ای که خبرگزاری رسمی باختر صادر کرد شخص پرزیدنت ریگان مورد هجوم انبوهی از انتقادات و افترا‌ها قرار ‌گرفت. این انتقادات و افترا‌ها همانند اسید تا مرز سوزندگی پیش رفت. تاس این متون را گرفته و آن‌ها را از طریق کانال‌های بین‌المللی خویش منتشر ساخت.

می‌شود گفت فعّالیّت‌های شورشیان با تبادل آتش در شب سی‌و‌یکم دسامبر آغاز گردید. شهر کابل از حدود ساعت یازده شب تا سه بامداد شاهد تبادل گسترده‌ی آتش سلاح‌های سبک و نیمه سنگین بود. بعضی ازاین تبادل آتش‌ها درست نزدیک اقامتگاه من صورت گرفت. نیروهای دولتی و شوروی تلاش کردند اثرات آشکار این درگیری را به‌حدّاقل برسانند. با این ادّعا که آتش اسلحه‌های سبک بخشی اعلام شادی سربازان به‌خاطر شب سال نو بوده‌ است.

ممکن ‌است در این گفته حقیقتی وجود داشته باشد ولی این حقیقت را نتوانستند پوشیده بدارند که درگیری‌هایی سنگین بین نیروهای شورشی ‌و دولتی در شهر کابل و اطراف آن وجود داشته‌است. گزارش‌های مشابهی از حملات شورشیان به کاروان‌های نظامی و ساختمان‌های دولتی در هرات، قندهار، ننگرهار و پروان رسیده‌ است. امّا گزارش‌های رسانه‌های ارتباط جمعی غربی در مورد حمله به وزارت دفاع افغانستان، دارالامان و مجتمع سفارت روسیّه کاملاً دروغ است. این گزارش‌ها که منابعش از پیشاور ذکر می‌شود، مدّعی شده‌اند که فرض بر‌ این‌که حمله‌ای صورت نگرفته باشد، در مورد مصدومین چه می‌گویند؟ حمله‌ای که به‌طور واضح تاثیرگذار بود مربوط به خطوط انتقال نیرو از نیروگاه‌های برق مذکور در ماهی‌پر (Mahi Par) و سرابی در خارج از شهر کابل بود. این عملیّات بر برق بخشی از شهر کابل و نه تمامی شهر مؤثّر افتاد. مجبور شدند اعلام کنند طیّ نیمه‌ی دوم ماه دسامبر و هفته‌ی اوّل ژانویه، نیروهای دولتی تحت فشار بیش‌تری از‌ سوی شورشیان بوده‌اند. نیز اخبار و اطّلاعات تأیید شده‌ای حاکی است که شورشیان سلاح‌های پیشرفته‌تر ضدّتانک و ضدّهوایی از ایالات ‌متّحده و بریتانیا دریافت داشته‌اند. هم‌چنین تأیید شده‌است که جنگ افزارهای ضدّ‌تانک و ضدّ‌هوایی مناسب برای عملیّات نظامی کوهستانی به‌دست آورده‌اند.

نیروهای وزارت دفاع افغانستان اظهار داشته‌اند سه هنگ دیگر در ارتش منظم افغانستان تشکیل شده که هر یک از آن‌ها در بغلان، قندهار و کابل مستقر شده‌اند. این کار با تأمین سلاح‌های تازه به‌وسیله‌ی اتّحادشوروی صورت گرفته ‌است.

رهبران افغانی، به‌دیدار خود از مناطق مهمّ و مراکز بخش‌ها ادامه می‌دهند. دکتر صالح‌محمد زیری عضو دفتر سیاسی و رئیس جبهه‌ی ملّی میهن (Natianl Fatherland Front) از قندهار دیدار کرد؛ نیازمحمد مهمند دبیر کمیته‌ی مرکزی بازدیدی از ننگرهار داشت؛ عضو دفتر سیاسی و وزیر صنایع، آقای دانش، به پروان رفت. آن‌ها در راهپیمایی‌ها، برای اعضای حزب و واحدهای نیروهای مسلّح سخنرانی کردند و نیز پیام رضایتمندی و دلگرم‌کننده‌ای از سوی کارمل به این اجتماعات رساندند. جنبه‌ی جالب توجّهی از این سفر‌ها ادّعای شجاعت شخصی در وجود رهبران افغانی است که دست به‌این کار می‌زنند. آقای دانش به‌من گفت: «تعداد اندکی از همقطاران من [وزرا] تمایل به رفتن به پروان دارند. جای خطرناکی است. ولی من رفتم زیرا برای کامیابی انقلاب باید شجاعت داشت». آقای یاسین صادقی، کمیسر سیاسی نیروهای مسلّح افغانستان از مزارشریف دیدن کرد تا رهبری راهپیمایی‌های ضدّ ریگان در آن‌جا را به‌عهده بگیرد و برای فرماندهان واحد فرماندهی شمال ارتش افغانستان سخنرانی کند.

تاس [خبرگزاری رسمی شوروی] روز ۳۱‌ دسامبر بیانیّه‌ای رسمی صادر کرد که در آن به‌انتشار اخبار در مورد تغییرات احتمالی در سیاست‌های شوروی نسبت به افغانستان آشکارا و در سطح عمومی پاسخ داده ‌بود. نکات عمده‌ای که در این بیانیّه آمده ‌بود عبارت بودند از: «اتّحادشوروی بر وظیفه‌ی بین‌المللی خویش با هدف دفاع از افغانستان در مقابل دخالت مسلّحانه‌ی خارجی ادامه خواهد داد. در روزهای اخیر، سیاستمداران، سازمان‌های خصوصی و خبرگزاری‌ها که عمدتاً از کشورهایی هستند که رهبری جنگی تمام‌عیار را علیه جمهوری دموکراتیک افغانستان به‌راه انداخته‌اند، تلاش کرده‌اند به پراکنده‌کردن اظهارات گوناگون در مورد سیاست‌های اتّحادشوروی در قبال افغانستان بپردازند. این اظهارات درست نیستند.»

۱۴ ژانویه

یک حرکت ناگهانی عمده در فعّالیّت‌های شورشیان و تعداد بسیار زیادتری دیدار از سوی رهبران حزبی از بخش‌های گوناگون افغانستان اخبار برجسته‌ی هفته بودند. دکتر زیری عضو دفتر سیاسی و اسلم وطن‌جار از بخش‌های جنوبی و شرقی افغانستان دیدار کردند. زیری به قندهار و لشکرگاه رفت و وطن‌جار به پروان، خوست و پکتیا. اعضای کمیته‌ی مرکزی، نیازمحمد مه‌مند، سرلکشر یاسین صادقی و آقای آریان هم مسافرت‌های گسترده‌ای را به‌عهده گرفتند. مهمند به جلال‌آباد، پکتیا و هدّه رفت. صادقی به مزار‌شریف و بلخ رفت و آریان دیداری از ارزگان داشت. همانندی برنامه‌ریزی شده‌ای در اجرای این دیدار‌ها وجود داشت. این رهبران برای واحد‌های نظامی در محلّ استقرارشان یا شرکت‌کننده در گردهمایی‌های اعضای حزب که معمولاً در فرمانداری‌ها یا مراکز آموزشی امن تشکیل می‌شد شرکت می‌کردند و در آن‌چه که من آن‌را راهپیمایی عمومی دروغین می‌‌نامم پیرامون موضوعاتی چون امپریالیسم آمریکا و خیانتش در افغانستان سخنرانی می‌کردند. دیدار‌ها برای تقویت روحیّه‌ی سربازان و کادر‌های حزبی و برای برانگیختن نظر عمومی در مقابل حمایت آشکار ایالات ‌متّحده از شورشیان و مجاهدین بود.

این حقیقت که بازدید‌ها برای مقابله با فعّالیّت رو ‌به‌افزایش شورشیان تنظیم شده و کلّ کشور را تحت‌الشّعاع عملیّات خویش قرار ‌داده ‌بود، کاری بود که تصمیم آن از سوی رهبری گرفته می‌شد تا به‌این ترتیب تلاش خود را برای مقابله با تأثیر سیاسی و روانی اظهارات و فعّالیّت‌های ضدّ کارملی خارج از کشور انجام داده باشد.

من بر مبنای گفت‌وگویی که روز هشتم ژانویه با جوان‌ترین عضو PDPA در دفتر سیاسی، آقای رزم‌جو (Razemzo) داشتم به‌این جمع‌بندی رسیدم. وی در‌ حالی‌که مشکلات جدّی را که حزب و دولت در تثبیت موقعیّت داخلی با آن مواجه هستند بر‌می‌شمرد، خاطرنشان کرد در مقایسه با دوره‌ی تره‌کی و امین و حتّی در مقایسه با سال‌های ‌۱۹۸۱ و ‌۱۹۸۰ کادر‌های بالای حزب دارند تلاش هدفمندی را برای نزدیک‌شدن به مردم با پذیرش خطر از‌ دست‌‌دادن جان‌شان به‌کار می‌برند. رزم‌جو افزود بخشی از این دیدار‌ها هم، با هدف تأکید بر منافع موجود PDPA در تغییرات اجتماعی‌–‌اقتصادی و توسعه‌ی روستایی است. تمامی رهبرانی که به‌مناطق دور‌افتاده‌ی کشور سفر می‌کنند حدّاقل بخشی از وقت‌شان را به انجام کار‌های خیریّه همچون حفر یک کانال، ساختن راه یا لوله‌کشی یک نهر می‌گذرانند. رزم‌جو گفت این کار نه‌تنها حرکتی ایدئولوژیکی برای متقاعدکردن مردم مبنی بر این است که PDPA حسن نیّت دارد، بلکه در طول شش ماه گذشته برنامه‌ا‌ی اساسی منسجم و مستحکم ریخته شده‌ تا گویای علاقمندی حزب در توجّه به مشکلات معمولی جمعیّت روستایی باشد.

علی‌رغم همه‌ی این‌ها، شورشیان در تمامی افغانستان فعّال بوده و عملیّات بسیار گسترده‌تری را انجام داده‌اند. مناطقی در اطراف هرات و قندهار و بخش‌هایی از این شهر‌ها از سوی شورشیان با موفّقیّت مورد هجوم قرار گرفته‌اند. بر حجم برخورد شورشیان و دولت در کابل و بخش‌های پیرامون آن بسیار افزوده شده‌است. شورشیان پانزده تا هفده مشاور غیرنظامی شوروی را که بر روی طرح‌های شوروی-افغانستان در حوالی مزار‌شریف کار می‌کردند ربودند. گزارش‌هایی از فرار از بعضی از واحد‌های ارتش افغانستان رسیده که موجب برتری نیرو‌های شورشی گردیده است. اگر چه دولت تائید نمی‌کند که حالت تدافعی به‌خود گرفته است، تردیدی در این نیست که نیرو‌های دولتی در تمامی افغانستان تحت فشار قرار دارند و حتّی فرماندهان نظامی شوروی به این نظر رسیده‌اند که اگر قرار است در مقابله با شورشیان کامیابی حاصل شود، از نظامیان شوروی نبایستی خواسته شود در عملیّاتی که انجام می‌دهند محدودیّت‌هایی بر خود تحمیل کنند و مواظب شهروندان غیرنظامی و غیره باشند. (تقریباً پژواکی از نظراتی که در سال ۱۹۵۸ بار‌ها از افسران نیروهای مسلّح خودمان می‌شنیدیم. در آن‌زمان در ناگالند (Nagaland) که یک منطقه‌ی عملیّاتی بود آموزش نظامی می‌‌دیدم.)

برای نخستین‌بار در سال‌های اقامتم در کابل نیرو‌‌های شوروی را ملاحظه کردم که در طول روز در شهر مشغول گشت‌زنی بوده و مسئولیّت بازرسی‌های امنیّتی را به‌عهده داشتند. بین نهم تا یازدهم ژانویه مجاهدین کوشیدند به میکروریان (Mikro–Rayon)، مجتمع مسکونی روس‌ها در کابل، حمله کنند. نیرو‌های اطّلاعاتی افغانی اظهار داشته‌اند فعّالیّت‌های شورشیان از هم اکنون تا ماه مارس در تمامی افغانستان بسیار افزایش خواهد‌ یافت تا انگیزه‌ی سیاسی بیش‌تری از تاثیرگذاری بر دیدار کوردووز از این منطقه در تاریخی بین هیجدهم تا سی‌و‌یکم ژانویه برای شرکت در نشست غیر‌متعهّد‌ها داشته ‌باشند. او قرار‌ است اوایل ماه مارس به ‌دهلی بیاید. بر‌اساس منابع افغانی، ایشان برای حملات گسترده شورشیان در ماه‌های ژانویه، فوریه و مارس خود را آماده کرده‌اند. در حقیقت اقدامات امنیّتی در تمامی شهر‌های مهمّ افغانستان سخت‌تر و فشرده‌تر شده و حملات هوایی پیش‌گیرانه هم به‌وسیله‌ی نیروهای شوروی و افغانی بر مقر‌ّهای شناسائی شده‌ی شورشیان طیّ ماه گذشته افزایش یافته‌ است.

باید پیرامون مطلبی‌که پیش‌تر با اطمینان اعلام کردم که هیچ‌گونه حمله‌ای به مجموعه‌ی سفارت روسیّه و ستاد‌های دفاعی در کابل صورت نگرفته توضیحی بدهم. این خبر درست بود که برای این اهداف هیچ‌گونه اتّفاقی نیفتاد. امّا شورشیان موشک‌های دور‌بردی به هر دوی این ساختمان‌ها شلیک کرده ‌بودند که بدون این‌که خسارتی وارد کنند در فضا‌های باز بسیار نزدیک به ساختمان‌ها فرود ‌آمدند. گزارش‌های ارائه شده در رسانه‌های جمعی غربی و پاکستانی پیرامون این حملات اشتباه بود، زیرا آن‌ها حمله و اثر پیش‌بینی‌شده‌ی آن‌را بدون این‌که منتظر نتایج آن باشند پیش از موعد اعلام کردند.

گزارش‌های خبری در مورد دو افسر عالی‌رتبه‌ی افغانی منتشر شده‌است که «در روز‌های اخیر» فرار کرده‌اند؛ یکی سرتیپ میرکی که معاون مدیر کلّ سازمان اطّلاعات افغان است. دیگری افسری است به‌نام سرهنگ یا سرلشکر نواز. رسانه‌های ارتباط جمعی پاکستان و غرب قضیّه‌ی فرار و اظهارات این‌ها را با آب‌و‌تاب فراوان منتشر کردند. نکته‌ی جالب توجّه این‌ست که هر دوی این‌ها حدود سه یا چهار ماه قبل فرار ‌کردند. بر‌ اساس منابع افغانی کشف شده ‌بود که هر دو در فساد مالی و اختلاس دست داشته‌اند و هر دو حدوداً وقتی که قرار بود محاکمه شوند به ‌پاکستان گریختند.

مصاحبه‌ای که خبرگزاری نوووستی‌ (Novosti) روز‌های هشتم‌و‌نهم ژانویه یا همین حدود با نماینده‌ی مجلس ملّی در دهلی‌نو، آقای ثمین‌الدّین داشته در رسانه‌های جمعی افغانستان صفحه‌ی نخست را به‌خود اختصاص داده ‌است. بخش اصلی مصاحبه این‌ است: آقای ثمین‌الدّین گفت: «باچشمان خودم دیدم که علی‌رغم مشکلات و ناهمواری‌هایی که مردم افغانستان در مسیر خویش دارند در جهت توسعه‌ی اقتصادی و پیشرفت اجتماعی در حال حرکت هستند. هیچ حرکت ضدّاسلامی در سیاست ببرک کارمل و دولت انقلابی‌اش وجود ندارد. مسلمانان هند به‌خوبی از توطئه‌ی واشنگتن آگاهند. واشنگتن در‌ حالی‌که تظاهر به دوستی با مسلمانان می‌کند، عملاً سیاست تفرقه بیانداز و حکومت‌کن را در بین مسلمانان دنبال می‌‌کند. سیاست‌های افغانستان اصول اسلام را با راه حلّ پیشرفت‌های اجتماعی و اقتصادی ترکیب کرده‌ است. آزادی کامل مذهبی برای پیروان همه‌ی ادیان وجود دارد.»

فشار رو ‌به‌افزایش شورشیان بر کاروان‌های نظامی و نیز مراکز شهری برای نخستین‌بار به‌صورت گسترده‌ای تاثیری منفی بر شهر‌های مهمّ افغانستان بر جای گذاشت. کمبود برق بسیار زیاد شده و این موجب خاموشی شده‌است. تولید محصولات گازوئیلی و نفتی متأثّر از‌ این امر شده‌اند. صف‌های طولانی را در مراکز توزیع بنزین و گازوئیل می‌توان مشاهده کرد. قیمت ذغال و هیزم بالا رفته و در نتیجه قیمت موادّ غذایی و دیگر کالا‌های مصرفی اصلی افزایش یافته‌ است. در مورد بعضی اقلام مثل روغن خوراکی، گوشت، نمک و ادویه، درست در مقایسه با دو ماه پیش قیمت بین یکصد تا یکصد‌و‌پنجاه درصد رشد داشته است. در میان افغان‌های معمولی مردم به‌این نتیجه رسیده‌اند که به‌نظر می‌رسد در مقایسه با سه زمستان گذشته‌ی به‌اصطلاح مرحله‌ی جدید انقلاب ثور زمستان بسیار سختی در پیش باشد.

پس از سکوت عمدی یک ماهه، مسئولین افغانی بالاخره خسارت وارده در بغلان نزدیک مزار‌شریف در شمال کشور در نوزدهم دسامبر را که در‌ نتیجه‌ی زلزله پدید‌آمد تأیید کردند. یادآوری می‌شود که مرکز زلزله در خاورمیانه و در پاکستان ره‌گیری شد و دستگاه‌های زلزله‌نگاری در هند شدّت زلزله را ۸،۶ در مقیاس ریش‌تر اندازه‌گیری کردند. پژوهش‌های اوّلیّه توسّط خبرگزاری‌ها و دیپلمات‌ها تنها شامل اطّلاعات جسته‌وگریخته‌ای می‌شد که شش نفر کشته شده‌اند و خسارت عمده‌ای به‌بار نیامده است. امّا بی‌بی‌سی خبری داد که از منابع خودش نقل می‌شد که کشته‌شدگان، زخمی‌ها و خرابی‌ها در افغانستان بسیار فرا‌تر از این‌ها بوده‌ است. بی‌بی‌سی این خبر را بین هفتم و دهم ژانویه منتشر کرد که ظاهراً مسئولین افغانی را مجبور کرد اطّلاعات ریزتری ارائه دهند. یک خبر رسمی مورخ ۱۲ ژانویه تعداد کشته‌شدگان در ولایت بغلان را ۵۱۵‌ نفر و زخمی‌ها ‌را ۲۹۷۰‌ نفر اعلام کرد. این زلزله‌ [بر اساس همین خبر] در مناطق پل‌خمری و نهرین اتّفاق افتاده ‌بود. این مناطق در فاصله‌ی بین ۱۳۰‌ تا ‌۲۰۰‌ کیلومتری شمال و شمال‌غربی کابل قرار دارند. حدود هفت‌هزار خانه به‌طور کامل ویران و تقریباً چهارده‌هزار واحد مسکونی و کلبه با خاک یکسان شده ‌است. بیش از بیست‌هزار راس دام هم در این نواحی شمالی تلف شده‌اند.

نمی‌توانم پی‌ببرم منطق عجیب و غریب مسئولین افغانی و مشاورین روسی‌شان که آن‌ها را وادار کرد یک حادثه‌ی تأسّف‌بار طبیعی را که موجب هلاکت و زخمی‌شدن این‌همه انسان شد محرمانه بدارند، چه بوده‌ است. خیلی نیاز به فکر‌کردن و خود را دچار استدلال‌کردن ندارد زیرا وقوع زلزله به گناه‌های انقلاب ثور نسبت داده شد، گناه‌های واقعی یا خیالی. این حادثه‌ی ویژه و روشی که در این‌جا با آن برخورد شد، فرد را وا‌می‌دارد به‌این جمع‌بندی گریز ناپذیر برسد که از نظر روانی، حزب حاکم و مشاورین روسی آن‌ها را دچار بیماری بداند. این‌ها دچار خود‌برتر‌بینی شده و مردم معمولی زیردست را سزاوار آزار می‌بینند. این به نوبه‌ی خود، برای آنان که به مخالفت با ایشان برخاسته‌اند فرصتی فراهم می‌کند تا به‌انتقاد از آن‌ها بپردازند.

توافق‌نامه‌ای بین وزارت نیرو و انرژی افغانستان و اتّحادشوروی برای ساخت تاسیسات و دستگاه‌های ذخیره‌ی نفت در پل‌خمری بسته شد. بر اساس این موافقت‌نامه، اتّحادشوروی تانکرهایی با ذخیره‌ی اضافی ظرفیّتی معادل شش‌هزار مترمکعّب می‌سازد. پروژه‌ی بر پایه‌ی اعتبارات تجاری بلندمدّتی که از سوی اتّحادشوروی تامین می‌گردد انجام خواهد ‌شد.

افغانستان یادداشتی برای همه‌ی کشورهای اعطاکننده‌ی کمک از‌ جمله کشورهای غربی و آمریکای‌ شمالی فرستاده و از آن‌ها دعوت‌ کرده در میزگرد تبادل نظری که از سوی UNDPبرای کمک اقتصادی به ‌کشورهای کمتر ‌توسعه‌یافته سازماندهی شده و در ماه مه ۱۹۸۳ در ژنو برگزار می‌شود شرکت کنند. دکتر خلیل‌احمد ابوی معاون نخست‌وزیر افغانستان در امور برنامه‌ریزی در این مورد شخصاً به سفرا و کارداران این کشور‌ها تلفن کرده ‌است.

رسانه‌های افغانستان توجّه ویژه‌ای به دستگیری ولی‌خان، رهبران حزب مردم و دیگر نیروهای مخالف در پاکستان کرده‌اند. هم‌چنین اهمیّت خاصّی به گزارشی از مجلّه‌ی هندی بلیتز (Blitz) داده ‌شده که در کشمیر آزاد تعداد بسیار زیادی اعدام شده‌اند. این مقالات نسبتاً انتقادی در مورد اوضاع داخلی پاکستان و سیاست خارجی آن در تضادّ با خطّ‌ مشی قبلی در فعّالیّت‌های انتشاراتی افغانستان است. مسئولین افغانی همیشه انتقادشان از پاکستان را پیش از دیدار‌هایی که به‌وسیله‌ی نمایندگان سازمان ملل و غیره صورت می‌گرفته است کند می‌کرده‌اند. بلند‌کردن آوازشان درست پیش از دیدار کوردووز تاکتیک فشار نسبتاً جدیدی است.

معاون وزیر چکسلواکی در تجارت خارجی روز نهم ژانویه برای بحث و بررسی‌های امضأ مقاوله‌نامه‌ی تجاری و توافق‌نامه‌ی بازرگانی سه یا پنج‌ساله‌ای وارد کابل شد. انتظار می‌رود چکسلواکی تجهیزات مولّد نیرو، بافندگی و معدن‌شناسی را برای این موافقت‌نامه تامین نماید.

در رسانه‌های ‌جمعی افغانستان اصلاً اظهار ‌نظری در مورد انتخابات در کارناتاکا (Karnataka) و آندرا (Andhra) نشده ‌است اگر چه بعضی از رهبران افغانستان پرسش‌هایی در مورد پی‌آمد‌هایش مطرح کردند. به‌ ایشان اطمینان داده‌ام نتایج انتخابات، هر پی‌آمد داخلی که داشته باشد، نباید در مورد آن گزافه‌گویی شود و این‌که دولت ما تحت رهبری خانم گاندی حاکم و پا برجا باقی خواهد ‌ماند.


یکی از ماموریت‌های حساس در کابل

۲۰ ژانویه

اوضاع اجتماعی و نظم و مقرّرات داخلی در تمامی زمینه‌ها کمی بد‌تر از همین‌ زمان در سال گذشته شده است. کم‌شدن ذخایر، حمله به کاروان‌های نظامی و کلانتری‌ها، فرار، البته به تعداد کم، از ارتش و واحد‌های نیمه نظامی، از جلال‌آباد، قندهار، بامیان، خوست، مزارشریف و قندوز گزارش شده‌است. وضعیّت آب‌و‌هوا و شورشیان با هم ترکیب شده‌اند و قطعی طولانی برق، ضعیف شدن برق و کمبود سوخت و تولید و توزیع کالا‌های مصرفی تا حدودی زندگی در کابل را سخت کرده ‌است.

پس از فاصله‌ای تقریباً هیجده‌ماهه، نیروهای روسی طیّ روز در همه‌ی مراکز شهری در افغانستان از جمله کابل بیشتر دیده می‌شوند. درگیری بین شورشیان و نیروهای دولتی همراه با شرایط آب‌و‌هوایی انگیزه‌ی بیشتری برای مهاجرت از مناطق روستایی به سمت شهر‌ها بویژه به‌کابل فراهم آورده‌ است که بر شهرداری و تأسیسات مربوطه و منابع شهری فشار وارد می‌کند.

حوادث عمده‌ای که شورشیان طرّاحی کردند و طیّ دو هفته‌ی گذشته اتّفاق افتاد، مسئولین افغانی و شوروی را در وضعیّتی ناراحت کننده قرار داده ‌است. اوایل ژانویه کارگران شوروی در انبار غذا و گندم نزدیک مزارشریف ربوده شدند و تاکنون ردّی از آن‌ها بدست نیامده ‌است. اطّلاعاتی کلّی گویای این است که از طریق مناطق پرت افتاده‌ی مرزی جنوب شرقی افغانستان به ‌سمت پاکستان در حرکت بوده‌اند. مسئولین شوروی حدود یکصد تا یکصد‌و‌پنجاه زن از روستا‌های اطراف مزارشریف گروگان گرفته‌اند تا تضمینی برای تعیین محلّ و آزادی گروگان‌های روسی باشند. حتّی این گام هولناک تاکنون نتیجه‌ای به‌بار نیاورده ‌است. به‌نظر من، نیروهای شوروی که از بین مردم روستایی گروگان گرفته‌اند گامی کوته‌بینانه برداشته‌اند. گروگان‌گیری زنان اقدامی کاملاً غیر‌عاقلانه است و تنها موجب ایجاد خشم بیشتر و مشکلات فراوان‌تر هم برای مسئولین روسی و هم رژیم کارمل خواهد شد.

حادثه‌ی دوم شورش حدود یکصد سرباز از واحد بیست‌و‌پنجم بخش پیاده‌نظام ارتش افغانستان مستقر در منطقه‌ی خوست در ولایت پکتیا بوده‌است. فرمان‌های اکیدی از کابل و گردیز صادر شده‌است تا به شدّت با این نارضایتی برخورد شود. حدود سی یا چهل سرباز شورشی وقتی عملیّات تلافی‌جویانه آغاز شده خطوط را ترک کرده و فراری شدند. البته رسانه‌های غربی در مورد این رویداد اغراق‌آمیز سخن گفته و اعلام کرده‌اند حدود یکصد تن از سربازان فرار کرده به مجاهدین پیوسته‌اند. اطّلاعات ما می‌گوید این قسمت از داستان درست نیست. حتّی چهل سرباز یا همین حدودی که از خطوطشان فرار کردند، فقط فرار کرده‌اند. هیچ اطّلاعات تأیید شده‌ای وجود ندارد که این‌ها به طرف مقابل پیوسته باشند. در وضع موجود در افغانستان، بایستی مشخّصاً بگویم لازم است با دقّت بین سرباز‌هایی که از واحد‌هایشان فرار می‌کنند، و فرار برای پیوستن به طرف مقابل، فرق قائل شویم. در بیشتر موارد افرادی که از نیروهای مسلّح فرار می‌کنند با سلاح‌هایشان در مناطق روستایی گم‌و‌گور می‌شوند زیرا از درگیری‌های طولانی و مقاومت‌های ادامه‌دار خسته شده‌اند.

همین الآن از کنسولمان در جلال‌آباد گزارش‌هایی دریافت کردم که خبر جریان مشابهی را می‌دهد. حدود چهل کارآموز نظامی از آکادمی ملّی نظامی که برای برنامه‌ای آموزشی به جلال‌آباد رفته‌بودند هنگام برگشت به کابل در کمین می‌افتند و‌ همگی در اتوبوسشان می‌‌سوزند. دستور داده‌شده مسئولین نظامی جلال‌آباد مورد بازجویی قرار گیرند که چرا ترتیب انتقال این افسران آموزش دیده‌ی جوان از طریق هوا صورت نگرفته است. این واقعه نه تنها بیانگر کمبود همکاری فیزیکی بلکه نبود پیش بینی حوادث نظامی در کشور از جانب‌ بعضی مسئولین افغانی است.

این حوادث بی‌تردید بر روحیّه و حسّ اعتماد ‌به‌نفس مشاورین و کارمندان در سطح‌های میانی و پائینی تاثیر گذاشته‌ است. ولی فکر نمی‌کنم روحیّه‌ی پائین در این سطوح تاثیری بر کلّ سیاست‌های شوروی یا سیاست‌های دولت افغانستان بگذارد.

گزارشی عجیب‌و‌غریب و در عین حال تأیید نشده از فعّالیّت‌های شورشیان برایم آورده‌اند. این گزارش در مورد احمد‌شاه‌مسعود است که رهبر شورشی و فرمانده‌ی نیرو‌های شورشی دره‌ی پنجشیر است. گزارش می‌گوید آقای مسعود یک حزب سیاسی اسلامی جدید بوجود آورده‌ که جنگ سیاسی را با توزیع کارت‌های عضویّت جدید در تاجیکستان و ازبکستان شوروی به داخل مرز شوروی کشانده‌است. مسعود وابسته به گروه شورشیان ربّانی است و ربّانی ادّعا کرده ‌است که حدود بیست‌هزار از این نوع کارت‌ها را در ایالت‌های شوروی توزیع کرده و این سازمان عضویّت حدود دو‌هزار روسی را بدست آورده است. من کاملاً اطمینان ندارم این گزارش صحّت داشته باشد یا این تاکیتکی که ازسوی شورشیان پیش گرفته شده جوابگو باشد. روس‌ها مجبورند در مقابل هرگونه تلاش این چنینی شدیداً واکنش نشان دهند.

اما جمعبندی کلّی بصورت گریز‌ناپذیر اینست که طیّ دوماه یا شش‌هفته‌ی گذشته شورشیان بیشتر ادّعا کرده‌اند در موضع تهاجمی قرار داشته‌اند که بر روحیّه و روان مسئولین افغانی و شوروی در سطح عوامل اجرایی تاثیر گذاشته است.

از اواسط دسامبر در رسانه‌های غربی ادّعا‌هایی علیه رژیم کارمل مطرح شده و این رژیم مورد انتقاد قرار گرفته است. دلایل عمدتاً شکست رژیم کارمل در استفاده از موفّقیّت‌هایی برنامه-ریزی شده علیه شورشیان بوده‌ است که نتوانسته‌ در طول شش هفت ماهه‌ی سال ۱۹۸۲ به آن‌ها جامه‌ی عمل بپوشد. اگرچه حضور شوروی اگر نگوییم تنها عامل، عامل اصلی ثبات بشمار می‌رود، از نوامبر ۱۹۸۲ شورشیان توانسته‌اند نه تنها دیگر مراکز شهری بلکه حتّی در خود کابل بعنوان پایتخت بر رژیم کابل فشار وارد آورند. رسانه‌های غربی با بهره‌برداری از امتیاز زمینه‌ی موجود، دارند به ایجاد فشاری سیاسی ادامه می‌دهند، هم بر روس‌ها و هم بر افغان‌ها، به ویژه حول‌و‌حوش دیدار قریب‌الوقوع نماینده‌ی سازمان ملل آقای کوردووز و برگزاری نشست غیر‌متعهّد‌ها در دهلی در ماه مارس.

درحالیکه این بعنوان یک تاکتیک موجبات آشفتگی مسئولین شوروی و افغانی را فراهم آورده، تا آنجا که من می‌بینم به‌نظر نمی‌رسد تأثیری بر سیاست‌ها یا تمایلات شوروی داشته باشد.

دو گروه مرتبط با سازمان ‌ملل طیّ این هفته از کابل دیدار کردند. یکی از گروه‌ها وابسته به صندوق جمعیّت سازمان ملل (UN Population Fund) بود و دیگری هیأتی ترکیبی از یونسکو‌-UNESCO و UNDP. در‌حالیکه هیأت مربوط به صندوق جمعیّت بحث و بررسی‌هایش را با یادداشتی رضایت‌بخش برای توسعه‌ی بعضی از برنامه‌ها و طرح‌هایش برای سال مالی دیگر جمعبندی کرده هیأت UNDP-UNESCO که به‌ اینجا آمده‌است تا طرح‌هایی را مربوط به آموزش معلّمین و آموزش فنّی و حرفه‌ای به تصویب برساند با مشکل روبرو شده است، زیرا افغان‌ها تحت هدایت شوروی بر این پافشاری می‌کنند که تعداد متخصّصینی که در این طرح‌ها مشغول به کار می‌شوند بایستی بسیار بیشتر از آنچه باشد که UNDP لازم می‌شمارد. همچنین اصرار دارند تمامی متخصّصین از اتّحاد شوروی و اروپای‌شرقی باشند. بسیار جالب توجّه است که عضو چکسلواک این هیأت سازمان ملل که به ‌نمایندگی از یونسکو درهیأت حضور دارد با نظر افغانی‌ـ شوروی در مورد این طرح‌ها موافقت کرده است در‌حالیکه رئیس هیأت که یک انگلیسی بنام پروفسور ترنس دیویس (Prof. Terence Dawis) است به همراه نماینده‌ی هندی از UNDP، آقای زکریّا، با درخواست افغانستان مخالفت می‌کنند. بنابراین پیرامون اجرای طرح‌های مورد بررسی شکّ و تردید وجود دارد. همینطور، احتمال می‌رود درگیری و تضادّ سیاسی کوچکی از دیدار هیأت دوم بوجود آید.

بانک جهانی و IDA به روش کم ‌کردن کمک به افغانستان ادامه داده‌اند. این هفته، IDA حدود ۵/۱۲ میلیون دلار از اعتباری که اصلاً برای تأمین آب کابل و طرح بهداشتی و برای طرح توسعه‌ی دام در بخش کشاورزی در نظر گرفته ‌بود قطع کرد. پیش ‌بینی آینده‌ی افغانستان این است که به‌نظر می‌رسد با خشک ‌شدن منابع ورودی کمک‌های عمر‌انی، این کشور بیشتر و بیشتر به شوروی و اروپای‌شرقی وابسته می‌شود.

در این هفته افغانستان موافقتنامه‌هایی در زمینه‌ی همکاری اقتصادی، بازرگانی و فنّی با بلغارستان و چکسلواکی امضاء کرد. موافقتنامه با چکسلواکی طیّ دیداری که آقای یاروسلاف یاکوبک (Jaroslav Jacubec) معاون وزیر تجارت خارجی این کشور از یازدهم تا شانزدهم ژانویه از کابل داشت امضاء شد.

۲۸ ژانویه

ادامه‌ی فشار شورشیان بر دولت. خانه تکانی عمده‌ای در ساختار فرماندهی نیروی هوایی افغانستان، گردهمایی اعضای دفتر سیاسی، دیدارهایی از سوی دو هیأت عالیرتبه‌ی شوروی و یک سلسله اظهارات سیاست خارجی افغانستان نکات عمده‌ی هفته را تشکیل می‌دهند.

گزارش‌هایی مبنی بر تعدادی عملیّات موفّقیّت آمیز از سوی شورشیان از جلال‌آباد، هرات، فراه و قندوز دریافت شد. کابل همچنان صحنه‌ی درگیری است و ادامه‌ی دردسر‌ها از نبود برق؛ اگر چه تهیّه‌ی نفت، گازوئیل و بنزین با جستجوی بی‌امانی که دولت بر عهده گرفته و بیرون کشیدن مقادیر زیادی از این کالا‌ها که احتکار شده بودند تا حدّی آسان شده‌ است. حمله به کاروان‌های نظامی ادامه داشته است. دفا‌تر دولتی و حزبی هدف حملات مداوم و پراکنده قرار گرفته‌اند.

در گفتگو با کارمندان طبقه‌ی متوسط و اعضای میانی حزب، این فکر در من قوّت گرفته‌ است که این‌ها خسته شده و تحت فشار هستند. کارمندان روسی شروع به غُر زدن کرده‌اند که حزب حاکم در افغانستان برای این‌که خودش را جمع‌و‌جور کند یا انقلاب و کشور را مدیریّت کند ظرفیّت ندارد. بعضی از ایشان حتّی شروع به مطرح کردن علنی این اندیشه کرده‌اند که لازم است رهبری فعلی افغانستان تغییر کند.

همه‌ی این‌ها در تضادّ آشکار با اعتماد به نفس و حدّی از خود‌اتکایی‌ است که ویژگی تفکّر و اندیشه‌های افغانستان و شوروی در مورد این کشور در اوایل سال ۱۹۸۲ بود.

دفتر سیاسی PDPA روز ۲۲ ژانویه تشکیل جلسه داد. حاصل جلسه آنطور که از منابع حزبی افغانی دریافت و جمعبندی کردم ازین قرار بود:

۱) مشکلات مربوط به انشعاب‌گرایی درون حزب (کارهای بیشتر برای ایجاد اتّحاد حزب آنگونه که دستور کار جلسه می‌گفت)،

۲) بررسی اوضاع و شرایط جامعه،

۳) اقداماتی برای تقویت نیروهای مسلّح و شبه‌نظامیان،

۴) نهایی‌کردن تدابیر مربوط به نماینده‌ی دبیر کل سازمان ملل و دیدار کوردووز از کابل و نیز مربوط به شرکت در نشست کشورهای غیر‌متعهّد.

تصوّر می‌کنم بحث و بررسی پیرامون موضوعات مرتبط با مشکلات داخلی بیشتر گرما ایجاد کرد تا بحث روشنائی و برخورد [با مبارزان]. به‌نظر می‌رسد لازم است قوانین کاری صریح و دقیق‌تری برای اعضای حزب بوجود‌آید، بویژه برای این‌که انشعاب‌گرایی را جمع‌و‌جور کند. ارزیابی در مورد اوضاع جامعه در درون دفتر سیاسی این بود که سال‌۱۹۸۳ در مقایسه با سال‌های‌۱۹۸۱ و‌-۱۹۸۲ سال سخت‌تری خواهد بود. گفته می‌شود به دکتر‌نجیب، عضو دفتر سیاسی و رئیس اطّلاعات این تحلیل ارائه شده است که دامنه و شدّت فعّالیّت مجاهدین ممکن است چیزی همانند سال‌۱۹۸۰ باشد و این ‌که دولت و نیروهای مسلّح باید برای برخورد با شرایط آمادگی لازم را داشته‌باشند. تا حدودی اطمینان وجود دارد که قوانین نظام وظیفه بگونه‌ای اصلاح خواهند شد تا ادامه‌ی حضور جوانان مشمول خدمت نظام وظیفه را برای دوره‌ی طولانی‌تری نسبت به دو یا سه سال تصریح شده-ی کنونی تضمین کنند. هم روان‌شناسی و هم رفتاری که در اینگونه گفتگوهای دفتر سیاسی و دیگر نشست‌های حزبی مشاهده می‌کنم مرا به یاد ناآرامی‌های فرانسه بین سالهای‌۱۷۹۲ تا ۱۷۹۵، بویژه طیّ دوره‌ی ژاکوبی می‌اندازد با یک تفاوت کیفی ‌ـ ‌توده‌های فرانسوی درپناه روش‌های سخت گیرانه‌ی بسیاری که طیّ تغییر دولت‌های فرانسه در آن زمان صورت عمل به خود گرفته بودند متّحد بودند؛ در حالیکه با کمال تأسّف در افغانستان این اجماع ملّی وجود ندارد.

پس از بحث و بررسی در سیاست خارجی کوچک‌ترین تغییری بوجود نیامد. معیار مبنای دولت افغانستان در راه‌حلّ سیاسی و عناصری که در چنین راه‌حلّی باید موجود باشند، همان‌ها که در پیش‌طرح‌های ماه مه سال ۱۹۸۰ و اوت‌۱۹۸۱ مطرح و مشخّص شده بود بار دیگر مورد تأیید قرار ‌گرفت. تنها عنصر کوچکی که به این مجموعه افزوده ‌شد اشاره به‌این مطلب بود که افغان‌ها علاقمندند با پناهندگان افغانی در پاکستان و ایران صحبت کنند (جالب این‌که نه با نمایندگان آن‌ها) و این‌که چنین ارتباط‌هایی نمی‌تواند بین دولت افغانستان و پناهندگان باشد بلکه در مراحل اوّلیّه بین جبهه‌ی ملّی میهن و پناهندگان خواهد بود. عنوان جدیدی که دفتر سیاسی مورد بحث و بررسی قرار داد اصلاح قانون اساسی افغانستان بود که تحت رسیدگی بود. دفتر سیاسی دستور داد تا آخر تابستان ۱۹۸۳ متن نهایی قانون اساسی اصلاح شده برای رسیدگی در ا‌جتماعات بزرگ‌تر حزبی آماده باشد. دفتر سیاسی همچنین اجازه صدور تعدادی از اظهار نظرهای رسمی در مورد سیاست خارجی را داد.

خانه تکانی عمده‌ای در رده‌های بالای نیروی هوایی افغانستان صورت گرفت. فرماندهان افغانی پایگاه‌های هوایی در هرات، شیندند، بگرام و قندهار تغییر کردند. سرهنگ‌های نیروی هوایی که فرماندهی این پایگاه‌ها را به‌عهده داشتند افسران حرفه‌ای نیروی هوایی بودند و چندان به سیاست و راهکارهای PDPA متعهّد نبودند. این تغییرات را یک افسر نیروی هوایی از ستاد فرماندهی نیروی هوایی، می‌ر‌غیاث‌الدّین بوجود آورد که ظاهراً قدرت اصلی در ستاد فرماندهی نیروی هوایی است. می‌رغیاث‌الدّین افسری خلقی است و بسیار به وزیر خلقی کشور آقای گلاب‌زئی نزدیک است.

به‌من گفته شده تغییر در فرماندهان پایگاه‌ها تضمینی بوده است بر این‌که افراد منتخب جوان‌تر و در شوروی آموزش دیده‌ی تحت‌الحمایه‌ی می‌ر‌غیاث‌الدّین، مسئولیّت چهار پایگاه را به‌عهده بگیرند. این کار علیرغم مخالفت افسران ارشد نیروی هوایی سرلشکر نظر‌محمد و سرهنگ جلال-الدّین صورت گرفته است. به‌نظر می‌رسد سه دلیل عمده‌ی این تغییرات عبارتند از:

الف) روس‌ها اهمیّتی به این نمی‌دهند نفوذ خلقی‌های جوان که خودشان آن‌ها را در نیروی هوایی آموزش داده‌اند بیشتر شود.

ب) این ژست دیگری از اعتماد نسبت به گلاب‌زوی و وسیله‌ای برای نرم‌کردن اوست.

ج) جابه‌جایی‌های ناگهانی نشان از ادامه‌ی نارضایتی‌های سیاسی درون نیروهای مسلّح است.

روزنامه‌ی حزبی حقیقت انقلاب ثور روز ۲۵‌ژانویه با اظهار نظری پیرامون بررسی اجرایی‌کردن بودجه‌ی ملّی برای سال‌های‌۸۳‌–‌۱۹۸۲ منتشر شد. اظهار نظر پر‌ است از آمارهای بسیار مبهم.

الف- مدّعی‌ است در‌آمد دولتی آن سال مالی چهل هزار میلیون افغانی خواهد ‌بود.

ب- بودجه‌ای مازاد است و گواهی بر استحکام بخشیدن به دستاوردهای اجتماعی و اقتصادی.

ج- این‌که درآمد تا ۶۶‌ درصد نسبت به سال‌ ۱۹۷۸ افزایش می‌یابد.

د- ادّعا شده است مازاد بودجه سه هزار میلیون افغانی برای سالهای ۸۳-۱۹۸۱ است.

تمامی این‌ها صرفاً ادّعاست و موارد اختلاف قابل توجّهی بین روشی که ارقام ارائه شده‌اند در روزنامه‌ی دری مذکور و روزنامه‌ی انگلیسی زبان کابل نیو‌تایمز (Cabul New Times) که در ۲۶‌ ژانویه منتشر گردید، وجود دارد. اعداد و ارقام به گونه‌ای تقریباً نامفهوم و به روشی متوالی و با ارائه‌ی سرفصل حساب‌ها و درآمد‌ها و هزینه‌ها ارائه شده‌اند. جدا از تلاشی که شده‌ است این حقیقت را نمی‌توان انکار کرد که اقتصاد افغانستان راکد باقی‌ خواهد ‌ماند. دشواری موازنه پرداخت و وضع ذخیره‌ی ارزی خارجی دولت بر حسب ارز‌های رایج پشتوانه‌دار ادامه می‌یابد. باروری صنعتی در نقطه‌ای ثابت ایستاده و تولید کشاورزی زیر حدّ مطلوب است. طیّ این هفته دو هیأت بسیار قدرتمند یکی از اتّحادشوروی و دیگری از بلغارستان از کابل دیدار کردند. آقای‌ ال. ‌وای. ‌فلورینتیو (L. Y. -Florintiv) وزیر کشاورزی‌ [شوروی؟] دیداری از کابل داشت تا به بحث و بررسی و نهایی ‌کردن تعدادی از طرح‌های مشترک کشاورزی با افغانستان بپردازد. هیأتی از حزب کمونیست بلغارستان به رهبری آقای سی. ‌آلکساندروف دبیر‌ اوّل کمیته‌ی شهر صوفیه‌ی آن حزب مذاکراتی را با اعضای دفتر ‌سیاسی و کارمندان عالیرتبه‌ی کمیته‌ی دولتی برنامه‌ریزی افغانستان داشت. هدف هیأت بلغاری این بود که در سطح حزبی همکاری نزدیک‌تری بین دو کشور پایه ریزی کند.

دولت افغانستان صدور بیانیّه‌ای رسمی را تصویب کرد که نظر این کشور را در مورد وظایف هفتمین نشست کشورهای غیرمتعهّد تعریف می‌کرد. وظایف اصلی که جزئیّات آن بررسی شده بودند عبارت بودند از:

الف) تحکیم قدرت و اتّحاد جنبش غیر‌متعهّد‌ها.

ب) توسعه‌ی نیروهای صلح و پی‌گیری خلع ‌سلاح‌ هسته‌ای و عمومی.

ج) پشتیبانی از منابع ویژه و استقلال حکومت‌های پیشرو و تازه ‌رهایی ‌یافته.

د) مقاومت در برابر ایجاد مناطق استراتژیک نفوذ توسّط قدرت‌های بزرگ و کمک به کشور‌ها برای بیرون ماندن از ‌ [دایره‌ی] چنین مناطق نفوذی که به آن‌ها دست‌اندازی می‌شود.

ه) مقاومت در برابر سیاست‌های ایالات ‌متّحده و هم‌پیمانانش که بی‌وقفه در تلاش برای مقابله با منافع کشورهای در‌حال‌توسعه و غیر‌متعهّد هستند.

و) بخشیدن انگیزه‌ی بیشتر به مقاوت در برابر امپریالیسم، استعمار، استعمار نو،‌نژاد پرستی و تمامی شکل‌های تجاوز و فشار.

ز) تجدید حیات و حمایت از مرحله‌ی انبساط.

ح) مقاومت در برابر آنان‌که می‌خواهند نشست را به مشکلاتی بکشند که وجود خارجی ندارند مانند «موضوع کامبوج» یا «اوضاع افغانستان». بیانیّه گفتار نخست‌وزیر خانم‌ گاندی را نقل‌قول کرد که نشست می‌بایستی بر موضوع‌های گسترده‌تری نظیر صلح، خلع-سلاح و توسعه متمرکز شود و توجّه به مشکلات کوچک‌تر که به روشی اغراق آمیز مطرح می‌شوند جنبش را به بیراهه می‌کشد.

ط) نشست ‌بایستی متضمّن انزوای کامل آفریقای جنوبی، آزادی نامیبیا، تحریم کامل اقتصادی اسرائیل و شناسایی حقوق قانونی مردم فلسطین و حقوق قانونی آرژانتین در فالکند باشد.

خبرگزاری رسمی باختر یک سلسله بیانیّه در موضوعات عمده‌ی بین‌المللی صادر کرد. این اظهارات بطور خلاصه از این قرارند:

الف) حمایت دولت افغانستان از بیانیّه‌ی پیمان سیاسی ورشو، خلع‌سلاح و طرح‌های صلح صادر شده در پراگ در اوایل همین ماه. این بیانیّه قدر‌دانی ویژه‌ی خویش را از کشورهای پیمان ورشو بیان کرد که از نزدیک‌شدن افغانستان برای دستیابی به راه -حلّی سیاسی در رفع مشکلات مربوط به این کشور حمایت کردند.

ب) محکوم کردن ایالات ‌متّحده بخاطر پشتیبانی از مسابقه‌ی تسلیحاتی، گسترش سلاح‌های هسته‌ای در بخش‌های مختلف جهان و دخالت در امور داخلی کشورهای در ‌حال -توسعه و غیر‌متعهّد در آسیا، آفریقا و آمریکای ‌لاتین.

ج) مخالفت با تلاش‌های ضدّ دولت ائتلافی هنگ سامرین (Hang Samrin) برای شرکت در نشست غیر‌متعهّد‌ها بطور مستقیم یا غیر‌مستقیم.

د) انتقاد از تشکیل فرماندهی مرکزی نیروهای مسلّح ایالات ‌متّحده و برچسب‌زدن به‌آن به-عنوان تهدیدی برای تمامی منطقه‌ی اقیانوس هند، خلیج [فارس] و جنوب آسیا.

تبریک رئیس‌جمهور کارمل و نخست‌وزیر کشتمند به رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر ما مطلب صفحه‌ی اوّل روزنامه‌های افغانی بود. روزنامه‌ی کابل‌نیو‌تایمز و روزنامه‌های بومی صفحات ویژه‌ای منتشر کردند که شامل مقالات برجسته‌ای در‌مورد پیشرفت‌های هند می‌شد. این‌ها را ما تهیّه کرده ‌بودیم. آنچه خشنود ‌کننده است این‌که این کار بدون پرداخت هزینه‌ای اضافی از سوی ما انجام گرفت. ایستگاه تلویزیونی کابل فیلم مستندی از گردشگری در هند و یک فیلم چهل‌و‌پنج دقیقه‌ای دیگر در ‌مورد جنگ بنگلادش پخش کرد.

من ملاحظات خودم را پیرامون پخش فیلم در مورد بنگلادش دارم زیرا برای همه نوع برداشت و تعبیر و تفسیر سیاسی ازسوی مجموعه‌ی دیپلماتیک مستقر در کابل و پاکستان دست را باز ‌می‌گذارد. امّا تلویزیون افغانستان این فیلم را خیلی پیش‌تر تهیّه کرده ‌بود و تصمیم گرفت آن‌را در تلویزیون خودشان به ‌نمایش بگذارد.


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين کتاب برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.


[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-


[] جُستارهای وابسته




[] سرچشمه‌ها