جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۲ دی ۹, دوشنبه

پرسش‌های بنیادی در مورد جهان

از: استیون هاوکینگ

پرسش‌های بنیادی در مورد جهان


فهرست مندرجات

.



استیون هاوکینگ

استیون هاوکینگ (Stephen Hawking)، فیزیکدان و کیهان‌شناس مشهور و نظریه‌پرداز مطرح بریتانیایی

استیون هاوکینگ (Stephen Hawking)، فیزیکدان برجسته‌ی بریتانیایی، در سن ۷۶ سالگی درگذشت. او به‌خاطر دستاوردهای علمی بزرگی در زمینه‌ی سیاه‌چاله‌ها و نسبیت عام مشهور بود و چند کتاب علمی به‌زبان مفهوم و ساده نوشته بود که مشهورترین آن‌ها «تاریخچه‌ی مختصر زمان» (A Brief History of time) بود.

لوسی، رابرت و تیم فرزندان او نوشتند: «امروز از این‌که پدر عزیزمان درگذشته به‌نهایت غمگین هستیم. او یک دانشمند بزرگ و یک مرد فوق‌العاده بود که آثار و میراثش برای سال‌های طولانی زنده خواهد بود.» آن‌ها «شهامت و پشتکار» پدرشان را ستودند و نوشتند که «نبوغ و شوخ‌طبعی‌اش» الهام‌بخش بسیاری در سراسر جهان بود. «او یک‌بار گفته بود: کیهان ارزش زیادی نخواهد داشت مگر آن‌که خانه کسانی باشد که دوست‌شان داری. جای او برای همیشه خالی خواهد بود.»

ابتلای او به یک نوع نادر از بیماری نورون حرکتی در سن ۲۲ سالگی تشخیص داده شد و پزشکان تصور می‌کردند این بیماری به‌سرعت باعث مرگ او خواهد شد. او فلج شد و عمدتاً توانایی تکلم را از دست داد با این‌حال سال‌ها بعد با کمک دستگاه صوت‌ساز دوباره موفق به سخن گفتن شد؛ اما ۷۶ سال زیست.

خانواده‌اش گفت که او در آرامش در خانه‌اش در نزدیکی کمبریج درگذشت، جایی‌که بیش‌تر تحقیقات تراز اولش درباره‌ی سیاه‌چاله‌ها را انجام داده بود. او اولین کسی بود که شروع به تدوین یک نظریه‌ی کیهان‌شناختی با ترکیب فیزیک کوانتوم و نسبیت کرد. او یک‌بار گفته بود: «هدف من ساده است. درک کامل کیهان، چرا به این شکل است که هست و اصلاً چرا وجود دارد.» او معتقد بود جهان هستی «خودبه‌خود» به‌وجود آمده و برای خلقتش نیازی به «خدا» نیست.

او در کتاب «تاریخچه‌ی مختصر زمان» به «بازخوانی ذهن خدا» اشاره می‌کند و می‌نویسد: «اگر بتوانیم فرضیه‌های لازم برای توضیح هر پدیده و ماده‌ی موجود در هستی را کشف کنیم، این کشف یک پیروزی نهایی برای خرد انسانی است. به این معنی که ما می‌توانیم فکر خدا را بخوانیم.» در کتاب «طرح بزرگ» (The Grand Design) او که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد، هاوکینگ فرضیه‌ی «پیدایش خودبه‌خودی هستی از هیچ» را مطرح کرد. او می‌نویسد: «چون قانونی مانند نیروی جاذبه وجود دارد، عالم هستی می‌تواند خود را از هیچ بیافریند.» هاوکینگ ادامه می‌دهد: هست شدن خودبه‌خودی و ناگهانی خود دلیلی است برای موجودیت عالم هستی و «هستی» به‌جای «نیستی». او با استناد به قوانین دانش و امکان پیدایش خودبه‌خودی کیهان، نتیجه می‌گیرد که در این صورت نیازی به توسل به یک آفریننده برای توضیح چگونگی پیدایش عالم نیست.


شاید بتوان استیون هاوکینگ (Stephen Hawking) را مشهورترین فیزیکدان زنده‌ی جهان دانست. این دانشمند بریتانیایی متخصص کیهان‌شناسی و جاذبه‌ی کوانتومی، و به‌ویژه مبحث سیاهچاله‌های فضایی است. وی در طول چهل سال فعالیت پُربار علمی توجه جهانی را به‌خود جلب کرده است، و مدال‌های بسیاری (آخرینش بالاترین مدال غیرنظامی آمریکا از باراک اوباما در اوت ۲۰۰۹) دریافت کرده است. او همچنین در زمینه‌ی فراهم آوردن مسایل پیچیده‌ی علمی برای عموم مردم بسیار موفق بوده است. کتاب‌های او چون «تاریخچه‌ی زمان» و «جهان در پوست گردو» میلیون‌ها نفر را با مبانی فیزیک نوین آشنا نموده و آن‌ها را به فهم علمی جهان علاقمند کرده است.

آن‌چه در زیر آمده، سخنرانی استیون هاوکینگ است. در این سخنرانی زیرنویس شده، هاوکینگ برخی از بزرگ‌ترین پرسش‌های دیرین بشر را مطرح می‌کند از جمله: از کجا آمده‌ایم؟ جهان چگونه آغاز شده؟ حیات از کجا آمده؟ آینده‌ی نژاد انسان در کیهان چیست؟

استیون هاوکینگ، در ۸ ژانویه ۱۹۴۲ میلادی (دقیقاً سیصد سال پس از مرگ گالیله)، در آکسفورد انگلستان به‌دنیا آمد و دوران کودکی و تحصیلات اولیه‌اش را در همان‌جا گذراند. او از همان کودکی به ریاضی علاقه داشت و آرزوی دانشمند شدن در سر می‌پروراند. او در ۱۷ سالگی تحصیلات عالی خود را در رشته فیزیک و اخترفیزیک دنبال کرد و در سن ۲۱ سالگی آماده‌ی دوره‌ی دکترا در رشته‌ی کیهان‌شناسی بود که مجبور شد به‌دلیل ناراحتی عضلانی به بیمارستان برود. بیماری او یک بیماری لاعلاج به‌نام «اِی اِل اِس» تشخیص داده شد که به‌تدریج تمام بدن را فلج می‌کرد. حداکثر عمر باقی‌مانده‌ی او دو تا سه سال پیش‌بینی شد که ضربه‌ی روحی محکمی به هاوکینگ جوان بود. ولی او رویای کشف طبیعت جهان را رها نکرد و تصمیم گرفت نهایت استفاده را از عمر کوتاه خود بکند. البته او زنده ماند و به‌مرور بیماری‌اش وخیم‌تر شد. او به‌تدریج استفاده از دست‌ها، پاها و حرف‌زدن را از دست داد (در حال حاضر، در سال ۲۰۰۹، او به‌طور کامل فلج است). پس از دست دادن قدرت تکلم او از یک برنامه‌ی کامپیوتری مخصوص برای ارتباط برقرار کردن استفاده نمود که سخنرانی حاضر هم به‌همین طریق انجام شده است. این نرم‌افزار سخنگو امکان انتخاب حروف و کلمات را از داخل صفحه نمایش از طریق حرکت چشم و انتخاب کردن با دکمه (به‌وسیله دو انگشتی که کار می‌کرد) می‌داد. هرچند این معلولیت به‌ظاهر باید هر فردی را کاملاً ناتوان کند، ولی هاوکینگ همان‌طور که در این ویدیو اظهار نموده به‌خوبی با این معلولیت کنار آمده و چه‌بسا این معلولیت جسمی وقت بیشتری برای صرف تمام وقتش به تفکر فراهم کرده است. او در طول فعالیت علمی‌اش بسیاری معادلات پیچیده‌ی ریاضی را صرفاً به‌طور ذهنی انجام داده است. هاوکینگ برای مدت سی سال (تا اکتبر ۲۰۰۹) صاحب کرسی ریاضیات لوکاسی در کمبریج بوده که به‌طور سنتی به سر آیزاک نیوتون تعلق داشته است.


پرسش‌های بنیادی در مورد جهان

هیچ چیز بزرگ‌تر و قدیمی‌تر از جهان نیست. پرسش‌های شما که دوست دارم در موردشان صحبت کنم، این‌ها هستند:

    از کجا آمده‌ایم؟

    جهان چگونه به‌وجود آمده است؟

    آیا ما در جهان تنها هستیم؟

    آیا آن بیرون موجودات فضایی وجود دارند؟

    آینده‌ی نژاد انسان چیست؟

تا دهه‌ی ۱۹٢٠، همه گمان می‌کردند که جهان با گذشت زمان، اصولاً ایستا و بدون تغییر است. سپس کشف گردید که جهان در حال انبساط می‌باشد. کهکشان‌های دور از ما فاصله می‌گیرند. این بدین معناست که می‌بایست درگذشته به‌هم نزدیک‌تر بوده باشند. اگر با استقرا به عقب باز گردیم، می‌بینیم که همگی ما می‌بایست در کنار هم می‌بودیم. در حدود ۱۵ میلیارد سال پیش این مه‌بانگ بود، آغاز جهان. ولی پیش از هم‌بانگ چیزی بوده است؟ اگر نبوده، چه چیزی جهان را ایجاد کرده است؟ چرا جهان به این شکلی که از مه‌بانگ پدیدار شده به‌وجود آمده است؟

ما سابق گمان می‌کردیم که نظریه‌ی جهان می‌تواند به دو بخش تقسیم گردد: نخست، قوانین بودند، مانند معادلات ماکسول و نسبیت عام که فرگشت (تکامل) جهان را تبیین می‌کردند. با معلوم بودن حالت آن در فضا در یک زمان خاص؛ و دوم، پرسش بر سر حالت آغازین جهان بود.

ما در بخش اول، خوب پیشرفت کرده‌ایم و اکنون دانش قوانین فرگشت را در همه حالات، و چه‌بسا در شرایط مفرط داریم؛ ولی تا همین اواحر، ما آگاهی اندکی در مورد شرایط آغازین جهان داشته‌ایم.

هر چند، این تقسیم‌بندی به قوانین فرگشت و شرایط آغازین به این بستگی دارد که زمان و فضا جدا و متمایز باشند. در شرایط مفرط، نسبیت عام و نظریه‌ی کوانتوم اجازه می‌دهند که زمان مانند یک بُعد دیگری از فضا رفتار کند. این، تمایز میان زمان و فضا را از میان می‌برد و این یعنی قوانین فرگشت می‌تواند حالت آغازین را نیز تعیین کنند.

جهان می‌تواند به‌طور خود به خود خودش را از هیچ به‌وجود آورد. علاوه بر این، ما می‌توانیم احتمال آن‌را محاسبه کنیم که جهان در حالت‌های متفاوت ایجاد شده باشد. این پیش‌بینی‌ها در توافق کامل با مشاهدات ماهواره‌ی دبلیومپ هستند.

از تابش ریزموج زمینه‌ی کهیانی که شاهدی است از جهان در روزگار بسیار ابتدایی، ما فکر می‌کنیم که راز خلقت جهان را گشوده‌ایم. شاید بد نباشد جهان را به ثبت برسانیم و از همه برای وجودشان حق امتیاز بگیریم.

اکنون من به پرسش بزرگ دوم باز می‌گردم. آیا ما تنهاییم، یا انواع دیگری از حیات در جهان وجود دارند؟ ما باور داریم که حیات به‌طور خودبه‌خودی در زمین روی داده است؛ بنابراین، باید ممکن باشد که حیات در دیگر سیاره‌های مناسب هم ظاهر شود که به‌نظر می‌رسد، شمار زیادی از آن‌ها در کهکشان‌ وجود دارد. ولی ما نمی‌دانیم حیات در ابتدا چگونه پدیدار شد.

ما دو فقره مدرک مشاهداتی داریم از احتمال پدیدار شدن حیات. اولین‌اش آن است که ما فسیل‌های جلبکی داریم، از ٣،۵ میلیارد سال پیش. زمین در ۴،٦ میلیارد سال پیش شکل گرفته و احتمالاً برای نیم میلیارد سال نخست داغ بوده است. بنابراین، حیات در بازه‌ی نیم میلیارد سالی که برایش ممکن بوده، در زمین پدیدار شده است که در مقایسه با عمر ده میلیارد ساله‌ی یک سیاره‌ی زمین‌سان کوتاه است. این حاکی از آن است که احتمال پدیدارشدن حیات به‌طور معقولی بالا است. اگر احتمالش خیلی پایین می‌بود، آدم باید انتظار می‌داشت که بیشتر ده میلیارد سال در دست را وقت ببرد.

از سوی دیگر، به‌نظر نمی‌آید که ما توسط فضایی‌ها ملاقات شده‌باشیم. من گزارش‌های یوفوها را به‌حساب نمی‌آورم. برای چه آن‌ها باید تنها بر مردم خُل و قاطی ظاهر شوند؟ اگر یک توطئه حکومتی برای فرونشاندن گزارش‌ها در کار باشد، و هدف‌شان نگهداشتن دانستنی‌های علمی که فضایی‌ها می‌آورند، برای خود است، به‌نظر می‌رسد که این سیاست تاکنون منحصراً بی‌مصرف بوده باشد. به‌علاوه، علی‌رغم جستجوی گسترده توسط پروژه‌ی ستی، ما هیچ برنامه‌ی سئوال و جواب تلویزیونی فضایی نشنیده‌ایم. این احتمالاً نشان‌دهنده‌ی آن است که هیچ تمدن فضایی، در این مرحله‌ی توسعه مثل ما به شعاع چند صد سال نوری اطراف‌مان وجود ندارد.

صدور یک بیمه‌نامه برای وقت آدم‌ربایی فضایی‌ها، شرط خوب و بی‌خطری به‌نظر می‌رسد. این من را به آخرین پرسش بزرگ باز می‌گرداند. آینده‌ی نژاد بشر. اگر ما تنها موجودات هوشمند در کهکشان باشیم، بایستی اطمینان حاصل کنیم که زنده بمانیم و ادامه پیدا کنیم. ولی ما در حال ورود به دوره‌ی بسیار خطرناکی از تاریخ‌مان هستیم. جمعیت ما و استفاده از منابع محدود سیاره‌ی زمین به‌طور روزافزون در حال افزایش است. همگام با دیگر قابلیت‌های فنی برای تغییر محیط زیست به‌صورت خوب یا زیان‌بار. ولی دستورالعمل ژنتیکی ما هنوز غریزه‌های خودخواهانه و پرخاشگرانه‌ای را حمل می‌کند که درگذشته مزیتی برزیستی داشته‌اند.

جستن از فاجعه در چند صد سال آینده دشوار خواهد بود، هزار یا میلیون سال آینده که جای خود را دارد. تنها شانس بقای ما در دراز مدت این است که در سیاره‌ی زمین در خفا باقی نمانیم، بلکه در فضا پخش شویم.

پاسخ به این پرسش‌های بزرگ نشان می‌دهد که ما پیشرفت شگرفی در چند صد سال اخیر داشته‌ایم. ولی اگر ما بخواهیم ورای چند صد سال آینده ادامه دهیم، آینده‌ی ما در فضا است. به‌همین دلیل است که من طرفدار پرواز سرنشین‌دار یا بهتر است بگویم پروازهای فضایی انسان هستم.

من تمام عمر تلاش کرده‌ام تا جهان را بفهمم و پاسخ‌های برای این پرسش‌ها بیابم. بسیار خوش‌اقبال بوده‌ام که ناتوانی‌ام مانع جدی نبوده است. هر آیینه، این مسأله به من فرصتی بیشتری نسبت به خیلی‌های دیگر داده تا جستجو برای دانش را دنبال کنم.

هدف نهایی یک نظریه‌ی کامل جهان است و ما داریم خوب پیشرفت می‌کنیم. سپاس از این‌که گوش دادید.

کریس اندرسون: پروفسور، اگر شما مجبور بودید یکی از این دو را حدس بزنید، آیا اکنون باور دارید که محتمل‌تر است که چنین باشد یا نباشد که ما در راه شیری تنها باشیم، به‌عنوان تمدنی در سطح هوش خودمان یا بالاتر؟ (این پاسخ هفت دقیقه وقت برد و واقعاً به من بینشی داد از این‌که کل این سخنرانی به‌راستی چه عمل سخاوتمندانه‌ای برای کنفرانس تد بوده است.)

استیون هاوکینگ: من فکر می‌کنم که بسیار محتمل باشد که ما تنها تمدن در حوزه‌ی صد سال نوری باشیم و گر نه می‌بایست امواج رادیویی دریافت می‌کردیم. حالت دیگر آن است که تمدن‌ها برای مدت طولانی باقی نمی‌مانند، بلکه خود را نابود می‌کنند.

کریس اندرسون: پروفسور استیون هاوکینگ، سپاس به‌خاطر این پاسخ. ما آن‌را به‌عنوان زنگ خطری سودمند می‌پذیریم؛ من فکر می‌کنم برای باقی کنفرانس‌مان در این هفته. پروفسور، ما واقعاً از شما قدردانی می‌کنیم به‌خاطر این اقدام فوق‌العاده‌ای که انجام دادید تا امروز پرسش‌هایتان را با ما سهیم شوید. حقیقتاً از شما سپاسگزاریم.[۱]
برای شنیدن این گفتگو، بر روی تصویر کلیک کنید.


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين ویدئو برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط خانم دکتر دیبا عزیز هادی ارسال شده و زیرنویس فارسی آن توسط مهدیزاده کابلی بازنویسی شده است.


[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- استیون هاوکینگ، پرسش‌های بنیادی در مورد جهان، ترجمه‌ی ناباور برای کانال مه‌بانگ


[] جُستارهای وابسته




[] سرچشمه‌ها

تد (TED)، کانال مه‌بانگ؛ همچنین رجوع کنید به: 2