|
غوریان
[تاریخ افغانستان] [سلسلههای خراسانی]
غوریان یا غوریها (به انگلیسی: Ghurids) (دورۀ حکومت از ۵۴٣ تا ٦۱٢ ه.ق)، از سلسلههای مستقل خراسانی در دورۀ اسلامی بودند که دولت غزنويان را در افغانستان کنونی منقرض کرد، اما گشورگشایی آنان در هند را ادامه داد. این دودمان بین سدههای ۱۰ و ۱۱ میلادی در نواحی صعب غور واقع در کوهستانهای بین هرات و غزنه فرمانروایی میکردند و دولت آنها بهوسيله خوارزمشاهيان منقرض شد. غوریان به «ملوک شنسبانیه» یا «آلشنسب» نیز مشهور بودهاند. علت ناموری این دو سلسله به آلشنسب، انتساب آنان بهشخصی است بهنام «شنسب» که میگویند در صدر اسلام میزیسته و بهدست علی ابن ابیطالب اسلام آورده است.
▲ | واژهشناسی |
غور، «به ضم اول و سکون ثانیه و رأ آخر»، برگرفته از واژهی «غر» بهمعنای «کوه» در زبان پشتو است و واژهی «غر» نیز برگرفته از واژه «گئر» در زبان سانسکریت است که در زبان اوستایی بهصورت «گری» یا «گئیری» بهکار رفته که به نوشتهی دکتر جهانگیر اوشیدری، در دانشنامهٔ مزدیسنا، «از برای کوه، کوهه، کوهان در اوستا آمده» است. همچنین فریدون جنیدی مینویسد: «گئيری (gairi) به دبيرهی اوستايی كه برای سلسله كوه يا رشته كوه بهكار میرفته، در پهلوی بهگونه «گَر» درآمده است.» و نیز حتا در زبان فارسی دری، در ترکیب برخی از واژهها، مانند «گردنه» این واژه، بههمان صورت و معنا، حفظ شده است.
▲ | سرزمین غور |
سرزمین غور، ناحیهی کوهستانی در افغانستان کنونی است که میان هرات، فراه، زمین داور، غرجستان، گوزگانان، بامیان و غزنه قرار گرفته و به مناسبت موقعیت طبیعی و وضع جغرافیایی که دارا بوده، پیوسته از دستبرد دشمنان بیگانه در امان بوده است.
▲ | تبار غوریها |
برخی منابع غوریان را دودمانی تاجیکتبار پنداشتهاند و پارهای نیز بنا بر مقتضیات قومگرایانه آنان را ترکتبار خواندهاند که با اندک بررسی، بیریشه بودن این نظریهها آشکار میشود.
▲ | زبان غوریها |
اصطخری، جغرافینگار قرن چهارم، در عبارت کوتاهی نوشته: «زبان غور چون زبان خراسان است.»[اصطخری، ۱٣٦٨، ص ٢٢٠] اما روایت بیهقی که مینویسد: «دانشمند، رسول امیر مسعود با کمک مترجمان با امرای غور گفتگو نمود»[بیهقی، تاریخ بیهقی، ۱٣٧٠، ص ۱۱٧]، چنین بر میآید که زبان آنان با زبان تاجیکان[این که دکتر اصغر فروغی ابری، بهجای تاجیکان اهل خراسان مینویسد، دقیق نیست؛ چون پشتونها هم اهل خراسان بودند.] و ترکان متفاوت بوده است.[فروغی ابری، اصغر، تاریخ غوریان، ۱٣٨۹، ص ٨] فروغی میافزاید: «مردم غور تا ابتدای قرن پنجم هجری، بهزبان پشتو تکلم میکردند. از آن پس به سبب ارتباط با ایالتهای مجاور بهویژه خراسان کم کم زبان پارسی بدانجا راه یافت و طولی نکشید که زبان غالب اهالی گردید.» (فروغی، ۱٣٨۱، صص ٨ و ۹)
▲ | تاریخ غوریان |
▲ | فرمانروایان و قلمرو آنان |
...
▲ | آثار غوریان |
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
استانلى لينپول، غوريان در افغانستان و هند
علیاکبر دهخدا، غوریان
حبیبی، عبدالحی، غوریان
علی ابراهيمی، غوریان
[▲] پینوشتها
...
سرواژۀ غوریان، لغتنامۀ دهخدا (آنلاین)
...
سرواژۀ غوریان، لغتنامۀ دهخدا (آنلاین)
...
مورخان نسب غوریان را بهضحاك تازی میسازنند كه وقتی فریدون بر او پیروز شد طایفهای از اولاد او به غور گریختند و قلعههای مستحكمی بنا كردند و حكومت غور در اولاد ضحاك موروثی شد. غور در سال ٣۱ ه.ق در عهد خلافت عثمان و یا طبق قول جوزجانی در عهد خلافت علی بن ابیطالب فتح شد و شنسب از دست علی عهد و لوأ حكومت غور را دریافت داشت؛ بنابراین، به آنان، آل شنسب هم میگویند.
حموی، یاقوت، چ ۱۹٦۵، ج ٣، ص ٨٢٣
عبدالحی حبیبی، در تعلیقات طبقات ناصری، مینویسد: «غور از کلمۀ غر پشتو یعنی کوه ساخته شده است»؛ رجوع شود به: تعلیقات طبقات ناصری، ص ٣٣٦
اوشیدری، جهانگیر، دانشنامهٔ مزدیسنا، ص ۴٠٨
جنیدی، فریدون، کرمان، وبسایت بنیاد نیشابور.
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها: │ تاریخ │ تاریخ افغانستان │ سلسلههای خراسانی