|
اشرف غنی چگونه مدیریت میکند؟
فردگرا و خودمحور یا قاطع و متعهد
اشرف غنی چگونه مدیریت میکند؟
چه چیزی این صد روز را تا این حد پر حرف و حدیث کرد؟ جواب را شاید در یک جمله بتوان خلاصه کرد؛ شیوه مدیریت آقای غنی. شاید بهتر باشد اول آن دسته از اقدامات آقای غنی را که در این صد روز خبرساز شدند و به نحوی شیوه مدیریت او در این صد روز را نشان میدهند، فهرست کنیم.
▲ | اقدامات مهم صد روز گذشته |
۱- امضای توافقنامه امنیتی با آمریکا؛ در فردای روز تحلیف. آقای غنی در مبارزات انتخاباتی گفته بود، اگر برنده شود این توافقنامه را در ظرف یک هفته امضا خواهد کرد اما حدود ۲۴ ساعت پس از مراسم تحلیف، این سند را امضا کرد و به قصه حدودا دو ساله این توافقنامه پایان بخشید.
۲- سرپرستی والیها و وزرا؛ آقای غنی در نخستین هفته کاری خود، تمامی والیها و بهدنبال آن تمامی وزرا را از مقامشان خلع کرد و سپس آنها را در ادارات خودشان به عنوان سرپرست گماشت.
۳- بازگشایی پرونده کابلبانک؛ رئیس جمهور غنی حدود یک هفته پس از تحلیف، دستور داد تا روند دادگاه پرونده کابلبانک از سر گرفته شود و چنین شد. جدا از اما و اگرهایی که در مورد روند بررسی و دادگاه این پرونده وجود دارد، سرانجام این پرونده با رای دادگاه عالی بسته شد. ثروت شماری از مشهورترین چهرهها از جمله برادر حامد کرزی رئیس جمهوری سابق و برادر مارشال فهیم معاون آقای کرزی در زمان ریاست جمهوری تا پرداخت کامل بدهیهایشان مسدود شد.
۴- آقای غنی در نخستین هفتههای کاری خود، شبی به زندان مرکزی کابل در پلچرخی رفت با زندانیان دیدار کرد و به دادستانی دستور داد پرونده افراد بیسرنوشت را بهزودی روشن کنند.
رئیس جمهور غنی همچنین به محلات دیگر از جمله بیمارستان سردار داوود که متعلق به ارتش است، سر زد و رئیس آن را نیز برکنار کرد.
۵- هفته پیش به هرات رفت و حدود سی مقام محلی از جمله دادستان و تمامی فرماندهان پلیس فرمانداریهای پانزدگانه هرات را برکنار کرد. بهدنبال آن دستور داد مسیر ویآیپی (بخش تشریفات اختصاصی) فرودگاه هرات را ببندند و همه از مسیر عادی رفت و آمد کنند. گفته میشود خود او نیز در یکی از سفرهایش از ویآیپی فرودگاه کابل استفاده نکرد.
این اقدامات و نمونههای مشابه آن، در کنار اینکه در روزهای اول موجی از امید برای تغییر را در مردم عادی ایجاد کرد، سوالات و مخالفتهایی را در مورد شیوه مدیریت او نیز به میان آورد.
علاوه بر پیگیری روزمره اقدامات رئیس جمهور غنی، وقتی میخواستم این مطلب را در مورد شیوه مدیریت آقای غنی بنویسم، با بیش از ۲۰ نفر که شماری از آنها از نزدیک با آقای غنی کار کردهاند، صحبت کردم و شماری از آنها خواستند اسمشان محفوظ بماند.
این شیوه مدیریت، حالا موافقان و مخالفان جدی دارد و عده ای هم هنوز گیجاند.
▲ | فردگرا و خودمحور؟ |
آنهایی که به شیوه مدیریت آقای غنی معترضاند، میگویند او اعتقادی به سیستم ندارد، فردگرا و خودرای است و بهجای اینکه سیستم را تغییر دهد تا کارها بهصورت پیوسته و سیستماتیک انجام شود، همه چیز را شخصاً انجام میدهد و شخصاً نظارت میکند.
مثلاً وقتی آقای غنی حدود ۳۰ مقام محلی را در هرات برکنار کرد، مخالفان او گفتند برکناری و گماشتن افراد باید مبتنی بر سیستمی باشد. در غیر آن حتی اگر آقای غنی تمام دولت را از افراد صادق و فعال پرکند، دولت بعدی با همین سیستم آنها را برکنار خواهد کرد.
مخالفان آقای غنی معتقدند که چنین روشی سازنده نیست و نمیتواند سیستم درست و کارایی را برای افغانستان به میراث بگذارد و از سویی هم ممکن است در مواردی افراد بیگناه قربانی اقدامات سیاسی شوند.
▲ | قاطع و متعهد به تغییر؟ |
موافقان او اما میگویند اقدامات آقای غنی نشاندهنده تعهد و قاطعیت او برای تغییر است.
حمیدالله فاروقی، یکی از مشاوران او معتقد است که مورد هرات استثنایی و فوری بود و رئیس جمهور راهی بهجز اقدام فوری نداشت و نمیتوانست منتظر تشکیل کابینه بماند.
از نظر آقای فاروقی اقدامات روزهای نخست رئیس جمهور غنی مثل برکناری رئیس بیمارستان سردار داوود و سرزدن به زندان، ارسال پیامی به همه کارمندان دولتی بود، تا به آنها بگوید هرلحظه زیر نظارتاند و هر خطایی مورد پیگرد قرار میگیرد.
از نظر موافقان آقای غنی، در سیزده سال گذشته بهرغم آنکه انتقاد از فساد در دستگاه دولت بالا بوده و میلیونها دلار حیف و میل شد، اما بهدلیل عدم برخورد جدی رهبری دولت با فساد، احساس معافیت از مجازات بهنحوی در میان کارمندان دولتی عام و نهادینه شده بود و لازم بود تا تکانی داده شود.
افزون بر کارهایی که آقای غنی در این صد روز کرده، اما یک کار نکرده او، بیشتر از همه مورد توجه قرار گرفته و خبرساز بوده است؛ عدم تشکیل کابینه.
آنچه بهصورت رسمی در مورد تاخیر در تشکیل کابینه گفته شده، دقت و وسواس شخصی رئیس جمهور در مورد تیمی است که میخواهد در آینده با آنها کار کند. وسواسی که سبب شده است، آقای غنی با تک تک کسانی که بهعنوان وزیر نامزد شدهاند، بنشیند و با آنها سوال و جواب کند.
مخالفان آقای غنی بازهم این روش گزینش را نادرست و ناشی از فردمحوری و خودرای بودن آقای غنی میدانند. از دید این جمع، پست وزارت یک پست سیاسی است و وزیر بیش از همه باید جایگاه محکم سیاسی داشته باشد و از طیف و گروهی که در تحولات سیاسی تأثیر گذارند، نمایندگی کند.
موافقان آقای غنی اما میگویند چنین روشی در سیزده سال گذشته نتوانست دولت موثر و کارایی را به میان آورد. افرادی که تصدی وزارتخانهای را عهدهدار میشوند جدا از اینکه از طیف خاص سیاسی نمایندگی کنند، باید خود نیز دارای تخصص و توانایی مدیریت باشد. یعنی از دید موافقان آقای غنی، رئیس جمهوری معیارهایی را در نظر دارد که ضمن اینکه ثبات سیاسی ضمانت شود و کابینه نمایندگی از طیفهای مختلف سیاسی بکند، کارا، مدیر و موثر نیز باشد.
▲ | جدال برای تغییر سنت سیاسی؟ |
اما فراتر از این دو دیدگاه، شاید تاخیر در تشکیل کابینه یک دلیل اساسی دیگر نیز داشته باشد و این مساله را زمانی بهتر میشود فهمید که به نکات اصلی سخنان آقای غنی در مبارزات انتخاباتی توجه کنیم.
آقای غنی در آن زمان بارها از عبارت «تیکهداران قدرت» (رانتخواران سیاسی) یاد میکرد و تأکید داشت که افغانستان باید از چنگ آنها درآید. اما از سوی دیگر شمار قابل ملاحظهای از کسانی که شامل این تعبیر او میشدند هم در دوران انتخابات با او بودند و در پیروزی او نقش جدی و مهم داشتند و هماکنون در کنار او هستند و آنهایی هم که با او نیستند در کنار عبدالله عبدالله، بخشی دیگر از بدنه دولت وحدت ملی را تشکیل دادهاند.
آقای غنی در حالی بعید است این وضعیت را نبیند و نداند اما ظاهرا به نظر میرسد که میخواهد برای تغییر این سنت سیاسی تلاش کند.
از طرفی هم آقای غنی برای مقابله با وضعیت کنونی و رها شدن از آنچه هوادارانش آنها را سهمخواهان سیاسی میخوانند، نه حزب سیاسی دارد و نه نهاد سنتی دیگری که اقتدار او را در مقابله با سهمخواهان سیاسی ضمانت کند.
تنها اتکایی که آقای غنی میتوانست و هنوز میتواند داشته باشد، ابتکارات فردی و جلب حمایت مردم با ایجاد تغییرات به قول خودش بنیادی است که آنهم با تأخیر اعلام کابینه و وضعیت بد اقتصادی و بیکاری و گرانی، در حال کاسته شدن است.
با همه این مسایل تاخیر در اعلام کابینه در صد روز گذشته یک نکته مهم دیگر را نیز نشان داد و آن اینکه به رغم وجود مشکلات سیاسی برای تشکیل کابینه، دولت و کل نظام برقرار است و امور روزمره دولت هرچند با کندی، ولی میچرخد. این نکته از آن جهت قابل اهمیت است که تاریخ پرشتاب معاصر افغانستان، دولتهایی را شاهد بوده که کل عمر شان ۱۰۰ روز بوده است.
نورمحمد ترکی که با کودتای هفتم ثور (اردیبهشت) ۱۳۵۷ بهقدرت رسید، فقط سه ماه رئیس جمهور بود و بهطور مرموزی کشته شد. خلف او حفیظالله امین، دقیقاً صد روز برکرسی ریاست جمهوری تکیه زد و در ششم جدی (دی)ماه کشته شد و عمر دولت صبغتالله مجددی نخستین رئیس دولت مجاهدین نیز سه ماه بود.
اما وقتی میبینیم دولتی برآمده از یک توافق سیاسی و انتخابات جنجالی سه ماه را فقط برای تشکیل کابینه سپری میکند در حالی که چانهزنیهای شدید سیاسی پشت پرده ادامه دارد و مخالفان مسلح نیز از تمام توان خود برای بیثبات کردن اوضاع کار میگیرند، ولی کلیت نظام پابرجاست، شاید بتوان به این نتیجه رسید که ثبات نسبی ۱۳ سال گذشته و ساختارهایی که ایجاد شدهاند، تا حد زیادی ثبات سیاسی کلیت نظام را ضمانت کردهاند.
جدال کنونی در یک کلام جدالی برای تغییر سنتهای سیاسی است که به باور بسیاری از دلایل فساد و ناکارامدی دولت است. آیا رهبران دولت وحدت ملی در کل و شخص رئیس جمهوری با این شیوه مدیریت، قادر به تغییر سنت سیاسی و تهدابگذاری سیستم کارا و مناسب برای آینده افغانستان خواهند شد؟ در حال حاضر میتوان گفت پاسخ قاطعی وجود ندارد.
[▲] يادداشتها
[▲] پینوشتها
فردگرا و خودمحور یا قاطع و متعهد؛ غنی چگونه مدیریت میکند؟، وبسایت فارسی بیبیسی: سهشنبه ٦ ژانویه ٢٠۱۵ - ۱٦ دی ۱۳۹۳
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت فارسی بیبیسی