|
زنان پیش از اسلام عرب
روابط زن و مرد در مکه هنگام ظهور اسلام
روابط زن و مرد پیش از اسلام
جایگاه زن در اسلام از محورهای اصلی مناقشه در جوامع مسلمان امروزی است و این موضوع در روزهای اخیر همزمان با روز جهانی زن. در عصری که بهنظر میرسد چارچوبی که در غرب تحت عنوان حقوق بشر شکل گرفته، به گفتمانی غالب و معیاری جهانی بدل شده، پارهای برآنند که عدم تطابق جایگاه زن در شریعت اسلام با این چارچوب و گفتمان، ریشه در ذات و خاستگاه دین اسلام دارد، یعنی این دین، عرف و آداب جامعه ای عربی در هزار و چهارصد سال پیش را بر تمام پیروانش فارغ از اینکه در چه زمانی و در کجای جهان زندگی کنند تحمیل کرده است. پارهای دیگر نیز بر این باورند که دین اسلام در سرشت خود تضادی با چارچوبهای حقوق بشری کنونی ندارد و احکام شریعت در مورد زنان اگر در ظرف تاریخی و فرهنگی خود گذاشته شود، چه بسا برای زمان خود بسیار هم مترقی و ضامن رعایت حقوق زنان و ارتقای جایگاه اجتماعی آنان بوده است.
برای سنجش این دیدگاهها، نگاهی به جایگاه زن در شهر مکه هنگام ظهور دین اسلام ضروری است و از آنجا که تفاوتی که شرع اسلام میان زن و مرد قائل شده ریشه در عنصر جنسی دارد، ترسیم شمایی از عرف و رفتار حاکم بر روابط زن و مرد در آن تاریخ در این شهر هم ضرورت پیدا میکند. آنچه در این نوشتار میآید چکیدهای از روایات مورد اجماع در منابع و مراجع تاریخی و اسلامی است و در صورت استناد به سندی واحد و مشخص، نام آن ذکر شده است.
در شهر مکه محدودیتی برای پوشش زنان وجود نداشته و شکل لباس زنان تنها بر اساس کارکرد آن بهعنوان تنپوش و زینت تعیین میشده است. برهنگی امری رایج و عادی بوده و حتی رسم بوده که زنان هنگام طواف کعبه (که در آن هنگام بتخانه بود) لباس خود را میکندند و بر زمین میانداختند و برهنه طواف میکردند، گویا با این انگیزه که مردانشان در پایان طواف و بهجا آوردن مراسم مذهبی سالیانه که عید حساب میشده، به آنان لباس نو هدیه دهند. آنگونه که در صحیح مسلم نوشته شده، در سال پس از فتح مکه (سال نهم هجری) پیامبر اسلام دستور داد در مسجدالحرام جار بزنند که زنان نباید برهنه شوند. به باور مفسران قرآن، آیه سیویکم سوره اعراف که میگوید «یا بنیآدم خذو زینتکم عند کل مسجد... (ای فرزندان آدم هنگام ورود به هر مسجدی زینت خود را به همراه داشته باشید) برای نهی زنان از برهنگی در مسجدالحرام نازل شده است.
دوستی و معاشرت میان زن و مرد رایج و عادی بوده و به آن خدن میگفتند. به دوست پسر خلیل و به دوست دختر خلیله میگفتهاند. چنین دوستانی با هم ازدواج نمی کردند اما نوعی تعهد هم میانشان بوده و غیر از یکدیگر با کسی دیگر چنین رابطه ای برقرار نمیکردند. از عبدالله بن عباس، پسرعموی پیامبر نقل شده که اگر این دوستی به رابطه جنسی میانجامیده، میکوشیدند این رابطه را پنهان کنند و تا زمانیکه این رابطه پنهانی بوده از دید دیگران اشکالی نداشته است، اما در صورتی که رابطه جنسی خود را علنی میکردند سرزنش میشدند. اما پس از ظهور اسلام، قرآن مردان را از ازدواج با زنانی که دوست پسر (خدن) داشتهاند نهی کرد (سوره نساء آیه ۲۵)، چه رابطهی جنسی آنان آشکار بوده باشد و چه پنهان (سوره انعام آیه ۵۱).
جدال بر سر حقوق مساوی زن و مرد
مکه مرکز تجاری و زیارتی شبهجزیرهی عربستان بوده و تنفروشی زنان نیز یکی از راههای کسب درآمد در این شهر بوده و نقش مهمی در درآمد برخی از خانوادهها داشته است تا آنجا که گفته میشود بزرگان یکی از قبائل از پیامبر خواستند که زنا را برای آنان حلال کند تا مسلمان شوند، چون کسب و کار آنان از این راه است. زنان تنفروش با پارچه سرخ رنگی شناسایی میشدند که بر در خانه میآویختند. بیشتر این زنان همسران مشخص و متشخصی داشتند و نامهای این زنان که به روایاتی نه نفر و به روایاتی دیگر، بیش از ده نفر بودند و باغیه (زناکار) نامیده میشدند در کتابهای تاریخ ثبت است.
از دید اسامه عکاشه، نویسندهی مصری، بخشی از نزاع بر سر اسلام در مکه، بهسبب همین سنت بوده که شماری از قبایل از طریق آن کسب درآمد میکردند و شماری دیگر آن را ننگ میدانستند که پیامبر اسلام هم بههمین قبایل تعلق داشت و در دینی که آورد، زنا حرام و مستحق مجازات دانسته شد.
زنانی که با مردان متعدد رابطه جنسی برقرار میکردند اگر شمار این مردان کمتر از ده نفر بود، در صورتی که باردار میشدند این حق را داشتند که پس از تولد فرزند، هر یک از این مردان را که بخواهند به دلخواه خود بهعنوان پدر او برگزینند و معرفی کنند. آن مرد یا دیگر مردانی که با وی رابطه داشتند نیز حق نداشتند با انتخاب او مخالفت کنند. به چنین رسمی رهط میگفتند. در صورتی که شمار مردانی که با این زن رابطه داشتند بیش از ده نفر بود، آنگاه تصمیم اینکه فرزند از آن کیست با آن مردان بود.
زنان به شیوههای گوناگون به همسری مردان در میآمدند که بستگی به جایگاه اجتماعی خانوادهشان داشت. رایجترین شیوه، خریداری زنان بود که به پدر دختر مبلغی میپرداختند و دختر را که ممکن بود حتی تازه متولد شده باشد از او میخریدند. شیوه رایج دیگر، به اسیری گرفتن زنان در جنگها بود. یا اینکه دو مرد دخترانشان را به یکدیگر میدادند (معروف به شغار) یا در مواردی، زنان همسرانشان را با یکدیگر عوض میکردند (معروف به بدل). گاه مردان با پرداخت مبلغی به زن برای مدت معینی با وی رابطه برقرار میکردند (متعه). هنگامی هم که مردی از دنیا میرفت، همسرانش به پسرانش به ارث میرسیدند (مقت). در مورد رابطه با محارم همان ممنوعیتهایی که در دین اسلام هست پیش از اسلام هم برقرار بود با این تفاوت که مردان میتوانستند دو خواهر را با هم به همسری داشته باشند.
چهرهای پنهان با تن عریان زن مسلمان عرب
خانوادههای متشخص دخترانشان را در مقابل دریافت مبلغی که به آن صداق میگفتند به یکدیگر میدادند و تصمیم با پدر یا ولی دختر و پسر بود. به این شیوه بعوله میگفتند (برگرفته شده از کلمه بعل بهمعنای شوهر). همین شیوه از همسری بود که دین اسلام بر آن صحه گذاشت و بهعنوان ازدواج مورد تایید و رسمی برگزید و دیگر شیوهها را ممنوع کرد. همسری با زنانی که در جنگ اسیر گرفته میشدند را نیز جایز شمرد و در مورد متعه اهل سنت معتقدند که این سنت تا زمانی که پیامبر زنده بوده رواج داشته اما او هنگام بازگشت از واپسین سفر خود به مکه (حجةالوداع) آن را حرام اعلام کرده است، اما بیشتر علمای شیعه چنین روایتی را نمیپذیرند و متعه را مورد تایید اسلام میدانند.
در بسیاری از قبایل، پیوندهای زناشویی چندان استحکامی نداشته و تعصب چندانی بر روابط خارج از ازدواج وجود نداشته است. یکی از سنتهای رایج استبضاع نامیده میشده به این معنی که مردانی که بچهدار نمیشدند یا اینکه میخواستند از فردی که از لحاظ جسمی قوی و تنومند بود یا به صفاتی همچون شجاعت و دانایی شهرت داشت دارای فرزندی شوند، همسر خود را برای همخوابگی نزد او میفرستادند و تا زمانی که مشخص میشد همسرشان از آن مرد باردار شده است با او نزدیکی نمیکردند، فرزندی هم که اینگونه به دنیا میآمد فرزند خودشان محسوب میشد نه فرزند آنکسی که همسرشان از او باردار شده است.
در سالهای قحطی یا از شدت فقر نیز گاه مردان همسرشان را به خانه ثروتمندان میفرستادند تا در ازای همبستری با آنان پول یا غذا دریافت کنند. به چنین رسمی مضامده یا ضماد گفته میشده است.
زنان حق جدایی از همسر را داشتند مشروط بر آنکه مبلغی به شوهر بپردازند. به این رسم خلع میگفتند که اسلام نیز بر آن صحه گذاشت و در فقه تحت عنوان طلاق خلع رسمیت یافت که زن میتواند با بخشیدن همه یا بخشی از مهریهاش از همسرش جدا شود. همچنین میتوانستند هنگام ازدواج شرط کنند که حق طلاق داشته باشند که این حق هم در اسلام تایید و بهرسمیت شناخته شد. عده نگهداشتن پس از جدایی رایج نبوده و زنان میتوانستند بلافاصله پس از جدایی به همسری مرد دیگری درآیند. حکایت مشهوری نزد اعراب هست که پیش از اسلام زنی بهنام اُمخارجه بوده که بیش از چهل بار ازدواج کرده و طول هر بار ازدواجش میان یک شب تا حداکثر، چند روز بوده است. بر اساس این حکایت ضرب المثلی در زبان عربی هست که در کنایه به کاری که خیلی سریع و شتابزده انجام میشود میگویند سریعتر از ازدواج امخارجه (اسرع من نکاح ام خارجه).
زن مسلمان عرب اسیر ازدواج با مرد مسلمان عرب
در مورد بچهها رسم بر این بوده که مادران بچههایشان را شیر ندهند و آنان را پس از تولد به دایه بسپرند. پیامبر اسلام را نیز مادرش شیر نداد و هشت زن مختلف به او شیر دادند که معروفترینشان حلیمه است. حتی هنگامی که بچه را از شیر میگرفتند، برای او پرستار (حاضنه) میگرفتند تا او بچه را بزرگ کند. پیامبر اسلام نیز با اینکه تا شش سالگی مادرش زنده بود، پرستاری بهنام اُمایمن داشت. آنگونه که ابن سعد در کتاب طبقات کبیر، یکی از مراجع اصلی تاریخ صدر اسلام نوشته، دلیل اینکه بچهها را مادران شیر نمیدادند و بزرگ نمیکردند این بوده که زنان بتوانند بهراحتی و آزادانه به معاشرت جنسی با همسرشان ادامه دهند و دوباره باردار شوند و همچنین این اعتقاد وجود داشته که رابطه جنسی به شیر مادر زیان میرساند. نوزادان پسر را حتی از محیط خانه دور میکردند و همراه با دایه به بادیه یعنی بیرون از شهر میفرستادند تا همانجا بزرگ شود (در مورد پیامبر اسلام نیز چنین کردند).
دین اسلام فرهنگ جامعه مکه را کاملاً تغییر داد و بسیاری از عادات رایج در آن را ممنوع کرد، اما این تغییر و ممنوعیت یکباره و ناگهانی نبود. بهنظر میرسد آغاز این تغییرات پس از ورود پیامبر به مدینه بود که فرهنگ مردم آن از لحاظ رفتارهای جنسی و معاشرت با زنان با مکه متفاوت بود. اوس و خزرج، دو قبیله اصلی مدینه همچون مردم مکه بتپرست بودند، اما بخشی از شهر را یهودیان تشکیل میدادند که جایگاه زنان در جامعه آنان بر اساس دین یهود تعریف میشد. در این جامعه، ازدواج ضابطهمند وجود داشت، رابطه خارج از ازدواج ممنوع بود و برای پوشش زنان نیز نوعی حجاب در نظر گرفته شده بود.
با ورود پیامبر به مدینه، بتپرستان و بخشی از یهودیان به دین اسلام گرویدند و پیامبر جایگاه حاکم این شهر را یافت و نخستین حکومت اسلامی برپا شد. آنگونه که در کتب تاریخ ثبت است، پس از مدتی مردان مدینه از رفتارهای مهاجرانی که از مکه آمده بودند با زنان به او شکایت کردند. دو روایت معروف در مورد مردانی از اهالی مدینه هست که نزد پیامبر شکایت کردند که مردانی از مهاجرین اهل مکه را در حال همبستری با همسر خود یافته اند (هلال بن امیه و عویمر بن زید معروف به ابو دردا). آن گونه که در روایات آمده پیامبر رفتاری مماشات گونه در قبال این شکایات داشت و کوشید که قضیه را فیصله دهد بیآنکه کار به مجازات آن مردان و زنان بکشد، اما از آن پس بهتدریج آیاتی از قرآن نازل شد که بر رفتارهای مهاجران مکی پایان داد و همچون دین یهود، محدودیتهایی بر زنان اعمال کرد و برای روابط خارج از ازدواج مجازاتهایی تعیین کرد. پس از فتح مکه، همین قوانین و ممنوعیتها و محدودیتها در مکه نیز اعمال شد.
گروهی از مدافعان دین اسلام میگویند اینکه زنان و مردان در مکه پیش از همهگیر شدن اسلام آزادیهای بیشتری داشتند لزوماً به این معنی نیست که زنان از جایگاه و حقوق بهتری برخوردار بودند بلکه چهبسا حاکی از کم اهمیت شمردن زنان و نگاه شیئگونه به آنان بوده است. دین اسلام پیوند زناشویی را نظاممند کرد، برای زنان حقوقی تعیین کرد. زنانی که پیشتر خودشان جزو حق الارث بهحساب میآمدند دارای حق ارث شدند، مرد مجبور به تامین مالی همسر و پرداخت مهریه به او و حتی پرداخت دستمزد برای شیر دادن بچه شد. البته امروزه کم نیستند باورمندان به دین اسلام که میگویند شاید این دین در هزار و چهارصد سال پیش جایگاه زنان را ارتقا بخشیده باشد، اما گذر زمان و بروز برداشتهای گوناگون و گاه افراطی از این دین از سویی و مقتضیات زمانه ایجاب میکند که در احکامی که شریعت برای زنان وضع کرده، تجدیدنظر شود، تجدیدنظری که به باور آنان، با سرشت و روح دین اسلام در تضاد نیست.
[▲] يادداشتها
[▲] پینوشتها
مهرداد فرهمند، آداب روابط زن و مرد در مکه هنگام ظهور اسلام، وبسایت فارسی بیبیسی: پنجشنبه ۱٠ مارس ٢٠۱٦ - ٢٠ اسفند ۱۳۹۴
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت فارسی بیبیسی