|
عبداللطیف محمودی
فهرست مندرجات
◉ زندگینامه
◉ يادداشتها
◉ پيوستها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
◉ پيوند به بيرون
.
خاندان محمودی سازمان انقلابی وطنپرستان واقعی
عبداللطیف محمودی (به انگلیسی: Abdul Latīf Mahmoodī) (زادهی ۱۳۱۹ خ - درگذشتهی ۱۳۶۰ خ)، از اعضای کمیته مرکزی «سازمان انقلابی وطنپرستان واقعی» (ساوو) و از مبارزان ضد حکومت دستنشاندهی شوروی به ریاست ببرک کارمل و اشغالگران ارتش سرخ شوروی در افغانستان بود.
▲ | زندگینامه |
عبداللطیف محمودی، در سال ۱۳۱۹ خورشیدی، در یک خانوادهی فقیر، اما مبارز، در شوربازار کابل زاده شد. او پسر محمدسرور وکیل برنجفروشان مندوی بود و یک برادر تنی بهنام رفیق محمودی داشت که دروازهبان (گولکیپر) تیم ملی فوتبال افغانستان بود، که بعدها مربی تیم جوانان فوتبال شد. هم چنین او دو برادر ناتنی داشت که یکی از آنها بهنام وکیل محمودی، در دام نیروهای امنیتی حزب حاکم دموکراتیک خلق گرفتار آمد و پس از شکنجههای فراوان تیرباران شد.
عبداللطیف محمودی به خاندان محمودی تعلق داشت (نوهی عموی دکتر عبدالرحمان محمودی و پسر عمهی دکتر عبدالهادی محمودی) که اکثراً از مبارزان وطنپرست بودند که با استبداد دستوپنچه نرم میکردند.
محمودی، دورهی دبیرستان را در مکتب حبیبیه به پایان برد و وارد دانشگاه پلیتخنیک کابل شد و سپس، با بورس تحصیلی به اتحاد جماهیر شوروی رفت و مدت هفت سال در رشتهی مهندسی (انجنیری) ادامه تحصیل داد. او پس از فارغالتحصیلی، در دانشگاه پلیتخنیک کابل بهعنوان استاد ریاضی مشغول بهتدریس شد. همچنین او از آغاز پیدایش جنبش چپ مائویستی در افغانستان، عضو سازمان جوانان مترقی افغانستان بود و در دورهی جمهوری محمدداوود (از سال ۱۳۵۲ تا سال ۱۳۵۷) که این نیروها تحت فشار حکومت قرار گرفتند، به مبارزه مخفی روی آورد و با سایر همرزمان خود به فعالیتهای زیرزمینی ادامه میداد. پس از کودتای هفتم ثور ۱۳۵۷، موجی از دستگیری و اعدام چهرههای مبارز شدت گرفت. در این دوران محمودی کوشید تا نیروهای مبارز مائویستی را در نبرد با حکومت هوادار شوروی یکپارچه و متحد نگهدارد. پس از اشغال افغانستان توسط نیروهای ارتش سرخ شوروی، او همگام با دکتر عبدالهادی محمودی، در هجدهم جوزای سال ۱۳۵۹، در تشکیل سازمان انقلابی وطنپرستان واقعی (ساوو) نقش فعال داشت. چندی بعد، در ۴ سنبله ۱۳۵۹ در حمله «خاد» بر یک خانهی تیمی «ساوو» در کابل همراه با جمعی از همرزمان خود به دام افتاد. آنان در شکنجهگاههای خاد، زیر شکنجههای غیرانسانی و طاقتفرسا قرار گرفتند اما تا آخرین نفس مقاومت نموده و اسرار سازمان خود را فاش نساختند.
او در جمع ۲۳ نفر دیگر - از جمله بشیر بهمن، مسجدی هدایت، یونس زریاب، نجیب کاویانی، شیرعلم و ... - بهجرم عضویت در «ساوو» در یک دادگاه - بهاصطلاح - علنی از سوی «محکمه اختصاصی انقلابی» مورد محاکمه قرار گرفت. در جزوهی «یادی از رفقای شهید» که در ۲۰ جولای ۱۹۸۲ از جانب «سازمان انقلابی وطنپرستان واقعی» (ساوو) منتشر شده، در بخشی از دفاعیه او چنین یادآور شده است:
-
... بلی با تایید از دفاعیه دو رفیق خود که قبلاً شنیدهاید میافزایم که: ما تحلیل از جامعه خود داریم که موضعگیری ما بدان مربوط است، حرکت ما علمی و موافق به نبض مارکسیستی-لنینیستی است، ما خواهان جامعهی شگوفان و فارغ از بهرهکشی بوده و هستیم. مبارزه در این راه سرخط کار انسانی ما است...
دولت شوروی بر خلاف مارکسیزم-لنینیزم با دول غارتگر امپریالیزم غرب چشم طمع به ثروت ممالک کوچک چون کشورما دوخته جنگهای رهزنانه، استیلاگرانه، تجاوزگرانه را در تضاد و تبانی بهراه انداخته است...
معلوم است مخالف علم هستید و از خود ارادهی ندارید شما کشور خود را با همه غنا و فرهنگ درخشانش به ودکا فروختهاید و نشان افتخار وطنفروشی را از برژنف بهگردن کردهاید... ما که چنین نکردهایم و برخلاف چنین عمل مبارزه کردهایم و یقین کامل داریم غروب زندگی ننگین و تاریخزده شما را شام سیاه فراخواهد گرفت و آنگاه در طلایهی صبح درخشان اعمالتان در پیشگاه تاریخ قرار داده شده تا ابد نام ننگین وطنفروشی به گردن شما غلامان آویزان خواهد بود.
بلی، بیهراس و با افتخار میگویم سابقهی شعلهای دارم و هنوز هم ادامهدهندهی این راه راستین هستم. راه ما برحق است و عمل شما جنایت و وطنفروشی. تاریخ قاضی است که مرز روشنی بین ما و شما خواهد کشید. و از هر قطره خون ما لاله میروید و انقلابی.
سرانجام عبداللطیف و یاران او در ۱۲ سرطان ۱۳۶۰ به اتهام ترور کارمندان حزبی دولتی و خاد در شهر نو کابل، در میدان تیر (پولیگون) زندان پلچرخی کابل اعدام گردیدند و گور آنان تا امروز گمنام مانده است.
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
یادی از رفقای شهید: زندگینامهی رفیق عبداللطیف محمودی و نیز صفحهی فیسبوک ستارهی سرخ.
همانجا.
همانجا.
در پیام فیسبوکی جناب نصرالله محمودی به مهدیزاده کابلی.
همانجا.
کارنامهی سیاسی، هنری و ورزشی این خانواده را میتوان در منابع مختلف جامعهری افغانی مشاهده کرد.
در پیام فیسبوکی جناب نصرالله محمودی به مهدیزاده کابلی.
همانجا؛ همچنین جناب اسد شجاع پوپل، در یک کامنت فیسبوکی خاطرهای خود را چنین نگاشته است: با حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان، «استادان شعلهای هم منفک از مسلک و وظیفه شدند که شاید یک جمعیت بیشمار و همه دکتر، ماستر، متخصیص و متفکر و چشم و چراغ جامعه و مردم ستمدیده بودند! اما در این میان، استاد دکتر عبداللطیف محمودی آمر دیپارتمنت ریاضی خیلی جالب و قابل ستایش است که همه شاگردها آگاهی کامل دارند و دشمنی استادان پرچمی و خلقیها از آن نشات (منشأ) میگیرد! دکتر عبداللطیف محمودی پیش از آنکه سیمستر درسی آغاز شود از همه استادان مضمون ریاضی امتحان میگرفت و بعداً پارچه همه را در حضور همه بررسی میکرد و نمرات را در حضور پروفسور روسی اعلام میکرد که اکثر استادان پرچمی و خلقی نمرات قناعتبخش را اخذ نمیتوانستند بکنند. ناگزیر برای چانس دوم آمادهگی میگرفتند یا از پولیتخنیک کابل خود را تبدیل میکردند و این دیپارتمنت مشهور به دیپارتمنت شعلهایها شده بود تا آنکه این استاد لایق را پرچمی و خلقیها منفک و اخراج کردند! بهخاطر دارم که یک روز عظیم کته (چاق) خلقی محصل صنف سال چهارم، بهخاطر منفکشدن دکتر عبداللطیف محمودی برای من و سیفالله بچهی مامای دکتر شاهولی (امینی) تبریکی داد.»
یادی از رفقای شهید: زندگینامهی رفیق عبداللطیف محمودی و نیز صفحهی فیسبوک ستارهی سرخ.
همانجا.
همانجا.
همانجا.
همانجا.
در کامنت فیس بوکی آقای فرید کارانزی (Farid Karanzie)، در صفحهی فیسبوک ستارهی سرخ، پای زندگینامهی «رفیق عبداللطیف محمودی».
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□ بخش عمده زندگینامه و دفاعیهی لطیف محمودی از جزوهی «یادی از رفقای شهید» که در ۲۰ جولای ۱۹۸۲ از سوی «سازمان انقلابی وطنپرستان واقعی» (ساوو) منتشر شده، اقتباس گردیده است. رجوع شود به صفحهی فیسبوکی ستارهی درخشان.
□ پیامهای فیسبوکی: نصرالله محمودی، اسد شجاع پوپل، و فرید کارانزی.
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها │ افغانستانشناسی │ زندگینامه