|
ارتش سرخ در افغانستان
اشتباه تاریخی اشغال افغانستان
فهرست مندرجات
.
اشتباه تاریخی اشغال افغانستان
جنگ شوروی در افغانستان، یکی از طولانیترین جنگهای مدرن است که با عقد قراردادی میان شوروی و دولت افغانستان آغاز شد. این قرارداد، به دولت این کشور اجازه میداد تا برای نبرد در برابر مجاهدین از شوروی درخواست کمک کند. پس از اینکه نیروهای شوروی وارد افغانستان شدند، بسیاری از دولتهای جهان همانند انگلیس و آمریکا به کمک مجاهدین رفتند. شوروی هم پس از تلفات و خسارات بسیار زیاد در سال ۱۹۸۷ این کشور را ترک کرد. ماجرای جنگ شوروی در افغانستان ۹ سال اشغال و درگیری اتحاد جماهیر شوروی در آنکشور به جهت پشتیبانی از دولت کمونیست جمهوری دموکراتیک افغانستان در مقابل نیروهای مجاهدین افغان و داوطلبان خارجی عرب است. در ۳ دی ۱۳۵۸ (۲۴ دسامبر ۱۹۷۹) به فرمان لئونید برژنف رهبر شوروی سپاه چهلم این کشور وارد افغانستان شد و در نهایت در دوران میخائیل گورباچف آخرین رهبر این کشور، عقبنشینی در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۷ (۱۵ می ۱۹۸۸) آغاز و آخرین گروه در ۲۶ بهمن ۱۳۶۷ (۱۵ فوریه ۱۹۸۹) از افغانستان خارج شدند. این جنگ بیش از صد میلیارد دلار هزینه در برداشت، و بیش از یک میلیون (بین ۹۵۸ هزار تا یک میلیون و ششصد هزار) کشته و نزدیک به پنج میلیون مهاجر و آواره بر جای گذاشت.
دو رویداد مهم در یک چهارم آخر قرن بیستم؛ یعنی «پیروزی انقلاب اسلامی، سقوط محمدرضا شاه پهلوی و اخراج آمريكا از ایران» و دیگری «اشغال افغانستان توسط نیروهای شوروی که با مقاومت مردم با شكست مواجه و مجبور به عقبنشینی شدند» تاثیرات بلندمدتی در منطقه و جهان بر جای گذاشت.
افغانستان در قرن ۱۹ در میان گردانندگان «بازی بزرگ» گرفتار بود. با پیشروی روسیه تزاری از شمال بهجنوب، انگلیسیها نیز از سمت جنوب بهشمال پیشروی میکردند. مردم افغانستان برای دفاع از استقلال خود با ابرقدرت این دورهی (انگلیس) مبارزه و آنرا مجبور به قبول صلح کردند.
پس از عقبنشینی انگلستان از شبهقارهی هند در سال ۱۹۴۷ تهدید در جنوب افغانستان برطرف شد، اما در شمال این کشور با تغییر چهرهی و تحت پوشش اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۲۲-۱۹۹۱) کماکان ادامه داشت.
در ابتدا روابط شوروی با افغانستان براساس حُسن دوستی بود. شوروی پس از بهرسميت شناختن استقلال افغانستان، در بخشهای مختلف این کشور سرمایهگذاری کرد.
این روابط در دورهی نخستوزیری سردار داوود نیز بهشدت تقویت یافت و سرمایهگذاریهای زیادی در زیرساختهای افغانستان صورت گرفت. تا جاییکه امروز نیز زیرساختهای بهجا مانده از آندوران در بسیاری از مناطق افغانستان بهچشم میخورد.
اقدامات او علیه «شاه ظاهر» و کودتایی که از خارج ترتیب داد، شوروی را بیش از پیش به کریدور قدرت در افغانستان نزدیک کرد. ضمیر کابلوف، نمایندهی ویژهی روسیه در افغانستان، آن کودتا را برای شوروی نیز غافلگیرکننده میداند اما قبول دارد كه افسران اطراف داوود حامی مسکو بودند.
داوود بعدها این افسران را از اطراف خود دور کرد. این اقدام وی از طرف شوروی بهعنوان «آغاز یک بازی جدید بینالمللی» ارزیابی شد. او در دوران «جنگ سرد» قصد دوری از پيمان شوروی داشت، اما با كودتای نظامی افسران آموزشدیده در این کشور ناکام ماند و همراه با خانوادهاش کشته شد.
مساله هنوز پایان نیافته بود؛ رهبران افغان حامی شوروی با همدیگر نیز اختلاف داشتند. در اين کشکمشها نورمحمد ترهکی و حفیظالله امین؛ دو عامل کودتا علیه داوود کشته شدند. شوروی در ۲۷ دسامبر ۱۹۷۹ با گماشتن ببرک کارمل، عملا اشغال افغانستان را آغاز کرد.
▲ | اهداف اشغال افغانستان |
دلایل اشغال افغانستان از طرف شوروی، همواره موضوع بحث بوده است. آسانترین پاسخ این سئوال «دسترسی روسیه به آبهای گرم» بود. این امر را میتوان بهصورت درهم شکستن احاطه ایالات متحده بر جنوب آسیا نیز تفسیر کرد.
وضعیت نهچندان مطلوب افغانستان و تحولات ژئوپلتیک و استراتژیک منطقهای را هم نباید از نظر دور نگهداشت. شاید هم روسها میخواستند در يک «بازی بزرگ» جدید پیشگام باشند یا «پیشگیرانه» عمل کنند.
دولت کمونیستی که پس از کودتای ۲۷ آوریل ۱۹۷۸ علیه سردار داوود رویکار آمد، سعی کرد تا با ساختار دینی و سنتی مردم بهطور فراطی برخورد کند. همین موضوع برای آغاز قیام سراسری مردم کافی بود.
این دولت تصفیه را از درون خود آغاز کرد. ابتدا حفیظالله امین، ترهکی را از میدان بیرون کرد و پس از آن شوروی که اعتماد زیادی به امین نداشت، با راه اندازی کودتایی دیگر، ببرک کارمل را سر کار آورد.
در واقع شوروی نمیخواستند سرمایهگذاریهای اقتصادی و سیاسی خود را با اصلاحات رادیکالی ترهکی از دست بدهند. بهعقیدهی کابلوف، افغانستان پس از کودتا علیه مصدق در ایران، از لحاظ استراتژیکی «اهمیت بیشتری» برای روسها پیدا کرده بود. لذا مسکو برای جلب دوستی افغانستان سرمایهگذاریهای انبوهی در این کشور انجام داده بود.
قیام مردم بعد از دولت ترهکی، تمام منافع شوروی را در افغانستان تهدید میکرد. شاید هم همین موضوع، باعث شد سیاست تحت نفوذ نگهداشتن افغانستان به اشغال این کشور تبدیل شود.
شاید هم «ارتش سرخ» که خود را «شکستناپذیر» میپنداشت، تصور میکرد در زمانی کوتاه همه امور را مطابق میل خود پیش خواهد برد.
▲ | مقاومت مردم افغانستان برنامهها را برهم زد |
اما کارها آنطوری که میخواستند پیش نرفت. برای مردم افغانستان که علیه کمونیستهای محلی قیام کرده بودند، از گذشته نیز حضور نیروهای نظامی خارجی در کشورشان قابل قبول نبود. آنان که همیشه از شمال و جنوب هدف استیلا بودند، به این قبیل شرایط عادت داشتند. دشمنشان هر چقدر هم که قوی باشد، آنان از پای ننشسته و با ادامهی مبارزه خود، دشمن را خسته و در نهایت بیرون میراندند. اشغال شوروی نیز باعث گسترش قیام مردمی شد، بهگونهای که همه کشور را فراگرفت.
▲ | عامل دیگری کاتالیزور تحولات شد |
بيشتر رهبران «نهضت جوانان مسلمان افغانستان» که پیش از کودتای سردار داوود در حال شکلگیری در دانشگاهها بود، بعد از كودتای داوود بهکشور پاکستان پناهنده شدند. پاکستان نیز در مواقع لزوم از این جوانان علیه اختلاف مرزی خود با افغانستان که بعضاً تا آستانهی جنگ میان دو کشور نیز پیشرفته بود، استفاده میکرد. حتی این ابزار را علیه داوود نیز استفاده کرد، اما ناموفق بود.
آغاز قیام علیه رژیم کمونیستی و شوروی در افغانستان، فرصت بزرگی برای رهبرانی مانند حكمتیار، ربانی، مسعود، سیاف و احزاب جهادی مانند جمعیت اسلامی و حزب اسلامی فراهم کرد. اين رهبران در دورهای بعدی اساس مقاومت را تشکیل دادند. قيام مردم افغانستان فرصت طلایي برای سازمان اطلاعات پاكستان و سازمان اطلاعات آمريكا فراهم کرد.
در این میان تسلیحات قابل توجهی که بیشتر با تامین مالی کشورهای خلیج و از چین خریداری میشد، وارد افغانستان میشد. از آنجایی که کنترل خط مرزی ۲۴۳۰ کیلومتری «دیورند» میان افغانستان و پاکستان چندان آسان نبود، در طول جنگِ با شوروی، انتقال انواع تسلیحات كه روز به روز پیشرفتهتر میشد ادامه یافت.
حتی میتوان گفت آنقدر اسلحه برای ارسال به افغانستان در پاکستان انبار شده بود که پس از مسجلشدن خروج شوروی، انبار سلاحهای ذخیره شده در اردوگاه نظامی «اوچری» در نزدیکی اسلامآباد تخریب و هزاران موشک در آسمان شهرهای راولپندی و اسلامآباد منفجر شد. در اثر آن بیش از صد نفر جان باختند. منابع رسمی این انفجار را یک حادثه اعلام کردند. گزارشهای تحقیقاتی نیز انتشار نیافت. نخستوزیری هم که قول انتشار آن را داده بود از کار برکنار شد.
▲ | ارتش شکستناپذیر در باتلاق افغانستان گرفتار شد |
همزمان با آغاز جنگ مجاهدين - شوروی، مفاهیم «جهاد» و «مجاهد» نیز در رسانههای بینالمللی به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفت. این مفاهیم متعلق بهخود مردم افغانستان بود، اما بهمنظور رشد آگاهی جهان اسلام درباره مبارزه با اشغال «کمونیسم» بُعد رسانهای و بینالمللی وسیعی یافته بود. پس از پایان اشغال شوروی، این مفاهیم باز از طرف همان رسانههای بینالمللی استفاده شد، اما اینبار با اهدافی شیطانی و برای دشمنی با اسلام.
صدها جوان مسلمان بهویژهی از کشورهای عربی و خلیج بهدلیل اینکه زمان و تبعات جنگ با شوروی مشخص نبود، بهجنگ با کمونیستها تشویق و صدها نفر به جهاد افغانستان ملحق شده بودند.
برخی از آنان شهید شدند، برخی به کشورهایشان بازگشتند و برخی نیز به جنگها و مبارزات دیگر پیوستند. بخش بزرگی نیز در دورهی تصفیه طالبان از طرف نیروهای ایالات متحده و نيروهای شمال بهطور دستهجمعی کشته شدند. بهگفته برهانالدين ربانی تلهای برای جوانانی که برای جنگ به افغانستان آمده بودند گذاشته شد. جوانان در این دام از سوی آمریکا و نیروهای شمالی گرفتار شده و گروهی کشته شدند.
حتی می توان گفت گروههایی که در جنگ افغانستان شرکت کرده بودند، بعدها پایههای شکلگیری القاعده و امثال آن و حتی داعش را در برخی از نقاط جهان تشکیل دادند. این نکته را نباید از نظر دور داشت که گروههایی که با عنوان «اعراب افغانستان» شناخته میشوند، برای جنگ با شوروی به این کشور رفتند اما تشکیل گروههایی مانند القاعده در اواخر این جنگ مجاهدين - شوروی بود. حتی سازماندهی خود را پس از خروج شوروی از افغانستان تکمیل کردند.
جنگ مجاهدين - شوروی ۹ سال و ۱،۵ ماه بهطول انجامید. روسها در ماههای نخست آغاز این جنگ متوجه گرفتاریشان در باتلاق شده بودند. آنها در سال ۱۹۸۲ از طریق سازمان ملل وارد مذاکرات غیرمستقیم با مجاهدان افغانستانی شدند.ارتش سرخ «شكستناپذير» متحمل شکستی كمر شكن در کوههای هندوکش شد و سرانجام با میانجیگری نیروهای بینالمللی، از افغانستان عقبنشینی کرد. آخرین سرباز این کشور در ۱۵ فوریه ۱۹۸۹ افغانستان را ترک کرد.
▲ | نابودی بزرگ بهجا مانده از جنگ |
این جنگ طولانی، تخریبات وسیعی را متوجه هر دو طرف کرد. براساس آمار رسمی اتحاد جماهیر شوروی، ۱۳ هزار و ۶۲۱ نظامی این کشور جان خود را در این جنگ از دست دادند. روزانه بهطور متوسط چهار سرباز روس کشته میشدند. شمار مجروحان و بیماران نیز حدود ۴۷۰ هزار نفر اعلام شد. در طول نزدیک به دهسال جنگ، ۶۲۰ هزار سرباز شوروی قدم به افغانستان گذاشته بودند.
البته تلفات تنها محدود به اینها نبود. باز هم براساس منابع رسمی ۴۵۱ بالگرد و جنگنده، ۱۴۷ تانک، ۴۴۳ توپ و تلفات مادی دیگر، حاصل شوروی از این جنگ بود. این جنگ كه میليارها دلار بار داشت کمر اقتصادی و نظامی شوروی را شکسته بود، اتحاد جماهیر شوروی نیز پس از این جنگ دوام زیادی نیاورد.
تلفات مالی و جانی بالا بود اما مهمترین چیزیکه شوروی در این جنگ از دست داد احترام و پرستیژ جهانی بود. کابوس دنیای غرب پس از شکست حتی هزيمت بهدست یکی از عقبماندهترین کشورهای جهان، بهیک شیر کارتونی تبدیل شده بود.
«مجاهدين» در جنگ پیروز شده بودند، اما خسارتهای وارده بر آنان بسیار بزرگتر بود. بیش از یک میلیون «شهید»، صدها هزار بیوه و یتیم. یکسوم کشور نیز آواره شدند. زیرساختها بهکلی نابود شد و مهمتر از همهی اینها، صلح و ثبات از این کشور رخت بربست. جنگ داخلی پس از شوروی، ظهور طالبان و سپس القاعده و اشغال مجدد این کشور به بهانهی حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر از طرف یک ابر قدرت دیگر (آمریکا) امیدها برای بازگشت صلح به این کشور را از بین برد..
موضوع چگونگی شکست یک ابرقدرت در جنگ مرگبار این کشور، بحث مفصلی است. اول اینکه پیروز این جنگ خود مردم افغانستان هستند. این پیروزی را با خون خود بهدست آوردند. تقریباً از هر ۱۵ نفر یک نفر از مردم افغانستان در این جنگ جان خود را از دست داده و یکسوم آنان به کشورهای دیگر پناه بردند. صدها هزار تن نیز مجروح و دچار قطع عضو شدند.
با اینکه نمیتوان کمک های آمریکا و همراهنش به «مجاهدين» در طول این جنگ را نادیده گرفت، اما اینکه گفته شود «مجاهدين» با اسلحه و موشکهای استینگر آمریکا بر شوروی چیره شد، یک افسانه و دور از واقعیت است. زمانیکه آمریکا موشکهای ضدهواپیما را تحویل میداد، جنگ به نفع افغانها و حتی با پیروزی اینکشور همراه بود. تحویل موشکهای استینگر با هدف تخریب و فرسودهکردن بیشتر شوروی و بهرهبرداری هرچه بيشتر آمريكا از اين پيروزی بود.
از سوی دیگر، ارتش سرخ با آغاز استفاده مجاهدین از موشک استینگر، تغییرات گستردهای را در راهبرد جنگی خود مانند بمباران هوایی با موشكهای از هوا به زمين و پرواز هلیکوپترها از ارتفاع پایین را بهکار بست.
▲ | نتایج جنگ افغانستان-شوروی |
پیروز این جنگ که در ظاهر جنگ افغان-شوروی، ولی در اصل جنگ میان دو ایدئولوژی اسلامی و کمونیستی بود، بدون چشمپوشی از حمایت دنیای کاپیتالیست از افغانها در برابر کمونیستها، اسلام شد. به این ترتیب در قرن بیستم هر دو طرف «جنگ سرد» و دو ابرقدرت دنیا در برابر اسلام شکست خوردند. ابتدا نماینده کاپیتالیسم یعنی آمریکا در ایران و سپس نماینده کمونیسم یعنی اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان.
اسلام بهعنوان یک ایدئولوژی جایگزین و يكطرز زندگی ظهور کرد، اما بعدها بهدلیل عدم ادارهی صحیح در داخل و همچنین تحریفات و دخالتهای خارجی سبب شد تا اسلام در کنار تروریسم آورده شود و آن نیز دشمنی با اسلام را پدید آورد.
افغانستان آخرین میخ را بر روی تابوت امپراطوری مدرن کمونیسم (اتحاد جماهیر شوروی) کوبید. شوروی كه در سال ۱۹۲۲ جای دولت روسيه تزار را گرفته بود پس از جنگ جهانی دوم در دوران «جنگ سرد» بهعنوان یکی از دو ابرقدرت جهانی مطرح بود.
این کشور همراه با تسلیحات هسته ای خود بزرگترین نیروی نظامی جهان را دارا بود، اما پس از جنگ افغانستان آن اتحاد بزرگ درهم شکسته و از هم پاشید. کشورهای زیادی از جمله کشورهای آسیای میانه که در ترکیب این اتحاد بودند، استقلال خود را بهدست آوردند. مهمتر از آن جنگ سرد به پایان رسید و آمریکا تبدیل به تنها ابرقدرت جهان شد.
▲ | درد و رنج مردم افغانستان همچنان ادامه دارد |
واقعیت عجیب این است که در جنگ شوروی و افغانها، طرفی که بیشترین نفع را برد، آمریکا بود. دردناکترین بُعد این جنگ که موجب پایان یک عصر و آغاز عصری دیگر شد، این است که همه بهگونهای از این جنگ بهره بردند، اما مردم افغانستان که با ابتداییترین امکانات، بر قدرتمندترین نیروی نظامی فائق آمدند، هیچ سودی از آن نبردند.
آرزوی برقراری صلح و ثبات، آزادی و نظم و کاهش درد و رنج مردم افغانستان، که بیش از یک میلیون نفرشان جان خود را در جنگ از دست دادند، هنوز هم ادامه دارد. بعد از جنگ شوروی آنان گرفتار جنگ داخلی شدند. طالبان حاکمیت کشور را بهدست گرفت.
پس از حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر نیز ناتو تحت رهبری ایالات متحده آمریکا به افغانستان لشکرکشی کرد و درگیر طولانیترین جنگ خود در یک کشور شد. انتظار خروج آنان از افغانستان نیز در آیندهای نزدیک متصور نیست. حتی نشانههایی از تبدیل اینکشور بهعرصه جنگ نیابتی وجود دارد.
روسیه از حضور آمریکا در این کشور و تاسیس ۹ پایگاه نظامی براساس توافقنامه امنیتی با دولت افغانستان، ناخشنود است. بههمین دلیل مجدداً بهفکر رابطه با افغانستان افتاد و حتی لزومی برای مخفیکردن این رابطه با طالبان نیز نمیبیند. تنها بهسطح این روابط اشاره نمیکنند. آنان طالبان امروز را بهعنوان «يک قدرت محلی نسبتاً بزرگ» میشناسند.
روز ۲۷ دسامبر ۲۰۱۷ سیوهشتمین سالگرد اشغال افغانستان بهدست شوروی بود. سال گذشته در چنین روزی ضمیر کابلوف، نمایندهی ویژهی روسیه در افغانستان در مصاحبهای با خبرگزاری آناتولی ترکیه در پاسخ به این سئوال که آیا اشغال افغانستان از سوی شوروی اشتباه بود؟ پاسخ داد: «بله اشتباه بود. دو بار اشتباه بود. اولاً ما نباید اینکار را میکردیم و دوماً پس از ورود باید هر چه زودتر آنجا را ترک میکردیم.» همانگونه که از نتایج آن نیز آشکار است، اشغال افغانستان توسط شوروی یک اشتباه بزرگ و حتی مرگبار بود.[۱]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- محمد اوزترک، سیوهشتمین سالروز اشتباه تاریخی اشغال افغانستان، استانبول: خبرگزاری آناتولی - ۲ ژانویه ۲۰۱۸
[▲] جُستارهای وابسته
□ سایت اینترنتی خبرگزاری آناتولی
[▲] سرچشمهها
□