|
خاطرات محسن حیدریان
از کودتای ثور ۱۳۵۷ در افغانستان
فهرست مندرجات
◉ خاطرات یک فعال حزب توده ایران از کودتای ثور
◉ يادداشتها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
.
خاطرات یک فعال حزب توده ایران از کودتای ثور
محسن حیدریان، پژوهشگر علوم سیاسی و مسائل چپ ایران است که در حزب توده ایران فعال بود و در دوران فعالیت علنی حزب در ایران در ۴ سال نخست پس از انقلاب، در رهبری سازمان جوانان در تهران کار میکرد. سپس در سالهای ۱۳۶۳ و ۱۳۶۵ در شوروی سابق، مهاجر بود و دو سال بعد، در افغانستان در رادیوی مشترک حزب توده و سازمان اکثریت در کابل کار میکرد. اما طولی نکشید که در همان افغانستان پس از برگزاری پلنوم بیستم در کابل به همراه عده دیگری از اعضا رهبری و کادرها، از حزب توده جدا شد و در اندیشه او دیگر همه کمونیسم از نظر تا عمل، سراسر زیر سوال رفته بود. بعدها او در استکهلم سوئد اقامت گزید.
محسن حیدریان، پژوهشگر علوم سیاسی و مسائل چپ ایران است که در جنبش انقلابی چپ ایران فعال بود. او به همراه بابک امیرخسروی، کتابی دربارهی مهاجرت چپگرایان ایرانی به کشورهای سوسیالیستی نوشته بهعنوان «مهاجرت سوسیالیستی و سرنوشت ایرانیان» که در سال ۱۳۸۱ توسط انتشارات «پیام امروز» در تهران منتشر شد.
بهدنبال موج پیگرد و دستگیری گسترده دگراندیشان و چپگرایان در جمهوری اسلامی، حیدریان در سال ۱۳۶۳ ایران را ترک کرد و سپس حدود دو سال از دوران مهاجرت خود را در افغانستان گذراند. او تجربهی خود در افغانستان را بهعنوان یکی از فعالان سابق چپ با سایت بیبیسی در میان گذاشته است.
◼ آقای حیدریان، از کودتای چپگرایان در افغانستان چه برداشتی داشتید و با چه احساسی با این رویداد روبهرو شدید؟□ محسن حیدریان: از آنجا که به اردوی چپ متمایل به اتحاد شوروی (سابق) گرایش داشتم، طبعاً از این رویداد خوشحال شدم، اما اطلاع زیادی از چند و چون وقایع نداشتم. میدانید که آنموقع جامعه ایران خود در تدارک انقلابی عظیم بود که طبعاً تمام ذهن و روح ما جوانان آنروز را بهخود مشغول کرده بود. تصور ما اين بود كه نظام سوسیالیستی بهرهبری شوروی با گامهای پرشتاب به نظامی كاملاً فراگير تبديل میشود و نابودی سرمايهداری در سطح جهانی نزدیک است. بنابراین ما کودتای افغانستان و انقلاب ایران را از نوع انقلابات ضدامپریالیستی میدیدیم، و حتی افغانستان را بهدلیل هژمونی یا رهبری کمونیستی آن، یک گام جلوتر میدانستیم.
◼ بهنظر شما تحولات افغانستان چه تأثیری بر ایران داشت؟□ محسن حیدریان: از دید آن روزی ما که اسیر یک رادیکالیسم کور و تفکر ایدئولوژیک بودیم، رویدادی امیدبخش بود، به این معنی که روحیهی انقلابی ما را بالا برد و گمان بردیم که پیروزی در میهن ما هم در دسترس است. بهویژه آنکه کسب قدرت سیاسی از سوی کمونیستها در کشوری از هر نظر عقبتر از ایران، نشاندهنده قدرت جهانی اردوگاه سوسیالیستی بهسرکردگی اتحاد شوروی بود. تفسیر حزب توده این بود که «انقلاب ثور» درستی «راه رشد غیرسرمایهداری» را در کشورهای در حال توسعه مانند ایران ثابت میکند.
◼ در جنبش چپ ایران چه واکنشی در برابر تحولات افغانستان بود؟□ محسن حیدریان: واکنش یکدستی وجود نداشت، بخش اصلی چپ سنتی مانند حزب توده و سازمان فدائیان (اکثریت)، افغانستان را بخشی از انقلاب جهانی میدانستند که به اردوگاه سوسیالیستی پیوسته بود و در نتیجه با تمام وجود از دولت افغانستان حمایت میکردند. برخی دیگر مانند مائوئیستهای طرفدار چین و آلبانی، با آن مخالف بودند و علیه آن تبلیغ میکردند.
◼ آیا دفاع علنی از افغانستان در آن شرایط برای احزاب چپ دشوار نبود؟□ محسن حیدریان: بهخاطر بهقدرت رسیدن اسلامگرایان در ایران، طبعاً دفاع از رژیم کابل کار سادهای نبود، اما با وجود این، حزب توده و جریانهای متمایل به آن، در اجرای این «رسالت انقلابی» کوتاهی نمیکردند و تبلیغات آنها تا حد زیادی در سطح جامعه هم مؤثر بود. از یاد نبریم که «انترناسیونالیسم پرولتری» یا همبستگی جهانی با اتحاد شوروی، برای کمونیستهای ایرانی یک موضوع حیثیتی و ناموسی تلقی میشد.
◼ محورهای اصلی دفاع از افغانستان چه بود؟□ محسن حیدریان: اینکه دولت افغانستان دولتی مترقی است و گروههای مجاهدی که با آن مبارزه میکنند، عناصر ارتجاعی و به اصطلاح «سیا ساخته» هستند. حتی بهیاد دارم که حزب توده جزوهای منتشر کرد که با جعل اسناد و آمار نشان میداد که مثلاً چه تعداد بیمارستان و دانشگاه و کارخانه بعد از «انقلاب ثور» تأسیس شده، در حالیکه این تنها تبلیغاتی توخالی بود، و من خود باطلبودن این ادعاها را بهچشم خود دیدم.
◼ شما چرا و از چه راهی به افغانستان رفتید؟□ محسن حیدریان: بهدنبال یورش سراسری به تشکیلات حزب توده ایران، از آنجا که جانم در ایران بهخطر افتاده بود، به شوروی فرار کردم و چندی بعد از آنجا به افغانستان اعزام شدم.
◼ چرا به افغانستان؟□ محسن حیدریان: رهبران حزب ما و رفقای «حزب برادر بزرگتر»، کشور افغانستان را سکوی پرش مناسبی برای انقلاب ایران میدیدند. یعنی گمان میرفت که نزدیکترین مسیر برای جنبش انقلابی ایران، از راه افغانستان میگذرد.
◼ کی و چگونه وارد افغانستان شدید؟□ محسن حیدریان: سال ۱۳۶۶ که نجیبالله چند ماهی بود بهقدرت رسیده بود. ما یک گروه چند نفره بودیم که از چند شهر شوروی سابق از فرودگاه مسکو بهکابل پرواز کردیم.
◼ آیا همه ایرانیان مهاجر در افغانستان در کابل بودند و همه از نظر سیاسی فعال بودند؟□ محسن حیدریان: غالب ایرانیان که چند صد نفری میشدند، ساکن پایتخت بودند، اما عدهای هم در شهرهای هرات و مزارشریف سکونت داشتنند. بیشتر آنها به حزب توده یا سازمان اکثریت وابسته بودند. البته از سازمانهای چپ دیگر هم عدهای بودند که بهشکل پراکنده زندگی میکردند. بیشتر آنها بهتدریج افغانستان را ترک کردند. ایرانیان مقیم کابل در محلی بهنام مکرویان نو ساکن بودند.
◼ فعالیتهای رژیم افغانستان تا چهحد در جهت یک نظام سوسیالیستی پیشرفت داشت؟□ محسن حیدریان: دولت تلاشهای پراکندهای برای رفاه جامعه انجام میداد، اما وضعیت روز به روز دشوارتر میشد. اساساً این کشور فاقد زیرساختهای اقتصادی و مدنی لازم برای رشد متعادل سرمایهداری بود، چهرسد به نظام سوسیالیستی! بهنظر من «انقلاب ثور» نه تنها به رشد و توسعه این کشور کمکی نکرد، بلکه بذر خشونت و انتقامگیری را برای سالهای طولانی در این کشور پراکنده کرد.
◼ زندگی تبعیدیان ایرانی چگونه بود؟ آیا به راحتی جذب جامعه شدند؟□ محسن حیدریان: اکثر ایرانیها از طبقه متوسط شهری و با تحصیلات عالی بودند و بهویژه در سه عرصه فعال شدند و به دولت کمک کردند: در سیستم پزشکی، در رسانههای گروهی و در دانشگاه کابل. من در «رادیو زحمتکشان» مشغول کار شدم.
◼ این رادیو از کی راه افتاد و چه وظیفهای داشت؟□ محسن حیدریان: «رادیو زحمتکشان» تریبون مشترک حزب توده و سازمان اکثریت بود که در سال ۱۳۶۳ در کابل شروع بهپخش برنامههای سیاسی به مقصد ایران کرد. محل کار اعضای تحریریه رادیو عمارتی بزرگ شامل دو ساختمان و یک باغ بزرگ بود که در نزدیکی سفارت آلمان واقع بود، اما کسی از آدرس آن اطلاع نداشت. امور فنی آن بهعهده یک مهندس روس بود. گمان میکنم که عمر آن چند ماه قبل از سقوط دولت نجیبالله به پایان رسید. سیاوش کسرایی شاعر نامی ایران از همکاران ما بود. رحیم نامور هم از روزنامهنگاران سرشناس قدیمی بود که در کابل فوت کرد و بهخاک سپرده شد. مرحوم نامور قصد داشت به آمریکا برود اما به او اجازه ندادند، چون با مقامات حزبی ناسازگاری نشان میداد. بعدها شنیدم که در دوران طالبان سنگ قبر او را ویران کردند.
◼ آیا مهاجران ایرانی فعالیت تشکیلاتی هم داشتند؟□ محسن حیدریان: چند نشست مهم حزبی از جمله جلسهی معروف حزب توده معروف به «کنفرانس ملی» در کابل برگزار شد. حزب و سازمان اکثریت تلاش کردند گروههای کوچکی را سازمان دهند و برای مبارزه به ایران بفرستند، یا کسانی را از ایران خارج کنند. اما بیشتر این افراد بهزودی به دام نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی افتادند. چون حزب توده و سازمان اکثریت برای جابهجایی افراد خود، از شبکههای قاچاقچی مواد مخدر استفاده میکردند که هیچ پرنسیپی را رعایت نمیکردند.
◼ شرایط زندگی شما در کابل چطور بود؟□ محسن حیدریان: از نظر امنیتی محدودیتهایی وجود داشت. افراد همه با نام مستعار زندگی میکردند. زندگی سخت بود و از تفریح و رفاه خبری نبود. حتی در آن دوران هم مشکل کمبود مواد غذایی وجود داشت و آب و برق مرتب قطع میشد. من تنها دو سال یعنی تا سال ۱۳۶۸ در کابل بودم.
◼ برخورد مردم با شما چگونه بود؟□ محسن حیدریان: هم از طرف دولت و هم از طرف توده مردم با مهر و محبت فراوان روبرو بودیم. افغانها مردمی بسیار مهربان هستند و به اندک چیزی به نشاط درمیآیند. برای مردم افغانستان رنگ سیاسی ما در درجه دوم قرار داشت. آنها قبل از هر چیز ما را ایرانی میدانستند و بههمین خاطر با محبت فراوان با ما برخورد میکردند. مهماننوازی و ایراندوستی آنها بهحدی بود که در صفهای طولانی نان اگر میفهمیدند که یک ایرانی در ته صف ایستاده، با اصرار او را بهجلو صف میآوردند تا زودتر نان بگیرد.
◼ چرا افغانستان را ترک کردید؟□ محسن حیدریان: شرایط سیاسی افغانستان روز به روز بحرانیتر شد؛ اما از آن مهمتر، پس از تجربهی دردناک زندگی در شوروی و افغانستان، دیدگاه من نسبت به حزب توده از ریشه تغییر کرد. هنوز مجسمههای لنین در مسکو و کابل فرو نریخته بود که دیوارهای بتونی ذهنیت ما فرو ریختن آغاز کرد. تجربهی شوروی و افغانستان برای من و بسیاری دیگر از رفقای حزبی، تیر خلاصی بود به باورهای کمونیستی و انقلابی ما، و برای همیشه بهزندگی حزبی من پایان داد.[۱]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- علی امینی نجفی، خاطرات یک فعال حزب توده ایران از کودتای ثور، وبسایت فارسی بیبیسی: يکشنبه ۲۷ آوريل ۲۰۰۸ - ۸ اردیبهشت ۱۳۸۷
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت فارسی بیبیسی