|
عبدالعلی مزاری
فهرست مندرجات
◉ زندگینامه
◉ نگارخانه
◉ يادداشتها
◉ پيوستها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
◉ پيوند به بيرون
افغانستانشناسی حزب وحدت اسلامی
حجتالاسلام عبدالعلی مزاری (به انگلیسی: Abdul Ali Mazari) (زادهی ۵ خرداد ۱۳۲۶ خ در چارکنت بلخ - درگذشتهی ۲۲ اسفند ۱۳۷۳ خ غزنی)، که با القاب «استاد مزاری»، «بابه مزاری»، «شهید مزاری» و «رهبر شهید» نیز شناخته میشود، از جنگسالاران جهادی در دوران جنگ افغان-شوروی، رهبر سیاسی حزب وحدت اسلامی افغانستان و یکی از بنیانگذاران سازمان نصر افغانستان بود.
▲ | زندگینامه |
عبدالعلی مزاری، در سال ۱۳۲۶ خورشیدی، خانوادهای مذهبی، در روستای نانوایی چهارکنت از توابع استان بلخ زاده شد. دروس ابتدایی را زمستانها در مکتبخانهی نانوایی فرا گرفت. سپس بهصورت تماموقت تعلیمات دینی را در مدرسهی چهارکنت و مزارشریف ادامه داد. در جوانی با سید اسماعیل بلخی آشنا شد و به سفارش او، علیرغم مخالفت خانواده، به سربازی رفت و در آنجا فنون نظامی آموخت.
در اوایل بهار ۱۳۵۱، مزاری برای ادامهی تحصیل از افغانستان خارج شد و پس از سفر به عراق و زیارت عتبات عالیات در نجف و کربلا، در حوزهی علمیه قم اقامت کرد؛ چرا که در نگاه مزاری، قم تنها محل تحصیل درسهای رایج حوزوی نبود، بلکه علاوه بر آن، قم و محیط تحصیلی آن، کانون مبارزات مخفی نیز بهحساب میآمد و این سویه، جذابیت ویژهای برای وی داشت. او، بهزودی با روحانیون انقلابی همچون آیتالله سیدعلی خامنهای، آیتالله مشکینی، آیتالله واعظ طبرسی و ... دوست و همراه شد.
در سال ۱۳۵۵، برای انجام مراسم حج رهسپار مکه شد، اما چون در سوريه موفق به دريافت رواديد عربستان نگرديد، به عراق برگشت و در آنجا به دیدار امام خمینی رفت و با برخی از شخصیتهای دیگر مبارز ایرانی دیدار کرد و تصمیم گرفت که با الهام از خط مبارزاتی امام خمینی برای نجات مردم افغانستان وارد صحنهی سیاسی شده و مبارزهی جدی را آغاز کند.
بصیراحمد دولتآبادی، در رابطه با علاقهای مزاری به امام خمینی مینویسد: «استاد مزاری، تمامی گمشدهی خویش را در وجود امام خمینی مییابد و در راه امام فداکاریها و از خودگذشتگیها نشان میدهد.» همین دلبستگیها بود که وی را به نجف و دیدار با امام خمینی میرساند، اما در راه بازگشت، ساواک (دستگاه امنیتی حکومت شاهی ایران) که مزاری را زیر نظر داشت، او را با چندین جلد کتاب «ولایت فقیه» و اعلامیههای انقلابی بازداشت کرده و به کمیتهی مشترک ضد خرابکاری منتقل میکند. مزاری در رابطه با آنروزها میگوید: «روزی سیگار روشنی را روی صورتم خاموش کردند، به امید اینکه یک آخ بگویم، ولی تا آخر چشم در چشم آنها دوخته و ساکت و صبور ماندم تا شخصیت یک طلبه افغانی را نتوانند خرد [بکنند].» در همین زندان است که با محمدعلی رجایی همسلول و رفیق میشود. در نهایت ساواک که حتی یک کلمه هم نتوانست از مزاری اعتراف بگیرد، وی را از ایران اخراج کرد.
با کودتای کمونيستها در ارديبهشت ۱۳۵٧ خورشيدی تحت پيگرد قانونی قرار گرفت و ناگزير به ترک افغانستان شد، و به عراق رفت و مدتی در نجف ماند. سپس به سوريه و از آنجا به پاکستان رفت و از پاکستان به افغانستان بازگشت و وارد کابل شد. اما بهعلت وجود جو اختناقآميز شديد کشور و دستگيری بسياری از روحانيون، دوباره به پاکستان و از آنجا به ايران رفت و از آن پس، در پی شدت گرفتن جنبش مردم بر ضد کمونيستها و شورویها، گاه در داخل افغانستان و زمانی در بيرون از کشور بهسر میبرد و سرگرم سازماندهی مبارزات مردم شد.
در فروردين ۱۳۵٨ خورشيدی، مزاری با همفکرانش تشکيلاتی بهنام سازمان نصر افغانستان برای سازماندهی مبارزات مردم، بهويژه هزارههای شيعه، در ایران به راه انداخت. سازمان نصر که دارای رهبری شورايی بود، از انديشههای امام خمينی پيروی میکرد. از آنجاییکه مزاری با رهبران جمهوری اسلامی ايران روابط بسیار نزديکی داشت، خیلی زود توانست به چهرهای شاخص در میان سایر رهبران این سازمان تبدیل شود.
مرتضی باقریفرد، که یکی از شخصیتهای فرهنگی ایران و سازندهی فیلم غازیان افغان در دوران جهاد است، میگوید:
- در سال ۱۳۵۸ سه ماه بعد از پیروزی انقلاب با شهید عبدالعلی مزاری آشنا شدم. انسان بزرگوار و جز انسانهای برجستهی بود که من در زندگیام دیدهام. از نگاه خودسازی، شخصیت والا، مسلمان متدین، انقلابی، و مردمدوست و واقعاً برای عزت مردم هزاره و شیعیان افغانستان سر از جان نمیشناخت... مدتی در خانهی من در تهران زندگی میکرد، باهم پیشاور بودیم، باهم هرات رفتیم و... در سال ۱۳۵۸ افغانستان بودم.
همچنین باقریفرد از اعضای مؤسس واحد نهضتهای آزادیبخش سپاه پاسداران و مدتی مسئول افغانستان سپاه بود. در خرداد ماه سال ۱۳۵۹ که او، بعد از یک سال کار خبرنگاری از افغانستان به ایران بازگشت و بهدلیل اطلاعاتی که داشت مورد استقبال قرار گرفت. سپس او به سیدمهدی هاشمی معرفی شد. همو میافزاید:
-
در تیرماه سال ۵۹ بود. من در طبقه دوم ستاد مرکزی سپاه پاسداران با سیدمهدی هاشمی که مسئول روابط عمومی سپاه بود ملاقات کردم. ایشان گفتند با بودن شما میتوانیم واحد نهضتهای آزادیبخش را تأسیس کنیم.
در نهایت واحد نهضتهای آزادیبخش در سپاه پاسداران تأسیس شد و باقریفرد، تا سال ۱۳٦۱ مسئول افغانستان سپاه پاسداران بود و با عبدالعلی مزاری رابطه تنگانتگ داشت.
بلافاصله پس از حمله شوروی به افغانستان، ایران حمایت از مجاهدین افغان را از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آغاز کرد. اولین آموزشگاه نظامی ایران در افغانستان توسط علی تجلایی (از سرداران آذربایجانی سپاه پاسداران) در داخل خاک افغانستان تأسیس گردید و آموزش افغانها آغاز شد. ایران در تمام سالهای اشغال افغانستان توسط شوروی به حمایت سیاسی - نظامی از مجاهدین ادامه داد. در تلاشهای سیاسی برای ایجاد اتحاد میان گروههای جهادی کوچک و احزاب افغانی، در سال ۱۳۵۸ به دعوت ایران «جبهه متحد انقلاب اسلامی افغانستان» متشکل از هشت گروه بهشرح ذیل: «سازمان نصر»، «حرکت اسلامی»، «نیروی اسلامی»، «نهضت اسلامی»، «اتحادیه علما» و «نهضت روحانیت و جوان» تأسیس گردید. گرچه این ائتلاف بهدلیل اختلاف میان گروههای افغان دوام چندانی نداشت اما در سالهای بعد در بهار ۱۳٦٦ «شورای ائتلاف هشتگانه» تأسیس شد که دوام بیشتری داشت. در نهایت پس از برگزاری چند کنفرانس مختلف در بامیان و مذاکره با دولت ایران «حزب وحدت اسلامی افغانستان» تأسیس شد و همه گروههای افغان متعهد شدند که نیروهایشان را در خدمت این حزب قرار دهند.
▲ | نگارخانه |
...
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
...
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها │ ...