|
آناکرونیسم
فهرست مندرجات
◉ واژهشناسی
◉ انواع
◉ انگیزههای سیاسی آناکرونیسم
◉ در هنر و ادبیات
◉ مغالطهی تاریخ
◉ دید علمی
◉ يادداشتها
◉ پيوستها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
◉ پيوند به بيرون
شبیهسازی تاریخی گاهنگاری
زمانپریشی یا نابههنگامی یا آناکرونیسم (به انگلیسی: Anachronism، با تلفظ آمریکایی: Anachronism)، مغالطهای گاهنگارانه است که طی آن فرد، رویداد، گفتار یا هر چیز دیگری مطابق با ارزشهای زمان فعلی ارزیابی میگردد. به دیگرسخن فرد رویدادها یا شخصیتهای تاریخی را با نگاه ارزشی امروزی تحلیل مینماید. استفاده از آناکرونیسم میتواند عمدی یا غیرعمدی باشد. در صورت عمدی ممکناست فردی که از این مغلطه بهره میبرد هدفهای طنزپردازانه، ادبی یا تحریککننده داشته باشد. صورت غیرعمدی این مغلطه نیز از سر ناآگاهی فرد مغلطهکار خواهد بود.
▲ | واژهشناسی |
نابههنگامی یا آناکرونیسم در واقع از واژهی فرانسوی «Anachronisme» ترجمه شده است، که این واژه خود ریشهی یونانی دارد، ساخته شده از دو بخش ἀνά (آنا) بهمعنای «دربرابر» و χρόνος (خرونوس) بهمعنای «زمان». در زبان فارسی دری میتوان آناکرونیسم را «مغالطهی زمانپریشی» نامید.
▲ | انواع |
...
▲ | انگیزههای سیاسی آناکرونیسم |
▲ | هنر و ادبیات |
▲ | مغالطهی تاریخ |
تاریخ، مجموعهی تجربهی زیستهی انسانهایی است که اکنون دیگر زندگی نمیکنند. شناخت و مطالعهی تاریخ، صرفاً یک امر تفننی نیست، بلکه انسان معاصر را با مردم پیش از او (نیاکانش و یا دیگران) و نحوهی زیست آنها آشنا میکند و از طریق همین آشنایی است که معضلات و مشکلات معاصر را میتواند درک کند.
آنان که در زندگی امروزیشان دچار انواع بنبستها و رنجها و شکستهای پی در پی میشوند، گویی تاریخ را و تجربههای گرانبهای انسانی پیش از خویش را آنچنان که باید، جدی نگرفتهاند. با اینهمه تحلیل تاریخ از مشکلترین شناختها و تحلیلها است.
به هر حال، این جا مراد بیان چهارچوبهای تحلیل تاریخی و نقد آن نیست، بلکه بیان یک مغالطهی همهگیر تاریخی است که آگاهانه یا ناآگاهانه میتواند منجر به شبیهسازی تاریخی، مصادره تاریخ بهنفع خود و غبارآلود کردن وقایع تاریخی گردد که به آن مغالطهی «زمانپریشی» (آناکرونیسم) گویند. مغالطهی زمانپریشی، مغالطهیی است که در آن، شخص، مفاهیم و ارزشهای زمان خود را به تاریخ تسری میدهد و رفتارها، گفتارها و وقایع را با ارزشهایی زمان حاضر تحلیل میکند. در این مغالطه، تحول و تغییر معناها و مفاهیم در طول تاریخ، نادیده گرفته میشود. هر یک از مفاهیمی که امروزه بهکار میروند، بهمنزلهی مظروفی هستند که محتوای آن را برداشتها و معناهایی پُر کرده است که در این زمان رایج است. معنای هر واژه، امر فراتاریخی نیست، بلکه معناها در گذر تاریخ روابط و مناسبات اجتماعی پدید میآیند و دچار تغییر و تحول میشوند. بنابراین، برای آنکه مقصود اصلی گویندهیی را از بهکار بردن واژهیی دانست، باید پیشاپیش دانسته شود که آن واژه و لفظ در زمان بهکارگیریاش در بیان چه موقعیتها و مناسبتهایی بهکار رفته است و برای کدام مقصود بیان شده است.
«آناکرونیسم» روشی است که در آن از ارزشها و مختصات «امروز» برای درک «دیروز» بهره میجویند و در نقطهی مقابل آن، شبیهسازی، شیوهیی است که از شرایط و مختصات «دیروز» شروع میکنند تا وضعیت «حال» را تفسیر کنند. ایدهی مرکزی روش شبیهسازی تاریخی این است که، وقایع و حوادث در زمانهای مختلف تکرار میشود. یک واقعهی تاریخی با همهی مختصات آن دائما در زمانهای متعدد تکرار میشود. هر آنچیزی که اکنون انسان با آن روبهرو میشود، گویی بارها در تاریخ اتفاق افتاده است و کافی است خود را شبیه کسی در تاریخ بنمایاند و در یکی از گروهها و وقایع تاریخی جایگزین کند تا بهفهم و درک شرایط پیچیدهی امروزی نایل آید. مغالطهی زمانپریشی (آناکرونیسم)، شناخت انسان را از تاریخ ، دچار اختلال میکند. اما مغالطهی «شبیهسازی تاریخی»، سبب میشود تصویر معوج و نادرستی از وضعیت و شرایط کنونی که انسان در آن قرار گرفته، در ذهن او نقش ببندد. زمانپریشی، فهم انسان را از گذشته مخدوش میکند، اما شبیهسازی، درک او را از «اکنون و اینجا». اشکال بزرگ متد شبیهسازی تاریخی در این است که تفاوتها و اختلافات وقایع و حوادث را نادیده میگیرد. مغالطهی بزرگ شبیهسازی تاریخی، مغالطهیی است که رابطهی اینهمانی، میان «اکنون» و «گذشته» برقرار میکند. بهسخن سادهتر، چنین میاندیشد که آنچه اکنون میبیند، درست همان چیزی است که در گذشته اتفاق افتاده است. این در حالی است که هر پدیده و واقعهیی، فقط و فقط یکبار اتفاق میافتد. هرپدیدهیی بینظیر، واحد و بیهمتا (unique) است. «در هر رودخانه فقط یکبار میتوان شنا کرد.» زمینههای اجتماعی و فرهنگی، ساختارها، روندها، عوامل تاثیرگذار و... در هر رخداد انسانی متفاوت است. حکم هیچ وضعیتی را به زمانها و وقایع دیگر نمیتوان جاری کرد.
شبیهسازی، ابزار درستی برای شناخت نیست، اما چرا برخی از آن استفاده میکنند؟ دلایل مختلفی وجود دارد که چرا از روش شبیهسازی تاریخی استفاده میگردد. برخی از آن دلایل عبارت است از:
۱- ناتوانی در درک و فهم درست از آنچه اکنون اتفاق میافتد، انسان را به روش شبیهسازی میکشاند. وقتی دستگاه تحلیلی نتواند روابط میان واقعیتها، حوادث و رویدادهایی را، تشخیص دهد و از جمعبندی و تفسیر آن عاجز شود، بهسمت شبیهسازی تاریخی میل پیدا میکند. زیرا اولاً وقایع تاریخی مرتبط با هم، همهی آنچه لازم است، در اختیار انسان مینهد. ثانیاً، داوریها و ارزیابیهای متفاوتی از وقایع تاریخی ثبت شده است که از طریق آن ارزیابیها میتوان بهفهم حوادث دست یافت.
۲- اذهان ناتوان از دستیابی به راه حلهای موثر برای باز شدن گره مشکلات، ناچارند ببینند دیگران چه کردهاند، در حالیکه هر مسئلهیی ماهیت و راه حل خاص خود را دارد و نمیتوان آنرا به زمانها و مکانهای دیگر تسری داد. چارهجویی پیشینیان را نمیتوان مدلی برای حل مسایل در نظر گرفت.
۳- کسانی که از تجربهی جدید هراس دارند، ترجیح میدهند برای مسئلههای جدید راههای سنتی را پیش بگیرند
۴- با شبیهسازی تاریخی، بهویژه با رویدادهای مقدس، هالهیی از قداست و مشروعیت بهدور خود میتنند و از این طریق تودهی مردم را بهراحتی مجاب مینمایند. آنان با اینکار با خود و دیگری تعیین تکلیف میکنند. از این طریق، خود را در قسمت خوب تاریخ و دیگری را در قسمت بد تاریخ مینشانند.
۵- با شبیهسازی تاریخی تلاش میشود اقدامات خود را توجیه کنند. با شبیهسازی است که حریف را به انواع اتهامها و نارواها متهم میکنند و چهرهی او را مخدوش مینمایند.
در نتیجه، کیفیت و ماهیت هر پدیدهیی با سایر پدیدههای تاریخی متفاوت است. برای آنکه به فهم درست مسئلهیی دست یافت، باید همان مسئله را در متن فرهنگ و اجتماعی که در آن رشد کرده است جای داد و رابطه و نسبتش را با دیگر مسئلهها جستجو کرد. از طریق شباهتسازی تاریخی نه میتوان بهفهم واقعی وقایع رسید و نه راه حل منطقی برای آن بهدست آورد. شبیهسازی تاریخی، مصادرهی تاریخ بهنفع خود و غبارآلود کردن مناسبات است. مسئلههای نو، محتاج پاسخهای نو و بدیع هستند.
▲ | دید علمی |
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
...
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها │ ...