- مادر از کابل، پدر از کشمیر
- سیتارنوازی استاد قاسم
- استاد قاسم افغان در دربار امیر عبدالرحمان خان
- حافظخوانی در حضور امیر عبدالرحمان
- استاد قاسم در دربار امیر حبیبالله
- درخشش استاد قاسم در دربار امانالله خان
- استقلالخواهی استاد قاسم
- بعد از امانالله خان
- وفات
- شاگردان
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
[موسیقی در افغانستان] [استاد قاسم افغان]
پنجاهوپنج سال پیش در روز ۲۲ سنبله (شهریور) سال ۱۳۳۵ خورشیدی استاد قاسم افغان، بینانگذار موسیقی معاصر افغانستان در سن ۷۳ سالگی در کابل در گذشت. او نخستین کسی بود که موسیقی معاصر افغانستان را از موسیقی هندی جدا کرد و شکل عمومی آن را تغیر داد.
استاد "ستار جو" پدر استاد "قاسم افغان" از نوازندگان برجسته سیتار در هندوستان بود. او نخستین کسی بود که "سیتار" را از هندوستان به افغانستان آورد. ستار جو، که در کشمیر اقامت داشت، از دوستان صمیمی امیر محمداعظم خان بود و به دعوت امیر به افغانستان آمد، در کابل اقامت اختیار کرد و در همانجا نیز ازدواج کرد.
ستار جو بعد از ازدواج در کابل ماندگار شد و حاصل ازدواج او یک دختر بهنام سید بی بی و پنج پسر به نامهای قاسم، محمدرستم، شیرمحمد، محمدشفیع و جبار بود که فقط قاسم توانست راه پدر خود را ادامه دهد.
[↑] مادر از کابل، پدر از کشمیر
استاد قاسم که در سال ۱۲۶۲ خورشیدی متولد شد، زبان فارسی را از مادرش، که کابلی بود و زبان اردو را از پدرش، که کشمیری بود، آموخت.
آنگونه که عنایتالله شهرانی در کتاب "ساز و آواز در افغانستان" نوشته است، "قاسم، صباوت را در مدرسه علیا، که در آنوقت فقط دروس متداول مذهبی در آن تدریس میشد، سپری نمود و از فیوضات مولوی قاری غلامرسول، باسواد بار آمد."
استاد قاسم در ایام نوجوانی و جوانی به نام "قاسم جو" یاد میشد و در کنار تحصیلات در مکتبخانه، نزد پدرش سیتارنوازی را نیز میآموخت.
[↑] سیتارنوازی استاد قاسم
سیتار از جمله سازهایی بود که در گذشته و حال نوازندگان معدود داشته است و پدر استاد قاسم سر حلقه سیتارنوازان آن روزگار بود و میخواست که فرزندش قاسم نیز مثل او در این ساز مهارت کسب کند.
قاسم جوان، آنگونه که پدرش دوست داشت، سالها نزد پدر رنج آموختن را بر خود هموار کرد و بعد از آنکه در سیتارنوازی مهارت کامل پیدا کرد، شاگرد استاد قربانعلی شد. آخرین استاد و معلم قاسم افغان، استاد "پیاراخان" بود. وی از جمله اساتید هندی بود که در زمان امیر حبیبالله خان از هند به کابل آمده بود.
[↑] استاد قاسم افغان در دربار امیر عبدالرحمان خان
پیرامون ورود استاد قاسم افغان به دربار امیر عبدالرحمن خان نقل قولهای فروانی شده است. در برخی از منابع، مثل کتاب "ساز و آواز در افغانستان" نقل شده است که استاد قاسم "چون از آواز گیرا برخوردار بود و در غزلیات فارسی و پشتو وارد بود، به عمر بیست سالگی به دربار امیر عبدالرحمان خان بعد از وفات پدر مقام یافت."
ولی آنگونه که عبدالوهاب مددی در کتاب "سرگذشت موسیقی معاصر افغانستان" به نقل از موسی قاسمی، فرزند بزرگ استاد قاسم نقل کرده است، استاد قاسم در سن ۱۲ یا ۱۳ سالگی به همراه پدر خود به دربار راه یافت و هنوز آوازی نخوانده بود و برای نخستینبار در حضور امیر عبدالرحمان غزلی از حافظ را خواند.
استاد یعقوب قاسمی در گفتگو با شماره ۱۱ مجله "لمر" که در سال ۱۳۵۰ در کابل منتشر شده است، در بارۀ ورود استاد قاسم به دربار گفته است: "استاد ستار جو، پدر بزرگ من با دسته (گروه هنری) خود در دربار امیر عبدالرحمان خان نوکر (حقوق بگیر) بود و معاش (حقوق) داشت که شبهای پنجشنبه و جمعه نوکری بدهد. اما اگر در بین هفته گاهگاهی ضیاءالملة (امیر عبدالرحمان خان) به شنیدن ساز میل میفرمود، دستۀ ساز را احضار میکرد.
"پدرم، یعنی استاد قاسم، نیز همیشه در دسته پدر خود بود و اگر چه در دسته وظیفهای نداشت، اما عقب پدر خود مینشست. او که در آن وقت شاید ۱۲ یا ۱۳ سال بیشتر نداشت، هنوز درس موسیقی ندیده، در موسیقی دسترسی نداشت و آوازی نخوانده بود."
[↑] حافظخوانی در حضور امیر عبدالرحمان
فرزند استاد قاسم در ادامه همین گفتگو پیرامون حافظخوانی استاد قاسم در حضور امیر عبدالرحمان خان گفته است: "در یکی از روزها ضیاءالملة به خوانندگان در بار امر کرد که غزل حافظ، که با این بیت شروع میشود "غلام نرگس مست تو تاجدارانند" را بخوانند.
خوانندگان همه مات (مبهوت) ماندند، زیرا این غزل و سایر غزلهای دری (فارسی) را یاد نداشتند و آهنگهایی را که در دربار میخواندند، همه "دربت" و "ترانه" بود که الفاظ آن سانسکریت است. در این موقع قاسم، در همان صغر سن جرئت کرده به پا ایستاد شد و گفت" اگر حضور مبارک اجازه بدهند من میخوانم."
ضیاءالملة پرسید که "پدرت یاد ندارد، تو چطور یاد داری؟" گفت "صاحب! من چون نزد ملا صاحب کتاب خواجه حافظ را خواندهام، این غزل را یاد دارم. امیر اجازه داد که بخواند. قاسم برای اولین بار با ساز و آواز این غزل را خواند که مورد پسند ضیاءالملة واقع شد و بخششی هم دریافت کرد..."
در کتاب "ساز و آواز در افغانستان" عنایتالله شهرانی نقل کرده است که امیر عبدالرحمان یک عدد رباب صدفکاری با حقوق ماهیانه دوصد روپیه کابلی، که در آن زمان حقوق بسیار زیادی بود، برای "خلیفه قاسم" مقرر داشت.
در دربار امیر عبدالرحمن خان غیر از استاد قربانعلی، دیگر هنرمندان به زبان اردو ترانههای هندی میخواندند که برای امیر نامفهوم بود. لذا هنرنمایی استاد قاسم، به دربار امیر عبدالرحمن خان رنگ و رونق تازهای بخشیده بود.
[↑] استاد قاسم در دربار امیر حبیبالله
بعد از امیر عبدالرحمن خان، فرزندش امیر حبیبالله خان به سلطنت رسید و در این دوره بهروایت آقای مددی، استاد قاسم نزد سردار نصرالله خان برادر امیر حبیبالله بود و از او حقوق میگرفت. بعدها بر اثر درخواست امیر حبیبالله از برادرش استاد قاسم به دربار امیر رفت و ماهیانه دوصد روپیه کابلی دریافت میکرد و به اعضای گروه او هم پنجاه روپیه میدادند.
طبق گفته عنایتالله شهرانی، سردار نصرالله خان در باز گشت از سفر هندوستان یک هارمونیه برای استاد قاسم افغان آورد و برای اولین بار این ساز در افغانستان توسط استاد قاسم افغان نواخته شد.
ولی آنگونه که آقای مددی در کتاب تاریخ موسیقی معاصر افغانستان نوشته است، "امیر حبیبالله خان در سفری که به هند برتانیایی داشت، چهار دستگاه هارمونیه با خود به کابل آورد و این وسیله موسیقی از آن جا در افغانستان رایج شد."
[↑] درخشش استاد قاسم در دربار امانالله خان
بعد از امیر حبیبالله خان فرزندش امانالله خان به حکومت رسید و استاد قاسم، که تا قبل از این، مراحل مختلف هنری خود را سپری کرده بود، به عنوان استاد موسیقی افغانستان، خواننده مخصوص دربار امیر امانالله خان شد.
تشویق امانالله خان در گسترش هنر موسیقی در افغانستان نقش اساسی داشت و در زمان حکومت او هنرمندان موسیقی از انزوا خارج شدند و استاد قاسم نیز مورد تشویق و احترام ویژه امانالله خان قرار گرفت.
طبق نوشته محمدصدیق قیام در کتاب "از صدا تا آهنگ"، امانالله خان استاد قاسم را مانند وزرای کابینه، همیشه در کنار خود مینشاند و "استاد قاسم درس وطن پرستی، استقلالخواهی و حتی سیاست را از شاه آموخت."
استاد قاسم در همین زمان بود که موفق به گرفتن نشان "یادگار استقلال وطن"، "مسرت" و چندین مدال طلا و الماس دیگر شد.
[↑] استقلالخواهی استاد قاسم
زمانی که "دابس" نماینده بریتانیا برای شناسایی و به رسمیت شناختن استقلال افغانستان به کابل آمد، استاد قاسم در چندین نوبت در حضور او برنامه اجر کرد.
طبق برخی از نقل قولها که در منابع مختلف آمده است، حتی گاهی برخی اشعار استاد قاسم بر مذاکرات تاثیر میگذاشت.
دابس، نماینده بریتانیا چشمانی آبی داشت و استاد قاسم در محفلی با حضور او، با بیت بلند بالایی او را مخاطب قرار داد و گفت:
ترسم ای شوخ میان من و تو جنگ شود
که این بیت مذاکرات را به سردی کشاند و باز شب بعد از آن استاد قاسم خطاب به نماینده بریتانیا در پرده ساز گفت:
که در محشـر زما شــرمنـده باشـی
در محفل دیگری که از طرف محمود طرزی در محل وزارت خارجه در کابل بر گزار شد، دابس که در نواختن پیانو مهارت داشت، از استاد قاسم میخواهد که برایش یک آهنگ افغانی بیاموزد و استاد قاسم میگوید: "به شرطی که هر نغمهای را که من به یک سمت پردههای پیانو شروع کنم، شما به طرف دیگر پردههای پیانو، عین همان نغمه را بنوازید."
دابس قبول میکند و استاد قاسم فیالبداهه ترانه استقلال را میخواند:
ســبق مـا هـوای اســتقـلال
در ختم محفل نیز استاد قاسم سروده حماسی عبدالعلی مستغنی را خواند:
بحر در بر قطرهای طوفانیام
آسمان سیر است سر گردانیام
مشکل هر کار شد آسانیام
گر ندانی غیرت افغانیام
چون به میدان آمدی میدانیام
بعد از سقوط امانالله خان و به قدرت رسیدن حبیبالله کلکانی، علیرغم همه مشکلاتی که در آن دوران وجود داشت، استاد قاسم به دربار حبیبالله کلکانی راه یافت و مانند گذشته از احترام بر خوردار بود.
در زمان محمد نادر شاه، نیز مورد تجلیل شاه قرار گرفت و حتی بیست جریب زمین کشاورزی در منطقه "بینی حصار" کابل به او داده شد.
با روی کار آمدن ظاهر شاه در افغانستان، استاد قاسم ۲۳ سال نیز به عنوان خواننده دربار آخرین شاه افغانستان بود و حقوق او از طرف حکومت پرداخت میشد.
یک بار نیز در همین دوران به مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد تولدش، وی موفق به اخذ مدال طلای "خدمت" شد و یک موتر (اتومبیل) از بودجه وزارت دربار به او هدیه داده شد.
[↑] وفات
سرانجام استاد قاسم در سال ۱۳۳۵ خورشیدی، چشم از جهان فروبست. در زمان حکومت دکتر نجیبالله اکثر اعضای خانواده استاد قاسم از افغانستان خارج شدند و به کشورهای دیگر مهاجرت کردند. که برخی از آنها راه استاد قاسم را ادامه داده که از مهمترین آنها میتوان از وحید قاسمی، نوه استاد قاسم نام برد، که در حال حاضر یکی از مشهورترین آهنگسازان و آوازخوانان افغانستان بهحساب میآید.
[↑] شاگردان
بسیاری از اساتید موسیقی افغانستان از شاگردان استاد قاسم بودهاند که در دورههای مختلف نزد او شاگردی کردهاند.
از مهمترین شاگردان او میتوان از استاد رحیمبخش، استاد غلامنبی نتو، استاد صابر، استاد نبی گل، استاد رحیم گل، استاد محمدعمر، استاد رجبعلی مزاری، استاد محمدیعقوب قاسمی، محمدعیسی قاسمی، محمدیوسف قاسمی، محمدآصف قاسمی، و استاد موسی قاسمی نام برد.
استاد قاسم برخی شاگردان شوقی (آماتور) نیز داشت که از مهمترین آنها میتوان از استاد برشنا، میرزا نظر، ماما باقی، میرزا غلامحیدر، حافظ محمد اکبر، سمیع سراج و محمدحیدر خان نیسان نام برد.
قاری عبدالله، یکی از شاعران مشهور معاصر افغانستان در باره استاد قاسم چنین سروده است:
صوتی عجب زحنجره جانفزا کشید
بیپرده باز پرده "عشاق" میزند
دلکش ترانه، پنجهاش از دلربا کشید
یک پرده از گل است صدایش لطیفتر
گویا صدای خنده گل از نوا کشید
در نغمه جان دمید زدلکش صدای خویش
انفاس عیسوی مگر از نای وا کشید
می آورد به رقص هوا را ز اهتزاز
کار صدای پر اثرش تا کجا کشید
مرغ از پریدن، آب ز رفتن فتاده است
تا از گلوی تازه و تر این صدا کشید
آخر بگو برای خدا این چه نغمه است
آهنگ دلکشت دل ما را ز جا کشید
آهنگ را به رنگ تو صورت نبست کس
نازم به حنجر تو که شکل صدا کشید
قاری فسون صائب شیرین نوا ببین
دام پری شکار به روی هوا کشید[۱]
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- بصیراحمد حسینزاده، استاد قاسم باحافظ شیرازی در دربار عبدالرحمن، بخش فارسی بی بی سی: شنبه ۱٧ سپتامبر ٢٠۱۱ - ٢٦ شهریور ۱٣۹٠
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ بخش فارسی بی بی سی