|
طبقات سلاطین اسلام
امرای افغانستان
(از ۱۱٦٠ تا ۱٣۱۱)
شاهان افغانستان
استنلی لین پول (Stanley Lane-Poole) (زادهی ۱۸ دسامبر ۱۸۵۴ م - درگذشتهی ۲۹ دسامبر ۱۹۳۱ م)، مستشرق و باستانشناس بریتانیایی بود، که در لندن زاده شد و از ۱۸۷۴ تا ۱۸۹۲ میلادی در موزهی بریتانیا خدمت میکرد، و پس از آن در مصر به مطالعات باستانشناسی مشغول شد. او از سال ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۴ صاحب کرسی استادی زبان عربی را در دانشگاه دوبلین بود.
استانلی لین پول، که از مشاهیر خاورشناسان انگلیسی بود، مؤلف بیش از پنجاه کتاب و رساله در باب تاریخ و مسکوکات سلاطین اسلام و از جمله «طبقات سلاطین اسلام» است که طبع جدید آن بهسال ۱۹۲۴ میلادی صورت گرفته و عباس اقبال آنرا بهفارسی ترجمه کرده و بهسال ۱۳۱۲ خورشیدی در مطبعهی مهر بهچاپ رسیده است.
کتاب «طبقات سلاطین اسلام» او، از مشهورترین تألیفات اروپاییان در باب تاریخ ممالک اسلامی است.
تاریخ مملکت مستقل جدید افغانستان از سال ۱۱٦٠ (۱٧۴٧ م) شروع میشود؛ چه بعد از انقراض غوریان افغانستان دیگر بهخود سلسلهی ندیده و غالباً ضمیمهی یکی از ممالک معظمه محسوب میشد چنانکه ابتدا جز دولت ایلخانان ایران و بعد از آن ضمیمهی مملکت تیموری بود و پس از برقرار شدن فرزندان بابر در هند و تشکیل دولت مغول در آن سرزمین افغانستان گاهی تعلق به هند داشت و گاهی به ایران؛ ولی اکثر اوقات بین این دو دولت منقسم بود؛ چنانکه کابل و قندهار را تا بعد از مرگ اورنگ زیب امپراتوران مغول در دست داشتند و هرات را پادشاهان ایران. در ۱۱۵٠ (۱٧٣٧ م) نادرشاه افشار پادشاه ایران کابل و قندهار را گرفت و از آن راه سفر جنگی مشهور خود را بهطرف هند انجام داد.
بعد از قتل نادر در ۱۱٦٠ (۱٧۴٧ م) افاغنه خود را از زیر بار ایران بیرون آوردند و احمدخان را که رئیس قبیلهی اَبدالی یا دُرّانی بود، به پادشاهی بر خود اختیار کردند و احمدخان مقام وزارت را به جمالخان وارث ریاست قبیلهی بارکزایی که به قبیلهی درانی رقابت داشتند واگذاشت و از این تاریخ تا یک قرن بعد، این ترتیب محفوظ بود، یعنی شاه از قبیلهی درانی و وزیر از قبیلهی بارکزایی اختیار میشد.
احمدشاه درانی تمام افغانستان را مطیع خود کرد و بر هرات و خراسان دست یافت و چندبار بههند حمله برده دهلی را نیز مدتی بهتصرف خود[۱] گرفت و کشمیر و سند و قسمتی از پنجاب را به افغانستان ملحق ساخت؛ ولی متصرفات او را در هندوستان بهتدریج طایفهی سیخ که از قبل از اوایل قرن دوازدهم هجری در پنجاب صاحب اقتدار بودند، مسخر خود کردند.
زمانشاه نوادهی احمدشاه بهقتل عام قبیلهی بارکزایی پرداخت و این حرکت او بهجای آنکه نفوذ این قبیله را از میان ببرد، موجب مزید قدرت ایشان شد و وزرای بارکزایی در عهد سلطنت اسمی محمودشاه و ابتدای ایام حکمداری شاهشجاع زمام امور را بهتمامی در دست خود گرفتند و با اینکه چندبار بهسلب قدرت ایشان اقدام شد، نتیجه نداد، بلکه مبادرت بهکور کردن و قتل فتحخان بارکزایی در سال ۱٢٣۴ (۱٨۱٨ م) مقدمهی بر افتادن سلسلهی درانی شد و بعد از چند سال هرجومرج یعنی در سال ۱٢۴٢ (۱٨٢٦ م) دوست محمدخان برادر وزیر مقتول بر تاجوتخت افغانستان دست یافت و او اولین امیر بارکزایی افغانستان است.
در ایام امرای آخری سلسلهی درانی دولت ایران به ادعای تصرف هرات برخاست و بهقوهی قشون خود بر آن شهر حمله برد و هرات از زمان تصرف آن بهتوسط احمدشاه در دست امرای افغانی چند گشته بود و ایشان نسبت به حکومت مرکزی چندان اطاعتی نداشتند.
در سال ۱٢٣٢ (۱٨۱٦ م) قشون ایران بر هرات حمله برد ولی فتحخان بارکزایی این حمله را دفع کرد. پادشاه ایران باردیگر در سال ۱٢۵٣ (۱٨٣٧ م) بهتحریک روسیه هرات را که کلید افغانستان بود تحت محاصره گرفت؛ ولی این دفعه هم بعد از دهماه محاصره بهواسطهی دفاع سخت آن شهر بهدست الدرد پوتین جر[٢] تسخیر هرات ممکن نگردید.
دولت انگلیس چون دید دوستمحمدخان بهانجام مقاصد روسیه مساعدت[٣] دارد و موقع هرات بهعلت رفتار خصمانهی امیر در خطر است، به او اعلان جنگ داد و جنگهای سنوات ۱٢۵۵-۱٢۵٨ (۱٨٣۹-۱٨۴٢ م) که بهعواقبی وخیم منتهی شد، شروع گردید. شاهشجاع که بازماندهی خاندان مخلوع درانی بود، در این ایام تیره سمت امارت برقرار شد و سر ویلیام مکناگتن[۴] بهعنوان نمایندهی انگلیس در کابل مقیم گردید. دوستمحمدخان محصور گردید و از حرکت بازماند ولی برادرش اکبرخان در مقابل قبیلهی بارکزایی مقاومت بهخرج داد. در ماه شوال ۱٢۵٧ (نوامبر ۱٨۴۱ م) مکناگتن و بورنز[۵] خاینانه بهقتل رسیدند و از ۱٦٠٠٠ نفر قشون انگلیس و همراهیان ایشان که امان یافته از کابل حرکت کرده بودند، فقط یک نفر جان بدر برد تا خبر فاجعه را بههند برد.
قشون پولک[٦] در سال ۱٢۵٨ (۱٨۴٢ م) انتقام این قتل عام را کشیدند و افاغنه از این سال تا چهل سال دیگر گرفتار اوضاع داخلی خود شدند.
دوستمحمدخان در سال ۱٢٨٠ (۱٨٦٣ م) مرد در حالی که جیرهخوار انگلیس بود و پس از او دورهی نزاع بین پسران و نوادگان او بر سر تاجوتخت پیش آمد.
دولت انگلیس برای خنثی کردن اقدام روسیه در برقراری نمایندهای از جانب خود در کابل بار دیگر در صدد فرستادن عاملی بهپایتخت امیر برآمد و این اقدام انگلیس منجر بهخلع شیرعلی و قتل کاواگناری[٧] و لشکرکشیهای استوارت[٨] و رابرتس در فاصلهی سنوات[۹] ۱٢۹٦-۱٢۹٨ (۱٨٧۹-۱٨٨٣ م) گردید و دولت انگلیس موفق شد که امیر عبدالرحمن را بر تخت امارت بنشاند و او را در مطیع ساختن رعایای سرکش خویش یاری دهد.[۱٠]
▲ | خاندان درانی |
اسامی | سال هجری | سال میلادی |
---|---|---|
احمدشاه | ۱۱٦٠ | ۱٧۴٧ |
تیمورشاه | ۱۱٨٧ | ۱٧٧٣ |
زمانشاه | ۱٢٠٧ | ۱٧۹٣ |
شجاعالمللک (شاهشجاع) | ۱٢۱٦ | ۱٨٠۱ |
محمودشاه | ۱٢۱٦ | ۱٨٠۱ |
شاهشجاع (باردیگر) | ۱٢۱٨ | ۱٨٠٣ |
محمودشاه (باردیگر آخر کار در هرات تا سال ۱٢۴۵) | ۱٢٢۴ | ۱٨٠۹ |
علیشاه (در کابل) | ۱٢٣٣ | ۱٨۱٧ |
ایوبشاه (در پیشاور و کشمیر) | ۱٢٣٣ | ۱٨۱٧ |
کامران (در هرات تا ۱٢۵٨) | ۱٢۴۵ | ۱٨٢۹ |
شاهشجاع (دفعهی سوم) | ۱٢۵۵ | ۱٨٣۹ |
فتح جنگ (در همین سال گریخت) | ۱٢۵٧ | ۱٨۴٢ |
▲ | خاندان بارکزایی |
اسامی | سال هجری | سال میلادی |
---|---|---|
دوست محمدخان | ۱٢۴٢ | ۱٨٢٦ |
برگشت شاهشجاع سلطنت | ۱٢۵۵-۱٢۵٨ | ۱٨٣۹-۱٨۴٢ |
شیرعلیخان | ۱٢٨٠ | ۱٨٦٣[۱٢] |
افضل و اعظم در بلخ و کابل | ۱٢٨٢-۱٢٨۴ | ـ |
یعقوبخان | ۱٢۹٦ | ۱٨٧۹ |
امیر عبدالرحمنخان امیر حالیه | ۱٢۹٦ | ۱٨٧۹[۱٣] |
پس از تاریخ تألیف اصل کتاب، امرای افغانستان بهقرار زیر افزوده شده است.
حبیباللهخان | ۱٣۱۱ | ۱۹٠۱ |
اماناللهخان[۱۴] | ۱٣٣٧-۱٣۴٨ | ۱۹۱۹-۱۹٣٠ |
اغتشاش نهماهه حبیبالله کلکانی | ـ | ۱۹۲۹ |
محمدنادرخان | ـ | ۱۹۲۹ |
محمدظاهرخان | ـ | ۱۹۳۳-۱۹۷۳[۱۵] |
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی بازنویسی شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- طبقات سلاطین اسلام، ص ٢۹۹
[٢]- Eldred Pottinger[٣]- طبقات سلاطین اسلام، ص ٣٠٠
[۱٠]- طبقات سلاطین اسلام، ص ٣٠۱
[۱۱]-
[۱٢]- طبقات سلاطین اسلام، ص ٣٠٢
[۱٣]- همانجا، ص ٣٠٣
[۱۴]- همانجا، پاورقی ص ٣٠٣
[۱۵]-
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ لینپول، استانلی، طبقات سلاطین اسلام، ترجمهی عباس اقبال، تهران: دنیای کتاب، چاپ دوم - ۱٣٦٣ خ.