جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۶ خرداد ۱۸, پنجشنبه

آینده‌ی ناسزاگویی به مقدسات

از: امیر طاهری؛ برگردان علی محمد طباطبایی

مفهوم مقدس در زمانه‌ی مدرن

آینده‌ی ناسزاگویی به مقدسات


فهرست مندرجات

.



سخن گفتن از امر مقدس در عصر حقوق بشر

امیر طاهری، روزنامه‌نگار، تحلیل‌گر سیاسی و نویسنده ایرانی است، که از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۹ میلادی، سردبیر روزنامه کیهان بود. وی پس از انقلاب ایران به لندن مهاجرت کرد و از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴ میلادی، دبیر بخش خاورمیانه روزنامه ساندی تایمز و از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۴ میلادی، ستون‌نویس ثابت روزنامه هرالد تریبون بین‌المللی بود.

کفرگویی یا توهین به مقدسات (به انگلیسی: Blasphemy) شامل اقداماتی است که توهین به خدا، ادیان، شخصیت‌های مقدس در مذاهب مختلف را مدنظر دارد.

مسیحیت، توهین به مقدسات را محکوم می‌کند. در انجیل مرقس - باب ۳: آیه‌ی ۲۹ - توهین به روح‌القدس گناهی نابخشودنی و ابدی دانسته شده است. توهین به مقدسات به‌عنوان جدی‌ترین گناه توسط کلیساها و شاخه‌های مختلف مسیحیت محکوم می‌گردد.

انکیزیسیون، محکمه‌های بازجویی دینی و دادگاه‌های تفتیش عقاید بود که در سده سیزدهم میلادی توسط پاپ گرگوری نهم بنیان نهاده شد و در آن افرادی که متهم به جرایم مذهبی از جمله «الحاد» و «کفرگویی» بودند، محاکمه می‌شدند. در سده ۱۸ میلادی، محکمه‌های تفتیش عقاید در اغلب کشورها و قلمروهای اروپایی برچیده شد و در اسپانیا، ناپلئون بناپارت آن را از میان برد. انگلستان تنها کشوری در سرتاسر قاره اروپا بود که در آن محکمه‌های انکیزیسیون تسلط پیدا نکرد. آخرین اعدام در بریتانیا به‌دلیل کفرگویی و توهین به مقدسات در سال ۱٦۹۷ میلادی اتفاق افتاده‌ است.

در اسلام، توهین به الله و محمد، پیامبر اسلام کفرگویی تلقی می‌شود و فردی که چنین «جُرمی» را مرتکب شود، در بسیاری از کشورهای اسلامی با مجازات اعدام روبه‌رو می‌شود در تاریخ نیز نمونه هایی از اعدام موجود است، مانند منصور حلاج، در ذیقعده سال ۳۰۹ هـجری قمری به‌جرم «کُفرگویی و الحاد»، پس از شکنجه و تازیانه در ملاعام به دار آویخته شد.

چندین دهه بود که ناسزاگویی به مقدسات به‌عنوان مفهومی مبهم و شاید حتی کنارگذاشته‌شده تلقی می‌گردید، هرچند که اکنون شاهد بازگشت تماشایی آن به‌مثابه موضوعی داغ و با ابعاد جهانی هستیم. در سازمان ملل تلاش‌هایی صورت گرفته است تا به‌زودی با امضای یک معاهده‌ی جهانی به ناسزاگویی به مقدسات جنبه‌ی غیرقانونی داده شود. سازمان کنفرانس اسلامی (OIC) و واتیکان تبدیل به شرکای واقعی در لابی‌گری برای انجام این معاهده شده‌اند.

دادگاه اروپایی حقوق بشر نیز در شیوه‌ی پیچیده‌ای که دارد، این فکر را مورد حمایت قرار داده است. در سال‌های اخیر، مفهوم ناسزاگویی به مقدسات در عین حال در مرکز پرونده‌های قضایی در حال تعقیب در فرانسه قرار دارد که توسط روحانیان کاتولیک و مسلمان به جریان افتاده‌اند.

اما منظور از ناسزا گویی به مقدسات چیست؟ این همان پرسشی است که استین دکی فیلسوف و فعال حقوق بشری سفر خود به درون این موضوع پیچیده را با آن آغاز می‌کند.

ناسزاگویی به مقدسات که منشأ آن به موسی باز می‌گردد، در مبنای یهودی – مسیحی خود به‌معنای بی‌احترامی نسبت به‌نام خداوند و در معنایی وسیع‌تر معادل با بی‌احترامی نسبت به امر الهی است.

انجیل یهودی‌ها واژه‌ی ناکوب (به‌صراحت گفتن) و کیلل (نفرین‌کردن و دشنام‌دادن) را مورد استفاده قرار می‌دهد تا دو تخطی متفاوت اما در نهایت مرتبط با هم را نسبت به امر الهی توضیح دهد. ناکوب به‌معنای بر زبان‌آوردن نام ممنوعه‌ی خداوند است در حالی که کیلل یعنی توهین کردن به خداوند و آنچه با او مرتبط است. یونانی‌ها این دو واژه را به کلام کافرانه و رنجاندن با سخن ترجمه کردند. جریمه‌ی آن‌ها مرگ به توسط سنگسار کردن بود.

بعضی از فضلای مسیحی در باره‌ی کل موضوع راحت‌تر بودند. آکویناس به شوخی می‌گفت که یک کلمه‌ی توهین‌آمیز کله‌ی خداوند را خراش نمی‌دهد.

تجدیف (Blasphemy) یا قرائت اسلامی از ناسزاگویی به مقدسات هرگز در مقایسه با کفر که به‌معنای رد «حقیقت الهی» و گناهی غیر قابل بخشش تلقی می‌شد توجهات را به‌خود جلب ننمود.

توهین به مقدسات در آخرین تجلی خود فرزندی است از اظهارات سیاست‌پسند (Political correctness). سازمان ملل و دادگاه‌های اروپایی بسیاری که بر آن مسلط هستند این واژه را به‌عنوان «ناکامی در احترام به باورهای دینی یک فرد یا یک گروه دینی» تلقی می‌کنند. گویی که در این‌جا امر الهی از بحث خارج شده است.

استین دکی نشان می‌دهد که توهین به مقدسات مدت‌هاست که دیگر مسئله‌ی مورد توجهی که صرفاً در انحصار ادیان ابراهیمی باشد نیست. بعضی از هندو‌ها و سیک‌ها نیز خود را با سیاست‌های مسلط در جهان همساز کرده و این واژه را به دین خود منتقل کرده‌اند.

برای مثال، نقاش هندی و مسلمان‌زاده اف. ام. حسین پس از یک دهه مزاحمت و تعقیب قانونی توسط محافظه‌کاران هندو به‌زور وادار به ترک موطن خود گردید و علت آن نیز در اصل نقاشی‌های برهنه‌ای بود که هنرمند از خدایان زن هندو می‌کشید و باعث خشم آن‌ها می‌شد.

خانه‌به‌دوشی حسین در تبعید ادامه یافت. حتی در انگلستان دموکراتیک، او توسط بنیادگرایان مورد آزار قرار گرفت. نمایشگاهی از آثارش در لندن تنها چند روز پس از افتتاحیه‌اش به‌دلیل تهدید به انجام خشونت بسته شد. ستیزه‌جویان سیک از به‌روی صحنه رفتن تئاتری که یک نمایشنامه‌نویس سیک بریتانیایی در لندن نوشته بود جلوگیری کردند، و چپ‌گرایان به مسلمانان ملحق شدند تا انجام اپرایی ازموتزارت در برلین را مانع شوند. در سرتاسر جهان، فهرست نمایشنامه‌ها، نمایشگاه‌های نقاشی و کنسرت‌هایی که به‌دلایل مفهوم تازه‌ی توهین به مقدسات (Blasphemy) متوقف شده است روزبه‌روز طولانی‌تر می‌شود.

در سال ٢۰۰٨، دادگاه عالی هند در دهلی این هشدار را اعلام نمود: «یک پاک‌دینی (Puritanism) جدید در نام پاک‌دامنی فرهنگی به مرحله‌ی عمل درآمده است، و تعداد انبوهی از مردم جاهل در حال تخریب هنر و بازگرداندن ما به دوره‌ی پیش از رنسانس هستند».

در بسیاری از موارد، کسانی که توهین به مقدسات را به‌عنوان سلاح به‌کار می‌برند، خودشان بی‌دین هستند. ادعای آن‌ها این است که به نمایندگی از جامعه‌ی دینی عمل می‌کنند که ادعا می‌شود توسط یک رمان، یک نمایشنامه یا حتی یک کاریکاتور احساسات‌شان جریحه‌دار شده است.

همان‌گونه که دکی نشان می‌دهد، دفاع از «پاکیزگی فرهنگی» تنها انگیزه‌ی کسانی که بر اساس درک جدیدی از توهین به مقدسات اسیر تاریکی شده‌اند نیست. آن‌چه نیرومندتر و خطرناک‌تر می‌باشد، توسل جستن به «احترام» برای هرگونه تعبیر از «جامعه‌ی» واقعی یا خیالی یا «هویت دینی» است.

اما آیا این درست است که کسی، به‌چیزی احترام گذارد که به باور او ارزشی برای احترام گذاردن ندارد؟ و آیا این کافی خواهد بود که به‌نام آزادی بیان با استفاده و سوءاستفاده از توهین به مقدسات مخالفت کنیم؟

دکی بر این باور است این قضیه را نمی‌توان با توسل به عهدنامه‌های جهانی که توهین به مقدسات را ممنوع می‌سازند و یا به کمک قوانینی که در یک کشور به مورد اجرا گذارده می‌شوند فیصله داد.

برخی برآورد‌ها از آن حکایت دارند که در جهان بیش از ۵۰۰۰ هزار دین متفاوت و یا قرائت‌هایی از آن‌ها وجود دارد. آیا سازمان ملل باید انتقاد نسبت به تمامی آن‌ها را ممنوع سازد و یا لازم است که بعضی از جوامع دینی به‌عنوان درجه‌ی دو تلقی شده و در برابر توهین به مقدسات بی‌دفاع رها شوند؟ مشکل دیگر روشن کردن این قضیه است که چه کسی در هر دوره‌ای سخنگوی یک دین محسوب می‌شود و این چه کسی است که باید تصمیم بگیرد آیا توهینی به مقدسات انجام گردیده یا نه؟ و قضیه‌ی مهم‌تر این‌که آیا می‌توان فردی را که به دینی باور ندارد با معیار‌های همان دین به توهین به مقدسات محکوم کرد؟

نه چندان مدتی طولانی پیش از این، تعداد اندکی می‌د انستند که توهین به مقدسات چیست و تعداد به مراتب کمتری به چنین چیزی اهمیت می‌دادند. هرچند امروزه، دیگر به موضوع همایش‌های مراجع بالا تبدیل شده است که از جمله‌ی آن‌ها برخی نیز توسط سازمان ملل حمایت می‌شوند.

در نیجریه، چه مسلمانانی که به قتل عام مسیحی‌ها می‌پردازند و چه مسیحیانی که مسلمانان را می‌کشند، هر کدام دیگری را به توهین به مقدسات متهم می‌سازند.

دکی بر این باور است که با پرداختن به این برداشت جدید از توهین به مقدسات، ما از پرسش آزادی بیان فراتر رفته‌ایم. او می‌گوید: «احترام و توجه به شهروندان مستلزم یک گفتمان عمومی است که نسبت به تمامی دیدگاه‌ها گشوده باشد». پیشنهاد او «اصل عدم پیروی» است که منظور از آن اجازه ندادن به هر شخصی است که بتواند به‌نام دین آزادی بیان دیگری را انکار کند.

برای دکی «انجام خشونت تلافی‌جویانه» بر علیه کسانی که به مقدسات توهین می‌کنند معادل است با انجام خشونت توسط تروریست‌هایی که به‌دنبال اهداف سیاسی خود هستند، و یا آنچه آدم‌ربایان و اخاذی‌کنندگان برای منافع مالی خود انجام می‌دهند. دکی می‌گوید: «دولت‌ها و مقاماتی که وظیفه‌شان اجرای قوانین است در همه‌جا موضعی عمومی اختیار می‌کنند که مطابق با آن با تروریست‌ها و گروگان‌گیران مذاکره‌ای به‌عمل نمی‌آید». علت آن این است که آن‌ها می‌خواهند نشان دهند که خشونت وسیله‌ای بی‌فایده برای رسیدن به اهداف سیاسی یا شخصی است.

همین اصل را هنگامی باید به مورد اجرا گذارد که توهین به مقدسات به‌عنوان بهانه‌ای برای انجام خشونت مورد استناد قرار گرفته است. دکی بر این نظر است که اگر «اصل عدم پیروی» در همه‌جا پذیرفته شده و مورد استفاده قرار گیرد آن کسانی که در اثر توهین به مقدسات جریحه‌دار شده‌اند و یا فقط چنین وانمود می‌کنند، با هنر، ادبیات و استدلال مقابله به‌مثل خواهند کرد و نه با بمب یا خنجر. اصل عدم پیروی تضمین می‌کند که «از انجام هرگونه اقدامات قانونی معنی‌دار توسط تهدید به انجام خشونت جلوگیری نشده است».

کتاب دکی که در باره‌ی موضوعی مناقشه برانگیز نوشته شده از جهت بررسی‌های علمی قانع‌کننده بوده و سهمی بزرگ در مطرح ساختن این بحث بسیار مهم ایفا خواهد کرد.[۱]


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.


[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- امیری، طاهر، مفهوم مقدس در زمانه‌ی مدرن، برگردان علی محمد طباطبایی، وب‌گاه گفتمان - ٣٠ دسامبر ٢٠۱٢


[] جُستارهای وابسته




[] سرچشمه‌ها

وب‌‌گاه گفتمان (گلچینی از مقاله‌ها، ترجمه‌ها و آثار هنری طاهر امیری)