عبدالعلی مستغنی فرزند رمضان، سال ۱٢٩۳ خورشیدی در بالاحصار شهر کابل متولد شد. او در کودکی، نخست نزد پدرش درس خواند و پس از آن به فراگیری دانشهای گوناگون ادبی، فلسفه، منطق، اصول تصوف، فقه و ادبیات عربی پرداخت. وی از جوانی به سرودن شعر روی آورد و دیری نگذشت که آوازهٔ بلند یافت. با انتشار سراجالاخبار، عبدالعلی مستغنی مسئوول بخش ادبی و مدتی هم مصحصح آن بود. وی عضو انجمن ادبی کابل بوده و چندی را نیز در مکتب حبیبیه تدریس کرد. مستغنی شعرهای بسیار دلانگیز به پشتو میسرود و زبان عربی را بخوبی میدانست. او نواندیش کهنپرداز و از نخستین شاعرانی بود که به سرودن شعرهای با مضامین اجتماعی نو روی آورد. فراخوانی مردم به آرمانهای آزادیخواهانه، پیکار با اهریمن بیسوادی و آگاهی در پیشرفتهای اجتماعی مردم با بهرهگیری از واژهگان امروزی او را سرآمد شاعران روزگار خود قرار داده بود. وی که در متن پیدایش نوخواهی ادبی افغانستان به سر میبرده است از این اقبال برخوردار بود که به انتشار شعرهای اجتماعی و اخلاقی خود در نشریههای گوناگون بپردازد. از بد حادثه مجموعهٔ شعرهای مستغنی که در روزگار شاعر، گردآوری شده بود پس از مرگ وی به سرقت رفت.
وی در سال ۱۳۵٢ خورشیدی به عمر ۵٩ سالگی بعد از یک هفته مریضی داعی اجل را لبیک گفت که در شهدای صالحین بخاک سپرده شده است.
لیسه عالی عبدالعلی مستغنی که به اسم این شاعر و نویسنده بزرگ مسمی شده است، در سال ۱۳٤٢ خورشیدی به قسم ابتدایی از صنف اول الی ششم ایجاد گردید که در سال ۱۳۵٨ این مکتب از ابتدایی به متوسطه و در سال ۱۳۶٢ نظر به هدایت مقام وزارت معارف وقت به لیسه ارتقاء پیدا کرد.[سايت رسمی وزرات معارف افغانستان]
يکی از مشهورترين شعرهای عبدالعلی مستغنی، شعری است که بيگانهستيزی و شور آزادگی در آن موج میزند و زمانی در گرماگرم مبارزات استقلالطلبی دورهٔ امانی، نقل مجالس بود:
بحــــر در بــــــر قطـــــرهٔ تــــوفـــانـــیام
آسمـــان ســـير اســــت، سرگردانیام
مشــــكل هــــر كار شــــد آســــانيــــم
گــــر نــــدانــــی غـــــيــرت افغــــانيــــم
چــــون به ميــــدان آمــــدی میدانيــــم