پیمان ناتو در نتیجه جنگ جهانی دوم و در زمان آغاز جنگ سرد تاسیس شد. پیمان اتلانتیک شمالی که مشتمل از ایالات متحده امریکا، کانادا و کشورهای اروپای غربی میباشد، هدف از آن تحفظ امنیت اعضای آن در برابر خطر رو به تزیید اتحاد شوروی بود.
از زمان تاسیس تا به حال، تغیرات زیادی بوقوع پیوسته است. اتحاد شوروی دیگر وجود ندارد و این پیمان به سمت شرق توسعه یافته است.
سونیا پیس طی یک راپوری به پیمان ناتو نظر کرده و اجرائات آنرا مورد مطالعه قرارداده و چالشهای را که پیش رو دارد، بر شمرده است.
جنگیدن در کوههای افغانستان و مقابله با دزدان دریایی در سواحل صومالیا ممکن در ذهن پیمان ناتو شصت سال قبل، حتی خطور هم نمیکرد. اما این دو موضوع اکنون در صدر موضوعاتی شامل اند که این پیمان با آن دست به گریبان میباشد.
پیمان اتلانتیک شمالی همین اکنون حدود ٦٠ هزار عسکر در افغانستان دارد، و این تعداد در حال افزایش است. به گفته جیمز اپارتوری، نطاق ناتو در بروکسل که مقر این سازمان میباشد، موضوع افغانستان در صدر اجندای اجلاس سران در شصتمین سالگرد این پیمان قرار دارد.
اپارتوری میگوید:
- "یکی از عناصر کلیدی، افغانستان میباشد. بفکر من، بطور یقینی رئیس جمهور امریکا با متحدین این کشور این موضوع را مورد بحث قرار میدهد که چگونه ستراتیژی افغانستان را هماهنگ ساخت. ناتو منابع خود را در کجا بکار برد؟ ناتو باید به چه متوصل شود تا از گذشته که در آن ناتو موفقیتهای داشته است، تفاوت داشته باشد؟
سران کشورهای عضو ناتو مدعی اند که در مورد افغانستان پیشرفتهایی صورت گرفته است. مگر آنها میپذیرند که کارهای مزیدی هنوز باقی مانده است.
در شاخ افریقا بیرون از سواحل صومالیا، ناتو یک دسته از کشتیهایی دارد تا امنیت کشتیرانی را در منطقه بگیرد.
اپاتوری میگوید ناتو در قسمت انتقال قوتهای حافظ صلح اتحادیه افریقا به صومالیه نیز کمک کرده است.
اپاتوری میگوید: "این بخشی از پروسه ارتقای این پیمان است که با خطرات امنیتی مقابله کند. بیست سال قبل حتی تصوری ازان نمیرفت.
ناتو در اپریل ١٩۴٩ تاسیس شد و تعدادی از کشورها عضو آن شدند.
این پیمان در گذشته ماموریت داشت تا با حملات ماسکو و متحدین آن در پکت وارسا مقابله نماید.
یکی از تحلیل گران سیاسی در لندن بنام دانا الن که با انستتیوت مطالعات ستراتیژیک سروکار دارد میگوید این ماموریتی بود که ناتو آنرا بخوبی انجام داد.
الن میگوید: "مقابله با تهدید از جانب پیمان وارسا بطور واضح وسیلهای بود که توانسته بود غربیها را متحد و متشکل نگه دارد و یکی از موفقیتهای این پیمان به شمار میرود.
با سقوط اتحاد شوروی سوالهایی در مورد اهداف ناتو مطرح شد.
سالهای اول دهه ١٩٩٠ موقف دفاعی ناتو را به چلنج کشانید. یوگوسلاویا درین سالها از هم پاشید و در اثر جنگ داخلی زمینه برای پاک سازی نژادی و قتل عام فراهم شد. بعداً مسئله کاسوو مطرح شد. دانا الین یکبار دگر میگوید:
ناتو درین زمینه زیاد به کندی حرکت کرد، همچنان تمام غربیها درین زمینه کند بودند. اما وقتی آنها حرکتی از خود نشان دادند، عملشان خیلی سریع بود.
ماموریت ناتو در کاسوو صربها را مجبور ساخت تا به عملیات خونینشان در برابر البانیهای کاسوو خاتمه بخشند. به تعقیب این ماموریت، عملیات جدیدی پیشآمد و توازن جدیدی را در اروپا برقرار کرد.
بعد از ختم اتحاد شوروی ناتو به صوب شرق گسترش یافت و اعضای جدیدی را در میان پولند، کشورهای بالتیک و بالکان بخود جلب کرد و حتی تا سرحدات روسیه خود را رسانید. اکنون یک تعداد دیگر کشورها نیز منتظر اند تا درین پیمان شامل شوند.
روسیه به طور جدی با این گسترش و با نصب سیستم ضد راکتی در پولند از طرف امریکا مخالفت کرد.
در میان این موضوعات حل ناشده، اعضای ناتو به اینده مینگرند. این موضوع را نطاق این پیمان اپارتوری بیان داشته است.
او میگوید: "ما به چه چیز نیاز داریم؟ ایا ما برای جنگ کمپیوتری اماده هستیم؟ آیا ما میتوانیم در قسمت امنیت انرژی چیزی بکینم؟ کی باید شریکان ما باشند و با کی معامله صورت گیرد؟
آیا ناتو به شکل جهانی بروز کند؟ دانا الین درین زمینه توصیه میکند که باید احتیاط را از دست نداد."
او میگوید وقتی از ناتو استفاده شود که مفهومی داشته باشد.
دانا الین میگوید: "ناتو سازمانی است که کشورهایی را دور یک میز جمع میکند. این جایست که قوا در آن انباشته شده و وقتی غربیها بخواهند کدام کاری انجام دهند که به قوا ضرورت باشد از آن کار گرفته میشود. باید این پیمان کاری کند تا دایماً مطرح نمودار شود."[*]