جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ مهر ۲۱, سه‌شنبه

عثمان بن عفان (رض)

از: مهديزاده کابلی


فهرست مندرجات


عثمان بن عفان بن ابی‌العاص بن امیه (۲۳ - ۳۵ ه‍.ق./ ۶۴۳- ۶۵۵ م.)، یکی از صحابه پیامبر و خلیفه سوم راشیدین بود که در تاریخ صدر اسلام نقش بسیار گسترده‌ای داشت. از مهم‌ترین کارهای او جمع‌آوری قرآن بود و او که یکی از اولین مسلمانان بود، با دو دختر رسول خدا، به‌نام‌های رقيه و ام کلثوم، ازدواج کرد و از اين رو، به لقب "ذوالنورین" ياد می‌شد.


[] زندگی‌نامه

عثمان[۱] بن عفان (رض)، سال ششم عام‌الفيل[٢] (۴٧ سال پيش از هجرت پيامبر اسلام)، در مكه مكرمه، در يكی از قدرتمندترين تبره‌های قريش از نظر نسب، موقعيت اجتماعی، ثروت و تعداد افراد ديده به جهان گشود.[٣] پدرش "عفان" فرزند ابولعاص فرزند اميه فرزند عبدالشــمس فرزند عبدمناف فرزند قصی[۴] اســت و قصی بنيانگذار مكه و حرم پيرامون آن اســت و مجد و بزرگی قريش بوســيلۀ وی شــكل گرفت.[۵]

نسب او در عبد مناف به نسب پیامبر (ص) می‌رسد. مادرش، "أروی" دختر کُرَیْز بن ربیعه بن حبیب بن عبدشمس بن عبد مناف بن قصّی و مادر بزرگ مادری او، "ام حکیم البیضاء" دختر عبدالمطلب، خواهر تنی عبدالله (پدر پيامبر اسلام) بود. به گفتۀ زبیر بن بکار، "ام حکیم و عبدالله دوقلو بوده‌اند". بنابراین حضرت عثمان پسر دختر عمه رسول الله (ص) بود.[٦]

کنیه عثمان، در زمان جاهلیت، "أبوعمرو" بود؛ اما پس از اين‌كه رقیه دخت پيامبر اسلام از وی، صاحب فرزندی به‌نام عبدالله شد، مسلمانان، او را با کنیه "ابوعبدالله" صدا می‌زدند.[٧]

لقب عثمان، ذی‌النورین بود. بدرالدین العینی[٨] در شرح خود بر صحیح بخاری گفته است: "از مهلّب بن أبی صفره[۹] سؤال شد: چرا به عثمان، ذی‌النورین می‌گفتند؟ او گفت: زیـرا ایشــان تنـها فـردی بـود که بـا دو دختـر نبی اکرم ازدواج نمـود."[۱٠] اما در این باره، قول ديگری بر این است که چون در هنگام شب، زیاد قرآن تلاوت می‌کرد، به این لقب شهرت یافت، زیرا قرآن و قیام در شب هر دو به‌سان نور می‌باشند.[۱۱]

از ايام کودکی عثمان اطلاعی در دست نيست، اما او که از قبيلۀ بنی‌امیه بود، پيش از اسلام (يا به‌اصطلاح عوام، در دوران جاهليت اعراب)، یکی از اشراف و ثروتمندان مکه محسوب می‌شد. به‌گفتۀ علی‌محمد الصلابی، دانشمند اسلامی، عثمان، در شمار بهترین افراد قوم خود بود، مردی بود صاحب قدر و منزلت و ثروتمند و با حیا و آزرم و شیرین سخن. قومش او را بسیار دوست می‌داشتند و برایش احترام زیادی قائل بودند.[۱٢] او می‌نويسد:

    "وی نسبت به علوم و معارف آن روزگار عرب، چون علم أنساب، أمثال و حکم و تاریخ جنگ‌های قبائل عرب (الأیّام) مطلع بود، اهل سفر بود و از سرزمین‌های شام و حبشه دیدن کرده، با اقوام عرب برخورد داشته و باوضعیت و شرایط آنها آشنا شده بود. مرد تجارت بود و با ثروتی که از پدر به ارث برده بود، بدان اقدام کرد و توانست پس از موفقیت‌های بسیار، جزو ثروتمندان و بزرگان بنی‌امیه که خود، صاحب قدر و منزلتی والا در میان قریش بود، شود. در آن روزگار، در جامعه مکه، شرف و منزلت هر فردی براساس میزان مال و ثروت او تعیین می‌شد و قدرت او بر پایۀ تعداد فرزندان، برادران و اقوام و طایفه‌اش شکل می‌گرفت و عثمان بن عفّان نه تنها توانست بدان‌ها دست یابد، بلکه براساس گفتار و کردار نيکو و اخلاق پســنديده از محبـت و احترام زیـادی در میان قـوم خـود و قریـش برخـوردار شــد."[۱٣].

اين دوستی مردم قريش، در زمان جاهلیت، نسبت به عثمان ضرب‌المثل شده بود. از جالب‌ترین داستان‌هایی که در مورد میزان محبت و احترام آنها به عثمان نقل شده است[۱۴]، آن گونه است که زنان عرب، کودکان‌شان را در گهواره چنين مورد خطاب قرار می‌دادند[۱۵]:

اُحِبــک و الــرَّحْمــنِ      حُــبَّ قُرَیــش لِعثــمانَ

([فرزندم] من تو را همان‌قدر دوست دارم که قریش، عثمان را دوست می‌داشت)

عثمان در مورد خود چنين می‌گويد: "هرگز آواز نخواندم، آرزوهای باطل ننمودم، از آن هنگام که با پیامبر بیعت نمودم، شرمگاه خود را با دست راستم لمس نکردم، نه در جاهلیت و نه در اسلام، هرگز شراب نخوردم و دچار زنا نشدم."[۱٦]

عثمان، سی و چهار سال داشت که ابوبکر صدیق او را به دین اسلام دعوت کرد و او نیز بدون هیچ‌گونه مکث و ترديدی پذيرفت. بدین‌سان به دين اسلام گروید و در شمار نخستین امّت (پيروان) پيامبر درآمد.[۱٧] ابواسحاق در این این خصوص می‌‌گوید: "عثمان بعد از ابوبکر، علی و زید بن حارثه ، نخستین کسی است که اسلام آورد و خود را به‌عنوان چهارمین فرد مسلمان مطرح کرد."[۱٨]

پس از اسلام آوردن عثمان، پیوند زناشويی بين او و رقيه دخت پيامبر اسلام برقرار شد. اين ازدواج، منزلت او را نزد مسلمانان دو چندان ساخت. داستان این ازدواج را علی‌محمد الصلابی چنين شرح می‌دهد:

    "رسول خدا (ص) پیش از آن، رقیّه و أمّ‌کلثوم را به عقد عُتْبه و عُتَیْبه، پسران ابولهب درآورده بود. اما پس از نزول آیات سورۀ مبارکه مسد که مضمون آن عبارتند از: "نابود باد ابولهب! و حتماً هم نابود می‌‌گردد. دارائی‌ و آنچه (از شغل و مقام) به‌دست آورده است، سودی بدو نمی‌رساند (و او را از آتش دوزخ نمی‌‌رهاند). به آتش بزرگی‌ در خواهد آمد و خواهد سوخت كه زبانه‌كش و شعله‌ور خواهد بود. و همچنين همسرش كه (در اينجا آتش بيار معركه و سخن‌چين است در آن‌جا بدبخت و) هيزم‌كش خواهد بود. در گردنش رشته طناب تافته و بافته‌ای‌ از الياف است".

    ابولهب و همسرش، ام جمیل دختر حرب بن امیّه، مادر عتبه و عتیبه، آندو را امر به طلاق دختران محمد (ص) دادند و آنان نیز قبل از همبستر شدن، ایشان را طلاق دادند تا خود لطفی باشد از جانب خداوند بر آل محمد و ذلّتی باشد از آن ابولهب و فرزندان او"[۱۹]

سپس همو می‌افزايد: "عثمان به‌محض شنیدن این ماجرا نزد رسول خدا (ص) آمد و از رقیه خواستگاری کرد، رسول خدا (ص) نیز وی را به عقد عثمان درآورد."[٢٠]

عثمان در شمار مهاجران به حبشه بود، اما به‌زودی به مکه بازگشت و به مدینه مهاجرت کرد. ابوجعفر طبری می‌گويد: "در بارۀ تعداد كسانی كه برای نخستين بار به حبشه هجرت كردند، اختلاف نظر وجود دارد. برخی می‌گويند: يازده مرد و چهار زن بودند."[٢۱]

به‌هر حال، عثمان و همسرش رقيه، دخت پيامبر، نيز در اين جمع بودند. پيامبر اسلام برای آنها چنين دعا کرد: "خداوند یار و همراه عثمان و رقیّه باشد، عثمان، بعد از حضرت لوط اولین فردیست که با اهل بیتش در راه خدا هجرت کرده است"[المعرفة و التاریخ (٣/٢٦٨)]

عثمان بن عفان، هم‌مانند ساير مسلمانان، در راه خدا و دین او، آزار و اذیت بسیاری را از جانب عمویش، حَکَم بن أبی العاص بن أمیّه متحمل شد. حکم بن أبی العاص، او را با طناب می‌بست و وادار می‌کرد تا دست از محمد و دین او بکشد، و به او می‌گفت: آیا مگر از دین آبا و اجداد خویش روی‌گردان و به دین تازه دیگری می‌گروی؟ به خدا سوگند تا اين‌كه از آن دین دست بر نداری، تو را آزاد نخواهم کرد. اما عثمان مقاومت می‌کرد و بر ایمان خود اصرار می‌ورزید تا اين‌كه سرانجام عمویش چون استقامت او را مشاهده نمود، دست از اذیت و شکنجه او برداشت.[٢٢]

اما پس از اوج‌گيری آزار و اذیت مسلمانان و به‌خصوص مسلمانان فقیر و بی‌پناه و بعد از شهادت دلخراش سمیّه و همسرش یاسر، پدر و مادر عمار، پیامبر اسلام، امر نمود تا مسلمانان به حبشه هجرت کنند و به آنها گفت: "به حبشه بروید زیرا در آن‌جا پادشاه صالحی حکومت می‌کند که به کسی ظلم و ستم روا نمی‌دارد".[٢٣]

به‌این ترتیب، هجرت آغاز شــد و مســلمانان دســته دســته و به‌صـورت مخفیانه از مکه خارج می‌شــدند و خود را ســواره و پیاده به ســاحل دریای ســرخ می‌رســاندند.[٢۴] آنان عثمان بن مظعون را سرپرست خود قرار دادند تا وضعیت‌شان را منظم کند؛ عنایت خدا شامل حال آنان شد و دو کشتی، آنان را در ازای پرداخت نیم دینار برای هر نفر، سوار کردند.[٢۵] با اطلاع یافتن قریش از قضیه، بلافاصله افرادی را در تعقیب آنان گسیل داشت؛ اما مسلمانان در نیمه‌ی راه حبشه بودند و دیگر دست قریش به‌آنان نمی‌رسید.[٢٦]

در آن روزگار، در حبشه پادشاهی نيكوكار مسيحی به‌نام نجاشی حكومت می‌كرد.[٢٧]

مسلمانان در حبشه در امان بودند و توانستند دین خود را حفظ و گسترش دهند.[الهجرة فی القرآن الکریم، ص ٣۱٢] در واقع، این پیامبر بود که سرزمین حبشه را برگزید و مسلمانان را تشویق به هجرت بدانجا کرد تا در امنیت قرار گیرند.[علی‌محمد الصلابی، ص ۵۱]

هنگامی که شایع شد مردم مکه اسلام آورده‌اند، دسته‌ای از مهاجران حبشه به نزدیکی‌های مکه بازگشتند، اما متوجه شدند که این خبر دروغ است، بنابراین در جوار چند تن از اهل مکه سکنی گزیدند. عثمان همراه با رقیه، همسر خود، نیز جزو این دسته از مهاجران بودند.[السیرة النبویة، إبن هشام (۱/۴٢٠)] این دسته از مهاجران همچنان تا زمانی‌که خدا امر به هجرت به مدینه داد، در محل استقرار خود ماندند.[علی‌محمد الصلابی، صص ۵٢-۵٣]

پس از درگذشت رقیه، پيامبر اسلام، ام کلثوم، دختر دیگر خود را به عقد عثمان در آورد.

در زمان ابوبکر از افراد نزدیک به او بود و کاتب وی به شمار می‌آمد. در دوره عمر نیز از نفوذ قابل توجهی برخوردار بود و نماینده بنی‌امیه محسوب می‌شد.


[] خلافت عثمان




[] افغانستان در زمان خلافت عثمان

در کشوری که امروز افغانستان ناميده می‌شود، دين اسلام در زمان خلافت عثمان (رض) راه يافت.


[] شهادت عثمان

حضرت عثمان (رض) پس از ۱۱ سال خلافت، در سال ٣۵ هجرت، روز ۱٨ ماه عيد قربان، به‌عمر ٨٢ سالگی شهيد شد.

دربارۀ انگيزۀ قتل او، بين سنی و شيعه اختلاف نظر وجود دارد.


[٢٨]
[٢۹]


[ ] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- عثمان در لغت به‌معنی بچه مار است. رجوع شود به: لغت‌نامۀ دهخدا
[۲]- الإصابة (۴/۳٧٧). بنابراين، او پنج سال از پيامبر اسلام کوچکتر بود.
[۳]- خطيب، سيد محب‌الدين، ذوالنورين عثمان بن عفان رضی‌الله‌عنه، ترجمۀ عبدالقادر ترشابی، ص ۴. بنا به قولی دیگر، شهر طائف را محل تولد عثمان می‌داند. رجوع شود به: صادق عرجون، عثمان بن عفّان، ص ۴۵.
[۴]- طبقات ابن سعد (۳/۵۳). الاصابة (۴/۳٧٧).
[۵]- خطيب، سيد محب‌الدين، ذوالنورين عثمان بن عفان رضی‌الله‌عنه، ص ۴
[٦]- علی‌محمد الصلابی، عثمان ذوالنورین (رض) (بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه سوم)، ص ۳۹
[٧]- التمهید و البیان، ص ۱۹.
[۸]- محمود بن احمد بن موسی العینی، از علمای تاریخ، حدیث و فقه بود و صاحب تألیفات بسیار (د. ۸۵۵ ه‍‌) نگاه کنيد به: شذرات الذهب (٧/۲۸٦) و الضوء اللامع (۱٠/۱۳۱).
[۹]- مهلب بن أبی صفره أزدی (د ۸۳ ه‍) از امرا و سرداران ‌نام‌آوری بود که در عهد معاویه و در هند نبرد‌های بسیاری انجام داد. او از جانب ابن زبیر، امارت منطقه جزیره را عهده‌دار بود و در دوران عبدالملک بن مروان، جنگ‌های بسیاری میان او و خوارج روی داد. سپس در سال (٧۹ ه‍‌) از جانب عبدالملک، امارت خراسان یافت، و شهرت او بیشتر به خاطر همان جنگ‌های او با خوارج بود. نگاه کنيد به: وفیات الأعیان (۵/۳۵٠). سیر أعلام‌النبلاء (۴/۳۸۳).
[۱٠]- عمدةالقاری شرح صحیح‌البخاری (۱۶/٢٠۱).
[۱۱]- ذوالنورین عثّمان بن عفّان، ص ٧۹.
[۱۲]- علی‌محمد الصلابی، ص ۴۳
[۱۳]- همان‌جا، ص ۴۴
[۱۴]- موسوعة التاریخ الإسلامی (۱/٦۱۸).
[۱۵]- عقّاد، عبقّریة عثمان، ص ٧۲.
[۱٦]- حلیه الأولیاء (۱/٦٠، ٦۱).
[۱٧]- علی‌محمد الصلابی، ص ۴۵
[۱۸]- السیرة النبویة، ابن هشام (۱/٢۸٧ –٢۸۹).
[۱۹]- علی‌محمد الصلابی، ص ۴٧؛ به‌نقل از: محمدرشید رضا، ذوالنورین عثمان بن عفّان، ص ۱۲.
[٢٠]- همان‌جا، ص ۴٧
[٢۱]- خطيب، سيد محب‌الدين، ص ٨
[٢۲]- التمهید و البیان، ص ٢۲.
[٢۳]- الهجرة فی القرآن کریم، ص ٢۹٠ و السیرة النبویة، إبن هشام (۱/۴۱۳).
[٢۴]- دماء علی قمیص عثمان، ص ۱۵ و طبقات ابن سعد (۱/٢٠۴).
[٢۵]- طبقات (۱/٢٠۴) و تاریخ الطبری (٢/٦۹).
[٢۶]- علی‌محمد الصلابی، ص ۴۹
[٢٧]- خطيب، سيد محب‌الدين، ص ٨
[٢۸]-
[٢۹]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها








[] پيوند به بیرون

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]




[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]