|
باستانشناسی
فهرست مندرجات
- واژهشناسی
- تعریف علم باستانشناسی
- پیشینهی تاریخی
- برنامههای آموزشی باستانشناسی
- باستانشناسی نظری و عملی
- چگونکی تعيين سن اشيای باستانی
- باستانشناسی و سیاست
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
علوم اجتماعی انسانشناسی
باستانشناسی (به انگلیسی: Archaeology، با تلفظ آمریکایی: Archaeology)، شاخهای از علومِ اجتماعی است که به مطالعهیِ ساختمانها، آرامگاهها، ابزارآلات، و سایر چیزهای که از انسانها از روزگار کهن تا کنون بهجا مانده و همچنین فرهنگ و اجتماع آنها میپردازد.
▲ | واژهشناسی |
واژهی Archaeology («باستانشناسی»؛ به يونانی: ἀρχαιολογία, با تلفظ: archaiologia)، ترکيبی است از دو واژهی: ancient ،arkhaīos ،ἀρχαῖος يعنی باستان؛ و پسوند logy ،logiā ،λογία يعنی شناخت) (= شناخت فرهنگهای ادوار گذشتهی انسان، بر اساس مطالعهی اشیا و آثار دیرین و جز آن).
▲ | تعریف علم باستانشناسی |
برای باستانشناسی، تعاریف متعددی پیشنهاد و ارائه شده است. معنای تحتالفظی آن دو واژه «باستان»، یعنی قدیمی و کهن و «شناسی»، یعنی شناخت و شناختن است. اما از نظر اصطلاح علمی، شاخهای از یک شعبه مهم علوم انسانی است که «مردمشناسی» نامیده میشود و درباره انسان از آغاز پیدایش او بر پهنهی گیتی تحقیق میکند و زمینهساز تاریخ است. درباره تاریخ میتوان گفت که آغاز زمانی است که انسان از نگارش و کتابت برای ثبت وقایع و رویدادها استفاده کرد. که قدمت آنها حداکثر به حدود ۵،۲۰۰ سال پیش (۳،۲۰۰ پ.م) میرسد. اما بسیاری از رخدادها که پیش از اختراع خط و نگارش روی دادهاند، هیچگاه ثبت نشدهاند و برای اطلاع از سرگذشت انسان در دورهی پيش از تاريخ که قدمت آن حدود ٦ تا ٧ ميليون سال پیش تعیین شده است، از رشته علمی جداگانه که باستانشناسی ناميده میشود، میتوان استفاده کرد. اين رشته علمی، «میان کاوشهای عملی و توصیف و تفسیر نظری ارتباط و توازن برقرار میسازد».[*]
بنابراین، باستانشناسی از نظر خانم کنتور آمریکایی، علم پی بردن به گذشته بشر، با مطالعه آثار بهجای مانده است.
باستانشناسی میکوشد تا تاریکیهای تاریخ تمدن بشر را آشکار سازد. باستانشناسی سرچشمه تاریخ است و دادههای آن در جای خود، بهعنوان اسناد تاریخی محسوب میگردند. دادههایش، همان دگرگونیهایی است که بر اثر اعمال انسانی در جهان مادی روی میدهد، یا بهعبارتی ثمرات رفتار انسانی است که بهصفت سنگواره درآمده است. واژه لاتینی آن از دو کلمه «Arco» بهمعنای قدیمی و «Logie» یعنی شناخت، گرفته شده است. تاریخ از ریشه یونانی هیستوریا، بهمعنای تحقیق از روایات و حکایات گرفته شده است ولی باســتانشناسی، تحقیق و کاوش در زندگی، فرهنگ، تاریخ اقوام و ملل گذشــته اســت. علم باســتانشناسی (Archaeology) در کنار سکهشناسی، خطوط باستانی، کتیبه، بررسی مهرها، مستندات، سالنامه و سنگ قبور و دیگر آثار، توانسته ابهامات بسیاری از تاریخ قرون کهن را از میان بردارد.[رهبر گنجه، تورج، "گذری به تاریخچه باستانشناسی زیر آب"، کیهان فرهنگی، دی و بهمن ۱٣٨۵، شماره ٢۴٣ و ٢۴۴]
▲ | پیشینهی تاریخی |
انسان تنها موجود با شعوری است که قادر است و میتواند بهمطالعه در احوال خود بهپردازد و در پی شناخت فرهنگ و مراحل آغازین زندگی خویش بر آید. ولی با این وجود، به تحقیق نمیتوان گفت انسان از چه زمانی نسبت به اطلاع از گذشته و پیشینهی خود احساس کنجکاوی کرده و علاقه نشان داده است. در آغاز امر، شیوه شناخت مراحل نخستین زندگی انسان با موازین علمی که امروزه در انسانشناسی و باستانشناسی اعمال میشود منطبق نبوده و صرفاً از حس کنجکاوی انسان منشأ میگرفته است. احساس کنجکاوی نسبت به گذشته در انسان اندک اندک و بهتدریج جنبه مادی بهخود گرفت و در مسیری جدید قرار گرفت و از محدوده گروه خاص و قلمرو جغرافیایی معین خارج شد و بهصورت علم تجلی پیدا کرد. برای روشن شدن این موضوع که شناخت گذشته هدفی غیرعلمی داشته و محدود به گروه خاص یا محدوده جغرافیایی معین نمیشده است، تنها به دو نمونه اشاره میشود.[ملک شهمیرزادی، صادق، ایران در پیش از تاریخ، ص ۱۵] ابوالحسن علی ابن حسین مسعودی در سال ٣٣٢ هجری قمری دربارهی گنجیابی در مصر چنین نوشته است:
- از جمله اخبار دفینهها، حکایتی است که یحیی بن بکر نقل کرده، گوید عبدالعزیز بن مروان از جانب برادر خود عبدالملک بن مروان حکومت مصر داشت و مردی بهدعوی نصیحت و خیراندیشی پیش وی آمد و چون پرسید نصیحت و خیراندیشی او چیست؟ گفت: «زیر فلان گنبد گنجی بزرگ هست.» عبدالعزیز گفت: «نشان راستی این سخن چیست؟» گفت: «اگر کمی حفر کنیم سنگفرشی از مرمر و سنگ سپید نمودار شود آنگاه در نتیجه حفاری بهجایی میرسیم که باید یک در مسی را بکنیم که زیر آن یک ستون طلاست و بالای ستون نیز خروسی از طلاست و دو چشم یاقوت دارد که با خراج دینا برابر است و بالهای خروس را به یاقوت و زمرد مرصع کردهاند، و پنجههای آن بر لوحههای طلاست که بالای ستون است.» عبدالعزیز بفرمود تا هزار دینار برای مخارج و دستمزد حفاران و کارگران به او دادند. و در آنجا تپهای بزرگ بود. و حفرهای بزرگ در زمین بکندند و نشانههایی که مذکور افتاد، از سنگ سپید و مرمر نمودار شد و عبدالعزیز بهکار علاقهمندتر شد و خرج را بیشتر کرد و مروان مردان فراوانی بر گماشت. در کار حفاری بهجایی رسیدند که سر خروس نمودار شد و ...[مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، مروجالذهب و معادن الجوهر، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، جلد اول، چاپ دوم، بنگاه و نشر کتاب، تهران، ٢۵٣٦ [۱٣۵٦]، ص ٣۵٦.]
کشیش جوزوفا باربارو (Josaphot Barbaro) که از ونیز ایتالیا سفر خود را آغاز کرد و در داخل مملکت تاتارها بهسیر و سیاحت پرداخت ذیل اتفاقات سال ۱۴٣٧ میلادی چنین مینویسد:
- در آنجا ما را به دانستن این نکته خرسند کردند که در یکی از آن تپههای کوچک گنجی نهفته است، زیرا در هنگامی که آقای پیترو لاندو (Pietro Lando) کنسول ما در تانا (Tana) بود مردی بهنام قطبالدین از قاهره آمده بود و گفته بود از زنی تاتار شنیده بود که در یکی از آن تپههای کوچک، بهنام قوم تپه [تپه ریگ] آلانها (Alania) گنجی گران نهفتهاند و آن زن اثبات مدعای خویش را نشانههای تپه و زمینی که تپه در آن قرار داشت بهوی داده بود. پس قطبالدین بر عهده گرفته بود که سوراخها و گودالهای چاهگونهای در نقاط مختلف این تپه پدید آورد و پس از دو سال کار مرده بود. مردمان چنین میپنداشتند که قطبالدین بهسبب تنگدستی به یافتن گنج کامیاب نشده بود. در سال ۱۴٣٧ میلادی (٨۴٢ ه.ق) در شب عید کاترین پاک که بازرگانان ونیزی مقیم تانا باهم نشسته بودند دربارۀ گنجیابی و زمین کاوی قطبالدین بهبحث و جدل پرداختند ... پس همگی یکدل و یک زبان با یادکردن سوگند و نوشتن سوگندنامهای که کاتارینو کنتارینی (Catarino Contarini) تحریرش را بر عهده گرفت و باید نسخی از آن را در این کتاب عرضه کنم بر آن شدیم که در آن تپه به کندوکاو پردازیم و پس ار آنکه در این معنی متفق گشتیم صدوبیست تن را اجیر کردیم که بدان قصد و مقصد همراه ما شوند و به هریک ماهانه سه دوکات (Ducat) مزد مقرر نمودیم.[]
▲ | برنامههای آموزشی باستانشناسی |
▲ | باستانشناسی نظری و عملی |
▲ | چگونکی تعيين سن اشيای باستانی |
تاریخگذاری اشیای باستانی کار سادهای نیست، اما اندازهگیری برخی ایزوتوپهای رادیواکتیو میتواند به تعیین سن مصنوعات و سنگوارههای قدیمی کمک کند.تا همین اواخر تاریخگذاری نسبی تنها روش شناسایی سن واقعی یک شی باستانی بود.
باستانشناسان با بررسی رابطه شی با لایههای رسوبات در منطقه با مقایسه آن شی با دیگر چیزهای یافتشده در محل اکتشاف، میتوانند تخمین بزنند شی در چه زمانی به آن محل وارد شده است.
گرچه تاریخگذاری نسبی هنوز روشی بسیار مورد استفاده است، چندین روش تاریخگذاری نوین به آن افزوده شده است. تاریخگذاری رادیواکتیو شامل تعیین سن یک سنگواره یا نمونه باستانی با اندازهگیری میزان کربن ۱۴ در آن است.
کربن ۱۴ یا رادیوکربن یک ایزوتوپ رادیواکتیو طبیعی است که هنگامی تشکیل میشود که پرتوهای کیهانی در بخش فوقانی جو به مولکولهای نیتروژن برخورد میکنند، و باعث اکسیداسیون و تبدیل آنها به دیاکسیدکربن میشوند.
گیاهان سبز این دیاکسیدکربن را جذب میکنند، بنابراین تعداد مولکولهای کربن ۱۴ بهطور مداوم تا زمانی که گیاه بمیرد، د رآن افزایش مییابد.
کربن ۱۴ همچنین به بدن حیوانات که گیاهان را میخورند نیز وارد میشود. پس از مرگ مقدار کربن ۱۴ در نمونه آلی همگام با تلاشی مولکولها بهطور منظم کاهش پیدا میکنند.
کربن ۱۴ نیمهعمری برابر ۴۰±۵۷۳۰ سال دارد، به این معنا که حدود هر ۵۷۰۰ سال یک بار یک شی نیمی از محتوای کربن ۱۴ خود را از دست میدهد.
نمونههای به دست آمده از ۷۰۰۰۰ سال گذشته که متشکل از چوب، زغال، استخوان، شاخ و بسیاری از اجسام کربندار دیگر باشند، با استفاده از این تکنیک قابل تاریخگذاری هستند.[سن اشيای باستانی چگونه تعیین میشود؟، دانش - همشهری آنلاین]
▲ | باستانشناسی و سیاست |
از همان آغاز، باستانشناسی برای سیاستمداران کاربرد سیاسی داشته است. سیاستمداران، باستانشناسی را برای تخریب و یا خلق تاریخ و هویتهای کاذب ملّی و قومی بهکار گرفتهاند؛ و یا اینکه تلاش کردهاند بهیاری باستانشناسی و با بسترسازیهای فرهنگی، پدیدههای اجتماعی-سیاسیِ جامعه را کنترل و هدایت کنند؛ همچنین نقش مهم باستانشناسی در گسترش توریسم فرهنگی و منافع اقتصادی آن از نظر سیاستمداران دور نمانده است. باستانشناسی را میتوان در پشت پدیدههای سیاسی ناسیونالیسم، قومگرایی، تجزیهطلبی، انترناسیونالیسم و یا فدرالیسم مشاهده کرد و هم اینکه باستانشناسی، مدارک تاریخی موردنیاز سیاستمداران را برای اثبات حقانیت ایدههای سیاسی ایشان فراهم میکند. باستانشناسی و سیاست در تعامل با یکدیگرند. باستانشناسی مارکسیست با یک انقلاب قهرآلود ایدئولوژیکی شکل گرفت و بهمدّت هفتاد سال، بخشی از پیکرهی ایدئولوژی سیاسی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی باقی ماند. باستانشناسیهای ناسیونالیست و نژادپرست در خدمت حکومتهای تمامیتخواه قرار گرفتند تا جامعه مشروعیت تاریخی آنها را بپذیرد؛ در فلسطین اشغالی نیز صهیونیسم بهوسیلهی باستانشناسی کوشیده است به آرمانشهر اسرائیلِ باستان تجسم تاریخی بخشد؛ و یا اتحادیهی اروپا بدینشیوه در تلاش است که واگرایی تاریخی ملل اروپایی را به همگرایی قرن بیستویکم متحوّل کند. هرچند که باستانشناسی را از سیاست، گریزی نیست اما بهنظر میرسد که تنها راه حل مسئله، ترسیم چشمانداز جهانی باستانشناسی در چهارچوب میراث مشترک جهانی و نیز توسعهی رهیافت انسانشناختی در باستانشناسی است.
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
...
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها │ دانش │ علوم اجتماعی │ انسانشناسی