جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

زاینده رود؛ رودی همیشه زایا

از: محمد جمشیدپور


فهرست مندرجات

[اصفهان][زاینده رود]


زاینده‌رود مهم‌ترین رود مرکزی ایران است که از چکاد ۳ تا ۴ هزارمتری همیشه پربرف زردکوه و کوهرنگ سرچشمه می‌گیرد. نام رودخانه‌ی زاینده‌رود همواره با نام شهر اصفهان گره خورده‌است، به گونه‌ای که هرجا از اصفهان نامی به میان می‌آید، همگان این شهر زیبا را با رودخانه‌ی نامور او می‌شناسند؛ از این رو حیات و عمر جاودانه‌ی سپاهان، مدیون این برکت خداوندی است. هزاران سال است که آب این رودخانه بدون دخالت دست بشر، به‌طور طبیعی و به‌واسطه‌ی‌ نشیب‌های تند، دره‌های پرپیچ و خم کوهستانی را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذارد و آهسته و پیوسته در دشت خشک این دیار سرازیر می‌شود و با خود شوره‌زارها و خارستان را می‌شوید و در نهایت مثل مرواریدی گران، ملایم و آرام دل به گاوخونی می‌سپارد. اما شوربختانه چندی ا‌‌ست که فرزندان ناسپاس امروزی، به این موهبت الهی هم‌چون ثروت انحصاری‌ای می‌نگرند که وجود مرزهای کنونی را دلیلی بر تحدید و انحصار آن می‌بینند.[۱]



[] سرچشمه‌ی زاینده‌رود

ابرهای دریای مدیترانه بر فراز کوهرنگ و زردکوه باعث ریزش باران و برف می‌شود. برف‌ها در زمستان انباشته می‌شوند و در بهار و تابستان آرام‌آرام آب می‌شوند. (سیدی، ۱۳۸۵: ۲۷۹) به گونه‌ای که زاینده‌رود به طور طبیعی از پای زردکوه بختیاری و هفت‏تنان و شعب آن‌ها در منطقه شوراب‏ تنگ گزی از توابع استان چهارمحال و بختیاری سرچشمه می‏گیرد و پس از جذب آب‌های جاری‏ بخش‌هایی از مناطق فریدن و فریدونشهر از استان اصفهان، به‏سمت شهر اصفهان و در نهایت مرداب‏ گاوخونی، در طول مسیری حدود ۳۶۰ کیلومتر از جنوب غربی به سمت مشرق جریان می‏یابد. (حسینی اَبَری، ۱۳۸۲: ۱۰۶)


تاریخ سخن می‌گوید

[الف]- نام زاینده‌رود در گذر زمان

اطلاق نام زاینده‌رود به این رودخانه به این خاطر است که به علت سختی زمین در بستر و حوالی بستر رودخانه (از جنس شیست)، آب‌های آبیاری‌شده دوباره بعد از نفوذ در زیر خاک اراضی، کم و بیش به زاینده‌رود باز می‌گردد. به عبارتی می‌توان گفت که بستر زاینده‌رود زهکشی اراضی و مناطق اطراف آن است. از این رو در هیچ موقع سال هرچند که تمامی آب رودخانه را به آبیاری اراضی بالادست اختصاص دهند، در پایین دست آن خشکی کامل در بستر رود ایجاد نمی‌شود. (حسینی اَبری، ۱۳۷۹: ۳۱و۳۲) «صورة‌الارض» ابن حوقل (۱۳۴۵) کهن‌ترین منبعی ا‌ست که در آن از این رودخانه با نام «زاینده‌رود» یاد شده است. او می‌نویسد: «…به فاصله یک تیر پرتاب، از آن رودخانه زاینده‌رود جاری است». (ص ۱۰۸)

اما از گذشته‌های دور تاکنون زاینده‌‌رود به نام‌های مختلفی نامیده شده است که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به زندک‌رود، زندرود، زرن‌رود، زرین‌رود، زنده‌رود، زاینده‌رود و رودخانه‌ی اصفهان اشاره داشت.

ابن حوقل علاوه بر «زاینده‌رود»، «زرن‌رود» را هم برای این رودخانه به کار برده است. او می‌گوید: «که رود اصفهان است و در همه این شهر جریان دارد». (ابن حوقل، ۱۳۴۵: ۱۰۵) «در نزدیکی آن بر ساحل زرن‌رود، آسیاب‌هایی است. این رود آبی گوارا دارد و خاک‌هایی که بدان مشرف است، زیبایی خاصی بدان بخشیده است.» (ابن حوقل، ۱۳۴۵: ۱۰۷)

مقدسی که در سده‌ی چهارم می‌زیسته‌است در «احسن التقاسیم فی معرفت الاقالیم» (۱۳۶۱)، از زاینده‌رود چنین یاد کرده است: «زَندرود[٢] از کوه‌های اصفهان سرازیر و به یهودیه درآید و خوره را سیراب کند.» (ص ۳۳)

در کتاب «حدود العالم من المشرق الی مغرب» (۱۳۶۲)، از نویسنده‌ای گمنام که مربوط به قرن چهارم است چنین آمده‌است: «سپاهان شهری عظیم است و آن دو شهرست یکی را جهودان خوانند و یکی را شهرستان و در هر دو منبر نهاده‌اند و میان ایشان نه (نیم) فرسنگست و شهری خرم است و بسیار نعمت … اندر جبال او را رودیست کی آنرا زرن‌رود خوانند کی اندر کشت و برز او بکار است.» (ص ۷)

ابن خردادبه در کتاب نامور خود «المسالک الممالک» (۱۳۷۰)، از زاینده رود به «زرن‌رود» اشاره داشته است (ص ۱۹) و آن‌جا که از سرچشمه‌ی رودها صحبت می‌کند از این رود چنین نام می‌برد: «سرچشمه‌ زرین‌رود، دره‌ اصفهان است». (ص۱۵۲)

ابن جغرافی‌دان اوایل سده‌ی چهارم از زاینده‌رود به عنوان «زرین‌رود»[٣] یاد می‌کند: «سرچشمه زرین‌رود اصفهان از کوه‌های اصفهان استکه در جانب ناحیت اهواز می‌باشد. این رود تمام جلگه‌ی اطراف شهر اصفهان را سیراب می‌کند». (ابن رسته، ۱۳۶۵: ۱۰۳)

زنده‌رود از نام‌های متداول رودخانه‌ی زاینده‌رود بوده است، از جمله یاقوت حموی می‌نویسد: «مدینه اصفهان یا جی که شهرستان معروف است و آن بر کنار زنده‌رود است…» (یاقوت حموی، ۱۳۶۲: ۱۷۰) که هنوز هم در متون به‌ویژه ادبیات کنونی کاربرد دارد.

رودخانه‌ی زاینده‌رود به مناسبت این‌که از شهر بزرگ و تاریخی اصفهان می‌گذرد، به نام «رودخانه‌ی اصفهان» هم مشهور است و در امروز بسیاری از مردم، این رودخانه را به نام رودخانه‌ی اصفهان می‌نامند؛ چنان‌که برخی از رودخانه‌ها به نام شهر یا منطقه معتبری که از آن‌جا می‌گذرد، نام‌گذاری شده‌اند. مانند هریرود که از شهر هرات می‌‌گذرد و نام خود را از این شهر گرفته است، یا رودخانه‌ی کابل که از شهر کابل عبور می‌کند. (حسینی اَبری، ۱۳۷۹: ۳۲)


[ب]- نقش زاینده‌‌رود در تمدن اصفهان

جلگه‌ی حاصل‌خیز زاینده‌رود از دورترین زمان مکانی مطلوب برای زیست انسان‌ها به شمار می‌رفته‌است و به عنوان بستری بارور، سبب شکل‌گیری نخستین سکونت‌گاه‌ها شد و تمدن اصفهان را به‌وجود آورد؛ چنان‌که کارون عامل شکل‌گیری تمدن‌های دشت خوزستان (شوش، چغامیش، هفت تپه و…)، رودهای دجله و فرات سبب شکل‌گیری تمدن‌های میان‌رودان(بین‌النهرین) و تمدن‌ مصر باستان که وابسته به رود نیل بود، شد. «دانش‌نامه‌ی بریتانیکا» هم، اصفهان را قدیمی‌ترین استقرارگاه آریایی‌ها می‌داند. (مهریار، ۱۳۸۰: ۵۰) فوج‌فوج مردمان علاقه‌مند به زندگی شرافتمندنه پیام طراوت زنده‌رود را شنیدند و پایه­‌های مدنیتی را بنا نهادند که به گونه‌ی شگفت‌انگیز‌ی با زنده‌رود هماهنگ بود. نغمه‌ی خوش زندگی در کنار زاینده‌رود چنان در سراسر ایران‌زمین، طنین انداخت که هنرمندان نیز مایه‌ی الهام هنری و آفرینش‌های خویش را با زنده‌رود درهم آمیختند و این شهر را آینه‌دار هنر خود ساختند. نیاکان ما در جلگه‌ی حاصل خیز این رودخانه، کشاورز‌ی آموختند و هنرهای گوناگون آفریدند و نسل پشت نسل، ما را زندگی بخشیدند. (خاتون‌آبادی، ۱۳۸۸: ۱۴)

به لحاظ سابقه، کهن‌ترین مکان باستانی‌ای که در طول این رودخانه تاکنون شناخته شده است دوغار و یک پناهگاه سنگی واقع در ۳۰ کیلومتری جنوب شهر اصفهان هستند. بر اساس یافته‌های به دست آمده شامل انواع ابزارهای سنگی و همچنـین تاریخ‌گـذاری با کـربن ۱۴، قدمـت این غـارها بـه دوره‌ی پارینـه‌ســنگی میانـی (۴۰۰۰۰ تا ۶۰۰۰۰ سال پیش) بر می‌گردد. از دیگر محوطه‌های پیش از تاریخ در کنار زاینده‌رود، می‌توان به «تپه آشنا» واقع در ۲۰ کیلومتری غرب شهر چادگان و «تپه جمالو» که به‌تازگی از زیر آب بیرون آمده است اشاره داشت. (جاوری، ۱۳۸۸: ۲۲تا۲۶)


مورخان، سابقه‌ی شهر اصفهان را با توجه به متون موجود به دوره‌ی ماد نسبت می‌دهند. اما بر اساس مطالعات جدید و آثار به دست آمده از محوطه‌ی باستانی گورتان واقع در محله‌ی نصرآباد اصفهان، قدمت این شهر به دوره‌ی آغاز شهرنشینی یعنی هزاره‌ی چهارم پیش از میلاد می‌رسد. در این محوطه علاوه بر حضور این دوره، شاهد حضور دوره‌های ایلام میانی و عصر آهنIII (ماد) نیز هستیم. شایان ذکر است جِی باستان که بقایای آن امروز به صورت تپه‌ها‌ی اشرف و جی در منتهی‌الیه اصفهان واقع‌اند نیز درست در کنار زاینده‌رود قرار دارند و این مبین اهمیت این رود در تداوم سکونت انسان در این شهر است. (جاوری، ۱۳۸۸: ۲۵)


[ج]- پیشینه‌ی تقسیم آب زاینده‌رود

زمین‌شناسان روشن کرده‌اند در زمانی که قسمت بزرگی از اروپا پوشیده از توده‌های یخ بود، سرزمین ایران دوره‌ی باران را سپری می‌کرد. اما عمر این دوره دیری نپایید و جای خود را به عهد خشک داد که تاکنون ادامه دارد. (گریشمن، ۱۳۸۶: ۳۵) چاه‌ها، قنات‌ها و آب‌انبارها که قدیمی‌ترین آثار برجای مانده از آن‌ها با پیدایش نخستین تمدن‌های ایرانی هم‌زمان می‌باشد، به‌خوبی بیان‌گر این نکته است که ایرانیان از دیرباز به مبارزه با عهد بی‌آبی و خشکی رفته بودند.[۴] بر همین اساس، تقسیم منابع آب شیرین در ایران به شیوه‌‌ای عادلانه و خردمندانه، همواره به مثابه یکی از فنون مورد نیاز مطرح بوده است[۵]؛ چراکه کمبود منابع آبی، لزوم استفاده بهینه و افزایش بهره‌وری از منابع موجود را می‌طلبد.

پیشینه‌ی تقسیم و بهره‌برداری از آب زاینده‌رود به عمر و سابقه‌ی حضور انسان در جلگه‌ی اصفهان بر می‌گردد. به عبارتی دیگر از زمانی که جمعیت اسکان‌یافته در این حوضه رو به فزونی نهاد، مردم برای خود حقابه[٦] تعیین ‌کردند و با شاخه‌شاخه‌کردن آب به نهرهای کوچک و بزرگ، سهم یکدیگر را به طور دقیق مشخص کردند. از روی اسناد و مدارک تاریخی به‌خوبی می‌توان این موضوع را اثبات کرد.

ابن رسته در «اعلاق النفیسه» (۱۳۶۵)، اولین تقسیم آب زاینده‌رود را به اردشیر بابکان نسبت می‌دهد و می‌نویسد: «…بنا به تقسیمی که کسری اردشیربن بابک نموده بود، تقسیم می‌کنند و برای هر قریه‌ای از این روستا سهمی مشخص و معلوم با زمان معدودی قرار داده بود که بر حسب اندازه‌های معین آب را به هر قریه‌ای جاری می‌ساخت، آنچنان که هرکس به حق سهم خود را بر می‌گرفت…» (ص ۱۸۳)

ابن حوقل (۱۳۴۵)، هم در قرن چهارم می‌نویسد: «آب زاینده‌رود چون به دروازه شهرستان، نزدیک حصار خود می‌رسد، به شعبه‌ها و چشمه‌های بسیاری تقسیم می‌شود و آن‌را بر حسب حق شرب بخش می‌کنند و بدین ترتیب آب زاینده‌رود تلف نمی‌شود و از این آب، ۹ روز در ماه به روستای رویدشت و براآن می‌رسد.» (ص ۱۰۹)

اما مهم‌ترین سندی که به‌طور دقیق از چگونگی تقسیمات و سهم‌بندی آب زاینده‌رود تاکنون به دست آمده است، طومار منسوب به شیخ‌بهایی است. این‌که به چه دلیل این طومار به شیخ‌بهایی نسبت داده است هنوز روشن نیست، چراکه در متن طومار نامی از شیخ‌بهایی برده نشده است، اما با مطالعه‌ی ریزبینانه این سند درخواهیم یافت که طومار موجود، اصلاح‌شده‌ی طوماری قدیمی است.

در مقدمه آمده است: «چون بعضی اختلاف در قرار و سهام رودخانه مبارکه زاینده‌رود اصفهان به‌هم رسیده بود … چند نفر از معتمدین و معمرین را مشخص نموده … سهام و حصه هریک از قراء و مزارع را … تعیین نموده …» و در جایی دیگر آمده: «چون بلوک جی در وسط بلوکات مشروبه از رودخانه‌ مبارکه است، از قدیم چنان قرار بود» که میراب (کسی که ناظر بر تقسیم آب است) از بین کدخدایان مورد اعتماد انتخاب شود.


و هم‌چنین نیز از نوشته‌ی بالای طومار «هو الله تعالی شأنه‌ العزیز، محل نگین شریف نواب خلد آشیان، جنت مکان شاه طهماسب نوراله مرقده» چنان برمی‌آید که نگارش متن طومار پس از مرگ شاه طهماسب بوده است، در صورتی که در پایان همین مقدمه، تاریخ نگارش «۹۲۳ هـ.ق»[٧] آمده است. یعنی زمانی که شاه اسماعیل (۹۰۶-۹۳۰ هـ.ق) سلطنت می‌کرده است و با توجه به تاریخ نگارش طومار، شیخ‌بهایی (۹۵۳-۱۰۳۱ هـ.ق) نمی‌توانسته‌است در تنظیم آن دخالتی داشته است. اما انتساب این طومار به شیخ‌بهایی، به نوعی بیا‌ن‌گر اهمیت مسئله‌ی آب است و چون شیخ‌بهایی از دانشمندان نام‌دار و مورد اعتماد آن دوران بوده‌است، مردم خواسته‌اند با انتساب آن به شیخ‌بهایی، آن‌را چنان محکم و مایه‌دار جلوه دهند که هیچ‌کس جرأت و امکانی برای تغییر و تحریف آن به‌دست نیاورد. (مهریار، ۱۳۷۸: ۵۸)

افزون بر مطالب گفته‌شده، نکته‌ی شایان توجه دیگر آن است که از گذشته‌های دور و در زمانی که هنوز مرزهای سیاسی سبب جداافکنی نشده‌بود و سازمان آب منطقه‌ای شکل نگرفته بود، مردم دست در دست یکدیگر و به یاری ریش‌سفیدان و نمایندگان محلی خود، سعی در برقراری نظم و اجرای عدالت داشته‌اند و با انتساب تقسیم‌نامه‌های خود به اندیشه‌مندان، الزام به اجرای آن‌ را تضمین می‌کردند.[٨]


[] زاینده‌رود در قلمرو ادب ایرانی

در فلات وسیع و خشک ایران، زاینده‌رود همواره الهام‌بخش شاعران و هنرمندان بوده‌است و مردمِ باذوق ایران به یاد آن مترنم بوده‌اند و شعرها و نغمه‌هایی سروده‌اند.

خاقانی، شاعر مشهور ایران، درباره‌ی زاینده‌رود چنین گفته است:

رودی است که کوثرش عدیلستآبـش سـلسـال و سلسـبیلسـت
نــه بـلکـه زرشـگ او همـه ســالشـیدای مسـلسلسـت سـلسال
گــه ســـیـمـگـری نـمـایـــد آبــشگـه شـیشــه‌گری کـنـد حـبابــش
آبـــش بـــــدل گـــــلاب دانــــنـــدزو دردســـر ســــران نـشــــانـنــد
گـر شــیشـــه کنـد حباب شــایـدشـــیشــــه ز پــی گــلاب بــایـــد


و در جایی دیگر می‌گوید:

یــاد آن عــهدی که دور از چشم زخم آسمان
بـا تـــو بـودم در کـــنار زنــــده‌رود و مــرز جـی

مؤلف هفت اقلیم با آن‌که از مردم ری بوده‌است و در هندوستان سکونت داشته‌است از بوی خوش اصفهان طرب‌انگیز شده‌است و می‌نویسد:

لـــب زنـــده‌رود و نســـیـم بـــهلــــب دلستان و می خوشگوار
ز دل بـــیخ انـــده چنان بر کــندکــه بـــیخ سـتم خنجر شهریار

صائب، ملک‌الشعرای عصر شاه عباس دوم در آن زمانی که در هندوستان بوده‌است با وجود این که از کمال احترام و شخصیت برخوردار بوده‌است و به‌راحتی زندگانی می‌کرده‌است و در دربار شاه جهان قدر و منزلتی بسزا داشته است، دائماً متذکر به ذکر ایران و بازگشت به اصفهان و اقامت در ساحل زاینده‌رود بوده‌است و در این مورد چنین گفته‌است:

خوش آن روزی که صائب من مکان در اصفهان سازم
ز وصف زنده‌رودش خامه را رطب اللسان سازم(هنرفر، ۱۳۸۳: ۲۱و۲۲)


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط محمد جمشیدپور برشتۀ تحرير درآمده و در سایت انجمن پژوهشی ايرانشهر هم به نشر رسیده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- در آتی به این موضوع به تفصیل خواهیم پرداخت و ریشه‌ها و عوامل خشکی زاینده‌رود را در مقاله‌ای جداگانه بررسی خواهیم کرد.
[۲]- این نام در اصل پهلوی است که با دو مفهوم به کار رفته است؛ یکی با کسره‌ی اول به معنی «زِنده» − آن‌که حیات دارد و زندگی می‌کند − و دوم با فتح اول «زَنده» به معنی بزرگ و عظیم. حرف «ک» پهلوی در آخر کلمه به «ه» تبدیل شده است و چنین است که «زَندک‌رود» به مرور به «زَندرود» و «زَنده‌رود» تبدیل شده است. (حسینی اَبری، ۱۳۷۹: ۲۶)
[۳]- در «ترجمه‌ محاسن اصفهان» که در دوران سلجوقی به نگارش درآمده‌است و در قرن هفتم به فارسی ترجمه شده‌است، درباره‌ی اطلاق زرین به این رودخانه چنین ذکر شده‌است: «نسبت زر بدین رود، آن‌که از این شط شیرین حرکات پربرکات و مایده ‌بر روی آن زمین یک قطره آب مهمل و معطل بی‌فایده روان نیست». (آوی، ۱۳۸۵: ۴۷و۴۸)
[۴]- یکی دیگر از چاره‌جویی‌های ایرانیان برای مبارزه با اقلیم خشک محل زندگی خود، بهره‌گیری از کوزه‌های سفالی، برای خنک نگه‌داشتن آب در طول تابستان بوده است. برای آگاهی بیش‌تر بنگرید به: تارنگار نیکوسگال
[۵]- در کتاب «عیون‌الاخبار» (به نقل از رضا، ۱۳۵۰: ۲۷۹) ابن قتیبه دینوری آمده است: «ایرانیان گفته‌اند: آن‌که از روان ساختن آب‌ها و کندن جوی‌ها و استخرها و بستن راه بر سیلاب‌ها، تا بر زمین‌های گودآب چیره نشود، و کاهش و افزایش آب‌ها در روزهای سال و گردش ماه و حساب رویه سه‌گوش و چهارگوش و چندگوش و ساختن پل‌ها و جسرها و برنشاندن دولاب‌ها و چرخاب‌ها بر رودها و چاه‌ها و دشواری‌های حساب، آگاهی ندارد، در دبیری ناتوان است.»
[۶]- سهم مشروع و مقرر دهی یا مزرعه‌ا‌ی یا باغی یا خانه‌ا‌ی یا کسی از آب رود یا چشمه یا قنات در ساعات و به اندازه معلوم. (واژه‌نامه دخدا، ذیل واژه حقابه)
[٧]- دکتر غلامرضاورهرام (۱۳۶۹) بر این باور است که «۹۳۲ هـ.ق» تاریخ درست نگارش طومار است و طومار موجود را فرمانی شفاهی می‌داند که بعدها به ثبت رسیده است. (ص ۱۳۳)
[۸]- در این زمینه، نمونه‌های دیگری نیز در ایران وجود دارد، از جمله تقسیم آب قنات اردستان به ‌دست خواجه نصیرالدین طوسی، تقسیم آب قناتی در نیریز فارس به یاری شیخ‌بهایی و همچنین تقسیم آب هرات به عالِم و ریاضی‌دان معروف قرن دهم هجری، مولانا عبدالرحمن جامی. (حسینی اَبری، ۱۳۷۹: ۸۸)



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

ابن حوقل، ابوالقاسم محمد. (۱۳۴۵). سفرنامه ابن حوقل. (ترجمه جعفر شعار). تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
ابن خردادبه. (۱۳۷۰). المسالک الممالک. (ترجمه حسین قره‌چانلو). تهران: امیرکبیر.
ابن رُسته، احمدبن عمر رُسته. (۱۳۶۵). الاعلاق النفیسه. (ترجمه حسین قره‌چانلو). تهران: امیرکبیر.
آوی، حسین‌بن محمدبن ابی‌الرضا. (۱۳۸۵). ترجمه محاسن اصفهان. اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان.
جاوری، محسن. (۱۳۸۸). تاثیر زاینده رود در شکل‌گیری تمدن‌های باستانی و سکونت‌های انسانی. در، ماهنامه دانش نما، شماره ۱۷۴-۱۷۵.
حدود العالم من المشرق الی مغرب. (۱۳۶۲). (به کوشش منوچهر ستوده). تهران: طهوری.
حسینی اَبَری، سید حسن. (۱۳۸۲). زاینده‌رود و اصفهان. در، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی. شماره ۷۰.
حسینی اَبَری، سید حسن. (۱۳۷۹). زاینده‌رود از سرچشمه تا مرداب. اصفهان: گلها.
خاتون‌آبادی، احمد. (۱۳۸۸). کاوش در تاریخچه‌ی رودخانه‌ی زاینده‌رود. در، ماهنامه دانش نما، شماره ۱۷۴-۱۷۵.
رضا، عنایت‌الله. (۱۳۵۰). آب و فن آبیاری در ایران باستان. تهران: وزارت آب و برق.
سیدی، علی. (۱۳۸۵). زاینده‌رود از کوهرنگ تا کویر. در، فضل‌الله صلواتی (به کوشش). مجموعه مقالات کنگرۀ جهانی بزرگداشت اصفهان. تهران: اطلاعات.
مقدسی، ابوعبدالله محمد. (۱۳۶۱). احسن التقاسیم فی معرفت الاقالیم. (ترجمه علینقی منزوی). تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران.
مهریار، محمد. (۱۳۸۰). گاوخانی (گاوخونی) و زاینده‌رود. در، فصلنامه فرهنگ اصفهان. شماره ۲۰.
مهریار، محمد. (۱۳۷۸). طومار سهام آب زاینده‌رود. در، فصلنامه فرهنگ اصفهان. شماره ۱۲.
ورهرام، غلامرضا. (۱۳۶۹). جغرافیای تاریخی زاینده‌رود. در، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی. شماره ۱۷.
هنرفر، لطف‌الله. (۱۳۸۳). اصفهان. تهران: علمی و فرهنگی.
یاقوت حموی. (۱۳۶۲). برگزیدۀ مشترک یاقوت حموی. (ترجمه پروین گنابادی). تهران: امیرکبیر.


[برگشت به بالا]