جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۰ مرداد ۲۳, یکشنبه

بحثی درباره شعر به شیوه کهن

از: دکتر خسرو فرشیدور


فهرست مندرجات

[شعر فارسی دری]



[] بحثی درباره شعر به شیوه کهن

برای اظهارنظر دقیق دربارۀ شعر باید تصور واضح و روشنی از آن داشت. زیرا یکی از عوامل آشفتگی در نقد شعر امروز ابهامی است که بعضی عمداً یا بر اثر بی‏اطلاعی یا تعصب در تعریف شعر به‏وجود آورده‏اند. فی‏المثل عده‏ای دم‏ از "شعر نو یا شعر امروز" می‏زنند اما درست مفهوم آن را روشن نمی‏کنند. همین‏ امر باعث شده است که نظریات مردم زمان ما دربارۀ شعر چندان روشن و دقیق‏ نباشد. از اینرو ابتدا باید دانست شعر چیست و شعر خوب کدامست: شعر عبارت‏ است از کلام زیبا و شورانگیز و موزون. از این تعریف چنین برمی‏آید که‏ وزن و زیبایی دو عنصر اصلی شعرند و کلامی که زیبا نباشد یا وزن نداشته باشد اصولاً شعر نیست.در پاسخ اینکه شعر خوب کدامست باید گفت هرچه‏ شورانگیزی و تناسب زیبایی در شعر بیشتر باشد شعر بهتر است. حالا باید دید شرائط زیبایی شعر چیست؟ پیشینیان در کتاب‏های معانی و بیان از دیرباز گفته‏اند: کلام زیبا و فصیح از این معایب باید خالی باشد: ۱- غرابت یا نامأنوسی‏ کلمات و دور بودن آن‏ها از فهم ٢- پیچیدگی لفظی و معنوی ٣- مخالفت کلام‏ با قواعد دستوری و ساختمان زبان ۴- تنافر یا بی‏تناسبی و بدآهنگی حروف‏ و کلمات شعر. اما گذشتگان یک عیب بزرگ شعر و هنر، یعنی ابتذال و تقلید و تکرار را در کتب نقد شعر و معانی و بیان ناگفته گذاشته‏اند یا اگر هم دربارۀ سرقت شعر بحث کرده‏اند، در عمل دزدیدن استعارات و تشبیهات و مضامین را بر شاعران و شاعرنمایان عیب نگرفته‏اند و همین سهل‏انگاری موجب شده است که ... به تقلید از شاهنامه و ویس و رامین و خمسۀ نظامی و کلیله و دمنه و گلستان‏ به شیوه‏ای بسیار بی‏هنرانه به‌وجود آید و اصطلاحات و تشبیهات و تعبیرات شعر فارسی به وضع دلازاری تقلید و تکرار گردد، به‌طوری که مثلاً اگر چهرۀ معشوق همۀ غزلسرایان را از روی شعرهای‌شان نقاشی کنند تمام عین یکدیگر از آب‏ درمی‏آیند زیرا همۀ این معشوقگان سروقد، سیه‏چشم، سلسله‏موی، کمان‏ابرو، عاشق‏کش و بی‏وفا هستند. گویا شاعر بزرگوار حتی اگر چشم معشوقش کبود هم بوده است ناچار برای حفظ سنت و پیروی از "مد" شعری آن را سیاه قلمداد می‏کرده. بر اثر این تکرار و تقلید خسته‏کننده و در نتیجۀ اصراری که تذکره‏نویسان قدیم و تاریخ ادبیات‌نگاران معاصر در شاعر جلوه دادن این ناشاعران‏ کاهل طبع داشته‏اند و دارند مردم روی به اشعار تازه‏تر معاصر آورده‏اند. باری‏ از این مطالب چنین برمی‏آید که روانی و داشتن معنی روشن و آراسته بودن به‏ قافیه و ردیف و مصراع‌های متساوی و نیز تازگی مضامین و بافت کلام و دوری‏ از ابتذال از شرایط زیبایی شعر است.

برای آسانتر کردن فهم موضوع علاوه بر دادن تعریف و دانستن شرایط شعر خوب، بهتر است ما شعر به شیوه قدیم را به دو قسمت تحلیل بکنیم و آن را از دو جنبه مورد مطالعه قرار دهیم:یکی از نظر بافت و موضوع و شیوه بیان، دیگر از نظر قالب و وزن.

شک نیست که از نظر اول یعنی از لحاظ شیوۀ بیان و بافت، دوران شعر به شیوۀ قدیم سپری شده است زیرا شعر امروز دیگر جای کلمات و ساختمان‌های‏ دستوری نامانوس کهن از قبیل هماره، ترفند، حمیم، چونان که، براهی در به خانه درون و... نیست. دیگر به کار بردن تعبیرات و تشبیهات قدیم از قبیل‏ قدسرو، کمان‏ابرو، زره‏زلف و... آن هم بدون هیچ‏گونه ابداع و نوآوری - جز سرقت ادبی چیزی به‏شمار نمی‏آید. دیگر به قافیه‏پردازی و لفاظی و سرهم‏ کردن مشتی کلمات و موضوعات تکراری و پیچیده و مبتذل نمی‏توان شعر اطلاق‏ کرد باری همین پیچیدگی و غرابت و ابتذال و استادمآبی است که مردم را ... آن داشته که کار تعصب را به غیبگویی برای بندگان نیز بکشانیم.

۴- در تاریخ ادبیات کشورهای دیگر نیز همواره بنام شاعرانی برمی‏خوریم‏ که افکار و مضامین نو را با بیانی تازه در قالب‏های کهن سروده‏اند. بودلر شاعر بلندآوازۀ فرانسوی و رابرت فراست سخن‏سرای نامی آمریکایی از این دسته‏ به‏شمار می‏روند.

۵- قالب‏های جدید خود برخاسته از قالب‏های قدیمند و در حقیقت شاخه‏ای‏ از آن به‏شمار می‏روند. زیرا وزن‏های جدید از همان اوزان عروضی قدیم گرفته‏ شده‏اند، بنابراین اگر دوران این قالب‏ها سپری شده باشد دوران وزن‏های‏ جدید هم که نوع خاصی از همان اوزان قدیم است بسر آمده است.

به این جهت سپری شدن دوران قالب‏های کهن ادعایی بیش نیست و عمر این قالب‏ها را به‏خودی خود نمی‏توان سپری شده دانست بلکه با همین قالب‏ها باز هم‏ می‏توان مانند گذشته اشعاری بدیع و دلنشین و زیبا سرود ولی این کار مستلزم‏ شرایطی است که مهمترین‏شان عبارتند از:

۱- پدید آوردن محیط مساعد،به این معنی که در حال و آینده باید محیطی باشد که از این قالب‏ها استقبال کند و سرودن شعر به آن‏ها را مورد تشویق‏ قرار دهد نه این‏که مانند امروز محیطی ساختگی و مصنوعی به‏وجود آید که‏ سرنوشت شعر به‏دست صفحات ادبی هفته‏نامه‏ها که غالباً به‏دست مخالفان‏ قالب‏های کهن اداره می‏شوند بیفتد و دایم مستقیم و غیر مستقیم بر ضد این قالب‏ها تبلیغ و زهرپاشی گردد البته چنین محیطی زوال قالب‏های کهن را مساعد می‏‏سازد چه تحت تأثیر این شرایط بسیاری از شاعران از این قالب‏ها روی برمی‏گردانند و به این ترتیب ضربت بزرگی به شعر فارسی وارد می‏گردد. بنابراین‏ سعی در محکوم کردن مصنوعی قالب‏های کهن و ایجاد محیطی ساختگی بر ضد آن‏ها خیانتی است به شعر فارسی و هنر ایرانی که ملت ایران آن را فراموش‏ نخواهد کرد.

٢- عامل مهم دیگری که در مرگ یا بقای قالب‏های کهن مؤثر است مایه‏ و استعداد شاعرانی است که در این قالب‏ها شعر می‏سرایند به این معنی که اگر ... و تشبیهات و استعارات مکرر مبتذل و کلمات غریب و عبارات پیچیده بر ندارند - به‏خصوص اگر شعر آزاد هم پیشرفت کند - قالب‏های کهن از رونق‏ خواهند افتاد ولی اگر برعکس این قالب‏ها عرصه شکفتن و بارور شدن مضامین‏ و استعارات و تعبیرات بدیع و عبارات روان باشد بیشک اینها شکوهمندتر از پیش به زندگی خود ادامه خواهند داد.

٣- عامل دیگری که موجب رونق و استحکام قالب‏های کهن خواهد شد رعایت بعضی از نکات و تجدیدنظر در بعضی از قواعد آن است که از این قبیلند:

الف - تکرار قافیه تا دوبار در یک غزل یا قطعه بویژه که این کار در قدیم‏ هم سابقه دارد.

ب - از التزام قافیه‏های غریب و نامأنوس و مشکل به‏منظور "تکمیل‏ دیوان" و "هنرنمایی" یا "نشان دادن مهارت در شاعری" باید دوری جست‏ زیرا یک قافیه غریب و نامأنوس کافی است که تمام شعر یا دست‏کم یک بیت آن‏ را کهنه و نامأنوس جلوه دهد و التزام این‏گونه قافیه‏ها نه تنها نشانه استادی‏ نیست بلکه نوعی بی‏ذوقی و ریاضت ادبی به‏شمار می‏رود.

ج - سرودن غزل‏ها و قطعات کوتاه - گاهی امکان دارد احساسات و افکار شاعر در یک یا دو یا سه بیت تمام شود اما شاعر به پیروی از سنت و به‏منظور کامل کردن شمارۀ ابیات غزل یا قصیده یا قطعه مجبور شود که احساسات و افکار غیرواقعی را به خود ببندد و چند شعر زورکی و بد هم در میان اشعار خود بگنجاند. این کار بهانه‏ای به‏دست متعصبان می‏دهد و آنان را بر آن می‏دارد که به حق زبان به اعتراض بگشایند و بانگ بردارند که احساسات شاعران‏ کهن‏سرا اصیل نیست و بگویند رهبر این‏گونه شاعران در سرودن شعر، لفاظی و قافیه‏پردازی است نه بیان معنی و احساس. این مشکل با سرودن غزل‏ها و قطعات‏ چهاربیتی و کوتاه گاهی از میان می‏رود به‏خصوص که در آثار سخنوران چیره‏دست‏ قدیم از جمله سعدی هم به چنین نمونه‏هایی برمی‏خوریم.

د - می‏دانیم که ردیف اگر هنرمندانه به کار رود، موجب زیبایی و هیجان و تأکید در شعر است. اما از طرفی التزام آن در همۀ اشعار با قافیه واحد ... بنظر من عیبی ندارد که در اشعار ردیف‏دار پس از سه یا چهار بیت یا بیشتر بدون تغییر ردیف قافیه را عوض کنند یا گاهی مانند بعضی از اشعار مولوی‏ شعر با ردیف ولی بی‏قافیه بسرایند.

در به‏کار بستن این قواعد از حملۀ استادنمایان و متعصبان کهن‏پرست‏ نباید هراسید چه این‏گونه نوآوری‏ها وسیله‏ای است برای بارور کردن قالب‏های‏ زیبای شعر فارسی و نجات آن‏ها از زوال و ابتذال.

با این ترتیب چنان‏که گفتیم قالب‏های کهن با شرایطی می‏توانند به بقای خود ادامه دهند که تجلی‏گاه اشعار بدیع و زیبایی گردند. اما حالا باید دید چرا عده‏ای‏ به گمان خود ناقوس مرگ این قالب‏ها را به‏صدا درآورده‏اند و می‏پندارند دوران‏ آن‏ها سپری شده است. برای این امر علل فراوانی می‏توان بیان کرد که اهم‏شان‏ از این قرار است:

۱- تعصب به قالب‏های آزاد - چون گروهی از سرودن شعر خوب در قالب‏های‏ قدیم عاجزند و چون تنها در قالب‏های آزاد می‏توانند شعر یا شبه‏شعری بگویند می‏پندارند قالب‏های جدید مغایر قالب‏های قدیمند از این‏رو به شکل تعصب‏آمیزی‏ با آن به مخالفت برمی‏خیزند در حالی‏که باید هم قالب‏های قدیم را حفظ کرد و هم‏ قالب‏های آزاد را رونق داد و این دو به هیچ‏وجه مغایرتی با هم ندارند. به‏ دور ریختن قالب‏های قدیم بر اثر پیدا شدن قالب‏های جدید مانند آن است که‏ پدری با به‏دنیا آمدن کودک تازۀ خود فرزند برومندش را هلاک کند.

٢- مخالفت با قالب‏های آزاد - گروهی دیگر از متعصبان از آن سوی‏ افراط افتاده‏اند و وجود قالب‏های آزاد را - هرچند با آن‏ها شعرهای بدیع و زیبا هم سروده شده باشد - به کلی نفی می‏کنند و این تعصب افراطی خود تعصب افراطی‏ دیگری را دامن می‏زند باین معنی که هواخاهان قالب‏های آزاد را بر آن‏ می‏دارد که به‏نحو بی‏انصافانه‏ای ارزش قالب‏های قدیم را انکار نمایند.

٣- سستی و ضعف بسیاری از اشعاری که در قالب‏های کهن سروده شده است - بعضی می‏پندارند با سرهم کردن چند عبارت مبتذل و سست و تقلیدی در قالب‏ اوزان و قوافی شعری گفته‏اند. این کسان از قدیم وجود داشته‏اند و شمس قیس "هر کس سخن موزون از ناموزون بشناخت و قصیده‏ای چند کژ، مژ، یاد گرفت‏ و از دو سه دیوان چند قصیده در مطالعه آورد به شاعری سر برمی‏آرد و خود را به‏مجرد نظمی عاری از تهذیب الفاظ و تقریب معانی شاعر می‏پندارد و چون جاهلی شیفته طبع خویش و معتقد شعر خویش شد بهیچ‏وجه او را از آن‏ اعتقاد باز نتوان آورد"‏[۱]. باری مخالفان و متعصبان به استناد اینگونه اشعار سست و مبتذل وزن و قافیه و ردیف را مطلقا مزاحم و مخل معانی بدیع و شاعرانه‏ می‏دانند و می‏پندارند دیگر احدی از شعرای معاصر یا آینده قادر به سرودن اشعاری نغز در قالب‏های قدیم نیست حال آن‏که این امر کلیت ندارد و اصولاً همان‏طور که برای رد قالب‏های تازه نادیده گرفتن آثار زیبایی که به این‏ شیوه سروده شده است و استناد به نمونه‏های سست و بی‏معنی آن از قبیل "جیغ‏ بنفش" و "هذیان سبز" ناپسند و دور از انصاف است توسل به آثار مبتذل شعر به‏ شیوۀ قدیم نیز برای طرد این طرز منصفانه نیست.

۴- محدودیت دید و بی‏اطلاعی از سیر ادبیات در ایران و جهان و سطحی‏ بودن مطالعات نیز از عوامل مخالفت با قالب‏های قدیم است. سستی بسیاری‏ از این دلایل را ضمن بحث‏های دیگر پیش از این به تفصیل بیان کردیم اینک‏ به رد یک استدلال سطحی دیگر مخالفان قالب‏های کهن می‏پردازیم:

متعصبان برای حمله به قالب‏های کهن قانون معتبر تحول را دستاویز قرار می‏دهند. اینان می‏گویند هر چیز نوی جای کهنه را می‏گیرد پس قالب‏های "نو" هم باید جای قالب‏های کهن را بگیرند اما این بیان جز تفسیری قشری و غلط از قانون تحول نیست زیرا از این قانون ازلی و ابدی نمی‏توان نتایج ضد علمی گرفت و فی‏المثل به استناد این قانون نمی‏توان معتقد شد که مردی ساعتی‏ بعد زن و انسانی لحظه‏ای دیگر حیوان می‏گردد زیرا در قانون تحول هم‏‏ حساب و کتابی هست وانگهی لفظ "نو" برای نام‏گذاری قالب‏های شعر امروز درست انتخاب نشده است و همین انتخاب بد موجب گمراهی و تفسیر غلط قانون تحول گردیده است زیرا مراد از قالب‏های نو یا آن‏هایی است که اصولاً وزن‏ ندارند که اینها اصلا شعر نیستند یا آن‏هایی است که وزن دارند ولی در قافیه[٢] ... یا مصراع‏های آن نظم خاصی نیست پس به این قالب‏ها نام دیگری غیر از "نو" باید داد زیرا هر شعری باید نو باشد و شعر اگر نو نباشد اصولا شعر نیست تازه اگر اینها را قالب نو هم بنامیم به دلایلی که گفتیم هیچ نشانه‏ای‏ در بین نیست که دوران قالب‏های قدیم سپری شده باشد.


[] نتیجه

در شعر به شیوۀ قدیم دوران مضامین مکرر و ساختمان‏های دستوری و عبارات کهن و لغات منسوخ و نامأنوس سپری شده است اما دوران قالب‏های‏ سنجیده و زیبای کهن به هیچ‏وجه به‏سر نرسیده است و بی‏گمان این قالب‏ها نه‏ تنها مایۀ انحطاط شعر نیستند بلکه موجب زیبایی و دلنشینی آن هستند و برای شعر امتیازی به‏شمار می‏روند و نبودن آن‏ها امتیازی از شعر کم می‏کند. ادامه و بقای این قالب‏ها تحت شرایطی به‏خوبی میسر است:

۱- به‏وجود آمدن شاعران بااستعداد و پرمایه و تازه‏جویی که مضامین و عبارات بدیع و تازه را به زیور این قالب‏ها بیارایند.

٢- ایجاد محیطی که‏ سرودن شعر به این شیوه را تشویق کند و از تخطئه آن جلوگیری نماید.

٣- تجدیدنظر در بعضی از قواعد این قالب‏ها.


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی بازنویسی شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-
[٢]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

فرشیدور، خسرو، بحثی درباره شعر به شیوه کهن، مجلۀ وحید، مرداد ۱٣۴٨ خ، شماره ٦٨