[اختراع] [صنعت]
چَرخ (به انگلیسی: Wheel؛ به آلمانی: Rad) ابزاری است گرد که کاربردهای گوناگون دارد؛ اما نخستین و مهمترین کاربرد آن کاهش اصطکاک و تسهیل حرکت است. چرخ از مهمترین یافتههای (اختراع) انسان است که در هزاره چهارم پیش از میلاد، در کشور باستانی سومر ساخته شد[۱].
[↑] تاریخچه
چنین بهنظر میرسد که اختراع چرخ مدیون آسیای جنوب غربی است. اختراعی که میتوان آنرا محور تمام صنعت جدید دانست. گرچه امروزه این ابزار بسیار طبیعی بهنظر میآید، حال آنکه طبیعت هیچ نوع مثالی از قبیل چرخ بهدست نداده است.[٢]
مشخص نیست که چرخ چه زمانی اختراع شد؛ چون «مسلماً در هیچ دفتر سجل احوالی تاریخ تولد چرخ ثبت نشده است»[٣]؛ اما بدون تردید میتوان آنرا به قدیمترین ادوار باستان نسبت داد. بهگفتۀ «هنری لوکاس» چرخ در عصر نوسنگی اختراع شد. او مینویسد:
- ظاهراً چرخها در آغاز با کمانۀ دور، پره و توپی ساخته میشد. وجود چرخ در ارابههایی که با گاو کشیده میشد، حمل و نقل بارهای سنگین در راههای دور را ممکن ساخت. چرخ، کاربردهای شگفتیانگیزی یافت، مثلاً چرخ کوزهگری مدت کوتاهی پس از عصر نوسنگی به ابزار بینهایت سودمندی تبدیل شد و رواج یافت. بعدها چرخ بهشکلهای گوناگون و در دورههای تاریخی در آسیابهای بادی، دستگاههای بالابر و ساعتهای دیواری و مچی بهکار رفت. چرخ بهشکلهای گوناگون نیروی محرک عصر ماشینی ماست.[۴]
در واقع «اشپایزر» (Speiser)، دیرینشناس آمریکایی، ضمن حفریاتی که در تپۀ گورا بهعمل آورد، ارابهی کشف کرد که میتوان آنرا به ۲۵٠٠ تا ٣٠٠٠ سال قبل از میلاد مسیح نسبت داد و همکار انگلیسی او «وولی» (Wooley)، ارابهی دیگری از قبور سلطنتی عور کشف کرد که تاریخ آن سال ۲۹۵٠ است[۵]. بهجز این دو اکتشاف اطلاع قطعی دیگری دربارۀ چگونگی پیدایش چرخ در دست نیست. اما براساس نظر «ژنرال فروژیه» (Frugier)، میتوان چنین تصور کرد که از عهد حجر قدیم هر وقت آدمی مجبور بود بار سنگینی را حمل کند (مثلاً حیوانی را که در شکار کشته بود، حرکت دهد)، آنها را روی شاخ و برگ درخت میانداخت و شاخۀ درخت را در عقب خود مانند ارابه میکشید. با این حال، طبق تجارب متعدد متوجه شد که تنههای بزرگ درختان را میتوان بهوسیلۀ غلطاندن بهسهولت حرکت داد و به این دلیل از آن پس، بار خود را روی دو تنۀ درخت میگذارد و به اینگونه، غلطکی بهوجود آورد که آن را با سهولت حرکت میداد.
طبق نظر «ماک کُردی» (Maccurdy)، مورخ انگلیسی، غلطک از اجداد چرخ است و فکر اختراع آنرا الهام کرده است. اکتشافاتی که ضمن حفریات بهدست آمده است، نیز صحت این انتساب را تأیید میکند. در کشور سومر عرادهها و ارابههایی بهدست آمدهاند که در حدود ۲۵٠٠ تا سه هزار پیش از میلاد مسیح ساخته شدهاند.[٦]
هنری لوکاس مینویسد: «در تمدن سومریها گاونر و الاغ حیوانهای اصلی بودند که برای کشیدن گاری و ارابه بهکار گرفته میشدند.»[٧]
وقتی که چرخ اختراع شد، پیدایش ارابه نتیجۀ طبیعی آن بود. میبایست دو چرخ را بهوسیلۀ محوری بههم متصل سازند و بر آن نشمینی مستقر کنند و بر این مجموعه مالبندی بیفزایند. در واقع، ارابههایی که در آثار سومری مربوط بهسال ٣٠٠٠ (عهدی که آن را دورۀ جمدت نصر مینامند)، پیدا شده است، چنین صورتی داشتهاند. رانندۀ ارابه روی نشیمن زین مانندی که مابین دو چرخ تعبیه شده بود، قرار میگرفت و پاهای خود را از دو طرف میآویخت. با این حال، ارابۀ مقدماتی مزبور بهزودی اصلاح و تکمیل شد و تبدیل بهوسیلۀ نقلیۀ کاملی که چهار چرخ داشت گردید. اما در اوایل دو چرخ جلو تحت کنترل راننده نبودند و هدایت آنها امکان نداشت.
بهعقیدۀ «ژورژ کوبتنو» (Georges Contenau)، دانشمند دیرینشناس فرانسوی، اولبار این ارابه بهوسیلۀ نوعی خر وحشی که در بینالنهرین فراوان وجود داشت، کشیده میشد. در این نواحی اسب وجود نداشت و فقط برخی طوایف بشر (مانند آریاییها، سکاها و ترکها)، این حیوان را میشناختهاند.
این طوایف که بعدها در قرون اوسطا نقش مهمی در تاریخ بشر بازی کردند، در آسیای مرکزی و سیبری شرقی و منچوری مسکن داشتند. این قوم مردمی چادرنشین بودند که طبع خشن و زندگانی دشوار آنان که تقریباً با زندگی مردم عهد حجر قدیم تفاوتی نداشت، تباین فوقالعاده را با تمدن عالی اقوام مصری و بابلی مینمود. مقر حکومت آنان یعنی صحاری مسطح و یخزدۀ آسیای مرکزی که از همه طرف تا بینهایت ادامه داشت نیز با مراکز سبز و خرم شرق نزدیک که آفتاب و آب فراوان نثار آنها میشد، متباین بود. این چادرنشینان آسیایی قسمت بزرگی از زندگی را بر روی اسبهای خود میگذراندند که حیوانی زمخت و کوتاه و کلفت، ولی سرسخت و خستگیناپذیر بود که بهسهولت هرگونه غذایی را میپذیرفت
این مردم در عین حال، مخترع دهانۀ اسب بودند و نیز مسافرتها و پیشرفتهای آنان بهسوی جنوب غربی آسیا اسب را به اهالی این سرزمینها شناساند. بدینگونه اولین تمدنهای جهان از این مردم بدوی و جاهل هدیهای دریافت کردند که ارزیابی آن بهراستی غیر ممکن است.
ارابههایی که بهوسیلۀ اسب کشیده میشد، و تسمههای چرمی و نوارهای نرم که حیوان آنها را بهوسیلۀ گردن خود میکشید، واسطۀ اتصال آنها بود، در ابتدا فقط همچون وسیلۀ در جنگ بهکار میرفت و دنیای عتیق فقط با این وسیلۀ تنفرانگیز توانست با این حیوان نجیب و این وسیلۀ مفید کشش آشنا شود. بعد از اینکه اسب و ارابه در حدود دو هزار سال پیش از میلاد مسیح وارد بینالنهرین شد، چند قرن بعد بهوسیلۀ چادرنشینان سامی بهنام «هیکسوسها» که مصر را احاطه کرده بودند، به این کشور وارد شد و در قشون فرعون همان وحشتی را ایجاد کرد، که در سال ١٩١٧ بهوسیلۀ اولین ارابۀ جنگی متفقین در قشون آلمان ایجاد شده بود. مصریان در این هنگام فقط از خر و گاو بهعنوان وسیلۀ کشش استفاده میکردند. اما چنین بهنظر میرسد که از این تجربه سود فراوان بردند و درس بزرگی گرفتند.
بعد از آن که قشون متجاوز را از کشور خود راندند دستگاه جدید جنگی را مورد استفاده قرار دادند و مدارک امپراتوری جدید، که پر افتخارترین دوران تاریخ مصر است، تصویر شاه را برای آیندگان باقی گذاشته است، در حالی که که بر روی ارابۀ خود سر پا ایستاده و با یکدست عنان را گرفته است و با دست دیگر دشمن وحشتزده را میکوبد.
از آن پس در مدتی بیش از ده قرن ارابه جهان را بهتصرف درآورد. بهوسیلۀ ارابه و فقط بهوسیلۀ ارابه بود که در حدود هزار سال قبل از میلاد مسیح آشوریان قدرت خود را بسط دادند و نفوذ خود را بر تمام ممالک خاور نزدیک اعمال نمودند. این ارابههای سبک بهوسیلۀ دو اسب کشیده میشد و کماندار تیراندازی که دو تن دیگر با سپرهای خود او را حفظ میکردند، ارابه را هدایت میکرد و نیز بهوسیلۀ ارابهها که تبدیل به ماشینهای جنگی واقعی شده بودند، جنگجویان سارگون و سناخریب و آشوربانیپال شهرهای بزرگ را محاصره و فتح میکردند. این ماشینهای جنگی عبارت بود از قلعهکوبهای سنگینی که رانندگان آن همه زرهپوش بودند و یا برجهای عظیم متحرکی که بهوسیلۀ آن باروها و استحکامات شهر را میکوبیدند و از بالای آنها باران تیر بهسوی شهر میفرستادند. اما در این زمان، در مجاورت این «ماشین جنگی» واحدهای عظیم از نوعی لشکر جدید سوارهنظام آشوری که بر پشت اسب، بدون زین و برگ و رکاب و فقط روی قطعه فرش سادهای مینشستند و بهحمله میپرداختند، راه را برای قشون فاتح اسکندر آماده میساختند[٨].
[↑] کاربرد صنعتی
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[٢]- پییر روسو، تاریخ صنایع و اختراعات، ترجمۀ حسن صفاری، ص ۴۵
[٣]- همانجا
[۴]- لوکاس، هنری، تاریخ تمدن، ج ١، ص ٣٨
[۵]- تاریخ صنایع و اختراعات، ص ۴۵
[٦]- همانجا
[٧]- لوکاس، هنری، تاریخ تمدن، ج ١، ص ٨۲
[٨]- تاریخ صنایع و اختراعات، ص ۴٦-۴٨
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]