[فلسفه] [گئورگ ویلهلم فریدریش هگل]
فلسفۀ هگل (به انگلیسی: Hegelianism)، دستگاه فلسفی است که به ادعای خود «گئورگ ویلهلم فریدریش هگل»، خلاصه و زبدهی همهی فلسفههای پیشین را در بر گرفته و پاس داشته و در خود هضم کرده است. اما تأثیر دو عامل بر او بسیار بیشتر از عوامل دیگر اهمیت داشته است. این دو عامل عبارتند از ایدهآلیسم یونانی و فلسفۀ انتقادی کانت. بنابراین، اندیشههای هگل بر بنیاد همان اصولی استوار است که اندیشههای فیلسوفان یونانی و کانت[۱].
هگل برای دستیابی و کشف حقایق، روش خاصی را مطرح کرد و آنرا «دیالکتیک»[٢] نامید. واژهی «دیالکتیک» که از کلمهای یونانی مشتق میگردد، بهمعنای گفتار و دلیل است و مفهوم آن، گفتگو و مجادله کردن است. هگل همچنین ضدیت و تناقض را به دیالکتیک خود افزود. وی تناقض را پایه فعالیت طبیعت و موجودات دانسته که درصورت عدم وجود چنین تناقض و تضادی، سکون بر آنها حکمفرما بود.
هگل میگوید که من نظریات کوس هراکلیتوس[٣] را در دیالکتیک خود وارد کردهام. هراکلیتوس به تغییر دائمی و عدم ثبات معتقد بود. از نطر هراکلیتوس، در این جهان از بودن خبری نیست و هرچه هست در حال شدن است.[۴]
از دیدگاه هگل، دیالکتیک سازش تناقضها و اضداد در وجود اشیأ، ذهن و طبیعت است. همچنین دیالکتیک از نظر او، سیر از وحدت به کثرت و از کثرت به وحدت است. هگل معتقد است که دیالکتیک ابزار تحقیق نیست، بلکه عین فلسفه و قاعده فکر و وجود است.[۵]
دیالکتیک هگل برخلاف نظر بسیاری، مثلث تز، آنتیتز و سنتز نیست.[٦] هگل شناخت را براساس سه واژه درخود، برای خود و درخود و برای خود بیان میکند که به ترتیب موید شناخت در سه مرحله ذهنی، عینی و درونی شدن است، بهنحوی که در مرحله سوم، ذهنیت عینی به ذهنیت برمیگردد.[٧]
[↑] ...
[↑] ...
[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط … برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- و. ت. ستیس، فلسفۀ هگل، ترجمۀ دکتر حمید عنایت، ج ۱، ص ۱
[٢]-
[٣]-
[۴]-
[۵]-
[٦]-
[٧]-
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]