تاریخ ایران
صفویه را ترکان آناطولی ساختند؟
فهرست مندرجات
[قبل] [بعد]
[↑] صفویه را ترکان آناطولی ساختند؟
در تاریخنویسی صفوی و عثمانی، نگرشی هست که بهخصوص در ترکیه رایج است. نگرش مزبور مدعی اشتباه بودن این درک عمومی است که دولت صفوی با متحد کردن ایران در کم و بیش مرزهای تاریخی ایران و زیر بیرق یک مذهب یعنی تشیع،۹٠٠ سال بعد از اسلام و خلافت اموی و عباسی و همچنین مهاجرتهای ترکان و حمله مغول، ایران را احیا کرده دوباره بهعنوان «ایران» وارد صحنه تاریخ نمود. طبق این نظریه عنصر اصلى كه صفویان و مذهب شیعه را در ایران بر سر كارآورده و حفظ نموده قزلباشان بودند كه اصلشان نه از ایران بلكه از قبایل ترك بود كه از آناطولى (آناتولی) بهایران و بهخصوص آذربایجان رفته بودند. البته که در ترکیه همه تاریخنویسان ملى - ایرانى بودن دولت صفوى را رد نمیكنند. برای مثال معروفترین تاریخشناس و تاریخنویس كنونى ترکیه، پروفسور خلیل اینالجیق (اینالجیک)، برعکس بر آن است که ایران سرچشمه فرهنگی و اداری - دولتی دولت عثمانی بوده است[۱]. اما مهمترین شخصیت علمی که مدعی مردود بودن نظریه «ملی بودن دولت صفوی» است شادروان پروفسور فاروق سومر از دانشکده زبانها، تاریخ و ادبیات دانشگاه آنکارا است که رشته تخصصیاش اقوام و قبایل ترک و مرحلههای کوچ و اسکان آنها از آسیای مرکزی به ایران و آناطولی بود.
استاد سومر در باره تک تک قبایل بزرگ ترک مانند اوغوزها، قراقویونلوها، قرامانها، قاجارها، افشارها، تاتارها، بیگدلیها، بیاتها، بایندیرها، ترکان عراق و سوریه و همچنین عموماً ایلات آناطولی و ترک زبانشدن آناطولی رسالهها و کتب فوقالعاده با ارزشی نوشته است که مطالعه آنها نه فقط برای روشنفکران ترکیه بلکه در عین حال برای ما ایرانیان بسیار مفید و جالب خواهد بود.
یکی از آثاری که فاروق سومر در سال ۱۹٧٦ برپایه تحقیقات مفصل نوشته و در سال ۱٣٧۱ به فارسی هم ترجمه شده، «نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی»[٢] نام دارد. در این کتاب بعد از مقدمهای که در واقع خلاصه خود کتاب و نظریه استاد سومر است، در هر فصل جداگانه تاثیر قبایل مشخص بزرگ و کوچک ترک در تشکیل، توسعه و ادامه حکمرانی هر پادشاه صفوی در طول حاکمیت این سلسله با دقت و تفصیلات حیرتآوری ذکر میشود که ویژگی جالب این اثر است.
بهنظر استاد سومربخش قابل توجهی از قبایل ترک که از زمان سلجوقیان بهبعد از آسیای میانه و از طریق ایران به آناطولی مهاجرت کرده بودند در اثر تحولات مختلف سیاسی به ایران بازگشته و اکثریتشان در آذربایجان که مرکز سیاسی و نظامی ابتدای صفوی بود سکنا گزیدند. این حرکات از قرن چهاردهم میلادی یعنی از پایان دوره ایلخانان شروع شده و بهویژه بهمدت صد سال یعنی از نظامیشدن «طریقت صفویه» تحت رهبری شیخ حیدر تا تاسیس دولت صفوی از سوی شاه اسماعیل و زمان پسر او شاه طهماسب صفوی نقطه اوج خود را طی کرده، اما تا قرن هجدهم و حتی نوزدهم هم ادامه یافته است. نیروی اجرائی و رهبری تاسیس، و بهویژه از نظر نظامی و اداری رهبریکننده صفویان قزلباشها بودند که بهنظر فاروق سومر، نه از داخل ایران بلکه اساساً از قبایل ترک زبانی نشأت میگرفتند که با تبلیغات و تشویقات مذهبی و سیاسی شیخ حیدر پدر شاه اسماعیل، خود شاه اسماعیل و طرفدارانش و از طرف دیگر مشکلات سیاسی و اقتصادی در شرق آناطولی همچون مریدان از جان گذشته و شیفته پیر و مرشد صفوی خود فوج فوج همراه با قبایل و طایفههای خود به اردبیل و دیگر مناطق آذربایجان رفتند، در آنجا سکنا گزیدند و نیروهای مسلح خود را در اختیار شاهان صفوی قرار دادند.
اینکه شیخ حیدر و خود شاه اسماعیل در شرق آناطولی تبلیغات مذهبی و سیاسی سازمانیافته و موفقیتآمیزی کرده و زمینه را برای شورشها و حتی کوچ قبایل ترک این مناطق به ایران تهیه کردهاند جای شک ندارد. در اینجا موضوع بر سر منطقهای وسیع شامل قارص، ارضروم، وان، مالاتیا، دیاربکر و حتی پادشاهنشین رومی - مسیحی طرابوزان است که در آن موقع هنوز زیر نفوذ آق قویونلوها بود و سلطان عثمانی کوشش سخت مینمود تا این منطقه شرقی را نیز بهفتوحات خود در غرب اضافه کند. با زوال آق قویونلوها و قراقویونلوها دولت صفوی ایران در این منطقه آناطولی تبدیل بهرقیب اصلی سلطان عثمانی شده بود.
موضوع کوچ تودهای قبایل ترک از آناطولی به آذربایجان کاملاً صحت دارد و حتی در ترک زبانشدن آذربایجان بعد از کوچهای دورههای سلجوقیان و حملات مغول و تیمور که اکثریت ارتش آنها عبارت از سربازان ترک (مخصوصاً اویغورها و ترکهای چغتایی) بود کوچهای دوره صفوی از آناطولی به آذربایجان بهعنوان مرحله سوم و نهایی دگرگشت زبان این خطه بهحساب میآید.
تصور اینکه قبایل ترک آناطولی دیگر مردم آناطولی بودند که از قرنها پیش آنجا یکجانشین شده بودند و از آنجا بلند شده به ایران مهاجرت کردند و در ایران دولت صفوی را ایجاد نمودند درست بهنظر نمیرسد. البته اصولاً آنها بودند که صفوی را مستقر کرده و حتی تا زمان شاه طهماسب و حتی بعد از او هم آن را سر پا نگاه داشتند. اما نباید فراموش کرد که این قبایل هنوز کوچنده بودند، مرحله گذار بهیکجانشینی آنها هنوز ادامه داشت و بنابراین در واقع موطن بهخصوصی نداشتند و میتوانستند بهراحتی از نقطهای بهنقطهای مهاجرت کنند . مثلاً بهجای دیاربکر و یا ولایت تکه (آنطالیه) به مغان و یا مراغه در آذربایجان و یا خراسان و اصفهان نقل مکان کنند. همین کار را هم میکردند. در این مرحله، شاید برای مدتی حدود ٢٠٠-٣٠٠ سال، اینکه یک ایل و طایفه بارها از نقطهای بهنقطه دیگر کوچ کند و وفاداریها و حتی مذهب خود را متناسباً تغییر دهد چیز غیر متعارفی نبود. مثالهای بارز این تغییرات جغرافیایی، سیاسی و قبیلهای را در این دوره دیدهایم.[٣]
عامل مذهبی (علوی یا شیعه در مقابل سنّی) هم که استاد سومر به آن اشاره میکند در اصل کاملاً درست است. این، دورهای هست که تاثیرات آسیای مرکزی و تا حدی شامانی و صوفیانه ترکهای تازه مسلمان شده با نظام پیرها، مرشدها، و «دده»ها و «ابدال»ها بهتدریج جای خود را به مدارس رسمی سنّی میدهد و مسلمانانی را که تا آن وقت در پشت اسب تاخته به ایران و آسیای صغیر آمده بودند تابع سنت و مذهب سختگیرانهای مینمود و باعث نارضایتی آنها میشد. تشیع یا علویگری و تبلیغات مذهبی صوفیان و صفویان در آناطولی از این جهت بود که تاثیر عمیقی بر تودههای بیشتر کوچنده و روستایی آناطولی داشت. مشکلات اقتصادی مانند مالیاتها و هرج و مرج سیاسی قبل از استقرار کامل عثمانیها هم مزبد بر علت میشد. تحت تاثیر اندیشه مذهبی صفویه، مریدان شیوخ صفوی و قزلباشان به شیخهای خود نوعی مقام الوهیت قایل بودند که آنها حاضر بودند در راهشان خود را به آب و آتش زده شهید کنند. برای عثمانی، این، خطری امنیتی و جدی بود. در قرن شانزدهم قیام علویان، شکست قدم به قدم آنان و موج کوچ به آذربایجان در این شعر شاعر معروف مردمی و علوی منطقه «پیر سلطان ابدال» منعکس شده است که ترجیعبندش «آچیلین قاپیلار، شاها گیدلیم» است یعنی «باز شوید ای دروازهها، تا بهسوی شاه برویم!»
شکست ایران صفوی در جنگ چالدران (۱۵۱۴)، تخلیه شرق آناطولی و حتى بعدها بغداد از سوی ایران و اما ناکامی عثمانی در فتح و حفظ آذربایجان و مرکز آن تبریز و بالاخره عهد قرار داد صلح قصر شیرین بین دو طرف (۱٦٣۹) که کم و بیش مرزهای کنونی ایران و ترکیه را تعریف میکرد نقطه پایانی بهاین کشاکش ایران و عثمانی گذاشت که از نظر سیاسی و مذهبی رنگ رویارویی دو ملت جدید زیر دو بیرق مختلف شیعه و سنی گرفته بود.[۴]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- نگاه کنید بهاین مقاله پروفسور خلیل اینالجیک، زیر عنوان: تأثیر فرهنگ ایران بر امپراتوری عثمانی، ترجمه از عباس جوادی، وبگاه چشمانداز
[٢]- سومر، فاروق، نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه دولت صفوی، مترجمین احسان اشراقی، و محمدتقی امامی، تهران: نشر گستره، چاپ ۱٣٧۱. از اصل:Prof. Dr. Faruk Sümer: Safevi Devletinin Kuruluşu ve Gelişmesinde Anadolu Türklerinin Rolü, Ankara 1976[٣]- مثلاً نگاه کنید به ماجرای اولامه خان تکه و شمسالدین خان از ایل شرف حانیان کُرد در مقاله: عباس جوادی، قبیلهگرایی در تاریخ ایران
[۴]- عباس جوادی، صفویه را ترکان آناطولی ساختند؟، وبگاه چشمانداز
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ وبگاه چشمانداز