|
فیزیولوژی
پزشکی فیزیولوژی انسان
فیزیولوژی یا کاراندامشناسی (به انگلیسی: با تلفظ آمریکایی )، یکی از مهمترین شاخههای زیستشناسی (بیولوژی) و دانش عملکرد سامانههای زنده است که به مطالعه اعمال حیاتی موجود زنده، اندامها، بافتها، سلولها و عناصر سلول میپردازد.
از آنجایی که برای درک عمیق کارکردهای حیاتی، سعی میگردد که ویژگیها و روابط بین این اعمال و تغییرات آنان در محیطهای مختلف و یا در شرایط گوناگون یک موجود زنده و با استفاده از روابط دانش فیزیک و ریاضی، مورد بررسی قرار گیرد، فیزیولوژی، تکامل و توسعه این کارکردها در یک گونهی از یک موجود زنده و همچنین تغییرات و تطابق آنها با شرایط محیطی متغیر را مورد مطالعه قرار میدهد.
▲ | واژهشناسی |
«فیزیولوژی» ()، وامواژهی فرانسوی در زبان فارسی، بهمعنای علم وظایف اعضای بدن جانداران است، علمی که دربارهی طرز کار اعضا و دستگاههای بدن جانوران و ارتباط آنها با یکدیگر بحث میکند. معادل این واژه در زبان فارسی «کار اندامشناسی» و «کار اندام» نیز نامیده شده است.
▲ | فیزیولوژی چیست؟ |
فیزیولوژی دانش بررسی نحوه کارکرد اندامهای مختلف بدن است. این دانش، از شاخههای زیستشناسی میباشد که خود به زیرشاخههای گوناگون از جمله: فیزیولوژی جانوری، فیزیولوژی گیاهی، فیزیولوژی سلولی و فیزیولوژی پزشکی (انسانی)، نوروفیزیولوژی، فیزیولوژی ورزشی و... تقسیم میشود. فیزیولوژی که یکی از دانشهای پایهای در پزشکی است، ارتباط تنگاتنگی با دانش کالبدشناسی (آناتومی) دارد.
در فیزیولوژی به بررسی کارکرد اندامهای (ارگان) مختلف بدن مثلاً وظیفه قلب در بدن، وظیفه مخچه در بدن، وظیفه کلیه در بدن، اعمال ششها در بدن و غیره و درک دقیق عملکرد این ارگانها و سیستمها با کمک روابط و اصول فیزیک و ریاضی، پرداخته میشود. بهعنوان مثال در فیزیولوژی سیستم تنفسی، توسط قوانین فیزیکی مربوط به موج، شاره (سَیّال)، فشار و غیره به محاسبه حجم هوای مورد نیاز هرکدام از ششها و مشکلات و بیماریهای مربوط به آن و تغییر در محاسبات، در صورت تغییر در محیط بهعلت یک بیماری، پرداخته میشود.
دانش فیزیولوژی در پیشینهی آموزش علوم پزشکی همواره دارای جایگاهی مهم و مبرز بوده است. این دانش از علوم بنیادی پزشکی بوده و وظایف و عملکرد طبیعی هر یک از دستگاهها و اندامهای بدن را شرح میدهد. در کتاب فیزیولوژی پزشکی گایتون آمده: «هدف فیزیولوژی توضیح عوامل فیزیکی و شیمیایی است که مسئول پیدایش، تکامل و ادامۀ حیات میباشند. هر نوع حیات، از ویروس ساده گرفته تا بزرگترین درخت یا موجودی به پیچیدگی انسان، ویژگیهای عملکردی خاص خود را دارند. بنابراین، حوزهی وسیع فیزیولوژی میتواند به فیزیولوژی ویروسی، فیزیولوژی سلولی، فیزیولوژی گیاهی، فیزیولوژی انسانی و بسیاری زیرشاخههای دیگر تقسیم شود.»
فیزیولوژی علمی تجربی است و فیزیولوژیست مشاهداتش را بهصورت کمی و کیفی بیان میکند. فیزیولوژیست برای ثبت و اندازهگیری مشاهداتش از ابزارها و دستگاههای خیلی پیچیده استفاده میکند. این دستگاههای خیلی حساس و دقیق که توسط فیزیولوژیستهای مدرن بهکار میروند، سبب بالا رفتن قدرت تفکیک اندامهای حسی میشوند. فیزیولوژزیستها فقط به مشاهده تنها اکتفا نمیکنند، بلکه تلاش میکنند علت و چگونگی وقوع فرایندهای فیزیولوژیک را کشف نمایند.
تجربیات فیزیولوژی به اشکال خیلی متفاوت انجام میگیرد. اعمال حیاتی را میتوان با تغییر عوامل محیطی، یا با قطع کامل اندام یا پیوند اندام، قطع عصب و رگ اندام، فیستولگذاری و کاتترگذاری و استفاده از محرکهای گوناگون مورد مطالعه قرار داد. تجربیات فیزیولوژی به دو صورت تجربه آنی و تجربه زمانبر انجام میشود. این تجربیات بیشتر بر روی جانوران صورت میگیرند تا انسان. امروزه نتایج مهم و قابل توجهی توسط کامپیوترهای مدرن بهدست آمده است.
▲ | پیشینهی تاریخی |
پیشینهی مطالعات فیزیولوژیکی در کنار مطالعات کالبدشناسی، به تمدنهای باستانی هند و مصر میرسد. اما در آن زمان، مورد استفاده در کالبدشکافی و تشریح کردن موجود زنده نبود. بنابراین، در واقع مطالعه فیزیولوژی انسانی بهعنوان یک زمینه پزشکی قدمت آن حداقل به زمان از بقراط (Hippocrates)، بهعنوان پدر طب شناخته شده است، در ۴٢٠ سال پیش از میلاد باز میگردد. تفکر انتقادی ارسطو (Aristotle) و تاکید او مبنی بر رابطه بین ساختار و عملکرد اعضای بدن را میتوان آغاز فیزیولوژی در یونان باستان دانست؛ ولی کلودیوس جالینوس (Claudius Galenus)، که یکی از پزشکان یونان باستان بود و حدود ۱۲۹ تا ۲۰۰ میلادی میزیست، نخستین کسی بود که بهمنظور بررسی عملکرد بدن به آزمایش پرداخت و دانش فیزیولوژی را بهصورت تجربی آغاز کرد. از اینرو، جالینوس بنیانگذار فیزیولوژی تجربی بود.
ژان فرنل (Jean Fernel) (زادۀ ۱۴۹٧ م - درگذشتۀ ۱۵۵٨ م)، یک پزشک فرانسوی بود که برای نخستین بار واژهی «فیزیولوژی» () را بهکار برد. همچنین او نخستین پزشکی بود که «مجرای نخاعی» (Spinal canal) را شرح داد.
در قرن ۱۹، دانش فیزیولوژیکی شروع به گسترش سریع کرد؛ بهویژه، زمانی که در سال ۱٨٣٨، «نظریه سلولی» یا «نظریه یاخته» (Cell theory)، توسط دو زیستشناسان آلمانی: ماتیاس اشلایدن (Matthias Schleiden) و تئودور شوان (Theodor Schwann)، مطرح شد. بر اساس این نظریه، تمام موجودات زنده از واحدهای بهنام سلول یا یاخته ساخته شدهاند.
در این میان، کلود برنارد (Claude Bernard) (زادۀ ۱۸۱۳ م - درگذشتۀ ۱۸۷۸ م)، که دانشمند فرانسوی در رشته فیزیولوژی بود، کشف کرد که ریزاندامگان نقش اصلی را در پیدایش بیماری ندارند، بلکه نقش اصلی را محیطی که به آن وارد میشوند ایفا میکند. وی در سراسر زندگیش بحث طولانی با دانشمند دیگر لویی پاستور (Louis Pasteur) که بر این دیدگاه بود که ریزاندامگان باعث بیماری میشوند و باید همه چیز استریل شود و باید با میکروبها جنگید، داشت. در آخر پیش از اینکه لویی پاستور از دنیا برود در بستر بیماری گفت: برنارد درست میگفت: «همه چیز به کیفیت و سیستم ایمنی محیط بستگی دارد، نه به میکروبها و ریزجانداران».
این کشف کلود برنارد، که یک سامانه یا ارگانیسم زنده برای حفظ شرایط پایدار و ثابت در محیط داخلی، این محیط را خود تنظیم میکند، در نهایت، زیر عنوان «همایستایی» یا «» ()، توسط والتر برادفورد کانن (Walter Bradford Cannon)، فیزیولوژیست آمریکایی، در سالهای ۱۹۲٦، ۱۹۲۹ و ۱۹۳۲ مورد دفاع قرار گرفت.
در قرن ٢٠، نیز زیستشناسان با علاقهمندی نحوهی عملکد اعضای بدن انسان و موجودات زندهی دیگر را دنبال کردند و در نهایت این امر سبب، هستهگذاری رشتههای فیزیولوژی مقایسهیی (Comparative physiology) و اکوفیزیولوژی (Ecophysiology) شد. چهرههای برجسته در این زمینه عبارتند از: کنوت اشمیت-نیلسن (Knut Schmidt-Nielsen) و جورج بارتولومیو (George Bartholomew). اخیراً، در این میان، فیزیولوژی تکاملی (Evolutionary physiology) تبدیل به یک رشته مجزا شده است.
امروزه درصد بالایی از پژوهشها در زمینهی علوم پزشکی، چه در بُِعد تجربی و چه در بُعد نظری، در ارتباط با مسایل فیزیولوژیک است.
▲ | طبقهبندی فیزیولوژی |
حوزهای وسیع دانش فیزیولوژی را میتوان به روشهای مختلف به شاخههای متعدد طبقهبندی کرد که هر یک خود نیز به زیرشاخههای دیگر تقسیم میشوند.
- ردهبندی به لحاظ مطالعات گونه یا آرایهشناسی (تاکسونومی) (Taxa studied): فیزیولوژی انسانی (Human physiology)، فیزیولوژی جانوری (Animal physiology)، فیزیولوژی گیاهی (Plant physiology)، فیزیولوژی میکروبی (Microbial physiology)، فیزیولوژی ویروسی (Viral physiology).
- دستهبندی از نظر سازماندهی زیستی (Level of organization): فیزیولوژی سلول (Cell physiology)، فیزیولوژی مولکولی (Molecular physiology)، فیزیولوژی سیستمها (Systems physiology)، فیزیولوژی اندامگانی (Organismal physiology)، فیزیولوژی زیست محیطی (Ecological physiology)، فیزیولوژی تلفیقی (Integrative physiology).
- بر اساس فرایندی که باعث تنوع فیزیولوژیکی میشود: فیزیولوژی رشد (Developmental physiology)، فیزیولوژی زیست محیطی (Environmental physiology)، فیزیولوژی تکاملی (Evolutionary physiology).
- بر مبنای اهداف غایی تحقیق (Ultimate goals of the research): فیزیولوژی کاربردی (Applied physiology) (بهعنوان مثال، فیزیولوژی پزشکی (Medical physiology))، فیزیولوژی غیر کاربردی (Non-applied) (بهعنوان مثال، فیزیولوژی تطبیقی (Comparative physiology))
از طبقهبندیهای دیگر نیز یاد شده است؛ مثلاً در دانشنامهی رشد آمده: فیزیولوژی عمومی، فیزیولوژی مقایسهای، فیزیولوژی تخصصی، و فیزیولوژی پاتولوژیکی.
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
واژهگان برگزیده فرهنگستان زبان پارسی ایران
فهرست وامواژههای فرانسوی در فارسی، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج ٢، ص ٢۵۹۴
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها: │ پزشکی