|
مردان افغان و حقوق زنان
مسئله یا راه حل؟
فهرست مندرجات
.
مردان افغان و حقوق زنان، مسئله یا راه حل؟
حقوق زنان در افغانستان (به انگلیسی: Women's rights in Afghanistan)، به علت آشفتگیهای زیادی که در سه دههی گذشته در افغانستان حاکم است، همیشه در حالت وخیم بوده است. از طریق حاکمان مختلف از جمله مجاهدین و طالبان، زنان تلاش برای به دست آوردن آزادی و اصلاح یک جامعه مردسالار نمودند. حتی امروز، میزان خشونت علیه زنان در افغانستان بسیار بالا است، اگرچه این وضعیت به آرامی با تلاش جنبش زنان در افغانستان، پیشرفت کشور و با کمک جامعه بینالمللی در حال بهبود است.
بر اساس قانونی که در تاریخ ۲ آوریل ۲۰۰۹ میلادی، به امضاء حامد کرزای، رئیسجمهور افغانستان رسید، زنان شیعهمذهب موظفند، در هر زمان نیازهای جنسی شوهرشان را برآورده کنند. بر طبق این قانون، زنان حق ندارند بدون اجازهٔ همسر از منزل خارج شوند. این قانون خشم مدافعان حقوق زنان را برانگیخت.
شاید بتوان گفت که در دوران اخیر موضوع حقوق و پایگاه اجتماعی زنان در هیچ کشوری به اندازهی افغانستان، چه در سطح سیاسی و چه زمینهی اجتماعی آن، مورد مشاجره نبوده است. این مسئله حتی بهشکلی گستردهتر در سطح بینالمللی در قالب «آزادسازی زنان» از ظلم و ستم طالبان، بهعنوان یکی از توجیهات مداخلهی نظامی بهرهبری آمریکا در سال ۲۰۰۱ مطرح شد. پس از سقوط طالبان و رویکار آمدن دولتهای جدید تا کنون، «حقوق زنان افغان» به نماد پیشرفت و توسعه و همچنین شاخصی برای ارزیابی موفقیت تلاشهای جامعه بینالمللی در افغانستان بدل شده است. بر این اساس به مناسبت روز جهانی زن این نوشتار فرصتی را برای ارزیابی اجمالی وضعیت زنان و ارایه راهکارهایی فراهم میکند که در عرصهی تأمین برابری جنسیتی در افغانستان کمتر بدان پرداخته شده است.
در طول ۱٦ سال گذشته البته تلاشهای صورت گرفته و بهبودهای حاصل شده در زمینهی حقوق زنان در جامعه افغانستان غیرقابل انکار است؛ بهعنوان مثال قوانین، پالیسیها و استراتژیهای زیادی همچون استراتژی جندرِ، استراتژی انکشاف ملی افغانستان ۱۳۸۷-۱۳۹۱، پلان کاری ملی برای زنان افغانستان ۱۳۸۷-۱۳۹۷ و اخیرا استراتژی ملی مبارزه با خشونت در برابر زنان با هدف بهبود وضعیت زنان افغان و تأمین برابری جنسیتی تدوین شده و برنامههای حمایتی متعددی نیز از سوی نهادهای بین المللی کمکرسان در این راستا مورد تطبیق قرار گرفته است (بهعنوان نمونه از «پروموت» بهعنوان بزرگترین برنامهی توانمندسازی زنان در افغانستان از ابتدای تـأسیس USAID یاد شده است.) همچنین حضور زنان و دختران در مدارس، دانشگاهها و اماکن عمومی حداقل در سطح کلان شهرهایی چون کابل نسبت به گذشته هر چه بیشتر قابل مشاهده است.
دستاوردهای عرصه حقوق زنان در افغانستان بسیار شکننده و میزان خشونت علیه زنان زیاد و فراگیر توصیف شده است.
با وجود همه این شواهد، دستاوردهای عرصه حقوق زنان در افغانستان بسیار شکننده و میزان خشونت علیه زنان زیاد و فراگیر توصیف شده است. بر اساس گزارش توسعه برنامهی انکشافی ملل متحد شاخص نابرابری جنسیتی در افغانستان در سال ۲۰۱۴، ۰،۶۹۳ بوده که در میان ۱۸۷ کشور رتبهی ۱۶۹ را بهخود اختصاص داده است. کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در هشت ماه اول سال ۲۰۱۶ تعداد ۲۶۲۱ مورد خشونت خانگی را ثبت کرده که با تعداد سال ۲۰۱۵ یکسان بوده است. رسانههای جمعی نیز گاهوبیگاه خبرهای تکاندهنده از خشونتهای مردان علیه زنان در مناطق مختلف افغانستان را بازتاب میدهند.
میتوان گفت یکی از موانعی که در راه دستیابی به برابری جنسیتی در افغانستان نقش کلیدی ایفا کرده تقلیل مفهوم جندر (جنسیت) به «زنان» یا «حقوق زنان» و نادیده گرفتن نقش مردان در تأمین این حقوق بوده است. هنوز هم پس از گذشت یکونیم دهه از شروع تلاشهای نوین جهت تغییر گفتمان مردسالار در افغانستان، اصطلاح «جندر» در افغانستان بهشکل غالب، مساوی با «زن» تلقی میشود. این در حالی است که مفهوم جنسیت یا جندر به نقشهای زنان و مردان اشاره دارد. چنین تقلیلی سبب شده که چه در سطح سیاستگزاری و چه در سطح تطبیق و فعالیتهای مدنی، به نقش مردان و پسران جوان در تأمین برابری جنسیتی توجهی نشود.
در تصویر کلیشهای و غالب، مردان افغان صرفاً بهعنوان عاملین سیستم مردسالار، موجوداتی زنستیز و یا مرتکبین خشونت جنسیتی معرفی شده و بهندرت بهعنوان بخشی از راه حل در نظر گرفته میشوند.
رعایت برابری جنسیتی در جامعه افغانی هم به نفع زنان و هم مردان است. همانگونه که یکی از مطالعات اخیر در زمینهی مردانگیهای افغان و نابرابری جنسیتی نشان میدهد در اجتماعات افغانی از «مرد»، پیش از هر چیز انتظار میرود تا نفقهی خانواده را تأمین کرده و فامیل را سرپرستی کند؛ بر علاوه، وی وظیفه حمایت و حفاظت از خانواده و کشور را عهدهدار است. در مقابل مهمترین مسئولیت زنان از دیدگاه مطالعهشوندگان ادارهی خانه بیان شده است.
برخی از مردان و مطلعین دینی بر این باور هستند که احکام اسلامی برای «مردان» بنا به مرد بودنشان این حق را مجاز شمرده، در صورتیکه زنان در برابر تصمیمهای آنان مقاومت کنند، از خشونت کار بگیرند.
در این تحقیق نشان داده شده که مردان فشار زیادی را متحمل میشوند تا به نقشهای مورد اشاره عمل نمایند. در غیر اینصورت از سوی اجتماع با عناوین «بیغیرت» یا «نامرد» برچسب میخورند. در یکی از موارد ثبت شده، مرد افغان در یکی از قریههای ولایت (استان) کابل بنا به «نبود کار و عدم استطاعت مالی در تأمین هزینهی خانوادهاش» خودکشی کرده است.
همچنین ارتباط بین تعاریف مردانگی و به کارگیری خشونت علیه زنان در بستر جامعه افغانستان حداقل از یک منظر بهروشنی نشان داده شده است: برخی از مردان و مطلعین دینی بر این باور هستند که احکام اسلامی برای «مردان» بنا به مرد بودنشان این حق را مجاز شمرده، در صورتیکه زنان در برابر تصمیمهای آنان مقاومت کنند از خشونت کار بگیرند.
در نهایت، بهمنظور تأمین حقوق زنان در افغانستان ضرور است تا مردان و پسران بهعنوان شرکای برابری جنسیتی در نظر گرفته شوند. نیاز است تا تعاریف جدید و انتقادی از مفاهیم مردانگی افغان ارایه شود که نابرابری و خشونت جنستی را نفی نماید. این تعاریف باید با در نظرداشت زمینهی بومی افغانی، نظم جنسیتی موجود را به چالش گیرد. همچنین نیاز است تا دربارهی پیامدها و فواید برابری جنسیتی به مردان و زنان، خانواده و اجتماع افغانی بهشکل گستردهی اطلاعرسانی گردد. شیوهی زندگی سالم باید برای اعضای خانواده آموزش داده شده و انواع خشونت علیه زنان بهشکل دقیق تعریف و بهعنوان ضد ارزشهای دینی و فرهنگی برای عموم مردان و زنان معرفی گردد.[۱]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- مهدی موسوی، مردان افغان و حقوق زنان: مسئله یا راه حل؟، وبسایت فارسی بیبیسی: چهارشنبه ٨ مارس ٢٠۱٧ - ۱٨ اسفند ۱٣۹۵
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت بیبیسی