جریده محترم ...
اینجانب در سال گذشته (١٣۴٦) کتابی به نام (افغانستان در مسیر تاریخ) نوشتم و خواستم در هر جایی که طبع کردن آن آسانتر باشد به چاپ برسانم. همین که کتاب از تحریر بر آمد "موسسۀ چاپ کتب" در کابل از من مکرراً و با اصرار تمام، توسط مکاتیب نمره (۴٨٠) و (۵١٨) مؤرخ اسد (١٣۴٦)، خواهش نمود که کتاب را توسط موسسه مذکور به چاپ برسانم. بالاخره بعد از موافقت و امضای یک قرار داد طبق مکتوب نمره (٦٨٧) سنبله (۴٦) موسسه مذکور نسخه کتاب با حق "چاپ اول" آن به موسسه مذکور داده شد. در مقابل موسسه قبول کرد که "یک هزار جلد" از جمله سه هزارجلد چاپ اولین آن، به این جانب بدهد.
کتاب تا میزان سال (١٣۴٦) در مطبعه به طبع رسید، پس از چاپ آخرین صفحه کتاب، وزارت اطلاعات و کلتور کتب را، خلاف مواد صریح قوانین منتشرۀ رسمی، توقیف و در تحویلخانۀ مطبعۀ دولتی محبوس و کوته قلفی نمود، وقتی که من کتباً به ریاست مطبعه و ریاست موسسه چاپ کتاب وزارت اطلاعات و کلتور (توسط نوشتههای مؤرخ ٢٦ عقرب و ٢٨ حوت ١٣۴٦)، مراجعه کرد هر سه از دادن جواب کتبی امتناع ورزیدند.
اخیراً موسسه مطبعه دولتی در اول حوت (١٣۴٦) با استناد به مکتوب نمره (٣٢١٢) دلو (١٣۴٦) وزارت اطلاعات، استعلامیۀ ذیل را که خواندنی است به عنوان اینجانب صادر کرد:
- "شاغلی محترم غبار، مطبعه دولتی کتاب افغانستان در مسیر تاریخ شما را به طبع رسانید و از جمله چهل و دو جلد آنرا شما از مطبعه خارج نمودید. اکنون قرار مکتوب نمره (٣٢١٢) تاریخی (٢٢/١٠/١٣۴٦) وزارت اطلاعات و کلتور که کتاب مذکور حاویۣ مطالب غیر مطلوب و خلاف سیاست مملکت (؟!) میباشد، باید کتب مذکور از نزد شما هرچه زودتر اخذ و قبض شود. چون مطبعه دولتی همیشه با شما مراعات(!) نموده لطفاً یک آن اولتر کتب مذکور را تسلیم مطبعه نمایید و راضی نشوید که درین باره اقدامات رسمی و جدی(؟) به عمل آید و توسط پولیس(؟) کتب مذکور از نزد شما تحصیل شود."
این استعلامیه که نمایندۀ روحیه اصلی حکومت است به وضاحت نشان میدهد که تا چه اندازه ادعایۣ دموکراسی نام نهاد و قوانین منتشرۀ رسمی در نظر کارکنان دولت دارای قیمت عملی است. و اگر اینطور نبودی چه گونه ممکنست یک تصدی دولتی توانستی که یک فرد یا یک نویسنده را در بدل زحمت و خدمتش به تاریخ مردم کشور مانند "مجرمی" تهدید به استعمال قوه و اعزام پولیس و ژاندارم نماید.؟ از شما میپرسم که آیا بیان واقعی حقایق تاریخی و مبارزات مردم افغانستان به ضد ارتجاع و امپریالیزم و تشریح جنایات امپریالیستی در کشور ما، گناه و جرمی است که بایستی با تهدید و پولیس کیفر داده شود؟
نمیدانم در داخل چنین شرایط اداری کدام مرجعی است که از وزارت اطلاعات و کلتور بپرسد: شما را که و کی، چنین قدرت قرون وسطایی بخشیده که بالای قانونهای منتشره رسمی پا گذارید و کتابی را قبل از نشر توقیف و نویسنده یی را قبل از محاکمه و صدور حکم محکمه صلاحیتدار، محکوم و تهدید نمایید.
خیر آقای مدیر جریده ... مطلب من درینجا از توضیح روش اداری نیست، بلکه میخواهم توسط این جریده به اطلاع کسانی که راجع به توقیف و ماهیت این کتاب چیزهای متنوعی شنیده اند و اتصالاً از من توضیح میخواهند برسانم که: کتاب دارای تقریباً هشت و نیم صد صفحه است و از آغاز تاریخ کشور ما تا سقوط دولت امانیه، بحث تحلیلی مینماید، درین مباحث از اوضاع سیاسی و طبقاتی اقتصادی و اجتماعی کشور، غارتگری امپریالیزم و مبارزات مردم افغانستان، و هم نقش دولتهای افغانستان و رهبران آن، ذکر گردیده است.
اینست که بیان نقش واقعی مردم و مبارزین پیش آهنگ کشور ما در تاریخ از یکطرف، و افشای نقش منفی و سیاه امپریالیزم و ارتجاع و نوکران شان از طرف دیگر، در نزد مقامات حاکمه ناگوار افتاد.
پس این کتابی که هنوز در دسترس مردم نیست، غایبانه از طرف نوکران آستان ارتجاع و امپریالیزم متهم و محکوم میگردد و به ضد آن تبلیغات سؤ و دروغ به عمل میآید. اما مطمئنیم که هیچ قدرتی نمیتواند واقعیتها و حقیقتها را برای همیشه پنهان نگهدارد.
منبع: مهرين، محمدنصير، چرا افغانستان در مسير تاريخ توقيف شد؟ پيشاور: مرکز انتشاراتی آرش، چاپ چهارم - ١٣٧٩ خورشيدی، صص ۴٣-۴۵