جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ شهریور ۱۵, یکشنبه

هروی، مهری

جنسیت: زن
تخلص: مهری
تولد و وفات: ( ... )سال نهم قمری
محل تولد: مشخص نیست.
شهرت علمی و فرهنگی: شاعر
وی معاصر شاهرخ میرزا تیموری (۷۷۹-۸۵۰ق) و مصاحب و معاشر همسر وی ، گوهرشاد بیگم ، بود. همسر مهری خواجه عبدالعزیز نام داشت که طبیب مخصوص شاهرخ و همسرش بود.

مهری هروی

مهری هروی یکی از سخنوران توانمند زبـــان دری افغانستان امروزی وخراسان دیروزی بوده .

در قرن نهم هجری زندگی می کرد، نــــــام اصلیش مهرالنساء مشهور به مهریه هراتیه ویا مهری هروی می باشد.

درشهرباستانی هرات متولدشده مهری، شاعر شوخ طبع و ظریف در بین شعرای عصرخودبودوروابط خوب باگوهرشاد بیگم داشت درسخن سرای یدطولا داشته شعر روان وزیبامی گفت و ملکه گـوهرشاد به او لقب زن فاضل وسخنورداده بود .

. شوهرمهری هروی پیرمــــــردی بنام عبدالعزیز طبیب مخصوص شاهرخ وهمسر اش بود .

مهری با مسعود ترخان آشنا گردید وعاشق و دلباخته او شد. این عشق بزودی در بین هردوآتش محبت افروخت شوهراش از ارتباط مخفی او شاکی بدربارشارخ شدوشارخ اورا مدتی به زندان انداخت .

مهری به این مردعلاقه‌ای نداشت احساس اورا می‌توان درشعر زیر دید

شوی زن نوجوان اگر پیر بود
تا پیر شود همیشه دلگیر بود

ضرب المثلی است این که زنان می‌گویند
در پهلوی زن تیر به از پیر بود

مهری چون از همصحبت های نزدیگ گوهرشاد بیگم بود روزی گوهرشاد درمنزل بالای قصر نشته بود مهری را با شوهر پیر آن یکجا صدا کرد، شوهر مهری به احترام ملکه خواست زوتر خدمت ملکه برسید.

پیر اوسبب قدم های ناموزون اوشده بود ، گوهر شاد وقتی که قدم انداختن های شوهر مهری را دید نا موزونی قدم ها شوهر مهری سبب خنده ملکه شد مهری از خند ملکه فهمید که سر قدم ها ناموزن شوهراش خنده کرد چون مهری زن زرنگ حاضر جواب بود ، فی البدیهه این بیت را سرود .
مـــــرا بــــا تو سر یاری نمــــانـده
ســـــر مهر و وفـــــــاداری نمـانده
ترا از ضعف و پیری قوت و زور
چنانــکه پـــــای برداری نمــــانده

کبر سن شوهر وزیبایی مهری هروی سبب شد که مهری مطایبه گوشود ، شوخی و خوش طبعی جوهرشعر مهری گردد.

بعضی از تذکره‌ها وی را از شاعران قرن یازدهم قمری و ملازم بانو جهان‌بیگم (وف ۱۰۵۵ق) می‌دانندو نام همسر او را خواجه حکیم ذکر کرده‌اند.

تذکرهٔ "روز روشن" علاوه بر اینکه صاحب عنوان را ملازم نورجهان بیگم می‌داند ، مهری هرویه را نیز از مهری عهد شاهرخ جدا می‌کند .

حکیم شاه محمد قزوینی در ترجمهٔ "مجالس النفائس" نقل کرده است که استاد او شاگر مولانا حکیم بوده، مهری را دیده و با او صحبت داشته است مولانامی‌گوید: که مهری اکثر "دیوان" خواجه حافظ را تتبع ومطاله عمیق کرده است. از آثارش "دیوان" شعر. مطلع "دیوان" وی این است

ادر یا ساقی العشاق اقداحا و عجل‌ ها
که شوری می‌کند شیرین شراب تلخ دردل‌ها

نمونه شعر

یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
حل این نکته که بر پیر خرد مشکل بود
آزمودیم به یک جرعه می‌حاصل بود
گفتم از مدرسه پرسم سبب حرمت می‌
در هر کس که زدم بیخود و لایعقل بود
خواستم سوز دل خویش بگویم با شمع
داشت او خود به زبان آنچه مرا در دل بود
در چمن صبحدم از گریه و ار زاری من
لاله سوخته خون در دل و پا در گل بود
آنچه از بابل و هاروت روایت کردند
سحر چشم تو بدیدم همه را شامل بود
دولتی بود تماشای رخت مهری را
حیف وصد حیف که این دولت مستعجل بود

منابع زندگینامه:

از رابعه تا پروین (254 -251)، تذكره‏ى روز روشن (785 -784)، الذریعه (1137/ 9)، ریاحین الشریعه (77 -76/ 8)، ریحانه (43 -42/ 6)، زنان سخنور (254 -249/ 2)، فرهنگ سخنوران (890)، كارنامه‏ى زنان (61 -60)، مجالس النفائس (195 ،21)، مرآة الخیال (335 -334)، مشاهیر زنان وپارسی گوی (231 -230)، نتایج الافكار (704 -703)." [1 2 3 4 5]