جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ شهریور ۱۵, یکشنبه

شیخ ابوسعید فضل الله بن ابو الخیر میهنی

شیخ ابوسعید ابو الخیر از شاعران افغانستان امروزی واز شاعران خراسان دیروزاز اوخر قرن چهارم وازاوایل قرن پنج زندگی می کرده عالم فقه وحدیث بوده بعداً به تصوف رو آورده در راعیات تصوفی یدطولا داشته قوانین شعری را دراشعارخود مراعات کرده نام او درعرفان وشعر شهرت دارد. شعر شناسان اورا به پایۀ مولانا وخیام می دانند.

زندگی نامه شیخ ابوسعید فضل الله بن ابوالخیرمیهنی

شیخ ابوسعید ابوالخیر از عارفان بزرگ و مشهورتحصلات خودرا در فقه وحدیث به پایان رسانیده اما در تصوف وعرفان سرودن شعرشهرت بیشتر دارد در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری زندگی میکرده . پدر اش در شهرغزنین زندگی داشت واز جمله دانشمدان نباتات شناسان عصر خود بوده در اکثرتذکره ها از شیخ ابوسعید ابوالخیر نام برده اند ولادت او در سال 357 هجری در شهری به نام میهنه یا مهنه از توابع خاوران خراسان که آن منطقه را بنام ایالت پنچ ده یاد می کنند تا زمان امیرعبدالرخمن خان جز خاک افغانسان بود درزمان امیرعبدالرخمن خان روس تزاری بالای پنجده حمله کرد وپنجده راجز خاک ترکمنستان ساختند هنوزهم جز خاک ترکمنسان موجود ه است میهمنه امروز به شکل شهری در ترکمنستان امروزی موجود است . شیخ ابوسعید ابوالخیر جند سالی در مرو و سرخس فقه و حدیث آموخت وبعد دامن عرفان راگرفته . شیخ ابوسعید پس از اخذ طریقه تصوف به دیار اصلی خود (میهنه) بازگشت و هفت سال گوشه گیری کرد وبه ریاضت پرداخت. شیخ ابوسعید ابوالخیر سفری به نشاپوربعد از هفت سال انزوا نمود اما در این سفر با مخالفت بزرگان علمی و شرعی نیشابور روبرو شده، چون شیخ ابوسعید ابوالخیر مرد مطالعه منطق وسلوک نیک بود. چندی نگذشت که مخالفین او سرتسلیم به شیخ گذاشتند. "هرمان اته" خاورشناس نامی آلمانی در قسمت شخصیت شیخ ابوسعید ابوالخیر چنین می نویسد:

(ابوسعید عاقبت در همانجا که چشم به دنیای ظاهر گشوده بود، در شب آدینه چهارم شعبان سال 440 هجری، وقت نماز خفتن جهان را بدرود گفت و روح بزرگ خود را که همه در کار تربیت مردمان می‌داشت تسلیم خدای بزرگ کرد. نوۀ شیخ ابوسعید ابوالخیر، محمد منور، در سال 599 کتابی به نام اسرار التوحید درباره ‌ی زندگی و احوالات شیخ نوشته است.)

داستان ملاقات او با ابن سینا که در کتاب اسرار‌التوحید آمده اینکه چقدر واقعت داشته چون این نقل قول از نوۀ خود شیخ ابوسعید ابوالخیراست نوۀ شیخ ابوسعید ابوالخیربنام محمد منور، در سال 599 کتابی به نام اسرار التوحید درباره ‌ی زندگی واحوالات شیخ نوشته است واین قصه شیخ با ابن سینا شهرت دارد.

«خواجه بوعلی "سینا"با شیخ در خانه شد و در خانه فراز کردند و سه شبانه روز با یکدیگر بودند و به خلوت سخن می گفتند که کس ندانست و نیز به نزدیک ایشان در نیامد مگر کسی که اجازت دادند و جز به نماز جماعت بیرون نیامدند، بعد از سه شبانه روز خواجه بوعلی برفت، شاگردان از خواجه بوعلی پرسیدند که شیخ را چگونه یافتی؟ گفت: هر چه من می‌دانم او می‌بیند، و متصوفه و مریدان شیخ چون به نزدیک شیخ درآمدند، از شیخ سؤال کردند که ای شیخ، بوعلی را چون یافتی؟ گفت: هر چه ما می‌ بینیم او می‌داند.»

آفای سعید نفیسی دانشمند ایرانی ودر قسمت در کتاب مجموعه ترانه های آ ن مقدمه یی درشرح احوال سعیدابوالخیر درسال 1334 درتهران منتشرساخت اسرارالتوحیدفی مقامات الشیخ ابوسیعد (طبع ژوکوفسکی 1899 میلادی وطبع داکترصفا 1332 هجری شمسی ) آمده است

این دورباعی ازشیخ ابوسعید ابوالخیر

من بی تو دمی قرار نتوانم کرد
احسان ترا شمار نتوانم کرد
گر برسر من زبان شود هر مویی
یک شکر تو از هزار نتوانم کرد .

گفتم: چشمم، گفت: به راهش می‌دار
گفتم: جگرم، گفت: پر آهش می‌دار
گفتم که: دلم، گفت: چه داری در دل
گفتم: غم تو، گفت: نگاهش می‌دار .

از واقعه‌ای ترا خبر خواهم کرد
و آنرا به دو حرف مختصر خواهم کرد
با عشق تو در خاک نهان خواهم شد
با مهر تو سر ز خاک بر خواهم کرد .

منابع

1ــ آریانا دایرة المعارف سال 1328 مطبۀ دولتی کابل در جلد اول ص 980 و981.

2ــ درص198گنج سخن شاعران بزرگ پارسی گوی تالیف داکترذبیح الله صفا انتشارات ققنوس سال 1374

3ـنگین سخن ص 107جلد دوم عبدالرفیع حقیقت(رفع ) چاپ خانه کاویان سال1364