جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

خاستگاه اقوام آريايی

از: مهندس جلال‌الدين آشتيانی


فهرست مندرجات


اين سری يادداشت‌ها دربارۀ اقوام آريايی و خاستگاه آن‌ها، براساس پژوهش‌ها و ديدگاه‌های مختلف خاورشناسان غربی و روسی و دانشمندان ايرانی و افغان تهيه شده است و منظور از آن، فرصتی است برای پژوهشگران جوان تا با بازنگری و مقايسه‌ای ديدگاه‌های مختلف به‌راحتی بتوانند به کشف واقعيت‌ها دست يابند. آنچه در زير می‌خوانيد، نوشتاری است از آقای مهندس جلال‌الدين آشتيانی، دانشمند ارجمند ايرانی، که تصويری از ديدگاه‌های مختلف دربارۀ خاستگاه اقوام آريايی را ارائه می‌نمايد.

مهديزاده کابلی


[] خاستگاه اقوام آريايی

در مورد خاستگاه آرياها نظريات مختلفی اظهار شده است و موطن اصلی آن‌ها را از شمال اروپا تا جنوب روسيه حدس زده‌اند.

در قديم كه تورات و كتب مقدس مذهبی مهمترين منبع اطلاعات به‌شمار می‌رفت، آرياها را از نسل يافث[۱] يكی از پسران نوح می‌دانستند. از نظر تورات همه موجودات زمين در طوفان نوح هلاك شدند و فقط ساكنان كشتی نوح باقی ماندند. در اين‌صورت بايد تمام ساكنين كنونی جهان از نسل پسران نوح يعنی سام و يافث، به‌وجود آمده باشند. اين نظر تا اواخر قرن نوزدهم در اروپا و كشورهای مسيحی پيروان زيادی داشت، حتی دانشمندانی در اثبات آن می‌كوشيدند (هرچند اطلاق دانشمند به اين اسطوره‌خوانان نابه‌جاست).

كامبرلند[٢] انگليسی در سال ۱٧٢۴ ميلادی به‌قول خودش تاريخ دقيق طوفان را حساب كرد و جيمز پارسون[٣] پس از او مدعی شد كه ريشۀ زبان‌های هندواروپايی زبان ماجوج بوده است كه يافث به آن سخن می‌گفته!! حتی در اواخر قرن نوزدهم مورخ شهيری چون ارنست رنان[۴] فرانسوی برای توجيه موطن اصلی مردم جهان و ريشۀ زبان‌های آن‌ها از تورات كمك می‌گيرد!

از اواسط قرن نوزدهم كه مطالعات زبان‌شناسی و مردم‌شناسی توسعه يافت، بررسی‌های علمی به‌تدريج جانشين اين فرضيات ميتولوژيك گرديد. من در زیر خلاصه‌ای از این تحقیقات را فهرست‌وار متذکر می‌شوم.

ماکس مولر[۵]، محقق و متفکر آلمانی اواخر قرن نوزدهم موطن آریاها را آسیای مرکزی بیان کرد.

اسحق تیلور[٦]، دانشمند انگلیسی هم‌عصر مولر خاستگاه نژاد اروپایی را فنلاند دانست.

د. اربوادو ژوبن‌ویل[٧] فرانسوی و بسیاری دیگر از دانشمندان اواخر قرن نوزدهم منشأ این اقوام را در حوزه سیحون و جیحون، دو رود متصل به دریاچه‌ی آرال واقع در روسیه شرقی، که اکنون به سیردریا و آمودریا موسومند و یونانی‌ها آن‌ها را ژاکسارتس و اوکسوس[٨] می‌نامیدند، حدس زده‌اند.[۹]

هاکسلی[۱٠]، طبیعیدان و فیلسوف و محقق مشهور انگلیسی اواخر قرن نوزدهم محدوده وسیعی بین آرال و دریای شمال را زادگاه اقوام آریایی دانست.

اتو شرودر[۱۱] آلمانی در همین دوران با بررسی‌های دقیق استپ‌های جنوب روسیه را سرزمین آریاها معرفی کرد.

هاینه گلدرن[۱٢] آلمانی در پایان قرن نوزدهم جنوب روسیه در شمال دریای خزر را خاستگاه این اقوام پیشنهاد کرد.

يت مار[۱٣]، محقق آلمانی در همین اوان جنوب روسیه را مرجح دانست.

پروفسور هیرت[۱۴] دانشمند آلمانی در اولین سال قرن بیستم اروپای مرکزی را موطن آریايیان بیان نمود.

در اوایل قرن بیستم نظریات بیشتر متوجه جنوب شرقی روسیه تا نواحی بالتیک گردید.

گوردون چایلد[۱۵]، باستان‌شناس و محقق شهیر انگلیسی جنوب روسیه را تأيید کرد.

لومل[۱٦]، شرق‌شناس مشهور آلمانی و متخصص تمدن هند و ایران از اصطلاحات ودايی و ادبیات قدیم ایندوگرمان‌ها نتیجه می‌گیرد که محل اقامت اولیه آریاها در زمان تدوین وداهای اولیه باید در منطقه‌ای سرد بوده و نور و حرارت و آتش اثر لذت‌بخشی برای این مردم داشته باشد. او از پژوهش خود به این نتیجه می‌رسد که امکان جنوب روسیه بیش از نقاط دیگر است.

پروفسور مولتون[۱٧]، دانشمند مشهور انگلیسی جنوب شرقی روسیه را ترجیح می‌دهد.

ادوارد مایر[۱٨]، محقق و مورخ معروف آلمانی موطن اولیه این طوایف را در شمال دریای سیاه و دریای خزر می‌داند که از آنجا به‌سوی دریاچه آرال گسترش یافته‌اند.

پروفسور میلز[۱۹]، اوستاشناس مشهور انگلیسی منشأ آریاها را جنوب روسیه و شمال افغانستان حدس می‌زند.

پروفسور المستد[٢٠]، مورخ انگلیسی نیز جنوب روسیه را مرجح می‌داند.

هنگامی که در آلمان موج تعصب نژادی بالا گرفت محققین آلمانی، اروپای مرکزی و شمال را مقر اولیه آریايی معرفی می‌کردند. ولی اگر به‌دقت نظریات پژوهشگران قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم را طبقه‌بندی کنیم به روسیه مرکزی و جنوبی بیشتر توجه شده است.

جالب است که حدود ١٠ قرن قبل محققان اسلامی - ایرانی با استفاده از مدارک اوستايی و بدون توجه به اساطیر تورات که در قرآن نیز منعکس گردیده است، موطن آریاها را خوارزم تعیین نموده‌اند. بیرونی و خوارزمی از جمله این دانشمندانند... دانشمندانی اسلامی نظير ابن‌خلدون، اولین محققانی بودند که بدون در نظر گرفتن افسانه‌ها و اساطیر مذهبی، تحقیق تاریخی را آغاز کرده و با بهره‌گیری از روش علمی سد خرافات قرون وسطی را شکستند؛ آنچه اروپايیان به‌تدریج در قرن نوزدهم به آن دست یافتند.

از اواسط قرن بیستم نظر پژوهشگران بیشتر به‌سوی جنوب روسیه متوجه گردید.

پروفسور شدر[٢۱] آلمانی یکی از برجسته‌ترین شرق‌شناسان، مبدأ اقوام آریايی را جنوب شرقی روسیه و شمال افغانستان تشخیص می‌دهد.

سر پرسی سایکس[٢٢]، مورخ انگلیسی جنوب روسیه را پیشنهاد می‌نماید.

پروفسور اسمیت[٢٣] انگلیسی جنوب روسیه و شمال دریای خزر را تأيید می‌کند.

پروفسور گیمپرای[٢۴] مکزیکی شمال دریای سیاه و منطقه‌ی سفلای (جنوبی) ولگا را حدس می‌زند.

آلتهایم[٢۵]، متفکر و فیلسوف آلمانی شمال افغانستان و اطراف دریاچه‌ی آرال را سرزمین اولیه اقوام آریايی می‌خواند.

نیبرگ[٢٦]، دانشمند سوئدی نیز معتقد است که آریاها ابتدا در شمال افغانستان و جنوب روسیه می‌زیسته‌اند.

تیمه[٢٧]، دانشمند آلمانی خاستگاه آریايیان را شمال اروپا حدس می‌زند.

کومار[٢٨]، دانشمند هندی منشأ آریاها را در منطقه تمدن قدیم گورگان در شمال دریای سیاه می‌داند.

مری بویس[٢۹] انگلیسی ولگای جنوبی را موطن این اقوام پیشنهاد می‌کند.

پروفسور وینکلر[٣٠]، محقق مشهور آلمانی جنوب روسیه و نواحی قفقاز را ترجیح می‌دهد.

ویدن‌گرن[٣۱]، محقق هلندی سرزمین نخستین آریاها را از قفقاز تا دریاچه آرال توجیه می‌کند. اسکیت‌ها، سارمات‌ها و آلان‌ها در منطق قفقاز و سفدانیان، ساک‌ها و خوارزمیان در ناحیه آرال.

محققان شوروی [سابق] که در این باره تحقیقات جامعی کرده‌اند و با بررسی‌های محلی آن را تکمیل نموده‌اند، شمال و شرق دریای خزر (مازندران) و اطراف دریاجه آرال را موطن نخستین اقوام آریايی پیشنهاد کرده‌اند. در رساله‌ای که از جانب آکادمی روسیه تهیه شده به این منطقه تکیه شده است.

با توجه به کلیه نظریاتی که ذکر شد، می‌توان منشأ طوایف آریايی را در منطقه‌ای بین شمال شرقی دریای سیاه تا دریاچه آرال دانست.[٣٢]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين نوشتار که توسط آقای مهندس جلال‌الدين آشتيانی برشتۀ تحرير درآمده، توسط مهديزاده کابلی برای دانش‌نامه‌ی آريانا بازنويس شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- Japheth
[۲]- Comberland
[۳]- J. Parson
[۴]- Ernest Renan
[۵]- Max Mueller
[۶]- Issac Taylor
[٧]- D. Arbois de Jubainville
[۸]- Jaxartes, Oxus
[۹]- در اوستا رودی به‌نام وخشو (Vakhshu) به‌معنی فراينده آمده، که حدس می‌زنند همان جيحون باشد.
[۱٠]- T. H. Huxley
[۱۱]- Otto Schroder
[۱۲]- Heine Geldern
[۱۳]- Jettmar
[۱۴]- Hirt
[۱۵]- Gordin-Childe
[۱۶]- H. Lommel
[۱٧]- J. H. Moulton
[۱۸]- Edward Meyer
[۱۹]- L. C. Mills
[٢٠]- A. T. Olmstead
[٢۱]- H. H. Schaeder
[٢۲]- Sir Perecy Sykes
[٢۳]- V. A. Smith
[٢۴]- Gimpera
[٢۵]- Fr. Altheim
[٢۶]- H. S. Nyberg
[٢٧]- P. Thieme
[٢۸]- D. Kumar
[٢۹]- M. Boyce
[۳٠]- Winckler
[۳۱]- G. Widengren
[٣٢]- زرتشت، مزديسنا و حکومت، صص ٢٣ و ٢۹



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

آشتيانی، جلال‌الدين، زرتشت، مزديسنا و حکومت، تهران: شرکت سهامی انتشار، چاپ هشتم - ۱٣٨۱ خ.