جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۹ تیر ۲۲, سه‌شنبه

ایران‌شهر

از: مهديزاده کابلی


فهرست مندرجات


ایران‌شـهر (به پارسـی میانه:
(= آريايی‌ها) است.[۱]

)، به معنـی ســرزمین ایرانیـان

به گفتۀ دی. ن. مکنزی، ترکيب ایران‌شـهر، اصطلاحی است که در زمان ساسانیان ابداع شده است.[٢] اين که ادعا می‌شود "شاهان ساسانی مملکت اصلی خود (یعنی کشور ایران منهای مستعمرات بیگانه نظیر یمن) را ایران‌شهر می‌خواندند. گاه نیز ایران‌شهر در معنای عام - شامل کشورهای الحاق شده به ایران‌شهر خاص - به کل قلمرو ساسانی اطلاق می‌شد"[٣]، قابل تأمل است.


[] ریشه‌شناسی

در زمان ساسانيان، واژهٔ "ایران" (ĒRĀN) هنوز مطابق با ریشـه‌شناسـی‌اش (از واژهٔ ایرانی كهن: آریانام[۴] aryānām)، به‌عنـوان حالـت جمع اضافی نـام قـومی "ایـر" (ēr) (پارتی: اری Ary؛ از ایرانی كهن: آریا -arya؛ = آریایی) به معنای "ایرانیان" فهمیده می‌شده ‌است. پس از لحاظ ریشه‌شناسی ایران‌شهر یعنی شهر (= کشور) ایرها. بعدها "ان" در "ایران" جنبهٔ مکانی یافت و "ایران" هم‌معنی "ایران‌شهر" شد.[۵] با آنکه در دوران ساسانی بر روی کلمه و نام ایرانشهر و ایران تکیهٔ بسیار می‌شد در خارج از این سرزمین نام کشور همچنان "پارس" [به‌معنای عام] یا تلفظی از همین کلمه بود. حتی دوران دراز اشکانیان (پهلويان) نتوانست نام "پارس" باقی‌مانده از عهد هخامنشیان را از ضمیر خارجیان بزداید.[٦]

در دوران ساسانيان، به‌گفتۀ امان‌الله قريشی، بعد از حدود هزاروپانصد سال اين سرزمين نامی عمومی و فراگير گرفت؛ نامی که از يک ايالت (ماد، پارسه، پهلو و ...) نيامده بود و در آن جزء آريا (اير) وجود داشت. اين جزء قبلاً در "ائيريانم وئجه" و "ائيريانام دخيونام" به‌کار رفته بود.[٧]

اردشير يکم، نخستين شاه بزرگ ساسانی، که اردوان پنجم، آخرين شاه اشکانی را در جنگی که در خوزستان رخ داد (٣٨ آوريل ٢٢۴ م) به قتل رسانيد و در نتيجه حکومت اشکانی سقوط کرد و اردشير فاتحانه وارد تيسفون شد و آن را پايتخت خود گردانيد و پس از آن، حتی امپراتوری کوشانی را نيز از بين برد، سلسله ای بنياد نهاد که از ٢٢۴ تا ٦۵٢ ميلادی دوام يافت، و ٣۴ شاه داشت که آخرين آن يزدگرد سوم بود.

در زمان اردشير، خاطرات کمرنگی از عهد پيشداديان و کيانيان و سرزمين آرياييان (ايريانا ويجه) و حتی دوران هخامنشيان وجود داشت. به‌همين سبب، پارس‌ها، افسانه‌های تاريخی کيان را با تاريخ داسنانی هخامنشی در هم آميخته بودند و خاندان ساسان خود را به هخامنشيان که به گمان آنان همان کيانيان بودند، منسوب می‌دانستند. در آن زمان چنين تصور و تبليغ می‌گرديد که گويا استخر مدت‌ها پايتخت کيانيان و حتی پيشداديان بوده و جمشيد در "تخت‌جمشيد" تاجگذاری کرده است. از اين روی، اعتقاد بر اين بود که اوستا تماماً در همان دوران زرتشت و کی‌گشتاسپ نازل شده و در همان موقع مکتوب گرديده و الکساندر گجستگ (اسکندر ملعون) همه را در استخر پارس سوخته و از ميان برده است.

اردشير که خود را از نسل کيان می‌پنداشت، حکومت مرکزی مقتدری بر پايه‌ای آموزه‌های آيين زرتشتی بنيان گذاشت. اين حکومت متمرکز نامی فراگير لازم داشت که مسبوق به دين رسمی کشور و آيات و اصطلاحات اوستا باشد. در اوستا از "ايريانا ويجه" ياد شده بود که در دوران ساسانی تمايلی به تغيير محل آن از شرق فلات ايران به غرب آن احساس می‌شد. پس "ايريانا ويجه" که قبلاً زادگاه زرتشت نيز تصور شده بود با نام "ايران‌ويج"، به آذربايجان که يکی از سه آتش بزرگ دوران ساسانی را در خود داشت (آتشکدۀ آذرگشنسپ، تخت سليمان امروز)، منتقل گرديد. جزء نخست اين کلمۀ مقدس می‌توانست بهترين نام ممکن برای سرزمين واحد و فراگير ساسانيان باشد. جزء نخست در اوستا "ايريانا" بود و از آن در دوران اشکانی "آريان" حاصل شده بود. بنابراين، ساسانيان نيز از اين واژۀ اوستايی به‌شکل "ايران" (Eran) بهره گرفتند. هم "آريان" و هم "ايران" در اصل به‌معنی "آرياييان" بوده‌اند. "ايران" با همين شکل و با همين معنی در ترکيب "ايران‌شهر" (کشور آريايی‌ها) نيز به‌کار رفت.[٨]

با اين توصيف، "ايران‌شهر" (در زبان پارسی ساسانی)، ترجمۀ اصطلاح "ايريانا ويجه" (در زبان اوستايی) که معادل واژۀ "آريا ورته" (در زبان سانسکريت) به‌معنای "سرزمين آريايی‌ها"ست.[۹]


[] ايران و ايرانشهر در اسناد دوران ساسانی

واژهٔ "ایران" (Ērān) برای نخستین‌بار در سنگ‌‌نوشته‌های اردشیر یكم و پسرش شاپور یكم گواهی شده ‌است. اردشیر در سنگ‌نوشته‌ها و سكه‌هایش "شاهنشاه ایران" (به پارسی میانه) و "شاهنشاه آریان" (به پارتی) خوانده شده ‌است. شاپور نیز به خود و پدرش، با همان لقب "شاهنشاه ایران و انیران" (به پارسی میانه) و "شاهنشاه آریان و ان‌آریان" (به پارتی) به‌معنای "شاه شاهان آریایی‌ها و غیرآریایی‌ها" اشاره كرده و همین شكل و شیوه، مورد استفادهٔ شاهان بعدی ساسانی، از نرسه تا شاپور سوم نيز بوده است.[۱٠]

کتیبه شاپور یکم در کعبه زرتشت در استان فارس برای نخستین‌بار حاوی واژهٔ پارسی میانهٔ "ایران‌شهر" (Ērānšahr) (به پارتی: "آریان‌شهر" Aryānšahr) است. امان‌الله قريشی، می‌نويسد:

    "در کتيبۀ سه زبانۀ شاپور اول در "کعبۀ زردشت"، در روايت پارسيگ، ايران و در روايت پهلوانيگ آريان و در روايت يونانی اريانوی آمده است که شکل اخير از شکل پهلوی اشکانی تبعيت کرده است. در اين کتيبه مفاهيم مخالف آن به ترتيب انيران، اناريان، اناريانون است."[۱۱]

در كتاب‌های پهلوی سدهٔ سوم هجری (نهم میلادی)، اصطلاحات كهن ساسانی، آشكارا محفوظ مانده ‌است. برای نمونه، در "كارنامهٔ اردشیر بابكان" اصطلاح Ērān تنها در عبارت "شاه ایران" و لقب "ایران-سپاه‌بد" (ērān-spāhbed) اســتفاده گـردیـده ‌اســت. و گـرنـه، كشـــور [يعنی ســرزميـن ساسانيان] همـواره "ایـران‌شــهر" (Ērānšahr) خـوانـده شـده ‌اسـت.[۱٢]


[] شهرستان‌های ايرانشهر



[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]

[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]

[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهديزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱: شهرستان‌های ايران، ترجمه و تعليقات از: شادروان احمد تفضلی
پيوست ٢: تورج دريايی، شهرستان‌های ایرانشهر
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- دريايی، تورج، شهرستان‌های ايرانشهر، ترجمۀ شهران جليليان، ص ٧ و ۱۱؛ همچنان رجوع شود به: ایرانشهر (ساسانیان)، ويکی‌پديا، دانشنامۀ آزاد
[۲]- دانشنامه ایرانیکا، جلد هشتم، سرواژهٔ "Eran, Eranshahr"، دیوید مک‌کنزی، کوستامزا، کالیفرنیا، ۱۹۹۷
[۳]- ایرانشهر (ساسانیان)، ويکی‌پديا، دانشنامۀ آزاد
[۴]- ترکیب "آریانام خشثره" (Aryānām Xšaθra) به زبان اوستایی بوده و در هیچ یک از سنگ‌نوشته‌های پارسی باستان هخامنشی یافته نشده ‌است. "آریانام" در زبان اوستایی٬ به‌معنی آریاییان و "خشتهر" به‌معنی سرزمین٬ کشور و پادشاهی است که در فارسی نو "شهر" شده و به این ترتیب "آریانام خشتهرام" به‌معنی "شهریاری آریایی‌ها" يا "سرزمين آريايی‌ها" بوده است. رجوع شود به: دانشنامه ایرانیکا، جلد هشتم، سرواژهٔ "Eran, Eranshahr"، دیوید مک‌کنزی، کوستامزا، کالیفرنیا، ۱۹۹۷
[۵]- ويکی‌پديا، دانشنامۀ آزاد
[۶]- قريشی، امان‌الله، ايران‌نامک، ص ۲٧۴
[٧]- همان‌جا، ص ٢٦۳
[۸]- رجوع شود به: همان‌جا، صص ٢٦۴-٢٦٦
[۹]- در زبان اوســتایی، در فـرگـرد یکـم وندیـداد اوســتا به‌صـورت اَئیرییانم وَئِجو (Airiianəm vaēǰō) "گستره آریایی‌ها آمده و در یشت سیزدهم از مِهریشت (دهمین یشت از یشت‌های اوستا) به‌صورت اَئیریو شایانا (Airyō šayana)" خانمان‌های آریایی "آمده ‌است. در فارسی میانه به‌صورت اِران‌شَهر (Ērānshahr) و در فارسی نو به‌صـورت ایـران اســت. در سـانســکریت، آریاورتـه (Āryāvarta)" مسکن آریایی‌ها، سرزمینی باستانی در شمال هند بوده‌است. رجوع شود به: ويکی‌پديا، دانشنامۀ آزاد، سرواژۀ آریایی، به نقل از: دانشنامهٔ ایرانیکا، رودیگر اشمیت، سرواژهٔ "ARYANS"
[۱٠]- ایرانشهر (ساسانیان)، ويکی‌پديا، دانشنامۀ آزاد
[۱۱]- قريشی، امان‌الله، پيشين، ص ۲٦٧
[۱۲]- ويکی‌پديا، دانشنامۀ آزاد
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-



[] جُستارهای وابسته

نام‌های تاریخی ایران
تاریخ ایران
ساسانیان
زبان پهلوی



[] سرچشمه‌ها

دريايی، تورج، شهرستان‌های ايرانشهر (نوشته‌ای به زبان فارسی ميانه دربارۀ تاريخ، حماسه و جغرافيايی باستانی ايران)، ترجمۀ شهران جليليان، تهران: انتشارات توس، ۱۳۸۸ خ
قرشی، امان‌الله. ایران نامک (نگرشی نو به تاریخ و نام ایران)، تهران: انتشارات هرمس، چاپ دوم - ۱۳۸٠ خ
دانشنامه ایرانیکا، جلد هشتم، سرواژهٔ "Eran, Eranshahr"، دیوید مک‌کنزی، کوستامزا، کالیفرنیا، ۱۹۹۷




[] پيوند به بیرون

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]




[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]