لودیها
(٨۵۵-۹٣٢ ه.ق / ۱۴۴۹-۱۵٢٦ م)
فهرست مندرجات
[تاریخ افغانها] [لودیان]
[↑] لودیها[۱]
تاريخ فرشته به صراحت مینگارد که لودیها عبارت از جماعت افغانان بودند که غرض تجارت به هندوستان رفت و آمد داشتند جد اعلی بهلول لودی ملک بهرام در دوران حکمرانی فيروز شاه به ملتان آمد و در خدمت مردان دولت حاکم آنجا قرار گرفت. پنج فرزند موصوف هريک ملک سلطانشاه ملک کالا، ملک فيروز، ملک محمد و ملک خواجه نيز با پدر بود.
زمانی که خضر خان حاکم ملتان گرديد، ملک شاه در ملازمت او قرار گرفت و لقب اسلام خان يافت و حکومت سرهند به او سپرده شد.
ملک کالا خان برادر بزرگ ملکشاه که حاکم "نهرواله" بود، در يک جنگل به قتل رسید و خانم حامله موصوف فرزندی به دنيا آورد که همان لقب بهلول لودی را گرفت متاسفانه مادر بعد از زايمان وفات يافت.
اسلام خان تربيت برادر زاده را به عهده گرفت و هنگامی که بهلول جوان شد به پاس خدماتی که انجام داده بود، جانشين اسلام خان گرديد. اقتدار اسلام خان روز به روز ګسترش يافت دوازده هزار افغان سپاهی او را تشکيل میداد که از جانب اسلام خان معاش (تنخواه = حقوق) دريافت میکردند.
بعد از اسلام خان برادرش ملک فيروز و پسرش قطب خان با بهلول در مقابله قرار گرفتند اما موفقيت نصيبشان نگرديد و بهلول صاحب اقتدار شد.[٢] و آن اینکه اسلام خان هنګام مرګ با وجود داشتن سه پسر وصیت کرد که بهلول بنا به لیاقت و شجاعت خود میتواند جانشین او قرار ګیرد ولی دولت دهلی بهلول را به حیث والی قبول نکرد و به جای وی کاکای دیګرش فیروز خان را موظف ساخت تا وظیفه حکمرانی سرهند را در دست بګیرد وغرض سرکوب بهلول قوای مجهزی را از مرکز فرستاد. اما فیروز خان که آدمی دور اندیش و لایقی بود و به برادرزادهاش بهلول محبت و احترام زیاد داشت تقررش را به جای بهلول از طرف دهلی یک نوع تفرقهاندازی در میان فامیل خود دانسته غرض مقابله با قوای دهلی برخاست. در این نبرد شاهین خان پسرش کشته شد و خودش اسیر ګردید و لودیها موقتا از حکمرانی (سرهند) دور ماندند.
بهلول لودی جهت اشغال سلطنت دهلی متواتر تلاش میورزید هنگامی که حميد خان وزير سر از اطاعت برداشت، با سرعت بهطرف دهلی رهسپار گرديد، حميد خان را برخلاف وعده مجهولی از بین برد و خود را پادشاه اعلان کرد (٨۵۵ ه.ق - ۱۴۴۹ م)، بهلول لودی زمانی سلطنت دهلی را تصرف کرد که تمام ولايت ديگر حکومت مختار تشکيل داده بودند و در سراسر مملکت هرج مرج حکمفرما بود.[٣]
اما بهلول لودی افغان با داريت که داشت اقتدار گذشته سلطنت دهلی را احيا نمود. در طول ٣٨ سال حکمرانی موصوف در سراسر مملکت امنيت و آسايش حکمفرما بود و عملی انجام نشد که منافی سياست مدبرانه او باشد.
بهلول لودی با احراز سلطنت، به پنجاب توجه نمود و نيابت دهلی را به پسر خود بايزد گذاشت و خودش بهجانب ديبل پور روانه گرديد. فرمانروای جونپور محمود شاه از فرصت استفاده کرده بالای دهلی حمله برد بهلول لودی مجبوراً از آنجا به جانب دهلی آمد. جماعتی از افغانها را از اطراف پنجاب فراهم آورد و در مقابل محمود شاه قرار گرفت اخيرالذکر شکست خورد اما جنگهای طولانی مدت حکمرانان جونيور و بهلول لودی ٢۹ سال ديگر ادامه داشت تا اينکه در سال ٨۹۱ ه.ق ـ مطابق ۱۴٧٨ م سلطنت جونپور ضمیمه سلطنت دهلی ساخته شد[۴] و آخرين زمامدار جونپور را شکت داد که ديگر سر بلند نکرد با وجود آنکه زيادتر دوران حکومت بهلول را جنگ جونپور در بر گرفت اما از ديگر قطعات غافل نماند او تمام مملکت را سفر نمود و سلطنت دهلی را وسعت و گسترش داد. بهلول لودی حاکم ميرات احمد خان را به اطاعت سلطنت دهلی مجبور ساخت بلند شهر را فتح و درياخان حاکم سواحل را به اطاعت واداشت. بعد از فراغت آنجا به سلطان کول (عليګره) آمد و عسيی خان حاکم سابق آنجا را به حکمرانی نصب کرد. برهان آباد را فتح کرد. جاگير راجا سنگه را ضميمه سلطنت دهلی نمود قلعه رابری و چنداوا را يکی بعد ديگر فتح کرد.[۵]
در باره شخصيت موصوف مورخين عقيده دارند که بهلول لودی شجاع، سخاوتمند، سخت پابند مذهب و همصحبت با علما و مشایخ بود و از حال فقراْ و غرباْ باخبری میکرد. نمازهای پنجگانه را در مسجد جماعت مینمود به شکايت مردم و اشخاص وارسی میکرد، غنايم را بين لشکريان تقسيم میکرد و خودش با نان خشک گذاره میکرد. او هيچگاه در صحبتهای دوستان بالای چوکی و کوچ در دربار نمینشست و برای رفع نارضايتی امرای زيردست از ايثار و فداکاری و خودگذری کار میگرفت. قبل از قدرت يافتن بهلول لودی ميان پشتونهای هند رسم چنان بود که در فاتحه خوانين ميت شيرنی، شربت پان وغيره تقسم میکردند اما بهلول لودی اين رسم را غیرمشروع قرار داده از مصارفات بيجا جلوگيری کرد.
او در کنار دانش سیاسی، شاعر چیرهدست زبان پشتو نیز بود نمونه کلامش:
ملک به زرغون کرم په ورکه راسه | ګــوره، وریـحــْی د داد لـه پـاســه | |
خـول می دعـدل په در ورورن دی | جهان به زیب مومی زما له لاسـه |
به عمرانات توجه داشت اما فرصت برايش مساعد نگرديد. اگره از ساختههای او است. گرچه عدهای از مورخین آګره را از يادگارهای سکندر لودی میدانند از بيانات مآثر رحيمی معلوم میگردد که مدارس متعدد را برپا نمود سکه بهلولی (پيسه) از يادگارهای بهلول لودی میباشد. بالاخره بهلول هنگام بازگشت از اتاوه جانب دهلی در سال ٨۹۴ ه.ق - ۱۴٨٨ م بعد از ٣٨ سال ٨ ماه و ٨ روز حکومت وفات نمود[٦] بهلول لودی قبل از وفات خود نظام خان را به جانيشنی خويش نامزد کرد که بعداَ بهنام سکندر لودی پادشاه شد.
سلطان سکندر مرد اداری سختګیر و با انظباط بود او توانست سلطنت هند را وسعت بیشتر دهد و اکثر اوقات در سفربریهای جنګی مصروف بود در سال ۱۴۹۵ پتنه و در سال ۱۴۹۹ میلادی قلعه نرولی را در مالوه و در سال ۱۵٠٠ و ۱۵٠۱ میلادی منطقه سنبهل را و بعدا ګوالیار و بعد از آن ولایت بیهار و نتهمبور را ضمیمه حکمروایی دهلی نمود. قابل یادآوری است که موصوف مانند پدر خویش با تحمل و با رعایا بسیار مهربان بود زبان دری را رونق داد او به زبان پشتو شعر میګفت و ګلرخی تخلص میکرد او ٢٨ سال حکومت کرد.
اسامی مشهورترین امرای این خانواده که در قدرت بودند بهلول لودی (٨۵۵ هق)، سکندر لودی فرزند بهلول (٨۹۴ ه.ق)، ابراهیم فرزند سکندر (۹٢٣-۹٣٠ ه.ق).
لودیها تا آمدن بابر در سال ۱۵٢٦ م در هند حکمرائی داشتند. سقوط لودی، سقوط حکمرانی افغانها در هند نبوده بلکه افغانها بعدها نيز حکومت مستقلی را ايجاد نمودند و فرهنگ مشترک افغان و هند را بوجود آوردند.
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله که از مجموعه مقالات سمینار علمی روابط افغان - هند در قرون اوسطاست که در سال ۱٣٦٧ برگزار گردیده بود، توسط استاد شاهمحمود محمود برشتۀ تحرير درآمده و اکنون برای دانشنامهی آريانا ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- په منځنيو پيريوکی د افغان – هند د اريکو د علمی سمينار د مقالو مجموعه، سال ۱٣٦٧
[۲]- تاريخ فرشته، ص ۱٧٣
[۳]- نگاهی بتاريخ جهان، ج ۱، ص ۱٦۵
[۴]- تاريخ ملت هند، ج ۱٠، ص ٢٨٠
[۵]- بدايوانی فتح جوتپور را در سال ٨٨۴ ه.ق میداند.
[۶]- تاريخ ملت هند، ج ۱٠، ص ٢٨٢
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ هند شاه، تاريخ فرشته، نولکشور هند: چاپ ۱٢٨۱
□ نهرو، نگاهی بتاريخ جهان (جلد اول)، ترجمه محمود تفضلی، ايران، ۱٣۴٦
□ اکبر آبادی، مفتی انتظامالله، تاريخ ملت هند (جلد دهم)، هند: ۱۹٦٦
[برگشت به بالا]