- تاریخچه سینما در ایران
- پیشگامان سینمای ایران
- …
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[سینما] [تاریخ سینما در ایران]
نخستین دستگاه سینماتوگراف در سال ۱۲۷۹ خورشیدی توسط مظفرالدین شاه وارد ایران شد. این سر آغازی برای سینمای ایران بهشمار میآید[۱]، هر چند ساخت اولین سالن سینمای عمومی تا سال ۱۲۹۱ اتفاق نیفتاد[٢]. با این حال، گرچه نخستین دوربین فیلمبرداری در زمان مظفرالدینشاه به ایران آمد، اما تا سال ۱۳۰۸ هیچ فیلم ایرانی ساخته نشد[٣].
[↑] تاریخچه سینما در ایران
برادران لومير، در دسامبر ۱۸۹۵ دستگاهى را به راه انداختند که سينماتوگراف نام داشت. اين دستگاه پيچيده عکسهاى متحرک را نشان میداد. برادران لومير با چرخاندن دستک آن عکسهاى متحرک را روى پردهاى سفيد به نمايش میگذاشتند. آنها پس از استقبال پاريسیها از سينماتوگراف، نمايندگانی به کشورهاى مختلف فرستادند تا مردم آن کشورها را با اين دستگاه آشنا کنند. اما ايران دورهٔ قاجار يکى از اين کشورها نبود.[۴]
سفر مظفرالدينشاه به فرنگ در شروع قرن مصادف با نمايش برادران لومير شد. مظفرالدينشاه سينماتوگراف را میبيند و دستور خريد آن را میدهد و به ايران میآورد تا از آن بهطور خصوصى استفاده کند و سينما در پس پردهٔ حرم باقى میماند.[۵]
در سال ۱۲۷۹ خورشیدی، سينما را مظفرالدينشاه وارد ایران کرد؛ اما نه به قصد خدمت به ملتش؛ بلکه در جهت ارضاى ذهن تنوعطلب و نوجویش[٦]. بدین ترتیب، سينما زمانی که به ايران رسيد، اسباببازى ملوکانهاى در دست شاه قاجار بود[٧].
چهار، پنج سال بعد از ورود خصوصى سينما به ايران نمايش فيلم توسط ميرزا ابراهيمخان صحافباشى که سفر به اروپا را تجربه کرده بود، علنی میشود. صحافباشى که با کاربرد سـينما آشـنا شـده بـود، آنرا به ميـان مـردم بـرد[٨]. با این توصیف، اولین سالن سینما در سال ۱۲۸۳ خورشیدی (۱۹۰۵ میلادی) در خیابان چراغ گاز توسط ابراهیم خان صحاف باشی افتتاح شد[۹]. ايـن تاريـخ، براى نمايش فيلم در ايران سابقهاى آبرومند و همعصر با اکثر کشورهاى پيشرفتهٔ جهان ارائه میدهد. ولی کار نمايش فيلم فقط بعد از يک ماه بهم میخورد و صحافباشى در پى گرفتاریهاى مالی دستگير و سپس تبعيد میشود و سرانجام به هند میرود و حرکتش ناتمام میماند[۱٠].
از آن پس، اين باور بوجود آمد که کار سينما را بايد خارجیها برعهده گيرند و بنابراین، فعاليتهاى سينمادارى را افراد غيرايرانى شکل دادند. در کار فيلمسازى نيز وضع بههمين منوال بود[۱۱].
با این وجود، اندک سینماهایی که تاسیس شد، به نمایش فیلمهای غربی میپرداختند که در مواردی زیرنویس فارسی داشتند[۱٢].
نخستین فیلم بلند سینمایی ایران بهنام "آبی و رابی" در سال ۱۳۰۸ توسط آوانس اوگانیانس، با فیلمبرداری خان بابا معتضدی ساخته شد.[۱٣]
آندره مالرو نويسنده نامدار فرانسوی كه بعدا وزير فرهنگ و هنر ژنرال دوگل شد، در سالهای ۱۳۰۸ تا ۱٣۱۰، سه بار به ايران سفر كرد. او در خاطرات سفرش از سينماهای تهران هم ياد میكند:
- "در ايران فيلمی ديدم كه كسی از وجودش اطلاع نداشت. اسمش بود زندگی چارلی. سينماهای ايران در هوای آزادند و روی ديوارهايی كه دور تماشاچيان كشيده شده گربههای سياهی نشستهاند و چشم به پرده دوختهاند. مدير ارمنی يكی از اين سينماها تدوين جالبی از چند فيلم كوتاه چارلی چاپلين انجام داده بود. او ماهرانه چند فيلم كوتاه چارلی را سرهم كرده بود و از آنها يك فيلم بلند ساخته بود كه از تماشای آن بسيار لذت بردم."[۱۴]
با انقلاب مشروطه مجدداً اولين مباشران سينما در ايران اسامى غيرايرانی داشتند: روسیخان (ايوانف)، آقايوف، اسماعيلوف، لوين و ياکوسبن. اولين ايرانی خالصى که نخستين فيلم صدادار فارسی را میسازد، در آنسوى مرزها، در هند اجازهٔ کار پيدا میکند[۱۵].
در سال ۱۳۱۱ خورشیدی اولین فیلم ناطق ایرانی بهنام "دختر لر" توسط "عبدالحسین سپنتا" در بمبئی ساخته شد. از این فیلم استقبال زیاد صورت گرفت و سبب شد، که مقدمات ساخت چند فیلم ایرانی دیگر نیز فراهم شود[۱٦].
تغییر جو سیاسی ایران طی سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۷ و اعمال سانسور شدید و مواجهه با جنگ جهانی دوم فعالیت سینمای نوپای ایران را با رکود مواجه ساخت. هر چند نباید از نظر دور داشت که تا این دوره هنوز سینما در ایران جنبه عمومی نیافته بود و استفاده از معدود سینماهای موجود در تهران و چند شهر بزرگ، تقریباً مختص اشراف و اقشار خاصی از جامعه بود. از طرف دیگر، در بین سازندگان فیلم نیز خط فکری خاصی وجود نداشت و به جز سپنتا که بهدلیل ویژگیهای فرهنگی وی عناصر ادبیات کهن ایران در ساختههای وی بهچشم میخورد، در بقیه موارد فیلمهای ساخته شده عمدتاً اقتباسی ناشیانه از فیلمهای خارجی بود[۱۷].
بدین ترتیب، از همان ابتدا، اقتباس و تقليد، ساختار سينماى ايران را دچار تشتت کرد و بنايی بدون استحکام، فکر، ذوق و سليقه پیريزى شد[۱٨].
در سالهای پس از ۱۳۲۲، فعالیتهای فیلمسازی بهدلیل تاسیس چند شرکت سینمایی توسط تعدادی سرمایهگذار و همچنین عمومیتر شدن سینما در بین مردم، گسترش یافت. اما از آنجایی که در این گسترش توجه به درآمد و سود حاصل از سرمایهگذاری از یک طرف و وضعیت سیاسی جامعه بويژه بعد از کودتای ۲۸ مرداد و تحدید آزادیها، یعنی مهمترین عنصر توسعه فرهنگی، سینمای ایران عمدتاً با محصولاتی عوامپسند و بیمحتوا مواجه شد و این عناصر جزو سنت رایج فیلمسازی در این دوره گردید[۱۹].
در حدود سال ۱۳۲۴ ورود فیلمهای خارجی به ایران، صنعت سینمای ایران را دچار شكست نمود و افرادی مانند ابراهیم مرادی برای همیشه از این هنر دست كشیدند و به این ترتیب دوبله فیلمهای خارجی آغاز شد. اولین دوبلههای فیلم در تركیه و توسط "دكتر اسماعیل كوشان" انجام شد.
خوشبختانه در سالهای بعد با فعالیت فیلمسازانی چون ساموئل خاچیکیان، هوشنگ کاووسی، فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، سهراب شهید ثالث، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، فریدون رهنما و علی حاتمی جریان فرهنگی تازهای در فیلمسازی ایران آغاز گشت، که تا حدودی جدا از سنت رایج عوامپسندانه در ایران اقدام مینمود[٢٠].
اولین آنونس فیلم (آگهی تبلیغاتی فیلم) در تاریخ سینمای ایران مربوط به فیلم "دختری از شیراز" به كارگردانی "ساموئل خاچیكیان" بود. خاچیكیان از اولین كارگردانهایی است كه ساخت فیلمهای ملودرام جنایی، حادثهای را شروع كرد.
نخستین كارگردان زن ایرانی "شهلا ریاحی" بود كه در سال ۱۳۳۵، فیلم "مرجان" را ساخت.
در حدود سال ۱۳۳۸ فرخ غفاری كانون فیلم را پایهگذاری كرد. دكتر هوشنگ كاوسی كه تحصیل كرده سینما در فرانسه بود، فیلم "هفده روز به اعدام" را ساخت كه اولین فیلم پلیسی سینمای ایران است.
در اواخر دههی ۳٠ واقعگرایی در فیلمها شكل گرفت. كه به اجتماع و شخصیتهای طبقه پایین مانند جاهلها و لوطیهای تهران میپرداخت.
از طرف دیگر، كافه بهدلیل ساختاری در فیلمها وارد شد، به این ترتیب بهجز موسیقی متن كه بهاصطلاح، صحنه را پر میكرد كافه، فضایی از اتفاقات و رفتارهای ویژه را بازگو میكرد. رغبت دیگر فیلمسازان نیز بهدلیل بهعهده گرفتن مسئولیت در قبال رنجهای محرومین و تا حدودی شباهت با سینمای نئو رئالیسم ایتالیا بود. بسیاری از فیلمهای كافهای این دوره "پایان خوش" داشت.
نمونه معروف این فیلم "گنج قارون" ساخته "سیامك یاسمی" در سال ۱۳۴۴ بود كه فیلمی ملودرام محسوب میشد و فردین بهعنوان قهرمان سینمای رویاپردازانه تحسین و تمجید شد و اقتصاد سینمای ایران را دچار تحول و نجات از ورشكستگی نمود.
كیفیت نازل فیلمهای كافهای (رقص، آواز، قهرمان مطلقا خوب یا بد، رقاصه، پایان خوش) كه دكتر هوشنگ كاوسی آن را "فیلم فارسی" نامیده، باعث شد كه تحصیلكردگانی كه از اروپا به ایران آمده بودند، مانند: فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، پرویز كیمیایی و... بهسمت سینمای مستند تمایل پیدا كنند. در پایان دهه ۳٠، هژیر داریوش، منتقد سینما، معتقد بود: "اولین فیلمساز ایرانی، هر كه باشد هنوز فیلمی نساخته است."
در سالهای ۱۳۴٢-۱۳۴۳ موج روشنفكری در سینمای ایران بهوجود آمد. مانند فیلمهای "خشت و آینه" ساخته ابراهیم گلستان. "شب قوزی" ساخته فرخ غفاری؛ اما در مقایسه با فیلمهای كافهای یا فیلم فارسی - این سالها - استقبال خوبی از این موج بهعمل نیامد و سینمای روشنفكری از نظر تجاری شكست خورد و فیلم فارسی با فروش زیاد در این رقابت پیروز شد.
موج نو در سینمای ایران در سال ۱۳۴۸ با دو فیلم آغاز شد. "قیصر" ساخته "مسعود كیمیایی" و فیلم "گاو" ساخته "داریوش مهرجویی". این فیلمها گرایش بهواقعگرایی اجتماعی و روانشناسی را زنده كرد.[از فیلمهای اقتباسی كه مردم از آن استقبال خوبی كردند فیلم "شوهر آهو خانم" ساخته داوود ملاپور بود.] از جمله فیلمهای دیگر موج نو در سینمای ایران فیلم آرامش در حضور دیگران ساخته "ناصر تقوایی" (كارگردان امروز كاغذ بیخط) بود كه سه سال در توقیف ماند و بر عكس فیلمهایی با پایان خوش در آن دوران واقعیتی تلخ و گزنده را ارئه میكرد و تصویری از آشفتگی اخلاقی را در دهه چهل نشان میداد.
تاًسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ۱۳۴۸ فرصت مناسبی برای شکلگیری سینمای فرهنگی در ایران شد. همکاری یونسکو با این کانون بهعنوان توزیعکننده فیلمهای کودکان در ایران که با اعزام نورالدین زرینکلک به بلژیک عملی گردید، تأثیر مهمی بر ارتقأ سطح فرهنگی کانون گذاشت. جریان فرهنگی شکل گرفته از سوی سینماگران پیشرو همراه با ایجاد کانون پرورش فکری و همچنین کاهش استقبال عمومی از عناصر سرگرم کنندهای چون خشونت، سکس، جاهل مسلکی در بین اقشار جوان و بخصوص قشر تحصیلکرده کشور عواملی بودند، دست در دست هم جریان نو و سازندهای را در سینمای ایران طی سالهای ۵۰ تا ۵۷ بهوجود آوردند. سهراب شهید ثالث، بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، خسرو سینایی، کامران شیردل، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی علی حاتمی، امیر نادری و... از افرادی بودند که با بهانههای غیر مادی نقش اساسی در این جریان داشتند و مقدماتی را فراهم نمودند تا سینمای ایران گامهای مهمی در سالهای بعد بر دارد.
با این وصف، سینمای دهه پنجاه ایران رشد شعور اجتماعی و تغییر را در ویران كردن فیلم فارسی میدانست؛ که از جمله بهترین فیلمهای این دهه میتوان از "رضا موتوری" ساخته مسعود كیمیایی (كارگردان امروز سربازها جمعه)، "صادق كرده" ساخته "ناصر تقوایی" و "دایره مینا" ساخته "مهرجویی" (كارگردان امروز میهمان مامان) نام برد.
سرانجام انقلاب اسلامی ارزشهای قدیمی را تغییر داد. پس از انقلاب طی سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳٦۲ بهدلیل نبودن ضوابط تدوینشده فیلمسازی، سینمای ایران تقریباً در وضعیتی نابسامانی بسر میبرد.
در این سالها، فیلمهای ایدئولوژیك و انقلابی خارجی اكران شد و در سال ۱۳٦۱ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بنیاد سینمای فارابی را تاسیس كرد تا روند ورود فیلم را بهبود بخشد. از همین سال "جشنواره بینالمللی فیلم فجر" نیز آغاز بهكار كرد.
پس از سال ۱۳۶۲ با تدوین ضوابط فیلمسازی که با توجه به شرایط پس از انقلاب تنظیم شده بود، عناصری چون خشونت و سکس را اجباراً از سینمای ایران خارج ساخت و از طرف دیگر بهدلیل مصادره بسیاری از سینماها و شرکتهای تولید فیلم و اعمال نظارت دولتی بر آنها بهطور غیر مستقیم نقش عامل سودآوری در سینما کمرنگتر شد. این عوامل همراه با تکامل کیفی فیلمسازان دهه پنجاه چون عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی تاثیر مثبتی بر روند فیلمسازی در ایران گذاشت که با توجه به محدودیتها، محصولات بدیعی را آفریدند و تحسین منتقدان جهانی را بههمراه داشت. در این دوره فیلمسازان جوانی چون محسن مخملباف، ابراهیم حاتمی کیا، جعفر پناهی، مجید مجیدی و ابوالفضل جلیلی که با تمایلات مختلف پا بهعرصه فیلمسازی گذاشتند و بهمرور با مطالعه و پشتکار توانستند بهصورتی هنرمندانه عناصر این هنر را بهکار بگیرند، نقش موًثری در این تحول ایفا کردند.
[↑] پیشگامان سینمای ایران
پيشگامان سينماى ايران، هنر سينما را سالها پيش در اين کشور متولد ساختند، کسانی چون: آوانس اوگانيانس[٢۱]، عبدالحسين سپنتا[٢٢]، خان بابا معتضدی[٢٣]، ابراهيم مرادی[٢۴]، اسماعيل کوشان، محسن بديع، احمد شيرازی، ساموئل خاچيکيان، مهدى اميرقاسمخانی، واهاک وارطانيان، آرمان، مسعود کيميايی، ناصر تقوايی، داريوش مهرجويی، علی حاتمی، بهرام بيضايی، نعمت حقيقی، فرخ غفاری، ابراهيم گلستان، عباس کيارستمی، امير نادری، محمدعلى فردين، اسفنديار منفرزاده، بهروز وثوقی، روبيک منصوری، ناصر ملکمطيعی، سهراب شهيد ثالث، پرويز کيمياوی، محسن مخملباف، ابراهيم حاتمیکيا، رخشان بنیاعتماد، و انبوه زنان و مردان ديگرى که اين هنر را کشف کردند، به بلوغ رساندند و گسترش بخشيدند.
[↑] …
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]
[۴۵]
[۴٦]
[۴٧]
[۴٨]
[۴۹]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- درست پنج سال پس از آنی که برادران لومیر در زیر زمین گراند کافه، دستگاه سینماتو گراف را راه انداختند، مظفرالدینشاه قاجار در ٢۴ فروردین ماه ۱٢٧۹ برای بازدید از نمایشگاه و معالجه عازم پاریس شد و در همین ایام بود که او سینما را شناخت و به عکاسباشی فرمود که همه آن دستگاهها را بخرند! و این آغازی بر ورود سینما به ایران بود. به این ترتیب، بانی ورود نخستین دوربین فیلمبرداری و نمایش فیلم مظفرالدینشاه قاجار و نخستین فیلمبردار ایرانی نیز ابراهیم خان عکاسباشی میباشد. مظفرالدینشاه پس از آن بهدعوت پادشاه بلژیک به آن کشور رفت و در شهر ساحلی معروف "اوستاند" مورد پذیرایی واقع شد. در سفرنامه مبارکه مورخ ٢٧ مردادماه ۱٢٧۹ آمده است: "امروز عید گل است. تمام کالسکهها را با گل مزین کرده و توی کالسکه و چرخها را پر گل نموده بودند که کالسکهها پیدا نبود و خانمها سوار کالسکهها شده با دسته گلها جلوی ما عبور میکردند و عکاسباشی هم مشغول عکساندازی بود..." بر این مبناست که مورخان ٢٧ مرداد ماه ۱٢٧۹ شمسی را مبدا سینمای ایران میدانند. (رجوع شود به: پیش سینما در ایران، وبسایت موزه سینما)
[۲]- پس از بازگشت مظفرالدینشاه و ابراهیمخان عکاسباشی از اروپا، حرم حضرت معصومه در قم، سوارشدن خانمها به ماشین دودی، شکارگاه و عمارت شمسالعماره از جمله مراکزی بود که توسط ابراهیم خان عکاسباشی در همان سال تصویربرداری شد. اما تولید و نمایش عمومی فیلمهای سینمایی ایران دست کم سه دهه بعد از این تاریخ شکل گرفت و رونق یافت. نخستین فیلم داستانی صامت ایران توسط اوانس اوگانیانس بهنام آبی و رابی در سال ۱٢٧۹ و نخستین فیلم داستانی ناطق ایرانی بهنام دختر لر توسط عبدالحسین سپنتا در سال ۱۳۱٢ تولید شد. (ر.ک: پیشین، وبسایت موزه سینما)
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]- طناز امین، گذاری بر تاریخ سینمای ایران، انجمن ادبی شفیقی
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]- امروزه اما سینمای ایران همچون دیگر هنرهای این سرزمین بازتابدهنده فرهنگ و هنر بومی ایران زمین و البته با ادبیاتی جهانی است، آنچه که جهان امروز را متنوع و برای درک تجارب دیگر آدمیان جذاب میکند.
[٢۱]- آوانس اوگانیانس، اولین كارگردان فیلمهای بلند و سینمایی در ایران بود. او در رشته سینما در مسكو تحصیل كرده بود و به ایران مهاجرت كرد و سرانجام اولین "مدرسه آرتیستی سینما" را در سال ۱۳۰۹ در خیابان علاءالدوله تاسیس كرد و در همین سال نیز فیلم بلند سینمایی ایران را ساخت. دلمشغولیهای اوگانیانس تهیه فیلمهای كمدی و خندهدار بود.اولین فیلم بلند سینمای ایران ، فیلمی با نام "آبی و رابی" ساخته اوگانیانس بود. این فیلم كمدی بود و توسط معتضدی فیلمبرداری شده بود. كه بهطور كلی از بین رفت و از این فیلم جز خاطرههایی نوشته شده، چیزی موجود نیست.دومین فیلم بلند داستانی سینمای ایران "حاجیآقا آكتور سینما" نام داشت كه این فیلم كمدی و صامت نیز توسط اوگانیانس ساخته شد. (ر.ک: گذاری بر تاریخ سینمای ایران، انجمن ادبی شفیقی)[٢۲]- عبدالحسین سپنتا، سومین فیلمساز ایرانی بود كه علاقه او بیشتر به مضامین حماسی بود. وی بهشخصی بهنام "اردشیر ایرانی" معرفی شد. (ر.ک: طناز امین، پیشین)
[٢۳]- نخستین فیلمبردار تحصیلكرده و حرفهای خان بابا معتضدی بود كه برای اولین بار فیلم خبری ساخت و بهدستور وزیر جنگ از مجلس موسسان فیلم گرفت و از مراسم تاجگذاری رضاشاه فیلمبرداری كرد. معتضدی اولین لابراتوار ظهور فیلم را در زیرزمین خانهاش دایر كرد. (ر.ک: طناز امین، پیشین)
[٢۴]- ابراهیم مرادی، در همان سالهایی كه اوگانیانس مشغول تدریس بود، ابراهیم مرادی در بندر انزلی به تاسیس "استودیو جهاننما" پرداخت. مرادی به آثار رمانتیك اروپایی و امریكایی علاقه داشت و در سال ۱٣۱۰ فیلمی با نام "انتقام برادر" یا "روح و جسم" ساخت و پس از آن نیز فیلمی بهنام "بوالهوس" ساخت كه همزمان با فیلم "حاجیآقا آكتور سینما" روی پرده آمد. (ر.ک: طناز امین، پیشین)
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]