تصوف اسلامی در افغانستان
(قسمت سوم)
انتقادها
فهرست مندرجات
- آفتاب در آیینه
- مخالف شریعت؟
- حلال و حرام
- افراد صوفینما
- موسیقی و تصوف
- تصوف 'اصیل'
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
عملکرد صوفیان و افکار آنها از قرنها به این سو همواره مورد انتقاد شماری از متشرعان قرار داشته است.
برخی از مجتهدین تصوف را بدعت میدانند و اعتراض آنها بر گفتار برخی از صوفیهای بزرگ مانند شیخ بایزید بسطامی، معینالدین ابن عربی، ذوالنون مصری، منصور حلاج و شیخ سهروردی است.
به گفته شماری از فقهاا، افکار صوفیها از جمله فکر وحدت الوجود، فنا فیالله و بقا با الله که صوفیها آنها را مقامات تصوف میخوانند، با حقایق اسلامی در تضاد است.
اسماعیل نوید، یکی از علمای دینی که در عرصه تصوف و فلسفه پژوهش کرده است میگوید: "تصوف اگر شالودهای از قرآن و سنت حضرت محمد باشد، درست است؛ این مانند زهد اسلامی است."
او افزود: "ولی زمانی که ما در عمل میبینیم اکثر صوفیان افکاری دارند که در تضاد با عقاید اسلامی قرار دارد. مانند، ابن عربی، بایزد بسطامی، جنید بغدادی."
اما استدلال صوفیها این است که گاهی صوفی بهسبب استغراق و فنا در ذکر خداوند، حالت غیر طبیعی را در مییابد و به یک مست تبدیل میشود.
به گفته صوفیان این سخنان خلاف شرع تعبیر مجازی است از آنچه که صوفیها در مکاشفه و حالت لمس آن را احساس میکنند.
به عقیده بزرگان صوفیه، حال فنا و بیخودی نتیجه فضل و رحمت الهی است.
[↑] آفتاب در آیینه
قاری روحالله یکی از رهروان تصوف میگوید: "در اثر ذکر در سالک به وجد میآید که این یک حالت غیر ارادی است."
او افزود: "این حالت مانند این است که ما آیینهای را در مقابل نور آفتاب قرار بدهیم و آفتاب را با همان بزرگی در آیینه ببینیم. این به این معنی نیست که آیینه آفتاب شده است، بنا سالک هم در اثر ذکر غرق صفات خداوند شده و از خود بی خود میشود و یا یک قطره آب اگر در بحر بیفتتد ناپدید میشود، بنا این جوش و خروش از بحر است، نه از آن قطرهای که در آن چکیده."
اجرای سماع و برخی اعمال دیگر در مجالس ذکر صوفیان از دیگر مواردی است که مورد انتقاد برخی از فقهاها قرار دارد.
شماری از علمای شرع میگویند، تصوف به عنوان یک ارزش درونی در صدر اسلام وجود داشته و حضرت محمد، پیامبر اسلام، و برخی از صحابه با استفاده از این راه رابطه شان را با خداوند برقرار میکردند.
[↑] مخالف شریعت؟
اما مولوی حیبالله حسام، یکی از علمای دینی در کابل به این نظر است که شیوههای امروزی برگزاری مجالس صوفیان از دیدگاه اسلام مردود است.
او میگوید: "تصوف در صدر اسلام بوده، بعدها هم وجود داشته و حالا هم وجود دارد. اما شیوههایی که امروز شماری از صوفیان دارند، مطابقت با قرآن و سنت حضرت محمد ندارد."
آقای حسام میگوید: "انسان اگر با خالق خود ارتباط برقرار میکند باید این کار را با اخلاق خاصی انجام دهد. انسان نباید به شیوهای با خالق خود رابطه برقرار کند که در حالیکه او ذاکر است، خدا از او بیزار باشد."
صوفیها و برخی از محققان تصوف نیز چنین باور دارند و هر عمل خلاف شریعت اسلامی را مردود میدانند.
لطفالله حقپرست، از پژوهشگران عرصه تصوف میگوید: "امام مالک یکی از علمای اسلام میگوید که کسی که در راه تصوف حرکت میکند و از مسایل فقی و احکام شریعی بی خبر است، گویا که در گمراهی قرار دارد. امام همچنین گفته است که اگر شخصی تنها در بعد شریعت حرکت میکند و از طریقت بهره ندارد، به تحقیق و بی گمان که فاسق است. به گفته امام مالک، هرگاه کسی بین شریعت و طریقت جمع میکند، او راه را یافته است از راه تحقیق."
[↑] حلال و حرام
مولوی حبیبالله حسام، صوفیان را متهم میکند که در برخی موارد بخصوص در هنگام مجالس ذکر، پا از دایره شرع بیرون میگذارند.
او میگوید: "بسیاری از صوفیان در عمل، کاری را انجام میدهند که گفتار شان با عمل شان بسیار زیاد تفاوت دارد. مثلا، در گفتار از قرآن سخن میگویند، اما در هنگام ذکر جست و خیزی که میزنند و آن را وجد و جذب میخوانند، قرآن در برابر آن قرار دارد و اسلام کاملا چنین عملکردها را رد میکند."
اما صوفیها استدلال میکنند که شور و حالی که هنگام ذکر نام خدا به سالک دست میدهد، غیر ارادی است.
به گفته صوفیان این حالت برای تمامی سالکان نیز دست نمیدهد.
قاری روح الله، از پیروان تصوف میگوید: "ما حرام چیزی را میگوئیم که حرام بودن آن در قرآن ثابت باشد و همچنین ما عمل خلاف شریعت به آن عملی میگوئیم که خداوند به نکردن آن حکم کرده باشد."
او میافزاید: "خطاب به آنهایی که وجد و جذب را رد میکنند، میخواهم بگویم که این یک حالت غیر ارادی است. انسان موجودی است که از شنیدن الفاط توهین آمیز از سوی کسی خشمگین میشود و با شنیدن کلمات خوب و یا خبر خوش احساس خوشی میکند. مثلا، در امور روزانه اتفاق افتاده است که گاهی کسی با شنیدن دشنام از فردی خشمگین شده، احساسات خود را کنترل نتوانسته و حتی دست به قتل زده است. چونکه در یک حالت غیر ارادی دست به چنین عملی زده است. حالت وجد و جذب هم همین گونه است. سالکان راه حق هم چنین است با یاد کردن و یا شنیدن نام الله از خود بی خود میشوند و به این حالت کشش روح میگویند."
از چند خانقاه کابل که دیدن کردم، شاهد حالات پر از جذبه برخی از صوفیان بودم. تعدادی از آنها در هنگام ذکر میگریستند و با آواز بلندتر از دیگر ذاکران "الله الله" میگفتند و یا با چنان شور ذکر میکردند که در حالت عادی ممکن به نظر نمیرسد.
با این همه این جذبات آنها توام با جست و خیز نبود.
[↑] افراد صوفینما
و اما جدا از آنچه که فقها آن را جست و خیز در مجالس صوفیان میخوانند، برخی از عملکردهایی افراد که در اجتماع به عنوان صوفی معروف اند هم مورد انتقاد فقهاها قرار دارد؛ اعمال که صوفیها نیز آن را مردود میداند.
عبدالعزیز مهجور از محققان تصوف در افغانستان میگوید: "اینکه تعدادی از صوفیان در بازار و یا جادهها به ذکر میپردازند و یا در برخی از محلات با نصب بلندگوها ذکر میکنند و به دیگران مزاحمت ایجاد میکنند، اینها همه بدعت است. صوفی باید در جاهای به ذکر بپردازد که برای مردم مزاحمت نشود."
لطف الله حقپرست، استاد دانشگاه تعلیم و تربیه افغانستان که خود از رهروان تصوف است میگوید که برخی از اعمال کسانی که خود را صوفی میدانند، باعث شده است تا چهره اصلی تصوف در میان مردم به شکل نادرست بازتاب پیدا کند.
او میگوید: "تعدادی از افرادی که تصور میکنند تصوف یعنی پوشیدن لباسهای کهنه، آوخیتن مورههای رنگارنگ در گردن، دود کردن چرس (حشیش) و عزلت گزینی، اشتباه میکنند. اصلا عملکرد برخی از افراد صوفی نما که چنین میکنند انتباه نادرستی از تصوف به مردم میدهد و علمکردهای چنین افراد سبب شده است تا تصوف مورد انتقاد و اعتراض قرار گیرد."
یکی از اعتراضهای دیگر فقها به صوفیه بخصوص پیروان سلسله چشتیه استفاده آلات موسیقی در مجالس آنها است.
[↑] موسیقی و تصوف
فقها آلات موسیقی را که پیروان طریقه چشتیه در مجالس شان استفاده میکنند مردود میداانند.
مولوی حیبالله حسام میگوید: "از هندوستان دمبوره، (دوتار) غیچک و نمیدانم چه و چه را وارد میکنند بنام اینکه تصوف چشتیه است؛ در حالیکه این دمبورهها در جریان بیست و سه سال که قرآن نازل شد کجا بود؟ این یک آمیزش است که از دیگر ادیان باطله وارد تصوف شده است."
اما صوفیان و بخصوص پیروان سلسله چشتیه استفاده از موسیقی توسط خواجه معین الدین چشتی در هند را روشی عرفانی میدانند که از طریق آن، به گفته این صوفیها، صدها هزار نفر به دین اسلام رو آوردند.
عبدالحسیب امید، یکی از پیروان سلسله چشتیه میگوید: "برخی از پیشوایان سلسله چشتیه از طریق ساز و نوا طی مراحل سلوک کردهاند. افزون بر ساز، در سلسله چشتیه ذکر و اورادی هم وجود دارد. همچنین در مجالس چشتیه وعظ و تبلیغ دین هم از سوی مرشد صورت میگیرد و خواجه معین الدین چشتی در هند با استفاده از این طریق صدها هزار هندو را به دین اسلام مشرف کرد."
سماع، موسیقی و یا شنیدن آن برای بعضی از بزرگان صوفیه وسیلهای است که بر روح و احساسات درونی تاثیر دارد و سالک را به وجد میآورد.
به گفته پیروان سلسله چشتیه، در پهنای امواج موسیقی صوفیان زودتر و با احساسات رقیق تر به ذکر پروردگار میپردازند.
[↑] تصوف 'اصیل'
اما لطف الله حقپرست، که خود از اهل صوفیه است میگوید، ایجاد شاخههای مختلف در تصوف، سبب بروز مشکلات و و اختلاف نظرها شده است.
او میگوید: "من فکر میکنم که یکی آگاهی کم برخی از علما که از دنیای تصوف بی خبر هستند و تصوف را از روزنه علم و تحیقق نگاه نکردهاند و دوم اینکه بسیاری از کسانیکه امروز در جامعه به عنوان صوفی ظاهر شده و مطرح هستند، از مسایل فقهی و شریعی درست واقف نیستند و در مورد طریقت هم آگاهی کم دارند. این افراد برخی اعمالی انجام میدهند که از نقطه نظر شریعت زیر سوال قرار میگیرند. بنابر عملکردهای چنین افراد تصوف صدمه دیده است."
آقای حقپرست همچنین میگوید که رفع موارد اختلاف و معرفی تصوف واقعی، تنها از راه برگزاری مجلسی متشکل از علمای فقه و صوفیه ممکن است.
او میگوید: "اخیرا برخی از علمای تصوف و شریعت تصمیم گرفتهاند تا مجلسی در رابطه به موارد اختلافی برگزار و سوء تفاهمهای موجود در این زمینه را رفع کنند. اما مشکل اینجا است که علما در افغانستان یک طبقه فقیر هستند و توان برگزای چنین مجلسی که هزینه هنگفت میطلبت را ندارند. ولی امیدوارم که این جلسه برگزار شود و تصوف را به جایگاه اصلی آن بنشانند."[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- صفیالله امینزاده، تصوف اسلامی در افغانستان، انتقادها (۳)، بخش فارسی بی بی سی: جمعه ۱۱ مارس ۲٠۱۱ - ۲٠ اسفند ۱۳۸۹
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ فارسی بی بی سی
[برگشت به بالا]