- زندگینامه
- آثار
- نمونهی شعر
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[...] [...]
سرگرد ابوالقاسم لاهوتی نام او ابوالقاسم الهامی بود و تخلص شعریاش لاهوتی[۱] (زادۀ ۱۲۶۴ خ - درگذشتۀ ۱۳۳۶ خ)، شاعر و فعال سیاسی در دوران انقلاب مشروطه و از اعضای حزب کمونیست ایران - در دهه ۱۹۲۰ میلادی - بود[٢]. او در کرمانشاه روزنامه بیستون را منتشر میکرد و در دوران دیکتاتوری رضاشاهی، تحت تعقیب قرار گرفت و غیابا محکوم به اعدام شد[٣]؛ اما به اتحاد جماهیر شوروی سابق فرار کرد و در آنجا اقامت گزید.
[↑] زندگینامه
ابوالقـاسـم لاهـوتی در سـال ۱۳۰۵ هجـری قمـری برابر با ۱۲۶۴ خورشـیدی در کرمانشـاه بهدنیـا آمـد[۴]. پدرش کشاورزی ساده، اما اهل شعر و ادب و مردی آزادیخواه بود[۵]. به روایت انجمن شاعران ایران، پدرش، پیشه کفشدوزی داشت[٦]. خودش نیز روایت اخیر را تأیید کرده است:
"پدرم كه حرفهاش كفاشى بود تقريباً سوادى نداشت ولى اشعار مذهبى میسرود. او را حكيم (آموزگار يا فرزانه) الهامى میخواندند و يكى از بهترين شعراى شهر ما محسوب میشد."[٧]
به هر حال، ابوالقاسـم در دامـان خانـواده، بـا ادبیـات و شـعر و محیـط ادبی کرمـانشـاه آشـنا شـد[٨]. ۱۶ سال داشت که به کمک مالی یکی از دوستان خانواده برای ادامه تحصیل به تهران آمد[۹].
دو سال بعد، او نام مستعار میرزا احمد الهام برای خود برگزید و اشعار نخستین خود را در روزنامه حبلالمتین به چاپ رساند. از نخستین کسانی است که قالبهای شعری را درنوردید و به زبانی ساده و روان شعر گفت. از وی مجموعهای شامل قطعه٫ غزل و مقداری تصنیف بر جای مانده است[۱٠]. رسول رخشا مینویسد:
- نخستین شعر نو در ایران را ابوالقاسم لاهوتی در سال ۱۲۸۸ خورشیدی سروده است. هرچند بسیاری این صفت را به تقی رفعت نسبت میدهند دلیلاش هم اینست که رفعت تئوریسین وتحلیلگر خوبی برای شعر نو بود و در مقابل مدافعان شعر سنتی به هیچرو کوتاه نمیآمد واز طرفی هم، لاهوتی نظامی طغیانگری بود که مدام زندگیاش در فراز و فرود کودتا و ضد کودتاها بود واز این شهر به آن شهر و از این کشور به آن کشور در رفتوآمد بود و آنچنان که باید به شعر نمیرسید[۱۱].
در جوانی به صف مبارزان مشروطیت پیوست و در جریان مبارزه یکی دوبار مجبور به ترک وطن شد، و چند سال در ترکیه بهسر برد و در آنجا به فعالیت ادبی و سیاسی پرداخت. در سال ۱۳٠٠ شمسی در قیامی مسلحانه بر ضد حکومت وقت شکست خورد و به اتجاد جماهیر شوروی پناه برد و تا پایان عمر در آنجا زیست[۱٢]. دربارۀ کارنامۀ وی نوشتهاند:
- "نخستین غزل وی با لحنی سرشار از شور و آزادیخواهی در روزنامه حبلالمتین کلکته انتشار یافت و نام او بر سر زبانها انداخت. لاهوتی در انقلاب مشروطیت در صف فدائیان آزادی قرار گرفت. اندکی بعد وارد ژاندارمری شد، که در آن زمان زیر نظر سوئدیها اداره میشد. رئیس ژاندارمری قم بود که بر اثر یک سوءتفاهم میانهاش با سوئدیها بههم خورد و بهجرم اقدام به خرابکاری محکوم به اعدام شد، ولی او بهخاک عثمانی گریخت و چندی در آنجا با دشواری و پریشانی روزگارش گذشت.
در این دوره از زندگانی، بهکار بردن شعر فکاهی و طنزآمیز را بهعنوان حربهای برای مبارزات اجتماعی از میرزا علی اکبر طاهرزاده مشهور به صابر آموخت. لاهوتی پس از آن که سه سال در استانبول زیست به کرمانشاه بازگشت. در دو سال آغاز جنگ جهانی اول، روزنامه بیستون را در زادگاه خود منتشر کرد. بعد از شکست قوای اروپا مرکزی دوباره به ترکیه رفت، تا این که در آغاز سال ۱۳۴۰ ه.ق به شفاعت مخبرالسلطنه فرمانفرمای تبریز به ایران بازگشت و با همان درجه سابق وارد ژاندارمری آذربایجان شد. لاهوتی در راس ژاندارمری تبریز رشادتها از خود نشان داد و با کمک انقلابیون تبریز را گرفـت، اما پس از شکست عملیات آنها، ناگزیز به شوروی گریخت و تا پایان عمر خود در تاجکستان در سمتهای آموزگاری دبستان، عضویت در حزب کمونیست، ریاست آکادمی علوم تاجکستان و وزارت معارف بهسر برد."[۱٣]
وی مدتی سمت وزیر فرهنگ و هنر تاجیکستان شوروی را برعهده داشت. در تاجیکستان تئاتر و اپرا را پایهگذاری کرد و همچنین معاون ماکسیم گورگی در هيأت رييسه کانون نویسندگان شوروی بود[۱۴].
وی هرگز به ایران بازنگشت و سرانجام در فروردین ماه سال ۱۳۳۶ خورشیدی در مسکو درگذشت و در گورستان نووودویچی مدفون گشت[۱۵].
[↑] آثار
- کاوه آهنگر (۱۹۴۷)
- قصیده کرملین (۱۹۲۳)
- تاج و بیرق (۱۹۳۵)
- ادبیات سرخ
- ایراننامه
- جنگ آدمیزاد با دیو
- مجموعه اشعار (۶۳-۱۹۶۰)
- ترجمهی شاهنامهی فردوسی به روسی
سرود انترناسیونال که به اکثر زبانهای دنیا ترجمه شدهاست اولین بار توسط لاهوتی به فارسی ترجمه شد.
- برخیز، ای داغ لعنتخورده، دنیای فقر و بندگی!
جوشیده خاطر ما را برده به جنگ مرگ و زندگی.
باید از ریشه براندازیم کهنه جهان جور و بند،
آنگه نوین جهانی سازیم، هیچبودگان هر چیز گردند.
روز قطعی جدال است، آخرین رزم ما.
انترناسیونال است نجات انسانها.[۱٦]
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: ابوالقاسم لاهوتی، دربارۀ خودم
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- زندگینامه ابوالقاسم لاهوتی، سایت فرزانگان
[۲]- ابوالقاسم لاهوتی، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۳]- همانجا
[۴]- همانجا؛ اما بهروایت انجمن شاعران ایران: ابوالقاسم لاهوتی در روز ۱۹ مهر ماه ۱۲٦٦ در کرمانشاه بهدنیا آمد. رجوع شود به: ابوالقاسم لاهوتی، سایت انجمن شاعران ایران؛ یا در جای دیگر آمده: ابوالقاسم لاهوتی در سال ۱۲٦٧ شمسی در کرمانشاه در خانوادهای پیشهور بهدنیا آمد. رجوع شود به: شرح حال ابوالقاسم لاهوتی، محفل ادبی باتو ... اینم
[۵]- پیشین، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۶]- ابوالقاسم لاهوتی، سایت انجمن شاعران ایران
[٧]- ابوالقاسم لاهوتی، دربارۀ خودم، دانشنامۀ آریانا
[۸]- پیشین، سایت فرزانگان
[۹]- ابوالقاسم لاهوتی، سایت آفتاب
[۱٠]- انجمن شاعران ایران در ادامه مینویسد: دو سال بعد اولین غزلاش که لحن سلحشوری وآزادگی داشت، در روزنامه حبلالمتین کلکته منتشر شد.
[۱۱]- رسول رخشا، نخستین شعر نو در ایران، سایت وازنا
[۱۲]- شرح حال ابوالقاسم لاهوتی، محفل ادبی باتو ... اینم
[۱۳]- پیشین، سایت فرزانگان؛ همچنین: زندگینامه ابوالقاسم لاهوتی، سایت راسخون
[۱۴]- پیشین، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۱۵]- همانجا؛ اما در یکی از سایتهای اینترنتی آمده: "لاهوتی در سال ۱۳۳۵ شمسی در مسکو درگذشت." رجوع شود به: پیشین، محفل ادبی باتو ... اینم
[۱۶]- متن سرود به زبان فارسی (ترجمهٔ ابوالقاسم لاهوتی). وبگاه داس و چکش.
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]