|
نقد قرآن
(پیشگفتار)
فهرست مندرجات
.
پیشگفتار
نقد قرآن به ایرادها و تناقضهایی که به قرآن وارد میشود میپردازد. مسلمانان بهطور سنتی و بر اساس آیات صریح قرآن بر این باور هستند که آیات این کتاب وحی الهی بر پیامبر اسلام است. از سوی دیگر، منتقدان عمدتاً قرآن را کتابی تالیف شده بشری (سخن محمد) میدانند و منکر ارتباط آن با خدا هستند. در این سری نوشتارها زیر عنوان «نقد قرآن» ما به این موضوع میپردازیم
گفتگو دربارهی بازشناسی قرآن و نقد آن چیزی نیست که بتوان از آن در چنین نوشتار کوتاهی، آنگونه که سزاوار آن است، سخن گفت. در اینجا تنها میتوان به این سخن بسنده کرد که دگراندیشان گرچه بارها آماج یورش و نفرین و توهین صاحب کتاب قرار گرفته و در عمل نیز زیانهای جبرانناپذیری دیدهاند، با این همه، از همان روزگار صدر اسلام تاکنون دارای چنان استدلال و منطقی بودهاند که امروزه دانش بشر بیشتر به صحت پارهی از گفتههای آنان مُهر تأیید میزند. هر چند مسلمانان در درازنای تاریخ در سرزمینهای اسلامی همواره بر اندیشه و جان آنان فرمانروا هستند و پیوسته کوشش کردهاند تا جایی که در توانشان است، حقایق مربوط به قرآن و اسلام را از دیدهها پوشیده و پنهان دارند و برای تقویت ایمان مردم از هیچگونه دروغپردازی و متهم کردن دگراندیشان به کفر، ارتداد و الحاد و در نهایت نیز از شکنجه و مرگ آنان کوتاهی نکردهاند. بههر حال، سخن در این باره بسیار است و در این نوشتار مجالی برای گفتن و نوشتن آن نیست[۱].
سه کتاب تورات، انجیل و قرآن در نظر مسلمانان سه کتاب توحیدی است که از جانب خدا بر موسی، عیسی و محمد فرو فرستاده شده است. پرسش اصلی این است که چنین ادعای از جانب مسلمانان ریشه در کجا دارد و آیا این ادعا درست است یا نه؟ بیتردید مسلمانان این نظر خود را مبتنی بر آیات قرآن بیان داشتهاند. اکنون برای آشکار شدن رازهای سر به مُهر قرآن، این کتاب را به بررسی میگیریم و اما پیش از آن، میخواهیم چند نکته را بهطور مقدمه بیان داریم.
نخست باید گفت که در مورد تورات، یهودان، در مورد تورات و انجیل (یا بهسخن بهتر مجموع کتاب مقدس) مسیحیان و در مورد تورات، انجیل و قرآن مسلمانان بر این پندارند که این کتاب یا کتابها از جانب خداست. هرچند که یهودیان و مسیحیان قرآن را کتاب خدا نمیدانند و همچنین یهودیان کتاب عهد جدید را در کتاب مقدس مسیحیان باور ندارند.
با این وجود، پطرس رسول دربارهی مفهوم «کلام خدا» میگوید: «زیرا که نبوت به ارادهی انسان هرگز آورده نشد، بلکه مردمان به روحالقدس مجذوب شده از جانب خدا سخن گفتند.»[٢] اما قرآن مدعی است:
- «اوست كسى كه اين كتاب [= قرآن] را بر تو فرو فرستاد پارهاى از آن آيات محكم [= صريح و روشن] است آنها اساس كتابند و [پارهاى] ديگر متشابهاتند [كه تاويلپذيرند] اما كسانی كه در دلهايشان انحراف است براى فتنهجويی و طلب تاويل آن [بهدلخواه خود] از متشابه آن پيروى میكنند با آنكه تاويلش را جز خدا و ريشهداران در دانش كسى نمیداند [آنان كه] مىگويند ما بدان ايمان آورديم همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسی متذكر نمىشود»[٣]
و در جای دیگری قرآن آمده:
- «بگوييد ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهيم و اسماعیل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل آمده و به آنچه به موسى و عيسى داده شده و به آنچه به همه پيامبران از سوى پروردگارشان داده شده ايمان آوردهايم ميان هيچ يك از ايشان فرق نمىگذاريم و در برابر او تسليم هستيم.»[۴]
بههر حال، پرسش اصلی این است که آیا این کتابهای مقدس کلام خدا هستند یا نه؟ چنانکه گفته شد، بسیاری از ایمانداران یهودی، مسیحی و مسلمان پاره یا تمام این کتابها را کلام خدا میدانند. اما برخی میگویند نه! چون که با اندیشه و بهدست انسانها نوشته شده است.
با این وصف، باید ثابت شود که این کتابها سخن خدا هستند یا نیستند؟ در این میان راه سومی وجود ندارد. اگر ثابت گردد که کلام خدا هستند، باید پیروی شوند و اگر نیستند، برزگترین دروغی هستند که به خدا نسبت داده شده است و باز به گفته همین ادیان نسبت دادن دروغ به خدا، خود بزرگترین گناه محسوب میشود.
▲ | آیا قرآن کلام خداست؟ |
«اگر از آنچه بر بندهی خویش فرو فرستادهایم، شک دارید، اگر راست میگویید سورهای همانند آن بیاورید و از یاورانتان در برابر خداوند، یاری بخواهید.»[۵] این ادعای قرآن در چند جای دیگر، بهصورتهای مشابه با تفاوتهای جزئی آمده است.
- «چنان نيست كه اين قرآن از جانب غير خدا [و] به دروغ ساختهشده باشد بلكه تصديق [كننده] آنچه پيش از آن است مىباشد و توضيحى از آن كتاب است كه در آن ترديدى نيست [و] از پروردگار جهانيان است.
يا مىگويند آن را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مىگوييد سورهاى مانند آن بياوريد و هر كه را جز خدا مىتوانيد فرا خوانيد.»[٦]
«يا مىگويند اين [قرآن] را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مىگوييد ده سوره برساختهشده مانند آن بياوريد و غير از خدا هر كه را مىتوانيد فرا خوانيد.»[٧]
«بگو اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخى از آنها پشتيبان برخى [ديگر] باشند.»[٨]
«یا گویند آن را از خود بربافته است، حق این است که ایمان نمیورزند. پس اگر راستگو هستند، باید سخنی مانند آن بیاورند.»[۹]
«پس چون حق از جانب ما برايشان آمد گفتند چرا نظير آنچه به موسى داده شد به او داده نشده است آيا به آنچه قبلا به موسى داده شد كفر نورزيدند گفتند دو ساحر با هم ساختهاند و گفتند ما همه را منكريم.
بگو پس اگر راست مىگوييد كتابی از جانب خدا بياوريد كه از اين دو هدايت كنندهتر باشد تا پيرويش كنم»[۱٠]
به اين ترتيب صاحب کتاب همه منكران کلام خدا را دعوت به مبارزه با قرآن میكند تا عجز آنها دليلى روشن باشد بر اصالت قرآن که وحى آسمانی و کلام خدا است و رسالت آورنده آن هم بر حق است.
سپس براى تأكيد بيشتر میگويد: تنها خودتان به اين كار قيام نكنيد بلكه «تمام گواهان خود را جز خدا دعوت كنيد تا شما را در اين كار يارى كنند»؛ به اینگونه قرآن، دگراندیشان را تا آنجا كه امكان دارد تحريك میكند تا تمام قدرت خود را بهكار گيرد و پس از عجز و ناتوانی بهطور مسلم بداند پديدهاى كه با آن روبرو است، يك پديده بشرى نيست؛ يك امر الهى است.
با این وصف، از آنجایی که مشاهده میشود، اکثراً وقتی مسلمانان با این پرسش که «آیا قرآن کلام خداست»، روبهرو میشوند، یکی از معروفترین استدلالهای آنان که برگرفته از همین آیات قرآن است، همواره این بوده است که اگر شما راست میگویید قرآن کتاب آسمانی یا کلام خدا نیست، سورهای مثل قرآن بیاورید!
این استدلال نوعی اتمام حجت است. بهسخن دیگر، زمانی که اسلامگرایان در بحثها گیر میکنند و دیگر قدرت استدلال ندارند و در واقع، راز قرآن آشکار میشود، این آخرین حربه را بهکار میگیرند تا از بحث فرار کنند تا مبادا خرد جایگزین ایمان شود. اما واقعیت این است که قرآن برای اثبات حقانیت خود دلايل ضعيفی آورده است[۱۱] که آنان را بررسی خواهیم کرد.
اینکه کسی نمیتواند نگاشتههای به سبک سورههای قرآن بياورد، استدلال بسیار ضعیف است زیرا از همان صدر اسلام کسانی بودهاند که نهتنها مطالبی مثل قرآن بلکه بهتر و زیباتر از قرآن آوردهاند. چنانکه دکتر شجاعالدین شفا در کتاب «پس از ۱۴٠٠ سال» (دربارهی تاریخ هزار و چهارصد ساله ایران پس از اسلام)، پیرامون این موضوع مینویسند:
- با آنکه در خود قرآن تصریح شده است که: «اگر آدمیان و جنیان جملگی گرد آیند تا مانند این قرآن را بیاورد از عهده آن بر نخواهند آمد، ولو آنهم که برخی از آنان در این راه از بعضی دیگر کمک گیرند» (اسرأ، ۱٧)، در همان قرون اولیه هجری کسانی چون ابراهیم نظام، و عباد بن سلیمان و معتزلیانی چند مدعی شدند که خود آنان یا دیگران میتوانند نظیر قرآن یا حتی بهتر از آن را بنویسند، و کسانی نیز نمونههای نثرهایی بهعقیده آنها فصیحتر از نثر قرآن را نام بردند که از مهمترین آنها ترجمههای عربی ابن مقفع بود. این نیز غالباً گفته شده است که ابوالعلاء معری فیلسوف و شاعر نابینای عرب کتاب «الفصول و الغایا» خود را بهنیت معارضه ادبی با قرآن نوشت. حتی در زمان پیامبر کعب بن اشرف، شاعر یهودی مدینه، در حضور خود محمد ادعا کرد که میتواند آیههایی چون آیههای قرآن و شیواتر از آنها را بیاورد، ولی محمد بهخاطر اینکه نقاری با یهودیان مدینه پیدا نکند خاموش ماند، و کعب از این امر استفاده کرد و به تحریکات خود ادامه داد. بعد از جنگ بدر بهمکه رفت و با اشعار خود قریش را به جنگ تازهای با مسلمانان مدینه دعوت کرد، ولی اینبار محمد دستور کشتنش را داد.[۱٢]
گذشته از این، قرآن در یکجا اشاره کرده است: «و چون آيات ما بر آنان خوانده شود مىگويند بهخوبی شنيديم اگر مىخواستيم قطعاً ما نيز همانند اين را مىگفتيم اين جز افسانههاى پيشينيان نيست.»[۱٣] و این نشان میدهد که اعراب آن دوران بهرغم آنکه بهخوبی میدانستند قرآن جز افسانههاى پيشينيان نيست، آوردن مثل آن را کار سهل میدانستند.
دو نمونۀ یادشده تنها دلایلی نیستند که در اینجا آوردیم، بلکه گواهی بسیار روشن را میتوان نشان داد که بطلان ادعاهای قرآن را بهخوبی آشکار میکند. برخی از پژوهندگان قرآن دریافتهاند که دو سورهای كوتاه بهنامهای «الخلع» و «الحفد» در مصحف «ابی ابن كعب» موجود بوده که بهدلیل آنکه «محمد اين دعاها را در قنوت مىخوانده است»، در زمان خلافت عثمان، در نسخۀ نهايی قرآن جای نگرفتند. اما این دو سوره در قرآن «ابی ابن کعب» به ترتيب سورههای ۹٠ و ۹٢ پنداشته شدهاند:
- سوره خلع: «بسمالله الرحمن الرحيم. اللهم انا نستعينك و نستغفرك. و نثنی عليك و لانكفرك. و نخلع و نترك من يفجرك»
سوره حفد: «بسمالله الرحمن الرحيم. اللهم اياك نعبد. ولك نصلی و نسجد. واليك نسعی و نحفد. نخشی عذابك. و نرجو رحمتك. ان عذابك بالكفار ملحق»[۱۴]
امروزه اکثریت مسلمانان تردید ندارند که این دو سوره بيشتر دعا است؛ زيرا از زبان انسان به خدا سخن گفته شده و ابیکعب براى آنكه فراموش نكند اين دو دعا را در مصحفش نوشته است. اما نکته مهم این است که حد اقل محمد خود توانسته است به زیبایی سورههای قرآن، مثل آن را بیاورد.[۱۵]
از اینها گذشته، اگر فرض کنیم هیچ انسانی قدرت آوردن کتاب، سوره و یا حتی آیهای مثل قرآن را نداشته باشد، آیا این بدان معنی است که قرآن بهطور حتم کلام خدا است؟ اگر چنین باشد، آثار ادبی زیادی در جهان هستند که چنین ویژگی را دارند؛ مانند: «کمدی الهی» دانته.
اما جالب آنکه تئودور نلدکه، پدر علم مطالعات قرآنی در اروپا، ضمن قابل شمردن ارزش بلاغی قرآن، قرآن را از نظر زیباحسیک بههیچ روی اثر تراز اولی بهحساب نمیآورد. از نظر نلدکه محمد بههیچوجه در سبکْ استاد نیست و این تعصب مسلمانان است که یک تولید معیوب ادبی را تا حد شاهکاری بیبدیل بالا بردهاند. از نظر نلدکه اگر قرآن بینقص از آب در آمده بود حقاً آن را میشد معجزه شمرد. چون تا پیش از قرآن اثر قابلی در نثر عربی تولید نشده بود و هرچه بود به شعر بود. از این رو، از دید یک ناباور بر محمد نمیتوان خرده گرفت که چرا نثری که تولید کردهاست معیوب است چرا که کارهای آغازین هیچوقت بینقص نیست.[۱٦]
نلدکه در این عقیده تنها نیست. همهی مستشرقان تا اواسط قرن بیستم، نظیر نیکلسن و شوالی، همانند نلدکه قرآن را از نظر ادبی بیدقت، پراشتباه، ناقص و ملالآور میدانستند. بهگفته استفان وایلد، استاد دانشگاه بن، اینگونه قضاوتها از متن ادبی قرآن عموماً هم توسط اعراب مسیحی و هم محققان مسلمان رد میشوند.[۱٧] انتساب «قطعه، قطعه بودن» و «عدم پیوستگی» متن قرآن در نوشتارهای
مستشرقان بعدی تا به امروز نیز تکرار شدهاست.[۱٨]
بهرغم این باید گفت، آنچه در یک متن ادبی مطرح است، تنها شکل متن نیست، بلکه محتوای متن است. اکنون اگر بازهم فرض کنیم که هیچ متنی، در زمينه فصاحت و بلاغت، استوارتر از متن قرآن نیست، آیا این کافی است؟ با این حال، پرسشی که مطرح میشود، این است که قرآن چه محتوایی دارد؟ در بخشهای بعدی به بررسی این پرسش خواهیم پرداخت.
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی نگاشته شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- مهدیزاده کابلی، برگرفته از پیشگفتار کتاب دروغ بزرگ (چهرهی عریان اسلام)
[٢]- اول پطرس ۱: ٢۱
[٣]- سورۀ آل عمران: آیۀ ۷
[۴]- سورۀ بقرۀ : ۱۳۶
[۵]- سورۀ بقره: ٢۳
[٦]- سورۀ یونس: آیات ۳۷-۳۸
[٧]- سورۀ هود: آیۀ ۱۳
[٨]- سورۀ الإسرأ: آیۀ ۸۸
[۹]- سورۀ طور: آیات ۳۳-۳۴
[۱٠]- سورۀ القصص: آیات ۴۸-۴۹
[۱۱]- یکی از دلایل این آیات تناقض آنهاست.
[۱٢]- شفا، شجاعالدین، پس از ۱۴٠٠ سال، ج ۱، ص ۱٠۴-۱٠۵
[۱٣]- سورۀ انفال: آیۀ ۳۱
[۱۴]- در زمان حیات پیامبر اسلام، مسیلمه - از مردم يمامه - شخصیتی است که ادعای شراکت در وحی با پیامبر اسلام کرد و پیامبر فرمان کشتن وی را صادر کرد. او این سوره را نوشته: «لقد أنعمَ الله علی الحُبلی • أخرجَ مِنها نَسمةُ تسعی • مِن بین صِفاق وحشی». سپس مورخان نام «عبداللَّه بن مقفع» را بردهاند كه او كتاب «الدرة اليتيمة» را بههمين منظور نوشته است. اما مسلمانان مدعی هستند که «كتاب مزبور هم اكنون در اختيار ما است و چندين بار چاپ شده است و کوچکترین اشارهاى در آن كتاب به اين مطلب نشده است،» همچنین مورخان نام «متنبى» احمد بن حسين كوفی شاعر را نيز در اين زمره ذكر كردهاند، كه ادعای نبوت نموده است. و نیز «ابوالعلاى معرى» مدعی به اين امر شده است،
[۱۵]- رجوع شود به : دروغ بزرگ (چهرهی عریان اسلام)
[۱٦]- نقد قرآن، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد؛ برگرفته از: Theodor Nöldeke, «The Quran»
[۱٧]- Stefan Wild in The Qur'an: an encyclopedia, by Oliver Leaman, p. 296, Taylor & Francis, 2006
[۱٨]- Stefan Wild in The Qur'an: an encyclopedia, by Oliver Leaman, p. 368, Taylor & Francis, 2006
[▲] جُستارهای وابسته
□ گفتگو با دکتر عبدالکریم سروش درباره قرآن: قرآن کلام محمّد
[▲] سرچشمهها
□ قرآن کریم، ترجمه از: بهاءالدین خرمشاهی، تهران: انتشارات نیلوفر، چاپ دوم - ۱٣٧٦ خورشیدی
□ کتاب مقدس (ترجمۀ تفسیری)، انجمن بینالمللی کتاب مقدس، چاپ سوم - ٢٠٠٢ میلادی
□ مهدیزاده کابلی، دروغ بزرگ (چهرهی عریان اسلام)، ایران: چاپ اول - ۱٣۸٣ خورشیدی
□ شفا، شجاعالدین، پس از ۱۴٠٠ سال، نشر فرزاد، جلد اول، ٢٠٠٣ میلادی