جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۰ دی ۲۸, چهارشنبه

مونتسكیو، بنیان‌گذار نظریه تفكیك قوا

از: محسن حیدریان

مونتسكیو (١٦٨٩-١٧۵۵)

بنیان‌گذار نظریه تفكیك قوا و نظریه نقش مذهب
و آب و هوا در نظام سیاسی



فهرست مندرجات

[قبل][بعد]


چارلز لوئی دوسكوندات دو مونتسكیو در یك خانواده آریستوكرات و بلندمرتبه در شهر بوردو فرانسه چشم به جهان گشود. استعداد چشمگیر، موقعیت و منزلت خانوادگی راه چارلز لوئی جوان برای كسب مقامات عالی سیاسی در فرانسه را از هر نظر هموار كرده بود. اما علی‌رغم اصرار خانواده مونتسكیو بر چنین انتخابی چشم فروبست و راه و روش دیگری را در پیش گرفت كه رو بسوی دنیای اندیشه داشت. دنیایی كه از ثروت و قدرت تهی بود، اما ذهن كنجكاو و پویای مونتسكیو را ارضا می‌كرد و پنجره كسب خوشبختی واقعی را به روی او می‌گشود و نتیجه آن كسب منزلت اجتماعی بزرگی در تاریخ اندیشه سیاسی مدرن است. مونتسكیو از مهم‌ترین سرآمدان دوران روشنگری و از برجسته‌ترین و پرنفوذترین متفكران فلسفه سیاسی مدرن است.



[] نامه‌‌های فارسی

اولین اثر مونتسكیو كه معروفیتی برایش آفرید، نامه‌‌های فارسی Letter persanes است كه در سال ١٧٢١ انتشار یافت. این اثر یك كتاب فكاهی تخیلی است. نامه‌‌های فارسی پاسخ مونتسكیو به فضای عمومی دوران روشنگری است كه كشف دنیای تازه و دور دست و آشنایی اروپاییان با فرهنگ و زندگی كشور‌های ناشناخته از ویژگی‌‌های مهم آن بود. نامه‌‌های فارسی، نامه‌نگاری دو ایرانی ساكن فرانسه را با هموطنان خود در ایران تصویر می‌كند. این دو ایرانی كه هر دو اشخاصی ثروتمند هستند، سال‌‌های زیادی در فرانسه زیسته‌اند و با فرهنگ و شیوه زندگی فرانسوی آشنایی یافته‌اند. آن‌ها كه ابتدا از گردش در خیابان‌‌های پاریس و مشاهده آزادی زنان و عجایب دیگر زندگی در فرانسه كاملا حیرت‌زده شده‌اند، پس از مدتی خود را با شرایط فرانسه تطبیق داده و دیگر از چیزی شگفت زده نمی‌شوند. پس از جا افتادن در فرانسه آن‌ها به‌تدریج زبان به انتقاد از فرانسه می‌گشایند و نه تنها وخامت اوضاع تحت رژیم لوئی شانزدهم بلكه جدال‌‌های مذهبی و عدم مدارا در میان طرفداران گرایش‌‌های دینی و سیاسی وقت فرانسه را با زبانی گزنده و تلخ زیر انتقادی تیز می‌گیرند. نامه‌‌های فارسی در عین حال گویای پیچیدگی هویت و ذهنیت ایرانی در حدود سه قرن پیش است كه پرسش‌های مونتسكیو اندیشمند انتقاد گرای فرانسوی را بر انگیخت. مونتسكیو برای برشمردن عیوب جامعه فرانسه، آنرا از دیدگاه این دو ایرانی نقل كرد كه نشانه افرادی بودند كه از یك كشور دوردست با آداب و رسوم مغایر آمده بودند.


[] دو آموزه اساسی

مونتسكیو در سال ١٧٢٨ علیرغم مخالفت دربار به عضویت آكادمی فرانسه برگزیده شد. در همان سال به‌منظور مطالعه اوضاع سیاسی اروپا راهی كشور‌های اطریش، مجارستان، ایتالیا، آلمان، هلند و بالاخره انگستان گردید. در لندن اقامت او دو سال طول كشید و آزادی‌‌های سیاسی انگلستان تاثیر زیادی بر او نهاد. به همین دلیل قانون اساسی انگستان جای مهمی در اندیشه سیاسی او یافت.

مونتسكیو مدت ٣ سال به روی اثر دیگر خود موسوم به تاملاتی پیرامون علل عروج و سقوط امپراطوری رم (١٧٣٤) كار كرد. بررسی‌‌های مونتسكیو در اثر نامبرده به شكل گیری ذهن او برای انتشار اثر اصلی و ماندگار او موسوم به روح القوانین كمك زیادی كرد. به‌طور خلاصه باید گفت كه نام مونتسكیو با دو آموزه اساسی پیوند خورده است:

    ١- آموزه اهمیت اوضاع اقلیمی و آب و هوا در شرایط سیاسی و اجتماعی هر كشور؛

    ٢- آموزه اهمیت و لزوم توزیع و تفكیك قوا.

هر دو آموزه فوق هنوز از تازه‌گی برخوردارند و روز آمد به شمار میایند. درباره صحت و یا ابطال هر دو آموزه فوق در سال‌های اخیر نیز چند پروژه پژوهشی مدرن در مراكز علمی و دانشگاهی كشور‌های غربی صورت گرفته است. در یكی از این پژوهش‌ها عملا اثبات می‌شود كه یكی از عوامل مهم وضعیت استبدادی موجود در افغانستان ناشی از آب و هوا و شرایط اقلیمی سخت و نبود دسترسی مستقیم این كشور به منابع آبی و فقدان جنگل‌های سرسبز در این كشور است. به‌عبارت دیگر جان سخت بودن سنت‌های استبدادی و ضعف فرهنگ دمكراتیك، نبود ذهنیت سازش جویی و نبود مدارا و توازن در این كشور پیوند نزدیكی با آب و هوای این كشور دارد. درحالی‌كه مثلا آب و هوای معتدل و بارندگی فراوان انگلستان مناسبت‌ترین زمینه برای رشد فرهنگ اعتدال و دمكراسی است.

معروفیت و اهمیت كتاب ‌«روح القوانین‌» همچنین از استدلالات مونتسكیو درباره لزوم تفكیك قوا در حكومت یعنی تفكیك قوای قانونگذاری، قضایی و اجرایی از یكدیگر ناشی می‌شود. این كتاب تنها به مدت دو سال، بیست و دو بار تجدید چاپ شد و مورد استقبال كم نظیری قرار گرفت. آموزه‌‌های مونتسكیو كه از مطالعه نهاد سیاسی انگستان و بویژه از اندیشه سیاسی جان لاك الهام گرفته است، منشا یك تحول تاریخی در فلسفه سیاسی و اندیشه مدرن است كه نتایج و رد پای آنرا بروشنی در قانون اساسی امریكا در سال ١٧٨٧ و قوانین اساسی فرانسه به سال ١٧٩١ و نروژ به سال ١٨١٤ می‌توان دید.

یك دلیل دیگر شهرت مونستكیو آموزه او درباره تاثیر شرایط اقلیمی و جغرافیایی در نظام و فرهنگ سیاسی هر كشور است. فراموش نباید كرد كه علاوه بر عامل اقلیمی و آب و هوا مونتسكیو عوامل دیگری مانند مذهب، شرایط اقتصادی و آداب و رسوم هر كشور را در شكل‌گیری نهاد سیاسی هر كشور واجد اهمیت جدی می‌داند.

مونتسكیو در مقدمه كتاب ‌«روح القوانین‌» شرح می‌دهد كه چه نسبتی باید میان قانون با دیگر عوامل مهم سیاسی و اجتماعی در نظر گرفته شود. او توضیح می‌دهد كه كتاب او تشریح وضعیت موجود در فرانسه و انگلستان و نقاط دیگر نیست بلكه پیش كشیدن هنجارهایی درباره چگونه بایستی بودن نظام سیاسی بر مبنای قانون است. همچنین یادآور می‌شود كه او در تدوین این هنجارها نه صرفا از روی آروزها و مطلق‌ها بلكه بر اساس نسبیت‌گرایی حركت كرده است. مرز این نسبیت‌گرایی نیز از نكات جالب و قابل بحثی است كه باید به آن توجه كرد.


[] حالت طبیعی از دید مونتسكیو

باید در نظر داشت كه یك پرسش مهم فلسفه سیاسی مربوط به حقانیت سیاسی است. كدام اشكال حكومتی از منظر اخلاقی و عقلی قابل پذیرش است و چرا ؟ اما پرسش حقانیت سیاسی یك رشته سوالات دیگر را نیز در پی داشته است. عالی‌ترین مقام سیاسی از نظر قدرت در اختیار چه كس و یا نهادی باید قرار گیرد؟ قانون اساسی بر چه مبنایی باید نوشته شود؟ این قانون و قوانین دیگر چگونه باید به مرحله اجرا در آید؟ حد و مرز آزادی هر فرد و رابطه آن با آزادی دیگران چگونه باید تعیین شود؟ پاسخ به این پرسش‌ها از مركزی‌ترین سوالات ایده‌‌های سیاسی است. دوران روشنگری در پاسخ‌‌های همه جانبه به این پرسش‌ها گام بلندی بود كه جوامع غربی را در برابر خودكامگی بیمه كرد و نهاد دولت مشروع، جامعه مدنی مستقل از دولت، حوزه همگانی و حق آزادی بیان و حقوق طبیعی شهروندان را نهادینه كرد.

نظریه ‌«قرار داد اجتماعی» اساس فلسفی دولت مدرن و بنیاد عقلی تاسیس دولت است. طبق این نظریه انسانها در یك حالت فرضی به نام ‌«حالت طبیعی» در حالت بی سروری و آزادانه در طبیعت زیست می‌كرده‌اند. سپس با شناخت عقلی و با توجه به سودمندی‌های نظم و قانون تن به فرمانبرداری از دولت می‌دهند و ‌«آزادی‌های طبیعی» خود را فدا می‌كنند و به محدوده ‌«آزادی‌های فردی» گام می‌گذارند كه قدرت و نظم دولت محدود كننده و در عین حال تضمین كننده آن است. بنابراین ‌«قرار داد اجتماعی» سازشی است نانوشته میان اعضای یك جامعه و مبتنی است بر ‌«خواست همگانی» برای آنكه در روابط خود در زیر حاكمیت دولت با مسئولیت متقابل عمل كند و بر مبنای همین ‌«قرارداد‌» ضمنی است كه دولت پدید می‌آید. باید در نظر داشت كه خواست همگانی در آغاز به معنای خواست همه صاحبان املاك و یا مالیات دهندگان بود كه معمولا شامل زنان و بیكاران و فقرا نمی‌شد. نظریه ‌«قرارداد اجتماعی» پایه دمكراسی‌‌های جدید را می‌گذارد كه در آن‌ها حكومت همسوی مردم برای زیستن در جامعه سیاسی است. البته در مورد ‌«حالت طبیعی» یعنی وضع انسان پیش از در آمدن در زیر قدرت دولت، نظرات‌ هابز، لاك و روسو و مونتسكیو متفاوت است. همچنین باید تاكید كرد كه در نظریه لاك ‌«قرارداد اجتماعی» قراردادی كه مردم بستند - برخلاف نظریه ‌هابز - برای واگذاری جمعی حقوق خویش به حاكم مطلق نبود. بلكه هریك از آنان حقوق طبیعی خود را تسلیم دیگری نمود و همگی با هم جامع‌های مدنی برپا كردند. البته نظریه ‌«قرارداد اجتماعی» یا هر نظریه دیگری مصداق خارجی ندارد، بلكه یك مفهوم ایستا و غیر تاریخی است كه فلاسفه گوناگون آنرا دستمایه توجیه نظریی خویش درباب حكمرانی در جامعه نو قرار دادند.

‌«روح القوانین‌» نیز مانند دیگر آثار دوران روشنگری با تشریح دیدگاه نویسنده درباره ‌«حالت طبیعی» آغاز می‌شود. بر اساس توضیحی كه مونتسكیو در باره حالت طبیعی می‌دهد به این نتیجه می‌رسد كه صلح نخستین قانون طبیعی است، زیرا انسان برای حفظ خود باید در جستجوی آن باشد. اما برخلاف ‌هابز صلح و نظم را نتیجه یك قرارداد اجتماعی نمی‌داند بلكه آن را اصولا ماقبل گام گذاری انسان به حالت اجتماعی و همچون یك نیاز طبیعی می‌داند. دومین قانون طبیعی از نظر مونتسكیو ادامه نسل و زاد و ولد است و سومین قانون نیز زناشویی و نزدیكی زن و مرد است. و سرانجام آرزوی زندگی در جامعه چهارمین قانون طبیعی است.


[] برتری نظام جمهوری بر نظام پادشاهی

پس از طرح مقدماتی فوق مونتسكیو این پرسش را پیش می‌كشد كه كدام نظام‌های سیاسی ممكن می‌توانند وجود داشته باشند و مشخصات هر یك چیست؟ او پس از توضیحات مفصل به این طبقه‌بندی می‌رسد كه سه نوع نظام سیاسی قابل تصور است: نظام جمهوری، نظام پادشاهی و نظام استبدادی. تشریح مشخصات و اصول اساسی نظام‌های سیاسی مونتسكیو را به این دریافت می‌رساند كه نظام جمهوری بر اصل تقوا استوار است، نظام پادشاهی بر اصل افتخار و شكوه و نظام استبدادی بر اصل ترس و ارعاب. از آنجا كه اصل تقوا در كتاب ‌«روح القوانین‌» دارای اهمیت زیادی است، مونتسكیو به تعریف آن می‌پردازد و میان تقوای اخلاقی و تقوای دینی و تقوای سیاسی تفكیك قائل می‌شود. منظور وی از تقوی سیاسی ‌«وطن‌دوستی و برابری‌خواهی» است. اما مونتسكیو وارد این بحث نمی‌شود كه تقوای دینی و یا تقوای اخلاقی مختص تنها یك نوع نظام سیاسی است و یا حتی وجود تقوای سیاسی در نظام پادشاهی ممكن نیست. اما تاكید می‌كند كه محرك و جوهر نظام جمهوری، تقوای سیاسی و عشق به وطن بر اساس برابری همه آحاد ملت است. سپس مونتسكیو دو نظام جمهوری را از هم تفكیك می‌كند: جمهوری مبتنی بر دمكراسی و جمهوری آریستوكراسی. تفاوت آن‌ها از منظر مونتسكیو در همان اصل تقوای سیاسی است كه اساس جمهوری مبتنی بر دمكراسی است و در جمهوری آریستوكراسی یا وجود ندارد و یا بسیار ضعیف است. نظام پادشاهی را نیز مونتسكیو نظامی انحصارطلب و خود محور می‌داند و نظام استبدادی را بردگی ملت می‌خواند كه بر ارعاب استوار است. بهر رو مونتسكیو میان ‌«ماهیت حكومت‌» و ‌«اصل آن‌» تفاوت قائل می‌شود و تاكید می‌كند كه ماهیت حكومت آن است كه از هر حكومت آنچه را كه هست می‌سازد، ولی اصل آن است كه حكومت را به عمل و واكنش وامی دارد. یكی شالود‌های خاص هر حكومت است و دیگری آن شورمندی‌های مردم است كه به حركت در می‌آیند. این شورمندی‌های مردمی اصول را می‌سازند.

پس از تشریح خصوصیات نظام‌‌های سیاسی سه گانه فوق پرسش بعدی ‌«روح القوانین‌» بررسی چگونگی روح آموزش و پرورش در هر یك از نظام‌‌های سیاسی است. در این مورد نیز مونتسكیو به این دریافت می‌رسد كه نظام جمهوری مبتنی بر دمكراسی از هر نظر برای عشق به‌وطن و برابری همه آحاد ملت شایسته‌تر و برازنده‌تر است، زیرا امكان پرورش جوانان و سازندگان كشور را بر اساس وطن‌دوستی آگاهانه و مبتنی بر برابری و رفع انواع تبعیض‌ها فراهم می‌سازد. مونتسكیو سپس به علل سقوط رژیم‌های سیاسی می‌پردازد و پس از تاملات تاریخی و انجام یك بررسی مقایس‌های میان انواع نظام‌‌های سیاسی و به‌ویژه توجه به ثبات سیاسی نظام انگلیس به یك نتیجه مركزی و قاطع می‌رسد كه آن هم موضوع آزادی است. مفهوم آزادی و یا فقدان آن در هر جامعه در این بررسی جایگاه كلیدی می‌یابد. بنابراین قوانینی كه آزادی را تامین و تضمین كنند و مانع استفاده از قدرت علیه شهروندان شوند، ضامن اصلی تداوم نظام‌‌های سیاسی و نیز مایه عشق به وطن و برابری میان ملت به‌حساب می‌آیند. مونتسكیو از این نتیجه گیری اساسی به تز مركزی خود در كتاب ‌«روح القوانین‌» می‌پردازد كه عبارت از لزوم نهادی كردن آزادی در قانون است. با نهادی كردن آزادی در قانون و تدوین یك قانون اساسی مبتنی بر آزادی است كه می‌توان هم به ثبات نظام سیاسی دست یافت، هم وطن‌دوستی را تحكیم كرد و برابری آحاد ملت و شهروندان را به تحقق رساند. بنابراین آزادی و تفكیك قوا مهمترین مبنای حقانیت نظام سیاسی به شمار میرود. علاوه بر موضوع كلیدی آزادی، مونتسكیو توجه به عوامل دیگری را نیز در قانون یادآور می‌شود كه قانون‌گذار باید در نظر داشته باشد. در راس این مسایل لزوم توجه به فرهنگ هر ملت قرار دارد كه عبارت از آداب و رسوم و شرایط اقلیمی است. او در استدلال خود در این زمینه تاكید می‌كند كه طبع و خلق و خوی انسان‌ها در آب و هوای سرد متفاوت از نقاط گرمسیر است و مردم ساكن مناطق سردسیرتر از مدارا، اعتماد به‌نفس و كنجكاوی بیشتری برخوردارند. اما بلافاصله می‌گوید كه از این تفاوت‌های طبیعی نباید به نتایج ‌«احمقانه‌» رسید، بلكه منظور این است كه یك رشته عوامل گوناگون در زندگی و تفكر و هدایت انسان‌ها تاثیر جدی می‌گذارند.

درباره این رشته عوامل مونتسكیو علاوه بر آب و هوا، عوامل دیگری را ذكر می‌كند كه عبارتند از: مذهب، تاریخ گذشته، عادات و ارثیه فرهنگی كه مجموعه آن‌ها را روح ملی می‌نامد. مونتسكیو خود این پرسش را پیش می‌كشد كه در قانون‌گذاری چه گونه باید به این روح ملی عنایت كرد؟ در پاسخ می‌گوید اولا: نظام سیاسی و قانونی بدون توجه به این روح ملی نمیتواند استوار باشد و كارائی نخواهد داشت. ثانیا: در كوشش برای تغییر روح ملی و مشخصات فرهنگی هر ملت و هر كشور باید فوق‌العاده محتاط بود. او تاكید می‌كند كه حتی اگر این خصوصیات دارای كمبودها و ضعف‌هایی هم باشد، چنین نیست كه با كمك قوانین و سیاست بتوان هویت و روح ملی را به‌طور سریع و همه جانبه دگرگون كرد. استدلال مونتسكیو در این زمینه ساده است. می‌نویسد: ‌« اگر آزادی و رفتار مردم طبق میل درونی شان _ تا جایی كه به كسی صدمه نزند_ مورد پذیرش قرار نگیرد، هیچ بهبودی در جامعه فراهم نمی‌شود.‌»

چنین عبارت آزاد منشان‌های كه از مشخصات روحی و فكری مونتسكیو است، به معنای چشم پوشی او از تفاوت میان فضیلت و رذیلت نیست. او یاد آور می‌شود: ‌« بیان فوق نباید فاصله بی اندازه بزرگ میان فضایل و رذایل را ناچیز جلوه دهد. نعوذبالله! من تنها می‌خواهم یاد آور شوم كه همه عیوب و خطا‌های سیاسی جنبه اخلاقی ندارد، درست همانگونه كه همه عیوب اخلاقی از خطا‌های سیاسی ناشی نمیشود. چنین دركی برای قانونگذاری بر اساس روح و هویت ملی بی اندازه مهم است.‌» با چنین دركی كه در كتاب به‌طور مفصل تشریح می‌شود می‌توان گفت كه در واقع مونتسكیو پایه گذار یك مكتب سیاسی تاز‌های نیز هست كه طبق آن نهاد‌‌های سیاسی و نهاد‌های اجتماعی از هم مستقل‌اند و در تحلیل هریك باید به‌دقت توجه داشت كه این تمایز رعایت شود. در ادامه استدلالات، مونتسكیو یادآور می‌شود كه در جامع‌های كه مردم آن از فرهنگ و اخلاق مثبت و پرمای‌های برخوردارند كار تدوین و اجرای قانون به مراتب ساده‌تر از جامع‌های است كه با سقوط اخلاقی روبروست.


[] نقش مذهب

مذهب یكی از نهادهایی است كه مونتسكیو مورد توجه ویژ‌های قرار می‌دهد. او پس از یادآوری اینكه ‌«روح القوانین‌» نه از منظر یك فرد مذهبی و یا مذهب شناس، بلكه از منظر فلسفه سیاسی نگاشته شده است، تاكید می‌كند كه نظام سیاسی و قوانین حاكم بر آنرا نمی‌توان بدون توجه به نقش مذهب تبیین كرد. وی به‌عنوان نمونه تفاوت میان پروتستان و كاتولیك در دین مسیحیت را یاد آور می‌شود كه اولی با مبانی دمكراسی همخوانی دارد، اما دومی با نظام پادشاهی سازگاری بیشتری دارد. یكی دیگر از نكات مورد توجه مونتسكیو نقش عامل تجارت و بازرگانی در نظام سیاسی است. او بنا به شواهد و تجارب گوناگون می‌گوید كه داد و ستد و بازرگانی یك كشور با دیگر كشورها كمك بزرگی به رشد آزادی و دمكراسی می‌كند، زیرا امر تجارت به افزایش دانش و شعور و تبادل فكری با دیگر كشورها منجر می‌شود و نیز مدارا در داخل هر كشور و در سطح جهان را ارتقا می‌دهد. توزیع قدرت در جهان نیز یكی دیگر از پیامد‌های تجارت جهانی است. اما مونتسكیو تاكید می‌كند كه منظور او از تجارت هرگز به معنای غارت و چپاول بی‌حد و مرز و بدون قانون در داخل یك كشور و یا در سطح جهانی نیست و لذا به لزوم قانون‌گذاری برای تقویت بارزگانی تحت نظارت قانون اهمیت زیادی می‌دهد. مونتسكیو به‌عنوان نمونه یادآور می‌شود كه: ‌«انگلیسی‌ها مردمی‌اند كه دریافته‌اند چگونه هم‌زمان به بهترین شكل ممكن از سه چیز استفاده درست كنند: مذهب، تجارت و آزادی.‌»

نظریه تفكیك قوا یك پرسش مهم دیگر اندیشه سیاسی است كه ریشه آن به ارسطو می‌رسد، اما مونتسكیو در ‌«روح القوانین‌» به‌عنوان تز مركزی خود برای بار نخست آنرا به‌طور مستدل بر اساس عقل و تجربه پیش كشید. منتسكیو توضیح می‌دهد كه برای پرهیز از استبداد، قدرت حكومت می‌باید از راه چند قوه یا دستگاه به دست نهاد‌های جدا از هم به كار برده شود. تفكیك سه قوه مجریه، مقننه و قضاییه اساس دموكراسی‌‌های قانونی است و استقلال قضات در برابر قوه مجریه و عدم دخالت سه قوه در كار یكدیگر از مواد مهم آن است. تز اصلی مونتسكیو در این زمینه اهمیت مركزی آزادی‌‌های سیاسی در یك نظام سیاسی است. در صورت عدم چنین تفكیكی قدرت مورد سو استفاده قرار می‌گیرد و با پدیدار شدن یك حكومت خود كامه آزادی‌های سیاسی در خطر قرار می‌گیرد. مونتسكیو درست برخلاف ‌هابز رئیس حكومت را فقط مجری قوانین میداند و نه واضع آن. مونتسكیو هم‌چنین بر لزوم كنترل و نظارت سه قوه بر كار یكدیگر و نقش تعیین كننده پارلمان به‌عنوان نمایندگان منتخب ملت در كنترل و نظارت ارگان‌‌های قدرت تاكید زیادی می‌كند. با توجه به تجربه دمكراسی دوران باستان یاد آور می‌شود كه قوانین خوب به تنهایی كافی نیستند، بلكه كوشش و كنترل در راه اجرای آن‌ها نیز اهمیت اساسی دارد.


[] چرا مجلس سنا؟

مونتسكیو نخستین متفكر سیاسی است كه فكر وجود دو مجلس یعنی یكی مجلس عوام یا نمایندگان ملت و دیگری مجلس سنا را فرمول‌بندی كرد. علت نیاز به مجلس سنا را مونتسكیو در این می‌داند كه همواره گروه‌های معینی در جامعه وجود خواهند داشت كه به‌هرحال از نظر موقعیت، اهمیت سیاسی و یا دیگر موهبت‌‌های اقتصادی و یا منزلتی و فرهنگی دارای تفاوت‌هایی با اكثریت مردم‌اند. اگر این گروه‌ها همان یك رای را كه حق همگانی ملت است داشته باشند، آزادی همگانی می‌تواند به بردگی این گروه منجر شود. بنابراین برای جلوگیری از ظلم به این گروه نخبگان باید علاوه بر مجلس منتخب ملت كه نقش و قدرت اصلی را دارد، یك مجلس سنا (نظیر مجلس لرد‌های انگلستان) نیز تشكیل داد كه انتخاب كنندگان و انتخاب شوندگان آن بسیار محدودترند و یا انتصابی‌اند. اما مجلس سنا تنها باید دارای حق مشورتی و یا باطل كننده باشد. مونتسكیو تاكید می‌كند كه مجلس سنا حق وضع قوانین و یا تغییر تصمیمات مجلس منتخب ملت را دارا نیست.

موضوع دیگری كه مورد توجه مونتسكیو قرار دارد حق حاكمیت ملی است كه مجلس منتخب ملت مظهر و نماد آن است. او یاد آور می‌شود در مواردی كه میان دو اصل پای‌های تفكیك قوا (دولت و قوه قضاییه و مجلس) و حق حاكمیت ملی اختلافات و مشاجراتی پیش آید، حق تقدم با حاكمیت ملت یا مجلس است.

اصل تفكیك قوا نخستین‌بار در قانون اساسی امریكا بیان شد و پس از آن در قانون اساسی فرانسه به‌رسمیت شناخته شد و از آنجا به دیگر دموكراسی‌‌های قانونی راه یافت. یكی از جنبه‌‌های مهم اصل تفكیك قوا كه اهمیت هنجاری و عملی فوق العاد‌های در نظام‌‌های سیاسی یافت، استقلال قوه قضاییه و استقلال قضات از جناح‌های سیاسی و حكومت است.


[] نسبیت‌گرایی و ‌«روح عصر‌»

مونتسكیو در كتاب روح القوانین بارها به مرز نسبیت‌گرایی خود در تدوین قوانین و شكل‌گیری نظام‌‌های سیاسی اشاره می‌كند و بر اساس آن لزوم احترام به‌خصوصیات فرهنگی و دینی كشور‌های گوناگون را یادآور می‌شود. اما مرز این نسبیت گرایی مونتسكیو روشن و شفاف است. درباره آن چنین می‌گوید:

‌«توجه به ویژگی‌های فرهنگی و دینی هر كشور و احترام به آن‌ها نباید مانع آن شود كه یك نظام سیاسی از الگوی قانونی و آزادی‌‌های سیاسی كه زیربنای هر حكومت مشروع است، چشم بپوشد. بنابراین دوری جستن از اصل تفكیك قوا و حق حاكمیت ملی و استقلال قضات را نمی‌توان با توجه به ویژگی‌‌های دینی و فرهنگی و اقلیمی توضیح داد.‌»

یك نكته دیگر كه همزمان با تاكید بر نسبیت‌گرایی مورد توجه جدی مونتسكیو قرار دارد، ‌«روح عصر‌» می‌باشد. منظور وی صاف و ساده این است كه هر نظام سیاسی با وجود نسبیت گرایی باید دارای نیروی جاذبه باشد و بتواند از طریق شناخت روح عصر و نیاز‌های موجود به ایجاد جذابیت بپردازد.[۱]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- مونتسكیو (١٧٥٥-١٦٨٩) (بنيان‌گذار نظريه تفكيك قوا و نظريه نقش مذهب و آب و هوا در نظام سياسی)، سایت ایران امروز



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

سایت ایران امروز (نشریۀ خبری سیاسی الکترونیک)، برگرفته از منابع زیر:
منابع انگليسی:
Hampton, Jean, 1997, Politicak Philosophy, Boulder, Colorado, Westview press.
Kymlicka, Will, 1995, Modern politisk filosofi, Nora, Nya Doxa.
Vincent, Andrew, 1992. Modern Political Ideologies, Oxford, Blavkwell.
منابع به زبان سوئدی:
Raino och Midgaard, Knut, 1993. De politiska ideernas historia ,Studentlitteratur, lund.
Montesquieu, Charles Louis de Secondat, 1977, Om lagarnas anda, Stockholm, Ratio.