ریشۀ نژاد آریا
فهرست مندرجات
[قبل] [بعد]
[↑] ریشۀ نژاد آریا
واژۀ آریا نژاد آریا را زیاد شنیدهایم و با آن خوب آشنا هستیم. در سنگ نبشتههای هخامنشیان میبینیم که پادشاهان این دودمان خود را از نژاد آریا خواندهاند.
ما ایرانیان هم همیشه به این نام میبالیم و خود را از آن ریشه و سرچشمه میدانیم. اما با همه اینها چگونگی این نام یا این واژه و سرچشمه و ریشه آن برای بسیاری از پژوهندگان روشن نشده و میتوان گفت در سرگردانی ماندهاند.
زیرا برای بهدست آوردن ریشۀ این واژۀ ایرانی، به فرهنگ ایرانی نگاه نکردهاند و دنبال پندارهای برخی از نویسندگان کشورهای دیگر رفتهاند.
پندار اینگونه نویسندگان که از زمانی نزدیک به صد سال پیش پیدا شده، بر روی این زمینه است که گویا آریاها یعنی نیاکان ایرانیان کنونی، در نزدیکیهای هزار سال یا دو هزار سال پیش از مسیح، از دامنههای رشته کوههای پامیر به سرزمین ایران سرازیر شدهاند و بر مردمان آن زمان ایران چیره شدهاند و آنان را از میان بردهاند و یا از زادگاه خود بیرون کردهاند و یا اینکه در زیر فرمان خود درآورده همرنگ خود ساختهاند.
این پندارها روی این زمینه است که در کاوشهای اپاختر (شمال) و اپاختر خاوری ایران چیزهایی بهدست آمده همانند چیزهایی که از در دامنههای رشته کوههای پامیر پیدا شده است و این همانندیها میرساند که همان مردمان روی به ایران آوردهاند و اینچنین چیزهایی ساختهاند.
این دسته از دانشمندان کشورهای دیگر، روی این پندارها که پایۀ درستی ندارد، چیزهایی گفتهاند و نوشتهاند و دنبال آن را رها کردهاند. یعنی پافشاری از خود نشان ندادهاند. اما پیروان آنها کاسه از آش داغتر شده، برای استوار نشان دادن این پندارها پافشاری میکنند و ایرانیان کنونی را فرزندان مهمانهای ناخوانده میپندارند که از جاهای دیگر به این سرزمین آمده باشند.
کاوشهای انجام شده که پیشینههای آنها در موزۀ ایران باستان است، آشکارا نشان میدهد که نزدیک چهار هزار سال پیش از مسیح، کارخانه آهنگدازی یا مسگذاری در سرزمین استان کرمان بوده. نمایشگاه هنر هفتهزار سالۀ ایران در آمریکا، نشانۀ روشنی از پیشینۀ فرهنگ و هنر مردم این سرزمین است. اما جای افسوس است که برخی از پژوهندگان چنین وانمود میسازند ایرانیان پیشین فرهنگ و هنری نداشتهاند و نژاد آریا در هزار سال یا دو هزار سال پیش از مسیح بهاین مرز و بوم آمدهاند و فرهنگ و هنر پدید آوردهاند.
بهراستی اینگونه گفتهها و نوشتهها گروه زیادی از پژوهندگان کشور ما را گمراه و سرگردان و بر پایۀ پیشینۀ سرافرازیآمیز مردم میهن ما گزند رسانده است. زیرا این داستان بهجز این است که گفتهاند و نوشتهاند و مایۀ گمراهی مردم شدهاند.
یعنی نژاد آریا از هزاران سال پیش در همین سرزمین بودهاند و از جای دیگر نیامدهاند. ایرانیان کنونی هم فرزندان همان آریاییها میباشند که در این مرز و بوم بودهاند و فرهنگ درخشانی داشتهاند. اما باید برای پیبردن به این رازها، از دیدگاه نوشتههای باستانی خود ایران زمین نگاه کرد نه از دیدگاه پنداریهای سست خاورشناسان کشورهای دیگر.
زیرا پیشینههای استوار دانشی خود این کشور، این رازها را بهخوبی روشن میسازد و پژوهندگان را از سرگردانی رهائی میدهد و به راه راست راهنمون میگردد.
پیشینههای استوار دانشی که روشنگر این چیستان میباشد، کتاب کهنسال آویستاست که بنیاد فرهنگ ایران را فراهم میآورد و بسیاری از رازهای دیرین را نمایان میسازد.
این کتاب کهنسال دین و دانشی، نژاد آریا را همان مردم ایران میداند و کیومرس را سردودمان آنان میخواند که در شاهنامۀ فردوسی توسی، نخستین پادشاه از خاندان پیشدادیان است.
در (بند ٧٨) از فروردین پشت، از کیومرس سخن میراند و روان بلند او را میستاید و میگوید: (فرهوهر پاک کیومرس را میستائیم. نخستین کسی که به فرمان و آموزش اهورامزدا گوشفرا داد. او از خاندانهای سرزمینهای آریا و نژاد سرزمینهای آریا پدید آمد.
از این گفتهها بهخوبی برمیآید که کیومرس سردودمان نژاد آریا و کشورهای آریایی میباشد. افزون بر اینها که گفته شد، کیومرس نخستین کسی است که به هستی آفرینندۀ جهان بیپرده و از آنجا فرمان و دستور میگرفته است.
اکنون میخواهیم بدانیم آریا چه معنی دارد و به چه مردمانی گفته میشود که سرچشمهاش از کیومرس آغاز میشود. خوشبختانه بند ۱۴٣ فروردین یشت، این راز را هم روشن میسازد و میرساند که واژۀ آریا برای ایران و ایرانیان است. زیرا در آنجا نخست به زنان پاک و مردان پاک آریا درود میفرستد و در پشت سرش از زنان پاک و مردان پاک کشورهای سلم و تور یاد میکنند و به آنها نیز درود میفرستد.این گفتهها داستان سه بخش کردن شاه فریدون پیشدادی کشورهای خود را در میان سه پسرش ایرج و سلم و تور به یاد میآورد که ایران را به ایرج، توران را به تور، شام را به سلم واگذار کرد. همۀ آویستاشناسان هم در اینجا آریا را بهمعنی ایران و ایرانیان آوردهاند. در نوشتههای هرودت هم میبینیم که در روزگاران گذشته ایرانیان را بهنام آریا میخواندهاند.
سخن کوتاه اینکه از این پیشینههای دانشی ایرانی، آشکارا برمیآید که نژاد آریا از کیومرس شاه نخستین پادشاه ایران سرچشمه میگیرد و این واژهها در بارۀ مردم ایران به کار میرود. از سوی دیگر کیومرس در ایران بوده و از دامنۀ کوههای پامیر یا از جای دیگر نیامده که چنین پنداریم این نژاد را با خودش از جای دیگر آورده است.
این گفتار دامنۀ دراز دارد ولی هماکنون بههمین اندازه که گفته شد بسنده است. اگر کسانی باشند که در برابر این پیشینۀ روشن و استوار باز هم به پندارهای سست بنیاد نویسندهگان کشورهای دیگر بچسبند و مردم ایران را بازماندهگان مردمانی بهنام آریا بخوانند که بهگمان آنان از جای دیگر باین سرزمین آمدهاند، بهتر این است چگونهگی را از روی دستآویزهای دانشی بنویسند تا این گفتار دنباله پیدا کند و در داوری پژوهندگان گذاشته شود.
زردشت بر آن است که اهورمزدا او را برای نجات و ارشاد بشریت مبعوث کرده و آخرین پیام او را برای آدمیان آورده است و آن در آخر زمان است و روزگار در عهد او بپایان میرسد و ملکوت آسمانها نزدیک و قیامت قائم میشود. وی در سراسر (گاتهها) نغمۀ امید مینوازد و آرزو میکند که بهزودی شاهد انتهای دور زمان گردد. و در آن روز است که اهورمزدا سراسر نیروی حق را بر علیه باطل بهکار برده و کشمکش نهایی بین خیر و شر بپایان خواهد رسید. (تاریخ ادیان)[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- اورنگ، مراد، ریشه نژاد آریا، مجلۀ ارمغان دورۀ چهلم، مهر ۱٣۵٠ - شماره ٧، صص ۴۵٨-۴٦۱
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ مجلۀ ارمغان دورۀ چهلم، مهر ۱٣۵٠ - شماره ٧