- زندگینامه
- نمونهی شعر
- آثار
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[چهرههای فرهنگی افغانستان] [شاعران افغانستان]
سلطان متخلص به «سالار عزیزپور»[۱] (زادۀ ۱٣٣٧ خ - )، شاعر، نویسنده، منتقد ادبی اهل افغانستان و سردبیر ماهنامۀ «رستاخیز» است.
[↑] زندگینامه
سلطان سالار عزیزپور فرزند عبدالرئوف، در میزان ۱٣٣٧ خورشیدی (اکتبر ۱۹۵٨ میلادی)، در دهکدهی «ملاخیل»، بازارک، پنجشیر بهدنیا آمد[٢]. پدرش افسر نظامی و سخت شیفتهی ادبیات و فرهنگ و مادرش روستا زادهیی از زنان روستایی دهکدهی «ملک خیل» نجراب بود. پدربزرگش، ملا میرانشاه پنجشیری، یکی از علمای آنزمان و اهل کتاب و مطالعه بود[٣]. خانوادهی فرهنگی و میحط پُر از کتاب از همان کودکی بر وی اثر ژرف گذاشت. آموزش پیش از دبستانی را در رشتۀ علوم دینی نزد بی بی حاتون، در هرات فراگرفت[۴] و دوره تحصیلات دبستان را در مدرسۀ موفق هرات و مدرسۀ شاه دوشمشیره کابل و دبیرستان را در دبیرستان امانی (لیسۀ نجات) کابل گذراند. در سال ۱٣۵٧، وارد دانشکدۀ داروسازی (فارمسی) دانشگاه کابل شد و در سال ۱٣٦٢، کابل را ترک گفت و به پاکستان مهاجر شد.
در دوران نوجوانی به شاعری و سیاست روی آورد. در آنزمان فضای مدارس و دانشگاه، جوی اعتراض سیاسی بود و گروههای مختلف سیاسی در میان دانشآموزان و دانشجویان تأثیر گذار بودند. در همین دوران است که او به جریان چپ گرایش یافت و در گروههایی نظیر «اخگر»، «سرخا» و «ساما» بهفعالیت پرداخت. آرمانهای انسانی آثار چپی در او اثر گذار بود و دستمایه اشعار و نوشتههای پسین او شد.
سالار عزیزپور، نخستین اشعارش را در همان زمان سرود و از نظر استاد واصف باختری گذراند و مورد تشویق او قرار گرفت[۵]. بعدها، نخستین دفتر شعر خود را بهنام «آخرین وخشور» در بهار سال ۱٣٨۴ خورشیدی منتشر کرد[٦].
پس از کودتای هفتم ثور ۱٣۵٧ و حاکمیت حزب دمکراتیک خلق افغانستان، مورد پیگیرد دولتمردان آن زمان قرار گرفت و ناگزیر به ترک وطن شد. وقتی به پیشاور آمد، «با نسلی از سیاستبازان کهنهکار دست و گریبان شد» و پس از مطالعهی آثار کارل مارکس، فریدریش نیچه، یورگن هابرماس و ژان پُل سارتر، در برابر آنان ایستاد و راه خود را از آنان جدا کرد.
بین سالهای ۱٣٦٧ و ۱٣٦٨، همراه با دوست خود بهنام «عصمت سیفی»، بهشغل آموزگاری در دبیرستان استقلال پیشاور[٧] پرداخت و در سال ۱٣٦٨ خورشیدی (۱۹٨۹ میلادی) به کشور آلمان پناهنده شد و در شهر مونیخ اقامت گزید.
سالار عزیزپور، در آلمان به نوشتن مقالات سیاسی و فرهنگی روی آورد و در کنار آن سردبیری دو ماهنامۀ «رستاخیر» و «رودکی» را بر عهده داشت[٨]. همچنین برای نشریههای «امید»، «کیهان»، «نفد و آرمان»، «کاوه»، «روشنی» و ... مقاله مینوشت و همزمان با رادیو «زن» (در سوید) و «رادیو دری» (در مشهد) همکار بود.
بین سالهای ۱٣٨٧ و ۱٣۹٠ خورشیدی (٢٠٠٨ تا ٢٠۱۱ میلادی)، سالار عزیزپور به کابل رفت و سخنگویی و مسئول دفتر فرهنگی و مطبوعاتی «کابل بانک» بود[۹].
وی در سال ۱٣٧٣ خورشیدی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو فرزند (یک دختر بهنام فروهر و یک پسر بهنام سهراب) میباشد.
[↑] نمونهی شعر
- هفت نسلم
هفت وصلم
به خیناگران سمرقند میرسد
شاد زی با سیاه چشمان شاد
مادرم
از سوی پدر
به رندان نورستان
و از سوی مادر
به یمگان بدخشان
من آنم که در پای خوکان نریزم
تبعیدی در تبعیدم
نسل منقرص و سرگردان
از آدم تا حوا
نسل معترف در اعتراف
نسل معترض در اعتراض
نسل معبد در عبود
زادگاهم نفرین گاهِ جهان
آنجای که غرورش بر هیچ کمانی سرخم نکرد
با مولانا در سماع رقصیدهام
با حافظ به جنگ هفتاد دو ملت
تبعیدی هفت آسمانم
آرامگا هم را بر سنگ گورم نوشتهاند
و سرنوشتم را بی من نوشتهاند
ترا دارم در غربت دل تنگ
از کابل تا مونیخ
در طوفان نوح
در کشتی خالیتر از هیچ
وقتی سونامی مرا میبلعد
در برابر چشمانت
و جهان بیهیچ خدایی توفانی میشود
تبعیدی هفت آسمان در آتش و باد
وقتی اژدها بیدار میشود
و تو جاری میشوی در نفسهایم
هفت نسلم
هفت وصلم
به تو میپیوندد
به آفتاب باور باید کرد
وقتی چشمانت چراغانیست
و تو از راه میرسی
با رنگینکمانِ از باور
تبعیدی بیهمه چیز
[↑] آثار
سالار عزیزپور، از سال ۱٣٨۴ تاکنون به آفرینش آثار زیر در زمینۀ شعر و ادب و زبانشناسی پرداخت:
۱- در گسترۀ شعر:
- مسعود در آیینۀ شعر، گزیده اشعار دیگران که به همت سالار عزیزپور و همکاری سفارت کبرای افغانستان در هند، در سال ۱٣٨٢ خورشید در دهلی منتشر شد.
- آخرین وخشور، مجموعه اشعار منشتره در بهار ۱٣٨۴ خورشیدی در بنگاه نشراتی شاهمامه، در کشور هلند[۱٠].
- خاکستر صدا، چاپ نخست - خزان ۱٣٨٦ خورشیدی، در بنگاه نشراتی شاهمامه، در کشور هلند[۱۱].
- بر تن تنای تن، سومین مجموعۀ شعری، چاپ سال ۱٣٨٨ خورشیدی، در بنگاه انتشارات میوند، در کابل[۱٢].
- یکدست بیصدا، چهارمین مجموعۀ شعری، چاپ سال ۱٣۹۱ خورشیدی، در بنگاه نشراتی شاهمامه، در کشور هلند[۱٣].
- زندهگی صبح قشنگیست، پنجمین دفتر شعر، چاپ سال ۱٣۹٢ خورشیدی، در بنگاه نشراتی شاهمامه، در کشور هلند (بهشکل الکترونیکی).
٢- در زمینۀ زبانشناسی
- پارسیستیزی در افغانسان، چاپ سال ۱٣٧۹ خورشیدی، در بنگاه انتشارات میوند، در پیشاور[۱۴].
- از زبان تا ادب پارسی، چاپ سال ۱٣٨٠ خورشیدی، در مونیخ - آلمان
- پژوهشی در گسترهی ربان، چاپ سال ۱٣٨۴ خورشیدی، در بنگاه نشراتی شاهمامه، در کشور هلند[۱۵].
- جدال بر سر واژهها، چاپ سال ۱٣۹٢ خورشیدی، در بنگاه نشراتی شاهمامه، در کشور هلند (بهشکل الکترونیکی).
٣- در پهنۀ نقد ادبی
- جستارها و نوشتارها، چاپ ۱٣٧۹ خورشیدی، توسط انتشارات فردا، در دهلی - هند[۱٦].
- پنجشیر در آیینهی فرهنگ، چاپ تابستان ۱٣٨٧ خورشیدی، در بنگاه نشراتی شاهمامه، در کشور هلند.
- روایتی از ما در حدیث دیگران، چاپ بهار ۱٣٨٧ خورشیدی، در بنگاه نشراتی شاهمامه، در کشور هلند[۱٧].
- ادبیات معاصر افغانستان به روایت دیگر، چاپ اول، تابستان ۱٣٨۹ خورشیدی، مطبع شبیر، در کابل.
- پسا باختری، چاپ سال ۱٣۹٢ خورشیدی، در بنگاه نشراتی شاهمامه، در کشور هلند (بهشکل الکترونیکی)[۱٨].
۴- در زمینۀ مطبوعات
- مطبوعات آماج گفتگو، چاپ تابستان ۱٣٨۵ خورشیدی، در بنگاه انتشارات میوند، در کابل[۱۹].
در ضمن، دو اثر دیگر او بهنامهای «یک سیب و دونیم» (رُمان) و «یک کسی در جان من گم اس» (دفتر شعر) در دست انتشار است.
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی با همکاری سلطان سالار عزیزپور برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[٢]-
[٣]-
[۴]-
[۵]-
[٦]-
[٧]-
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]