- واژهشناسی
- روایت تورات
- روایت قرآن
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[کتاب مقدس] [قرآن]
هابیل و قابیل یا هابیل و قائن (به عبری: קין (قائن) و הבל (هابیل)؛ به انگلیسی: Cain and Abel)، در دینهای ابراهیمی، نام دو پسر آدم و حوا هستند. براساس روایات این دینها، این دو برادر هدایا و قربانیهایی به خداوند تقدیم میکنند که هدیهٔ هابیل پذیرفته و هدیهٔ قائن رد میشود. در نتیجهٔ این حادثه، قائن به هابیل حسادت میورزد تا آنجا که روزی او را میکشد[۱].
[↑] واژهشناسی
در کتاب پیدایش، در ابتدای باب چهارم آمده است: «حوّا از آدم حامله شده، پسری زاييد. آنگاه حوّا گفت: «به كمك یهوه مردی حاصل نمودم.» پس نام او را قائن (يعنی «حاصل شده») گذاشت. حوّا بار ديگر حامله شده، پسری زاييد و نام او را هابيل گذاشت.»[٢]
بنابراین، در تورات معنای نام «قائن» یا «قابیل» «حاصل شده» است؛ ولی دربارهٔ معنای نام «هابیل» اشارهای نشده است[٣].
[↑] روایت تورات
طبق روایت تورات: «آدم، زن خود حوا را بشناخت و او حامله شده، قائن را زاييد و بار ديگر برادر او هابيل را زاييد. هابيل به گلهداری پرداخت و قائن به كشاورزی مشغول شد. پس از مدتی، قائن هديهای از حاصلِ زمينِ خود را بهحضور خداوند آورد. هابيل نيز چند رأس از نخستزادگان گله خود را ذبح كرد و بهترين قسمت گوشت آنها را به خداوند تقديم نمود. خداوند هابيل و هديهاش را پذيرفت، اما قائن و هديهاش را قبول نكرد. پس قائن بر آشفت و از شدت خشم سرش را به زير افكند.»
خداوند از قائن پرسيد: «چرا خشمگين شدهای و سرت را به زير افكندهای؟ اگر درست عمل میكردی، آيا مقبول نمیشدی؟ اما چون چنين نكردی، گناه در كمين توست و میخواهد بر تو مسلط شود؛ ولی تو بر آن چيره شو!»
روزی قائن از برادرش هابيل خواست كه با او به صحرا برود. هنگامیكه آنها در صحرا بودند، ناگهان قائن به برادرش حمله كرد و او را كشت.
آنگاه خداوند از قائن پرسيد: «برادرت هابيل كجاست؟» قائن پاسخ داد: «از كجا بدانم؟ مگر من نگهبان برادرم هستم؟»
خداوند فرمود: «اين چه كاری بود كه كردی؟ خـون بـرادرت از زميـن نـزد من فريـاد برمیآورد. اكنون ملعون هستی و از زمينی كه با خون برادرت آن را رنگين كردهای، طرد خواهی شد. از اين پس، هر چه كار كنی، ديگر زمين محصول خود را آنچنان كه بايد، به تو نخواهد داد، و تو در جهان آواره و پريشان خواهی بود.»
قائن گفت: «مجازات من سنگينتر از آن است كه بتوانم تحمل كنم. امروز مرا از اين سرزمين و ازحضور خودت میرانی و مرا در جهان آواره و پريشان میگردانی، پس هر كه مرا ببيند مرا خواهد كُشت.»
خداوند جواب داد: «چنين نخواهد شد؛ زيرا هر كه تو را بكشد، مجازاتش هفت برابر شديدتر از مجازات تو خواهد بود.» سپس خداوند نشانی بر قائن گذاشت تا اگر كسی بـا او برخورد كنـد، او را نكشد. آنگاه قائن از حضور خداوند بيرون رفت و در زمين نُود (يعنی «سرگردانی») در سمت شرقی عدن ساكن شد.
چندی بعد همسر قائن حامله شده، پسری بهدنيا آورد و او را خَنوخ ناميدند. در آن موقع قائن سرگرم ساختن شهری بود، پس نام پسرش خنوخ را بر آن شهر گذاشت[۴].
[↑] روایت قرآن
در قرآن، نامی از این دو نیامده و فقط بهعنوان دو فرزند آدم (اِبنَی آدم) بسنده شده است. «وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» (و داستان دو پسر آدم را بهدرستی بر ايشان بخوان هنگامى كه [هر يك از آن دو] قربانيی پيش داشتند؛ پس از يكى از آن دو پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد...)[۵]
قرآن در ادامه می افزاید: «[قابيل] گفت حتماً تو را خواهم كشت. [هابيل] گفت خدا فقط از تقواپيشگان مىپذيرد. اگر دست خود را بهسوى من دراز كنی تا مرا بكشی من دستم را بهسوى تو دراز نمىكنم تا تو را بكشم چرا كه من از خداوند پروردگار جهانيان مىترسم. من مىخواهم تو با گناه من و گناه خودت [بهسوى خدا] بازگردى و در نتيجه از اهل آتش باشی و اين است سزای ستمگران. پس نفس [اماره]اش او را به قتل برادرش ترغيب كرد و وى را كشت و از زيانكاران شد.»[٦]
براساس قرآن برادری که برادرش را کشته بود، پس از کشتن برادرش در دفن جسدش عاجر ماند. بههمین خاطر خداوند کلاغی فرستاد تا با کندن زمین به او بیاموزد که چگونه باید برادرش را دفن کند: «فَبَعَثَ اللّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءةَ أَخِيهِ قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ» (پس خدا زاغى را برانگيخت كه زمين را مىكاويد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان كند [قابيل] گفت واى بر من آيا عاجزم كه مثل اين زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان كنم پس از [زمره] پشيمانان گرديد.)[٧]
[↑] نقد و نظرها
تناقضی بسيار آشكاری در نوشتههای كتابهای مقدس وجود دارد؛ مطابق روایات اين كتابها، در دستگاه آفرينش خدا بههنگام اين داستان، فقط يك جفت (آدم و حوا) و دو پسرشان قابيل و هابيل بهصورت بالغ، يعنی جمعاً چهار نفر وجود دارد. با این حال، ولتر - بهعنوان یک دگراندیش - میپرسد: «گذشته از این که خداوند یک قاتل برادرکش را زیر حمایت خاص خود میگیرد، آن هم در شرایطی که قبلاً پدر و مادر او و در پی آنها، همه نوع بشر را تنها بهخاطر خوردن یک میوۀ ممنوع محکوم به عذاب دایم در روی زمین کرده است، چگونه است كه همین خداوند نمیدانسته كه پس از قتل هابيل به دست برادرش، ديگر جز سه نفر (آدم و حوا و قابيل) هيچ انسانی بر روی زمين وجود ندارد تا قابيل را بيابد و او را بكشد و خداوند از او بدين گناه هفت بار انتقام بگيرد؟ و روشن هم نشده است كه اين زوجهای كه قابيل گرفت از كجا آمده بود؟ و شهری كه ساخت و بهنام پسرش نامگذاری كرد بهدست كدام افرادی ساخته شد؟ و چه مردمی در آن سكونت گزيدند؟»[٨]
هنری هلی، نویسندۀ کتاب «راهنمای کتاب مقدس» چنین پاسخ مینویسد: «با فرض اينكه آدم و حوا بهصورت انسانهای كاملاً رشد كرده و بزرگ آفريده شده بودند، هنگامی كه قائن هابيل را كشت، بايد حدود ۱٢۹ سال سن داشته باشد، چرا كه وقتی شيث كمی پس از آن بهدنيا آمد[۹]، [در پیدایش، باب ۴] میخوانيم كه در اين زمان آدم ۱٣٠ ساله بود[۱٠].
چه كسی بوده كه قائن از او میترسيده است؟[۱۱]. در طول ۱٣٠ سال از آفرينش آدم تا قتل هابيل، نسلهای زيادی برخاسته بودند، و جمعيت جهان احتمالاً به چندين هزار میرسيده است.»[۱٢]
اما این پاسخ که از سر حدس و گمان بیان شده است، بیشتر توجیهکننده است تا قانعکننده. بههر حال، برخی از دگراندیشان میپرسند: «اين دو پسر، هر دو میخواهند به اين خدای خالق هديهای بدهند! چرا بايد اين دو مخلوق به خالق هديه بدهند؟ اين خدايی كه خالق اين دو برادر است چرا هديهی يكی را میپذيرد و مال ديگری را رد میكند؟»[۱٣]
همو در پاسخ مینویسد: «قربانی هابيل پذيرفته شد[۱۴]، چون او عادل بود[۱۵]، و به ايمان قربانی را تقديم كرد[۱٦]. ظاهراً با ورود گناه، خدا قربانی را مقرر كرده بود. بهنظر میرسد كه اين تصويری اوليه از مرگ كفارهدهندۀ مسيح بوده است.»[۱٧]
از اينها گذشته، اختلافی بین روایات تورات و قرآن نیز بهچشم میخورد، که جای پرسش دارد، چگونه یک خدای دانا در دو کتاب خود، چنین تناقضگویی میکند؟ در تورات گفتگو میان خدا و قابیل مطرح است، در حالیکه قرآن، گفتگو بین دو برادر را نقل میکند. از این جالبتر اینکه قرآن نیز با تناقضگویی میخواهد نتیجه خشونتآمیز - علیه دگراندیشان - از داستان هابیل و قابیل بگیرد.
در سورۀ مائده، پس از بیان این داستان، آمده است: «مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءتْهُمْ رُسُلُنَا بِالبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِكَ فِي الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ» (از اينروى، بر فرزندان اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس كسى را جز به قصاص قتل يا [به كيفر] فسادى در زمين بكشد، چنان است كه گويی همه مردم را كشته باشد و هر كس كسى را زنده بدارد چنان است كه گويی تمام مردم را زنده داشته است و قطعاً پيامبران ما دلايل آشكار براى آنان آوردند [با اين همه] پس از آن بسيارى از ايشان در زمين زيادهروى مىكنند)[۱٨]
و در ادامه میافزاید: «إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (سزای كسانی كه با [دوستداران] خدا و پيامبر او مىجنگند و در زمين به فساد مىكوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايی آنان در دنياست و در آخرت عذابی بزرگ خواهند داشت)[۱۹]
با آنکه دانسته نيست كه چرا خدايان - بهویژه خدای ادیان سامی - در هر دوره و بههر صورت قربانی انسانها يا حيوانات را بر هدايايی كه كشتار و خون در آنها نباشد ترجيح میدهد؟ اما در قرآن، همچنین مشخص نيست كه چرا خدا، هديه هابيل را میپذيرد و از قابيل را رد میكند؟ كاتب واقدی در كتابش بهنام «طبقات»، این داستان را چنين میآورد:
- «هابيل و قابيل دو پسر آدم، هر يك با دختری دوقولو و همراه بهدنيا آمدند. يعنی قابيل با يك دختر و هابيل هم با يك دختر توامان و همراه از حوا زاده شدند، و خداوند دستور داد كه هابيل با دختر توامان قابيل ازدواج كند و قابيل نيز با دختری كه به همراه هابيل بهدنيا آمده بود. دختر همراه قابيل كه نصيب هابيل میشد خوشگل بود و بهعكس دختر همراه هابيل كه نصيب قابيل میشد زشت. در نتيجه قابيل اعتراض كرد؛ و قرار شد كه هر يك هديهای به خدا پيشكش كنند! تا هديهی هر يك مورد قبول الله قرار گرفت، دختر خوشگل زن او شود. در نهایت، خدا هديه قابيل را نپذيرفت.»[٢٠]
اینکه چرا؟ کسی نمیداند... اما ادامهی ماجرا در این داستان تخیلی، بهسبب حسادت برای تصرف زن خوشگل، منجر به قتل هابيل بهدست برادرش میشود...
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: مهدیزاده کابلی، داستان هابیل و قابیل
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- هابیل و قابیل، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[٢]- پیدایش، باب ۴: آیات ۱-٢
[٣]- پیشین، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۴]- پیدایش، باب ۴: آیات ٢-۱٧
[۵]- سوره ۵ (مائده): آیۀ ۲۷
[٦]- همانجا: آیات ۲۷-۳۰
[٧]- همانجا: آیۀ ۳۱
[٨]- شفا، شجاعالدین، تولد دیگر، صص ٢۵٧-٢۵٨
[۹]- پیدایش، باب ۴: آیۀ ٢۵
[۱٠]- همانجا، باب ۵: آیۀ ٣
[۱۱]- همانجا، باب ۴: آیۀ ۱۴
[۱٢]- راهنمای کتاب مقدس، ص ۴٢
[۱٣]-
[۱۴]- پیدایش، باب ۴: آیۀ ۴
[۱۵]- اول يوحنا، باب ٣: آیۀ ۱٢
[۱٦]- عبرانيان، باب ۱۱: آیۀ ۴
[۱٧]- راهنمای کتاب مقدس، ص ۴٢
[۱٨]- سوره ۵ (مائده): آیۀ ۳۲
[۱۹]- همانجا، آیۀ ۳۳
[٢٠]- کاتب واقدی، محمد بن سعد، طبقات، ج ۱، صص ۱۹-٢٠
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]