- واژهشناسی
- عصر ودایی
- قدمت وداها
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[...] [...]
وداها (به انگلیسی: Vedas؛ سانسکریت: वेद) بهمعنای «دانش»[۱]، کهنترین کتابهای آریاییان و قدیمیترین نوشته به زبان هندواروپایی است که تاریخ نگارش آنها را در دورهای بین سالهای ۱۷۵۰ و ۶۰۰ قبل از میلاد میدانند[٢]. کتاب ودا از چهار کتاب «ریگودا» (یا نیایشها)، «یجورودا» (یا کتاب نیایشکنندگان)، «سامهودا» (یا کتاب سرودها) و «آتارواودا» تشکیل شده است.[٣] هر کدام از این چهار کتاب دارای چهار قسمت است: «سمهیتا» (سرود)، «براهمنهها» (دستورات مراسم قربانی کردن)، «آرنیکهها» (دستورات قربانی کردن در مراسمهای خطرناکتر) و «اوپانیشاد» (فلسفه)[۴].
وداها که مهمترین نوشتار موثر در شکلگیری فرهنگ کنونی شبه قاره هند میباشد، از با اهمیتترین کتابهای آیین هندو است. سرودهای کتاب ودا در جشنها و مراسم دینی، ازدواج و نمازهای پیروان این آیین خوانده میشود[۵].
[↑] واژهشناسی
واژۀ «ودا» (Veda = بید یا ویدا)، در زبان سانسکریت از ریشۀ وید (Vid = دانستن) مشتق شده و بهمعنای دانش است. اما بهطور اخص بهمعنای «دانش الهی» یا «علم مُنزل» میباشند. این واژه به صیغۀ جمع بر سه یا چهار کتاب «ریگودا» (= رگبید) و «یجورودا» (= ججر بید)، «سام ودا» (= سام بید) و «اتهروا ودا» اطلاق میشود. هندوان کتابهای ودا و نوشتههای وابسته بدانها را «شروتی» (Sruti) خوانند[٦].
[↑] عصر ودایی
عصر ودایی از حدود ٢٠٠٠ تا ۵٠٠ سال پیش از میلاد امتداد داشته است. تعیین دقیق آغاز و پایان این دوره بسیار دشوار است؛ زیرا ادبیات عصر ودایی در چهار مرحله پشتسر هم بهوجود آمده و شامل «منترها» (سرودهای ودا) و براهمنها و آرنیکها و اوپانیشادهاست.
عصر ودایی در هند پس از هجوم امواج آریاییها به شمال هند بعد از پشتسر گذاشتن زد و خوردهای زیاد با اقوام دراویدی و دیگر بومیان و استقرار سلطۀ در آن شبه قاره و احداث تشکیلات اداری و حکومتی و اجرایی و فرهنگی و تماس و اختلاط با اقوام و طوایف بومی و انس با آب و هوا و محیط هند و متأثر شدن از تمدن دراویدی در تاریخی حدود هزارۀ دوم پیش از میلاد مسیح آغاز شده است[٧].
احتمال این امر که بههنگام عبور اقوام آریایی هند از هندوکش، پارهای از سرودهای ریگودا در کابل و شرق و جنوبشرق افغانستان امروزی سروده شده باشد و شاعران ودایی آنها را در حافظه داشتهاند، بعید بهنظر نمیرسد و بهکلی نمیتوان مردود دانست. تاراچند در مقدمۀ خود بر ترجمۀ فارسی مجموعۀ اوپانیشادها (سِر اکبر) در این باره چنین مینویسد: «بعضی قطعات ریگودا باید در نقاط اصلی خود در زمانی سروده شده باشد که اقوام آریایی هنوز به هندوستان مهاجرت ننموده و با طوایف دیگر آریایی که در شمال و جنوب هندوکش مستقر گردیدند باهم زندگی میکردند.»[٨] در این باره احمدعلی کهزاد، مورخ نامور افغانستان، مینویسد:
- «اولین کتاب سرودهای آریایی یعنی «ریگوید» اگر واضح و مستقیم راجع به مسکن اصلی و اولی و قدیم آریایی چیزی نمیگوید، از اشارات غیرمستقیم متن سروده پارۀ معلومات مفیدی بهدست میآید که از آن خطوط حرکت و مهاجرت آریاییها در آریانا و از آریانا به کشورهای مجاور (هند و فارس) واضح معلوم میشود و راجع به مسکن اولیه آریایی هم روشنی خوبی میافتد. در سرودها جملات «صد زمستان» و «صد خزان» زیاد استعمال شده و از این بر میآید که آریاییها پیش از اینکه به «سپته سندهو» یا علاقۀ هفت دریا (پنجاب فعلی) برسند، در منطقۀ سردی زندگانی داشتند که زمستان آن کشال (طولانی) بود و تقریباً ده ماه سال را در بر میگرفت. با اتکا به نقاط معلوم حرکت آنها که در جنوب هندوکش واضح و معلوم است، میتوان به صفحات شمال سلسلۀ کوه مذکور رسید و در آنجا این منطقۀ سرد را در سرچشمۀ اکسوس (آمودریا) و اراضی همجوار آن که عبارت از بدخشان علیا و منطقۀ بین اکسوس و سردریا باشد، قرار دارد.
در فصل اول سرودهای «ریگوید» حین صحبت از استعانت «اندرا» چنین اشاره شده که «منزل قدیم» خود به کمک ما فرا رسید. این «منزل اندرا» را بعضی مآخذ دیگر[۹]، واضح در شمال هندوکش قرار میدهند.
«منزل قدیم اندرا» به معنی دیگر همان «مسکن قدیم» آریاییهاست و به این ترتیب سرود ریگوید هم برای تعیین مهد آریاییها ما را به طرف باختر و سرچشمۀ اکسوس و اراضی متصلۀ آن رهنمونی میکند.»[۱٠]
افزون بر این، ریگودا با اوستا - همتای آریایی خویش - قرابت نزدیک دارد و هر دو از یک زبان مادرشاهی با دو لهجۀ متقارب زاده شدهاند[۱۱].
اوپانیشادهای قدیمی که پدیدۀ مرحلۀ چهارم عصر ودایی بهشمار میرود، پیش از زمان بودا در سدۀ ششم قبل از میلاد مسیح موجود بوده و از آنجایی که بودا در حدود سال ۴٨٣ پیش از میلاد درگذشته است، وقتی گفته میشود که ادبیات عصر ودایی از ٢٠٠٠ سال پیش از میلاد تا ۵٠٠ سال پیش از میلاد امتداد یافته است، ظاهراً سخن گزاف و چندان دور از واقع نخواهد بود[۱٢].
[↑] قدمت وداها
راجع به قدمت وداها میان پژوهشگران هندی و غیرهندی اختلاف نظر است. برخی از دانشمندان هندی در سدۀ نوزدهم، مانند «تیلک»[۱٣] پارهای از منترهای ریگودا را که مهمترین و قدیمیترین وداهاست، از روی محاسبات ارقام نجومی بر مبنای روایات سنتی، مربوط به پنج هزار تا شش هزار سال پیش از میلاد و حتی قدیمتر دانستهاند. «یاکوبی»[۱۴] محقق اروپایی نیز بر مبنای ارقام نجومی دو سرود ریگ ودا را متعلق به هزارۀ پنجم قبل از میلاد تصور کرده است. «کلبروک»[۱۵] تاریخ تنظیم ریگودا را در سدۀ چهاردهم و «ماکس مولر» تاریخی بین ۱۵٠٠ تا ۱٢٠٠ سال پیش از میلاد در نظر گرفتهاند. اما «هوک»[۱٦] تاریخ سرودهای ریگ ودا را ۱۴٠٠ سال قبل از میلاد دانسته است. «ریگودا» یا «ریگ سنهیتا» بهحد زیادی قدیمتر از دیگر وداهاست - بهویژه نسبت به متون منثور - ویژگیهای کهنگی ریگودا را از ادبیات جدیدتر جدا میکند و این کهنگی را نمیتوان منحصراً مربوط به اختلاف سبک یا سطح تصورات اجتماعی دانست. هرگاه سرودهای ریگودا در زمانی نزدیک به زمان «براهماناها»[۱٧] جمعآوری شده باشد، بهوجود آمدن این سرودها متعلق به زمانی بسیار قدیمتر بوده است[۱٨].
زمان ادبیات ودایی را میتوان بین دو تاریخ قرار داد که مبدأ هر دو تاریخ متأسفانه تاریک و نامعلوم است. آنچه مسلم مینماید، بهوجود آمدن این سرودها قرنها پیش از زمان بودا و تبلیغ عقاید بودایی بوده و از طرفی دیگر، شروع آن همزمان یا سالهایی چند قبل از ورود قوم آریایی به هندوستان است. پس دورههای مختلف متون را باید در میان این دو تاریخ مرتب ساخت[۱۹]. احمدعلی کهزاد در این باره مینویسد:
- یکی از ویژگیهای برجستهی قوم آریایی که بیشتر مربوط به جمعیت آریاییان باختر (شمال افغانستان امروزی) میباشد، این است که این جمعیت، از خود یک دوره ادبیات شفاهی، بهصورت منظومهها و سرودهها داشتند که منبع اطلاعات ما بهشمار میرود.[٢٠]
گویندگان این سرودهها، «ریشیها» (افراد فرزانه و دانا) بودند که بر همه دانش متداول زمان خود، معرفت داشتند. در واقع، ریشیها روحانیونی بودند که همزمان به شعر و ادبیات نیز مسلط بودند.[٢۱]
از نظر احمدعلی کهزاد، بهطور کلی، سرودهای آریایی بهدو دسته بخش میشوند: سرودهای مجهول قدیمی و سرودهای معلوم که تا به امروز بهجا ماندهاند. دستهای اخیر، نظر به قدمت بهنامهای: ریگودا، یجورودا، سام ودا و اتهروا ودا یاد میشوند. وی در مورد «ریگودا» مینویسد:
- قدیمترین آندسته «ریگودا» میباشد که عبارت از آثار منظومی است که در زمان استقرار آریاییها در حوزههای شاداب رودخانههای جنوب هندوکش سروده شدهاند و بهتدریج دامنهی آن با مهاجران بهطرف شرق و جنوب و غرب افغانستان امروزی و ماورای «سندهو» ادامه یافته و قسمتهای جدید «ریگودا» و سه کتاب دیگر ودا در خاکهای «هفت دریا» یعنی پنجاب فعلی بهمیان آمده است.[٢٢]
آنچه در این میان به گفتهی کهزاد مهم است، این است که «سرودهای آریایی منحصر و محدود به همین آثار منظوم که بهدست ما رسیده است، نمیباشد، بلکه یادگار یک دورۀ فرهنگی ادبی بزرگی است که شواهد قدیمی آن به کلی از بین رفته است؛ چنانکه خود سرودهای ودا نیز بار بار به این مطلب اشاره میکند.»[٢٣] او میافزاید:
- بهرغم آنکه با تفحص، اشعار مجهول ودایی بهدست نمیآید، بازهم تذکار آن از نقطۀ نظر مراتب تاریخی ادبیات ودایی در افغانستان خیلی مهم است؛ زیرا سرزمینی که در آن سرودهای مجهول سروده شدهاند، همین افغانستان امروزی و بهویژه ناحیهی «بلهیکا» (یا بخدی زیبا) بوده است. در واقع این سرودهای مجهول بین زمان استقرار آریاییها در حوزۀ اکسوس (باختر) و عصر ودایی پدید آمده و این خود نشان میدهد که تمام سرودهای مجهول باید در افغانستان امروزی و بیشتر آن در ناحیۀ شمال هندوکش بهمیان آمده باشند. زیرا، از آنجایی که در سرودهای ریگودا، که قدیمترین بخش سرودههای معلوم را تشکیل میدهد، از رود کابل و سوات و کرم و گومل وغیره نام برده شده است، آشکار میشود که از لحاظ قدمت، سرودههای مجهول بایست در زمان استقرار آریاییها در شمال هندوکش و در اوایل مهاجرت آنان به سمت جنوب این کوه پدید آمده باشند.[٢۴]
نظرات کهزاد از دیدگاه وداشناسان غربی جانمایه گرفته است. دوت[٢۵]، در کتاب خود با فرنام «آریایی شدن هند»[٢٦] مینویسد:
- اختلافات بزرگ متن «ریگودا» بهجای خود بخشی از یادگار کوچکی از یک دورۀ گستردهای سرودهای ادبی گمشده نمیباشد و تغییرات آشکاری که در عصر ودایی در خود ربان سرودها به مشاهده میرسد، نشان میدهد که پیش از سرودهای دورهی ودایی احتمالاً یک عدهی زیاد سرودهای دیگری هم بوده که متأسفانه مفقود شده و به ما نرسیده است؛ چنانکه متن «ریگودا» در این باره گواهی میدهد و عبارتهای «دانایان قدیم» و «سرودهای قدیمی که به لباس نو، عرض اندام کردهاند» و «سرودهایی که در زمانههای قدیم ترکیب شدهاند»[٢٧]، هر کدام بهجای خود تصریح میکند که دورهی ادبی فقط با سرودن منظومههای «ریگودا» که قدیمترین آثار ادبی دورهی ودایی میباشد، آغاز نشده است، بلکه پیش از آن، دورهی بزرگ دیگری بوده که آثار عصر ودایی نمونهای از آن بهشمار میرود.[٢٨]
همچنین کهزاد مینویسد، براساس نظر «آرتر مکدونل»، مجموعهی سرودهایی که کتاب ریگودا را شکل داده، در مدت چند صد سال بهمیان آمده است و اگر سبگ گفتار و طرز تخیل شعرا و تمایز دورهها و مکتبهای ادبی که تفکیک شدهاند، مدنظر گرفته شود، میتوان گفت که ظهور مجموعهی سرودهای ریگودا از چندین قرن هم بشتر زمان برده است؛ چون سرودهای ریگودا یعنی قدیمترین بخشهای سرودهای معلوم ودایی، پس از جداشدن شاخهی هندی و پارسی از باختر بهمیان آمده و محل ظهور آن، دامنهها و وادیهای جنوب و جنوبشرق هندوکش است. بنابراین، بدون تردید میتوان گفت که سرودهای گمشده و مجهول که اینجا مورد بحث است، در شمال هندوکش در کانون قدیم آریایی در «بخدی زیبا» (بلخ) بهمیان آمده و جا دارد که آنها را بهنام «سرودهای بخدی» یا «سرودهای بلهیکا» نامید.[٢۹]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: مسعود امید و بهزاد حسن پور، ریگودا و اوپانیشادها
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[٢]-
[٣]-
[۴]-
[۵]-
[٦]- جلالی نائینی، سید محمدرضا، هند در یک نگاه، صص ٦۴-٦۵
[٧]- همانجا، ص ٦٢
[٨]-
[۹]- در صفحۀ ۱٨: The Aryanisstian of India, by Dutt ماخذ مذگور بهنامهای Sabdaratnavall، Amaraksoha یاد شده.
[۱٠]- کهزاد، احمدعلی، تاریخ افغانستان، ج ۱، صص ٣۹-۴٠
[۱۱]- هند در یک نگاه، ص ٦٢
[۱٢]- همانجا، ص ٦٢
[۱٣]- Tilaka
[۱۴]- Jacobi
[۱۵]- Colebrooke
[۱٦]- Haug
[۱٧]- Brahmanas
[۱٨]- همانجا، ص ٦٣
[۱۹]- همانجا، ص ٦٣
[٢٠]- تاریخ افغانستان، ج ۱، ص ۵۱
[٢۱]- همانجا، ص ۵٣
[٢٢]- همانجا، ص ۵۵
[٢٣]- همانجا، ص ۵۵
[٢۴]- رجوع شود به: همانجا، صص ۵۵-۵٦
[٢۵]-
[٢٦]-
[٢٧]-
[٢٨]-
[٢۹]-
[٣٠]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]