فهرست مندرجاتاسلام و ایران
(ايران در استانۀ یورش اعراب)
- ادیان و مذاهب
- آیین زردشتی
- آیین مسیحی
- آیین مانوی
- آیین مزدکی
- آیین بودایی
- عقاید آریایی
- ثنویت زردشتی
- آتش و پرستش
- نظام اجتماعی
- نظام خانوادگی
- نظام اخلاقی
- کارنامۀ اسلام در ایران
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
[↑] آیین بودایی
در حدود دو هزار و پانصد سال پیش، در هندوستان، در پای كوههای هیمالیا در میان مردمی كه به «ساكیاها» معروف بودند، شاهزادهای بهدنیا آمد و در حدود سی سال در ناز و نعمت بزیست. در خلال آن ایام با علوم زمان خود و بالاخص با تعلیمات كتاب مقدس هندوها كه بهنام «وداها» معروف است آشنا شد. پس از آن در اثر یك انقلاب روحی مدت هفت سال از تخت و تاج و ناز و نعمت كنارهگیری كرد و بهخلوت و انزوا و ریاضت و تفكر پرداخت. آن چیزی كه او را رنج میداد این بود كه رنج و درد از كجا برای آدمی زادگان فرود آمده است و چگونه آدمیان میتوانند زندگی سعادتمندآنهای پیشه سازند. پس از سالها رنج و ریاضت و تفكر و خلوت عاقبت در زیر یك درخت انجیر اندیشهای را كشف كرد كه بهعقیده خود او راز زندگی و سعادت است و از آن پس خلوت و انزوا را ترك كرد و منكر ریاضت شد و بهارشاد و تعلیم خلق پرداخت. آنچه او كشف كرد یك قانون ساده و طبیعی بود و آن اینکه بر جهان قانون پاداش و كیفر حكمفرماست از نیكی، نیكی و از بدی، بدی میزاید.
این شاهزاده كه بهنام «سیداتا» خوانده میشد و بعدها لقب «بودا» یافت پس از كشف این قانون منكر قربانی و دعا و زاری و پرستش خدایان و تاثیر این اعمال در سرنوشت انسان شد. خدایان را انكار كرد و بهقانون ازلی جهان ایمان آورد. كتاب مقدس «ودا» را كه دعوت بهقربانی و دعا و غیره كرده و هم[۱] انسانها را بهحسب اصل آفرینش متفاوت فرض كرده نیز مورد انكار و انتقاد قرار داد.
آیین و مسلك بودا بیش از آنکه بهیك دین شباهت داشته باشد بهیك فلسفه شبیه است، ولی پیروان او تدریجا آیین او را بهصورت یك آیین مذهبی در آوردند و خود او را كه منكر عبادت و پرستش خدایان بود تا حد یك معبود بالا بردند، معابد ساختند و مجسمه بودا را در معابد بر پا كردند و گفتههای او را پس از خودش گرد آورده نام «سه سبد دانش» بهآن دادند.
بودا در زمان خودش پیروان زیاد پیدا كرد، دو ایالت از ایالات هند كه یكی از آنها مقر پادشاهی پدر وی بود بهاو گرویدند و تدریجاً توسعه یافت. در دورآنهای بعد یكی از سلاطین معروف و مقتدر هند بهنام «آشوكا» در قرن چهارم قبل از میلاد بهدین بودا گروید و تعالیم او را احیا كرد و صومعههای بسیار به امر او بنا كردند.
دین بودا در سراسر هند شهرت و عظمت و پیروان فراوان پیدا كرد، ولی تدریجاً بهخصوص پس از نفوذ اسلام در هند این دین از مولد و وطن خود رخت بربست، و در عوض در كشورهای مجاور نفوذ یافت. در حال حاضر دین بودایی یكی از ادیان بزرگ عالم است و پیروان بودا را اكنون مردم سیلان و برمه و سیام و ویتنام و جزائر فرمز و ژاپن و كره و چین و تبت و مغولستان تشكیل میدهند.
دین بودا از هند به ایران نفوذ كرد. كریستنسن میگوید:
«در دوره تسلط یونانیان (پس از حمله اسكندر) دیانت بودایی در ولایات شرق ایران نفوذ یافت و پادشاه هند موسوم به آسوكا كه در حدود ٢٦٠ سال قبل از میلاد دین بودایی گرفته بود، دعاتی بهایالت گنداره (دره كابل) و باختر گسیل داشت.
... بوداییان در قرون نخستین میلادی در ولایت گنداره، و یهارها یعنی صومعههای بسیار ساختند و امروز در ویرانههای آن معابد[٢] نقوش برجستهای بهسبك آمیخته یونانی و هندی یافتهاند... در بامیان مغرب كابل، مجسمههای عظیمی از بودا هست كه در كوه كندهاند...
از سفرنامه هیون تسانگ معلوم میشود كه تا قرن هفتم میلادی صومعههای بودایی در ایران وجود داشته است و نیز بنا بهروایت او از اتباع سایر دیانات هندی هم جماعاتی مقیم ایالات شرقی ایران بودهاند.»[٣].
و هم او گوید:
«در اواخر قرن دوم و اوایل قرن اول میلادی «مناندر» پادشاه دره كابل و هندوستان كه در هندوستان بهتسخیر ممالكی موفق شد، دین بودا گرفت و در میان پیروان آن آیین شهرتی عظیم یافت.»[۴].
نیز میگوید:
«در سال ۱٢۵ میلادی كشور قندهار و پنجاب بهپادشاهی تعلق گرفت «كانیشكا» نام كه در ادبیات بودایی شهرتی بهكمال دارد و از مبلغین بزرگ و معتقدین بهدیانت بودا بهشمار است.»[۵].
مذهب بودا تدریجاً از این منطقه رخت بربسته است قبلاً نقل كردیم كه بوداییان و مانویان كه جزء اقلیتهای مذهبی ایران بودند، بر خلاف اكثریت زردشتی، فعالانه در مقابل مسلمین مقاومت كردند. و هم نقل كردیم كه خاندان برمكی. قبل از مسلمانی، خدمتكار معبد بودایی در بلخ بودهاند.
دین بودا پس از اسلام نتوانست در ایران تاب بیاورد، تدریجاً از این منطقه رخت بربست همچنانكه از مهد تولد خویش هندوستان نیز عقبنشینی[٦] كرد، و البته انحطاط و زوال بودایی از ایران تدریجی بوده است.
در كتاب تمدن ایرانی مینویسد:
«آبادی و اهمیت ابنیه مذهبی بامیان (ناحیهای از افغانستان نزدیك كابل) در قرن هفتم (میلادی) بهقلم هیون تسانگ برای ما نقل شده است. راهبی از اهل كره، در قرون بعد از آنجا گذشته و نقل میكند كه پادشاه آن محل یك ایرانی پیرو مذهب بودا بوده است و قشون نیرومندی در اختیار دارد ولی كمی بعد در قرن سوم هجری یعقوب لیث صفاری آن ناحیه را متصرف شد.»[٧].
اوضاع و احوال نشان میدهد: دین بودا كه از مشرق ایران یعنی هندوستان آمده و در ایران نفوذ كرده بود تدریجاً پیشروی میكرد، همچنانكه مذهب مسیح كه از غرب ایران و بینالنهرین آمده بود در حال پیشروی بود، دین بودا بهطرف غرب پیش میرفت و دین مسیح بهطرف شرق، و البته دولت شاهنشاهی ایران كه دین زردشتی را دین رسمی قرار داده و از آن حمایت میكرد و بهروحانیون زردشتی قدرت فوقالعاده داده بود، مانع پیشروی این دو دین بود و تا حدود زیادی نمیگذاشت این دو دین پیشروی كنند، قبلاً كتیبه موبد كریتر را نقل كردیم كه صریحاً نوشته است:
عدهای از مبلغان مذاهب خارجی را كه ماندن آنها در ایران صلاح نبود از این كشور بیرون كردند مانند یهودیها. «سمناها» (شمنها) یا رهبانان بودایی، برهماییها، ناصریها، مسیحیان...
ولی آنچیزی كه بهفعالیت بودایی در ایران خاتمه داد و مسیحیت را در اقلیت ناچیزی قرار داد، جلو پیشروی بودایی را بهسمت غرب و جلو پیشرفت مسیحیت را بهسمت شرق گرفت كه هنوز هم كشیشان و مستشرقان كشیش مسلك آه حسرت آن[٨] را میكشند اسلام بود.
بههر حال یكی از ادیان آنروز ایران بودایی بوده است ولی بودایی، مانند یهودی، بر خلاف مسیحی و مانوی و مزدكی نقش فعالی از نظر سیاسی نداشته است و لهذا كمتر متعرض آنها شدهاند.[۹]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی بازنویسی و نقد شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- خدمات متقابل اسلام و ایران، ج ۱، ص ۱۹٦
[٢]- همانجا، ص ۱۹٧
[٣]- ایران در زمان ساسانیان، ص ٦٠.
[۴]- همان كتاب، ص ۴٢.
[۵]- همان كتاب، ص ۴۴.
[٦]- خدمات متقابل اسلام و ایران، ج ۱، ص ۱۹٨
[٧]- تمدن ایرانی، ص ۴٠٧.
[٨]- خدمات متقابل اسلام و ایران، ج ۱، ص ۱۹۹
[۹]- همانجا، ص ٢٠٠
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران (جلد اول)، تهران: انتشارات صدرا، چاب دوازدهم - ۱٣٦٢