فهرست مندرجاتعمر جهان
(بهروایت دین و علم)
- نگرشی بر عمر جهان بهروایت دینی
- جهانی با یك آغاز
- قانون نسبیت اینشتین
- گذر زمان و بیگ بنگ
- ۱۵ بیلیون سال یا ٦ روز؟
- راهنمای مآخذ
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
[قبل] [بعد]
آنچه در زیر میآید برداشتی است درباره زمان بهروایت تورات و تطبیق آن با درك و علم امروزی از زمان در مفهوم علمی – عملی و دینی آن.
نویسنده مطلب ذیل خود تأكید میكند كه موقعیت و مقام مفسر مذهبی یهود را ندارد و فقط دانستههای خود را مطرح میكند بیآنكه آنرا قطعی و نهایی بداند.
پروفسور «جرالد شرودر» دكترای تكنولوژی از دانشگاه ماساچوست است و كتابهای بسیاری همچون «پیدایش بیگ بنگ» یا انفجار اولیه كه زمین و ستارگان از آن بهوجود میآیند، «كشف هماهنگی موجود بین علم مدرن و كتاب مقدس» و بسیاری كتب دیگر كه بیشتر در زمینه مربوط به هستیشناسی یهود در فلسفه و علم و عمل است را بهرشته تحریر درآورده است.
البته پیداست كه برداشت پروفسور شرودر نتیجه مطالعات و عقاید شخصی او است و نه یك برهان قطعی و پذیرفته شده[۱].
[↑] نگرشی بر عمر جهان بهروایت دینی
یكی از آشكارترین موارد بحثانگیز بین تورات و علم، سن و عمر هستی است. آیا مطابق دادههای علمی، دنیا میلیونها سال قدمت دارد و یا طبق اطلاعات كتاب مقدس هزارها سال؟ هنگامی كه ما دورهها و نسلهای كتاب مقدس را جمع میكنیم به حدود ۵٧٦٠ سال میرسیم در حالیكه اطلاعات تلسكوپ هابل و یا دادههای تلسكوپهای زمینی واقع در هاوایی عمر هستی را ۱۵ بیلیون سال تعیین میكنند.
اجازه دهید حق مطلب و كلام را در ابتدا روشن كنیم، جهان ممكن است فقط در حدود ٦٠٠٠ سال عمر داشته باشد. خداوند میتوانسته نورهایی درست كند كه از كهكشانهای دور به ما برسند و چنین وانمود كنند كه عمر هستی بیلیونها سال است. قطعاً هیچ راهی برای رد این ادعا وجود ندارد. خداوند بزرگ و لایتناهی میتوانسته دنیا را بدین طریق بیافریند. یك رویكرد دیگر وجود دارد كه با توصیف مفسران قدیم از خدا و طبیعت نیز توافق دارد. جهان ممكن است بهطور همزمان جوان و پیر باشد. در ذیل ما رویكرد و گزینه دوم را مورد رسیدگی و ملاحظه قرار میدهیم.
در جریان حل و برطرف كردن این تفاوت آشكار، جالب است كه بهروند بالندگی دانش نگاهی تاریخی بیندازیم، چرا كه نشانهها و برهانهای قطعی در دسترس و موجود نیستند. علم همواره در حال تغییر و پیشرفت است و اینكه این تغییرات و دگرگونیها تا كی ادامه خواهد داشت معلوم نیست. اما آنچه كه قابل دسترسی است توجه به این امر است كه دادههای علمی همواره، تصویری را كه از دنیا داشتهاند، در مقابل تصویر تغییر نایافته تورات مقدس، تغییر دادهاند.
بنابراین، تنها دادهای كه ما از آن استفاده میكنیم تفاسیر قدیمی از كتاب مقدس است كه منابع مورد استفاده ما در این مقاله شامل: متن تورات مقدس (بیش از ٣٣٠٠ سال قبل) و تفاسیر گوناگون علمای یهود درباره آن میباشد.
این تفاسیر، سالها قبل از اطلاعات امروزی ما، كه توسط تلسكوپ هابل و ... بهدست آمده، نوشته شده است.
[↑] جهانی با یك آغاز
در سال ۱۹۵۹، تحقیقی از دانشمندان برجسته آمریكایی صورت گرفت. در میان پرسشهای زیادی كه مطرح شد یكی هم این پرسش بود: «برداشت شما از سن دنیا چگونه است؟» در آنزمان سال ۱۹۵۹ علم نجوم مشهور و عمومی بود اما كیهانشناسی (Cosmology) بهتازگی گسترش یافته بود، پاسخ به این بررسی اخیراً در Scientific American پرخوانندهترین مجله علمی در سرتاسر جهان منتشر شد، دو سوم دانشمندان پاسخ مشابهی داده بودند. «آغاز؟! هیچ آغازی وجود ندارد ارسطو و افلاطون ٢۴٠٠ سال پیش به ما آموختهاند كه گیتی ازلی است، ما میدانیم كه تورات گفته «در آغاز پیدایش» (فصل ۱، آیه ۱). این نظر تورات یك داستان زیبا و قشنگ است اما دانش و فرهیختگی ما بیشتر است، هیچ پیدایش و آغازی وجود ندارد».
این جریان مربوط بهسال ۱۹۵۹ بود. در سال ۱۹٦۵ Penzias و Wilson انعكاس و پژواك انفجار ناگهانی بیگ بنگ (Big Bang) را كشف كردند و الگوی جهان، از یك دنیای ازلی بهدنیایی كه آغازی داشته تغییر یافت. بعد از ٣٠٠٠ سال بحث و كشمكش، علم بهیك توافق با تورات مقدس دست یافت، آغازی وجود دارد.
همه چیز از «روُش هَشانا» (اول سال عبری) شروع میشود. اولین چیزی كه ما باید بدانیم مبدأ تقویم كتاب مقدس است. سال یهودی با جمع كردن ادوار و نسلها از حضرت آدم محاسبه میشود. بهعلاوه تا خلقت حضرت آدم ٦ روز وجود دارد كه این شش روز هم مهم است و هم اینكه روش هشانا بهروایات مذهبی روز تولد دنیا است.
«روش هشانا» بهروایت معتقدان یادآور آفرینش «نِشاما» روح و روان زندگی انسان است. ما شمارش ۵٧٠٠ سال را از آفرینش روح و روان حضرت آدم شروع میكنیم.
ما ساعتی داریم كه با حضرت آدم شروع شده و شش روز اولیه از این ساعت جدا هستند، كتاب مقدس تورات دو ساعت دارد. «روش هشانا» یادآور خلقت روح حضرت آدم است و از شش روز آفرینش مجزا است.
بهچه علت این شش روز از تقویم جدا شده است؟ زیرا زمان در آن شش روز بهطور متفاوتی توصیف شده است: «عصر بود و صبح بود»: یك روش و طریق غیرمعمول و نامتعارف از توصیف زمان!
بهمحض اینكه شما از حضرت آدم بهبعد نگاه میكنید جریان زمان تماماً در اصطلاحات و عبارات آدمی كه برای ما متعارف است آمده است: «آدم و حوا ۱٣٠ سال قبل از داشتن فرزند زندگی كردند» «شِت (فرزند آنها) ۱٠۵ سال قبل از داشتن فرزند زندگی كرد» و غیره. از حضرت آدم بهبعد جریانِ زمان كاملاً از نظر مفهوم برای آدمی قابل فهم است. اما قبل از آن، موقع یك مفهوم انتزاعی است: «عصر و صبح». این موضوع شبیه به این است كه بهوقایع و اتفاقات از دیدگاهی نگاه كنید كه ارتباطی با آنها ندارید. نگاهی عمیقتر به متن در تلاش برای فهمیدن جریان زمان، اینجا، شما باید بهیاد بیاورید كه كل شش روز، در تورات، در ٣۱ آیه توصیف شده است. شش روز آفرینش كه برای مردم زحمت زیادی در درك علمی در مقابل فهم كتاب مقدس ایجاد كرده است در ٣۱ آیه محدود شده است! در [٢]MIT در كتابخانه Hayden ما در حدود ۵٠.٠٠٠ جلد كتاب در خصوص گسترش جهان، كیهانشناسی[٣]، شیمی ترمودینامیك[۴]، دیرینشناسی، باستانشناسی و فیزیك پرانرژی آفرینش داریم. در هاروارد در كتابخانه Weider احتمالاً ٢٠٠.٠٠٠ جلد كتاب درباره عناوین مشابه دارند. در حالی كه كتاب مقدس به ما ٣۱ آیه داده است. انتظار نداشته باشید كه با خواندن ساده آن آیهها، شما تمام جزئیات پوشیده شده در متن را بفهمید. این بدیهی است كه ما باید كاوشی عمیقتر برای استخراج اطلاعات داشته باشیم. ایده یك كاوش عمیق داشتن، یك دلیلتراشی نیست، تلمود (رساله حگیگا فصل ٢) به ما میگوید كه از شروع آیات كتاب مقدس تا شروع فصل دوم، كل متن در قالب یك تمثیل و حكایت آورده شده همراه با یك متن و معنی درونی. حالا خود را در مجموعه عقاید ۱۵٠٠ سال پیش در زمان تلمود قرار دهید. چرا تلمود فكر میكند كه آن تمثیل است؟ آیا شما فكر میكنید ۱۵٠٠ سال پیش آنها این گونه میاندیشدند كه خداوند نمیتوانسته همه چیز را در ٦ روز بیافریند؟ آیا این برای آنها مسئلهای بوده است؟ این ما هستیم كه امروزه با كیهانشناسی و دادههای علمی، مسئله و مشكل داریم؛ اما ۱۵٠٠ سال پیش آیا مشكلی برای قدرت لایتناهی خدای بزرگ در رابطه با ٦ روز خلقت وجود داشت؟ هیچ مشكلی. لذا وقتی دانشمندان دینی این ٦ روز را از تقویم جدا كردهاند و گفتهاند كه تمام متن حالت تمثیل دارد، این امر برای دفاع و توجیه از آنچه كه در موزههای محلی دیدهاند نبوده است! هیچ موزه محلی در زمان آنها وجود نداشته است. حقیقت این است كه خواندن دقیق متن، نمایان میسازد كه اطلاعات پنهان و دربرگرفتهشدهای در لایههای زیرین سطح وجود دارد. عقیده دنبالِ معنی عمیق گشتن در تورات مقدس تفاوتی با دنبال معنی عمیق گشتن در علم ندارد. همانطور كه ما نگاهی عمیقتر بهعلم برای فراگیری كار هستی میاندازیم. بهطور مشابه احتیاج بهخواندن و نگاه در تورات مقدس داریم. حضرت سلیمان(ع) در كتاب امثال سلیمان (فصل ٢۵، آیه ۱۱) بهاین نكته اشاره میكند: «كلمهای كه بهخوبی گفته شود شبیه بهسیب طلایی در قاب نقره است». موسی بن میمون[۵] در كتاب «راهنمای گمگشتگان» این تمثیل را اینگونه تفسیر میكند، قاب نقره همان كلمات و متن تحتاللفظی تورات است كه از یك فاصله دیده میشود. سیب طلا، رازهای پوشیده شده در قاب نقره (متن تورات) است. هزاران سال پیش ما آموختهایم كه ماورای خواندن ساده، نكات ظریفی در متن تورات مقدس وجود دارد كه معنای متن را گسترش میدهد این نكاتی است كه ما میخواهیم آنها را مورد توجه قرار دهیم. تاریخ طبیعت و تاریخ انسان منابع یهودی قدیمیای وجود دارند كه به ما میگویند تقویم كتاب مقدس شامل دو بخش است (حتی وییقرا ربا[٦] كه بهحدود ۱۵٠٠ سال قبل برمیگردد این مطلب را صریحاً بیان كرده است). حضرت موسی در آخرین سخنانش برای مردم، فرموده :«اگر میخواهی اثر خداوند را در دنیا ببینی، روزگار پیشین را بهیاد آور، بهسالهای هر دوره تأمل نما» (تثنیه فصل ٣٢، آیه ٧) ربی مُشِه بِن نَحْمان (نَحمانید) طبق نظر قبالا میگوید: «چرا حضرت موسی، تقویم را بهدو بخش تقسیم كرده است روزگارهای پیشین و سالهای هر دوره؟ زیرا، «روزگار پیشین را بهیاد آور»، منظور همان شش روز آفرینش است و «سالهای هر دوره» تمام ایام بعد از حضرت آدم است». حضرت موسی میفرماید شما میتوانید اثر خداوند را در جهان بهدو طریق درك كنید. بهپدیدههای شش روز آفرینش و گسترش زندگی در جهان نگاه كنید كه فهمیدن آن بسیار سخت است یا اگر آن نتوانست تأثیری روی شما بگذارد آنگاه در جوامع بعد از حضرت آدم تأمل كنید، پدیدههای خارقالعاده تاریخ بشر. توسط هر كدام از دو راه اثر خداوند را پیدا خواهید كرد. من اخیراً ملاقاتی با پروفسور لئون لدرمن[٧]، برنده جایزه نوبل فیزیك در اورشلیم داشتم ما در رابطه با علم بحث میكردیم و در حین مكالمهای كه با هم داشتیم، من گفتم: «درباره روحانیت و معنویت چطور، لئون؟» و او بهمن گفت: «شرودر! من با تو در رابطه با علم صحبت خواهم كرد اما در مورد روحانیت با مردم آنطرف خیابان، دانشمندان دینی، صحبت كن». اما او ادامه داد و گفت: «اما من مواردی از قدرت الهی (اتفاقات خارقالعاده) را در رابطه با حوادث امروزه دنیا پیدا كردهام». جالب است، بخش اول گفتار حضرت موسی، «روزگار پیشین را یادآور» درباره ٦ روز آفرینش تأثیری روی پروفسور لدرمن نداشته است اما «سالهای هر دوره» تاریخ انسان روی او اثرگذار بوده است. یك روز بهچه معنی است؟[٨] اجازه دهید به ٦ روز آفرینش بازگردیم اكنون ما میدانیم كه وقتی تقویم كتاب مقدس میگوید ۵٧٦٧ سال، ما باید «٦ روز» را با آن جمع كنیم. چند سال پیش من، فسیل دایناسوری را بهدست آوردم كه عمر آن (توسط فروپاشی زنجیرهای رادیواكتیوی[۹]) ۱۵٠ میلیون سال پیش تعیین شده بود. دختر ٧ سالهام گفت: «پدر! دایناسور؟! چگونه دایناسور میتواند ۱۵٠ میلیون سال پیش وجود داشته باشد در حالی كه معلم كتاب مقدس من میگوید عمر جهان حتی به٦٠٠٠ سال هم نمیرسد؟» من بهاو گفتم نگاهی بهمزامیر داوود فصل ۹٠ آیه ۴ بینداز، آنجا تو میتوانی مطالب كاملاً متحیر كنندهای پیدا كنی، حضرت داوود میفرماید: «زیرا هزار سال در نظر تو (ای خدا) همانند یك روز است كه گذشته و مانند پاسی از شب است». شاید زمان از دید حضرت داود با زمان از دید خالق فرق داشته باشد، شاید زمان متفاوت باشد. تلمود، در تلاش برای پی بردن بهنكات ظریف تورات، كلمه «حُوشِخ» (Choshech) را تجزیه و تحلیل میكند. وقتی كه كلمه در آیه دوم از فصل اول سفر پیدایش ظاهر میشود، تلمود توضیح میدهد كه منظور از آن آتش سیاه، انرژی سیاه و نوعی از انرژی است كه آنچنان قدرتمند است كه حتی شما توانایی نگریستن و دیدن آنرا نخواهید داشت. دو آیه بعد در سفر پیدایش (فصل ۱، آیه ۴) تلمود توضیح میدهد كه كلمه مشابه «حُوشِخ» معنای تاریكی بهعبارتی عدم روشنایی را میدهد. كلمات دیگری نیز وجود دارند كه با تعریف متداولشان بهكار نرفتهاند. برای مثال «مَییم» (Mayim) نوعاً معنی آب میدهد اما موسی بن میمون (هارامبام) میگوید كه در گفتارهای اولیه آفرینش كلمه «مَییم» معنای ساختار جهان هستی را نیز میدهد. یك مثال دیگر در سفر پیدایش (فصل ۱، آیه ۵) است كه در آنجا میفرماید: «عصر بود و صبح بود، روز یك» این اولینبار است كه یك روز شمارش میشود. عصر و صبح - نحمانید روی معنی عصر و صبح بحث میكند آیا آن معنی طلوع و غروب آفتاب را میدهد؟ قطعاً اینگونه بهنظر میرسد. اما نحمانید مسئله و مشكلی را در این ارتباط خاطرنشان میكند: متن تورات میفرماید: «عصر بود و صبح بود، روز یك ... عصر بود و صبح بود، دومین روز ... عصر بود و صبح بود، سومین روز» سپس در چهارمین روز از خورشید نام برده میشود. نحمانید میگوید هر خواننده باهوشی این مسئله آشكار را میتواند مشاهده كند كه چگونه ما میتوانیم برای سه روز اولیه مفهوم عصر و صبح را داشته باشیم اگر خورشید فقط در روز چهارم ذكر میشود؟ برای نمایان شدن خورشید فقط در روز چهارم، هدفی وجود داشته تا زمان بگذرد و مردم مطالب بیشتری راجع به جهان متوجه شوند. نحمانید میگوید متن تورات از كلمات «وَیهی عِرِِو» استفاده كرده اما این عبارات بهمعنی «در عصر وجود داشت» نمیدهند. او توضیح میدهد كه حروف عبری «عَیین» (Ayin)، رِش (Resh) و «بِت» (Bet) ریشه كلمه «عِرِوْ» معنای هرجومرج، آمیختگی و بینظمی را میدهد. بههمین علت است كه عصر، «عِرِِو» خوانده و نامیده میشود چرا كه وقتی خورشید غروب میكند، بینایی تار و تصاویر نامشخص میشوند. لذا معنای لغوی عبارت مذكور بدینصورت خواهد بود «بینظمی وجود داشت». عبارت تورات برای صبح «بُوقِر (Boker) كاملاًُ برعكس است. هنگامی كه خورشید طلوع میكند، دنیا «بیكُورِت» (Bikoret)، منظم و قابل تشخیص و مشاهده میشود. بههمین علت نیازی بهذكر خورشید تا روز چهارم نمیباشد زیرا از عصر تا صبح جریانی از بینظمی بهنظم و از هرجومرج به انتظام وجود دارد. هر دانشمندی شهادت و گواهی میدهد كه در یك سیستم هدایت و رهنمود نشده چنین امری (سوق بهسمت نظم) اتفاق نمیافتد. نظم، هیچگاه خود بهخود از بینظمی ناشی نمیشود و منظم باقی نمیماند. نظم همیشه به هرجومرج تنزل پیدا میكند مگر این كه محیط، نظم را تشخیص دهد و قبول كند و آن را برای حفظ كردن دربرگیرد. باید یك راهنما برای سیستم وجود داشته باشد. این یك مطلب و گفتار بدون شك و ابهام است. تورات مقدس میخواهد خواننده را توسط این جریان شگفتزده كند. آغاز از یك پلاسمای[۱٠] بینظم و آشفته و خاتمه با یك سمفونی و هماهنگی از زندگی. روزبهروز جهان بهسطح بالاتری پیشرفت میكند. نظم ساخته شده از بینظمی، این یك ترمودینامیك خالص و تمام است و این در اصطلاحات ٣٠٠٠ سال پیش بیان شده. آفرینش زمان هر روز آفرینش شمارش شده است با وجود این یك گسستگی در طریق شمارش روزها جود دارد. تورات میفرماید: «عصر بود و صبح بود، روز یك» اما روز دوم گفته نشده است : «عصر بود و صبح بود روز دو» بلكه میفرماید: «عصر بود و صبح بود، دومین روز» و تورات شمارش خود را بههمین منوال ادامه میدهد: «عصر بود و صبح بود سومین روز، ... چهارمین روز،... پنجمین روز، ... ششمین روز» فقط در روز اول در متن از شكل متفاوتی استفاده كرده است: «روز یك» (Yom Echad) و نه «اولین روز». خیلی از ترجمهها دچار اشتباه شده و آیه را اولین روز ترجمه میكنند. این بدین علت است كه ویراستاران میخواهند ترجمه زیبا و منطقی ارائه دهند اما آنها با این كار پیغام مربوط بهعالم هستی[۱۱] متن را كنار میگذارند. زیرا یك تفاوت كیفی، همانگونه كه نحمانید بیان میكند، مابین «یك» و «اول» وجود دارد. «یك» مطلق[۱٢] و قطعی است اما «اول» تفضیلی. نحمانید توضیح میدهد كه در روز اول زمان خلق شد. این بینش و بصیرتی شگفتانگیز میطلبد. زمان خلق شد! شما نمیتوانید زمان را دریابید و یا با چنگ زدن آن را حس كنید! شما حتی نمیتوانید آن را ببینید. شما میتوانید مكان و ماده را ببینید، انرژی را احساس كنید و انرژی نور را ببینید. من متوجه آفرینش در این موارد میشوم اما آفرینش زمان؟! ٨٠٠ سال پیش نحمانید به این بصیرت از طریق عبارات مورد استفاده تورات، «روز یك» نائل آمده است! و این دقیقاً همان چیزی است كه اینشتین در چهارچوب قانون نسبیت به ما آموخت كه آفرینش نه فقط برای مكان و ماده بلكه برای خود زمان نیز وجود دارد[۱٣].
[↑] قانون نسبیت اینشتین
دید یك دانشمند بهدنیا، با نگاه كردن بهزمان از حال بهگذشته، این است كه جهان ۱۵ بیلیون سال عمر دارد. اما دید كتاب مقدس از زمان چگونه است؟ شاید دید متفاوتی نسبت بهزمان داشته باشد و باعث یك تفاوت بزرگ شود. آلبرت اینشتین به ما آموخته كه كیهانشناسی بیگ بنگ تنها مكان و ماده را به هستی وارد نكرده بلكه زمان هم روی دیگر سكه بود. كه وارد هستی شده است.
زمان دارای یك مقدار و بعد است. زمان تحتتأثیر دید شما نسبت بهزمان است. درك شما از زمان بسته به این است كه شما از كجا بهآن نگاه كنید. یك دقیقه روی ماه سریعتر از یك دقیقه روی زمین میگذرد و یك دقیقه روی خورشید آهستهتر. زمان روی خورشید اصطلاحاً بهنحوی كِش میآید بهطوری كه اگر شما میتوانستید یك ساعت را روی آن قرار دهید ثانیهها بسیار آهستهتر میگذشت. این یك تفاوت كوچك اما قابل اندازهگیری است، كه اندازهگیری نیز شده است. اگر شما میتوانستید یك پرتقال روی خورشید بهعمل بیاورید، زمان بیشتری را برای رسیدن نسبت بهزمین نیاز داشت چرا؟ زیرا زمان بهشدت آهسته میگذرد. آیا شما در آنجا احساس خواهید كرد كه زمان بهشدت آهسته میگذرد؟ خیر زیرا بیولوژی شما قسمتی از این سیستم است اگر شما روی خورشید زندگی میكردید قلب شما هم كندتر میزد. هر جایی كه شما هستید بیولوژی شما، همزمان و هنگام با وقت محلی است و یك دقیقه و یا یك ساعتِ مكانی كه شما آنجا هستید دقیقاً یك دقیقه یا یك ساعت است.
اگر شما میتوانستید از یك سیستم زمانی و مكانی به سیستم دیگری نگاه كنید، زمان را متفاوت احساس میكردید. زیرا بسته به عواملی همچون جاذبه و سرعت، شما از طریق متفاوتی زمان را درك خواهید كرد.
گذر زمان از مكانی با شرایط ذكر شده به مكان دیگر متفاوت است و از همینجا قانون نسبیت نتیجه میشود.
در اینجا مثالی میزنیم. یك عصر كه ما دور میز ناهار نشسته بودیم، دخترم سؤال كرد «چگونه میشود از لحاظ علمی باور كرد كه دایناسورها با بیلونها سال عمر وجود داشتهاند در حالی كه طبق نظر تورات مقدس عمر هستی چند هزار سال است؟» من به او گفتم سیارهای را تصور كن كه در آن، زمان آنقدر كش آمده كه اگر ما دو سال روی زمین زندگی كنیم فقط سه دقیقه روی آن سیاره سپری شود. در ضمن، این مكانها عملاً وجود دارند و مشاهده نیز شدهاند. زندگی كردن با شرایط حاكم در آنها سخت است و تو نمیتوانی به آنجا بروی. اما در یك تجربه ذهنی تو میتوانی این كار را انجام دهی. ٢ سالی كه روی زمین سپری میشود معادل سه دقیقه روی آن سیاره است. دخترم گفت: «چه عالی! لطفاً مرا بهآن سیاره بفرستید در آنجا سه دقیقه سپری كنم و تكلیفهای بهاندازه دو سالم را مینویسم بعد بهزمین برخواهم گشت و برای دو سال هیچ تكلیف دیگری نخواهم داشت».
كوشش جالبی است، فرض كنید هنگامی كه او عازم این سفر میشود ۱۱ سال دارد و دوستان او هم ۱۱ سال. او سه دقیقه روی آن سیاره سپری میكند و سپس بهخانه برمیگردد (در صورتی كه خود سفر زمانی را طلب نكند) هنگامی كه او برمیگردد چند ساله است؟ ۱۱ سال و سه دقیقه اما دوستان او ۱٣ ساله زیرا او سه دقیقه در آن سیاره زندگی كرده و ما روی زمین ٢ سال سن دوستان او از ۱۱ به۱٣ سال میرسد در حالی كه او ۱۱ سال و سه دقیقه دارد.
اگر هنگامی كه روی آن سیاره است بهزمین نگاه كند درك و مشاهده او از آن بهگونهای است كه هر شخص باسرعت بسیار حركت میكند زیرا در یك دقیقه او، صدها هزار دقیقه ما میگذرد، در حالی كه اگر ما به او نگاه كنیم او بسیار به آهستگی حركت میكند.
اما كدام یك صحیح است؟ دو سال یا سه دقیقه؟ جواب صحیح هر دوی آنهاست. هر دوی آنها در زمانی مشابه اتفاق میافتد. این یادگار آلبرت اینشتین است و بههمین استدلال تقریباً در بیلیونها مكان گیتی سناریوی مشابهی اتفاق میافتد. اگر شما یك ساعت روی آن مكانها قرار دهید از نقطه نظر ما ساعت بسیار آهسته حركت میكند. اگر ما میتوانستیم مدت زمان طولانی باندازه ۱۵ بیلیون سال زندگی كنیم ساعتِ روی آن مكان دوردست، ٦ روز گذر زمان را نشان میداد.
[↑] گذر زمان و بیگ بنگ
اما این تعریف چگونه میتواند عبارات كتاب مقدس را توضیح دهد؟ زیرا در هر صورت تلمود، راشی و نحمانید (طبق قبالا) همگی گفتهاند كه ٦ روز آفرینش، همان ٦ دوره زمانی منظم بیستوچهار ساعته بودهاند و نه بیشتر. اجازه دهید اندكی دقیقتر بهقضیه نگاه كنیم منابع یهودی كلاسیك بیان میكنند كه ما حقیقتاً نمیدانیم قبل از پیدایش، چه چیزی وجود داشته است. ما نمیتوانیم بگوییم كه تاریخ قبل از آفرینش جهان چگونه بوده است. میدراش در همین رابطه سؤالی را مطرح میكند: «چرا تورات مقدس با حرف بِت (Bet) آغاز شده است؟» و خود جواب میدهد زیرا حرف بِت از تمام جهات بهغیر از طرف جلو بسته است (حرف بِت اینگونه نوشته میشود ›). از این رو ما نمیتوایم بفهمیم كه قبلاً چه مواردی وجود داشته، فقط بعد از آفرینش برای ما مشخص است اولین حرف بِت است نحمانید مطلب را گسترش میدهد. او میگوید هر چند روزها هر كدام ٢۴ ساعت بوده ولی آنها شامل «كُل یموُت هاعُولام» تمام طول عمر و رازهای جهان هستند.
نحمانید اینگونه بیان میكند كه قبل از آفرینش هیچچیز وجود نداشته است. اما ناگهان كل خلقت بهمانند یك ذره بسیار ریز ظاهر میشود. او برای این ذره اندازهای هم میدهد: یك چیز خیلی كوچك شبیه بهاندازه یك دانه خردل. او میگوید این، تنها خلقت فیزیكی بود. هیچ خلقت فیزیكی دیگری وجود نداشت و تمام آفرینشهای دیگر معنوی بود. «نِفِش» (Nefesh) (جان حیات حیوانی) و «نشاما» (Neshama)(جان حیات انسانی)، آفریدههای معنوی بودند ولی فقط یك آفریده فیزیكی وجود داشت كه آنهم همان ذره بود. در آن ذره تمام مواد خامی كه برای ساخت موارد دیگر مورد استفاده قرار گرفته وجود داشته است. نحمانید مادهای را بهعنوان «دَق مِئوُد، اِنْ بُو مَماش» خیلی ریز كه قابل حس شدن نیست، توصیف میكند و گسترش این ذره كه خیلی ریز است و هیچ ماهیتی ندارد بهمادهای كه ما آن را میشناسیم تبدیل میشود.
نحمانید اضافه میكند و مینویسد: «می شِیش، ییتفُُوس بُُو زِمَن» از لحظهای كه ماده از آن ذره اولیه مذكور شكل گرفت زمان نیز با آن همراه شد نه این كه زمان شروع شد چرا كه زمان از ابتدای آفرینش خلق شده بود. بلكه حالا همراه و درگیر شد، هنگامی كه ماده از ذره اولیه غیرقابل حس، متمركز و منعقد شد و شكل گرفت همزمان، ساعتِ زمانی ٦ روزه آفرینش برمبنای تورات شروع بهحركت كرد.
علم نشان داده است كه تنها یك چیز غیرمادی میتواند به ماده تبدیل شود كه آن هم انرژی است فرمول مشهور اینشتین E=MC2 بهما میگوید كه انرژی میتواند بهماده تبدیل شود و بهمحض این كه بهماده تبدیل شد، زمان با آن همراه و درگیر میشود. نحمانید، عبارت شگفتانگیزی را متذكر میشود. من این را نمیدانم كه آیا او قانون نسبیت را میدانسته یا نه اما ما اكنون آن را میدانیم.
ما میدانیم كه انرژی - پرتوهای نور، امواج رادیویی، اشعههای گاما و x همگی با سرعت نور، یعنی ٣٠٠ میلیون متر بر ثانیه طی طریق میكنند. در سرعت نور، زمان نمیگذرد بلكه متوقف است. دنیا مُسن میشد ولی زمان فقط وقتی كه ماده ایجاد شد با آن همراه گردید و سپری شد. قبل از این كه ساعت برای كتاب مقدس شروع بهزمانگیری كند (تبدیل ذره غیرقابل حس به ماده) در حدود ۱/۱٠٠.٠٠٠ ثانیه طول كشید، زمانی بسیار كوتاه اما در آن موقع دنیا از یك نقطه كوچك بهاندازهای در حدود منظومه شمسی گسترش یافت. از آن لحظه ماده بهوجود آمد و گذر زمان بهسوی جلو و ساعت كتاب مقدس شروع شد.
نكته كلیدی این است كه تورات بهزمان بهصورت رو بهجلو نگاه میكند، از یك مختصات مكان – زمان كاملاً متفاوت، وقتی كه جهان هنوز كوچك بود. اما بعد از این جهان گسترش یافت. فضا گسترده شد و این گستردگی مكان، كاملاً درك و برداشت زمان را تغییر داد[۱۴].
[↑] ۱۵ بیلیون سال یا ٦ روز؟
امروزه، ما بهعقب و رو بهگذشته نسبت بهزمان نگاه میكنیم و متوجه ۱۵ بیلیون سال میشویم. با نگاه كردن رو بهجلو، زمانی كه جهان خیلی كوچك بود، بیلیونها بار كوچكتر تورات ٦ روز را بیان میكند. هر دوی آنها ممكن است صحیح باشد.
مطلب مهیج در علم كیهانشناسی در سالهای اخیر ین است كه انونم دیدگاه زمان از لحظه آفرینش (رو به جلو) را نسبت بهدیدگاه زمان از حال (رو بهعقب) اندازهگیری كردهایم. تمام كتابهای مرجع فیزیك، عدد یكسانی را ارائه كردهاند. نسبت كلی مابین زمان نزدیك بهآفرینش هنگامی كه ماده ثابت از نور (انرژی، پرتوهای الكترومغناطیسی آفرینش) شكل گرفت و زمان حال، یك میلیون میلیون است.
٦ میلیون میلیون روز، عدد بسیار جالبی است. این میزان چند سال میشود؟ اگر این عدد را به٣٦۵ تقسیم كنید به۱٦ بیلیون سال خواهید رسید. یعنی همان تخمین عمر جهان. یك حدس بسیار عالی برای ٣٣٠٠ سال پیش.
حالا میتوانیم یك مرحله جلو برویم. اجازه دهید به پیشرفت زمان روز بهروز بر مبنای عامل گسترش جهان نگاه بیندازیم. هر وقت كه دنیا ٢ برابر شود، تعبیر و درك از زمان نصف میشود. حال وقتی جهان كوچك است دو برابر شدن آن بهسرعت انجام میشود اما با بزرگ شدن جهان، زمان دوبرابر شدن نیز طولانیتر میشود. این نرخ انبساط در كتابهای مرجع كه تقریباً در سرتاسر دنیا مورد استفاده هستند با نام «اصول كیهانشناسی فیزیكی» ذكر شده است.
بنابراین محاسبه بهقرار زیر خواهد بود: گفته میشود اولین روز تورات مقدس ٢۴ ساعت طول كشیده از چشمانداز «نگاه بهزمان رو بهجلو» اما از نقطه نظر ما برابر با ٨ بیلیون سال است.
دومین روز از منظر تورات مقدس ٢۴ ساعت و از نقطهی نظر ما، نصف روز قبل یعنی ۴ بیلیون سال، سومین روز ٢۴ ساعته نیز نصف روز قبل زمان شامل میشود، یعنی ٢ بیلیون سال.
چهارمین روز ٢۴ ساعته، ۱ بیلیون سال.
٢۴ ساعت پنجم، نیم بیلیون سال.
٢۴ ساعت ششم، ۱/۴ بیلیون سال.
اگر شما این شش روز را جمع بزنید برای عمر جهان به ٣/۴ ۱۵ بیلیون سال خواهد رسید[۱۵].
[↑] راهنمای مآخذ
[۱] تلمود: مجموعه تورات شفاهی شامل میشنا و گِمارا است. در ابتدا میشنا بهصورت قانونهای مجزا در حدود سال ۱٨٨ م. بهوسیله ربی یهودا هناسی تدوین گشت. بهدنبال آن، بحث و مجادلات و تجزیه و تحلیلهای مفصلی بر این قوانین صورت گرفت، بهعنوان گمارا و بهوسیله دو تن از دانشمندان دوره تلمود (حدود ۵٠٠ م.) در بابل بهصورت مجموعهای گردآوری و تنظیم شد و در نتیجه مجموعه آنها (میشنا و گمارا) به اسم تلمود بابلی مشهور گشت. بعد از تورات (كتبی)، تلمود مهمترین منبع مطالعه یهودیان است كه پایه و اساس تمامی قوانین و مرام یهودیت را دربرمیگیرد. تمامی تلمود اولینبار در سال ۱۵٢٣ م. در ونیز ایتالیا بههمت شخصی بهنام دانیل بامبرگ بهچاپ رسید كه تفاسیر راشی و توسافوت را نیز شامل میشد.
[٢] راشی: مخفف «رَبِنو شِلُمُو ییصحاقی» (۱۱٠۵ - ۱٠۴٠ م.) مؤلف مهمترین و مشهورترین تفاسیر بر تورات و تلمود، كه در بیشتر چاپهای تورات و تلمود انتشار یافته است. تفسیر راشی بر تورات در مقایسه با تفاسیر دانشمندان دیگر، بسیار مختصر، ولی در عین حال جامع و روشن است و اولین كتاب چاپ شده بهخط عبری (حدود ۱۴٧٠ م. در رم) میباشد. تفسیر وی بر تلمود نیز تأثیر بهسزایی در بین مطالعهكنندگان تلمود داشته و درك و فهم آن را امكانپذیرتر ساخته است. راشی ریاست یشیواهای زادگاه خود در فرانسه را برعهده داشت.
[٣] هارامبام: مخفف ربی مُشِه بن مَیمُون»» (Maimon) (۱٢٠۴- ۱۱٣۵م.) از مشهورترین چهرههای دنیای یهود بعد از دوره تلمود است. وی یكی از بزرگترین مراجع روحانی قانوننویسی و همچنین فیلسوف و پزشك مخصوص سلطان صلاحالدین ایوبی، سلطان مصر و سوریه بود. هارامبام در «كُوردُبا» اسپانیا متولد و بعد از چند سال سرگردانی در شمال آفریقا، سرانجام در فستات (قاهره كنونی) ساكن شد. علاوه بر اثرات بینظیر در تعالیم و قوانین یهود (مانند «ایگرِت تِمان»، «پِروش هَمیشْنا»، «مُورِه نِووخیم» و «میشنِه تُورا»)، وی رسالهها و كتابهای دیگری نیز بر طب، بهداشت، نجوم و غیره تألیف كرده است.
[۴] نَحمانید یا رَمبان: مخفف «ربی مُشِه بِن نِحْمان» (۱٢٧٠ – ۱۱۹۴ م.) یكی از بزرگترین دانشمندان تورات و رهبر روحانی در دوره بعد از «هارامبام»، مؤلف بیش از ۵٠ اثر بر تورات، تلمود، قانون یهود، فلسفه یهود، قبالا و طب بود كه همگی جزو اثرات مهم یهود بهشمار میروند. تفسیر عمیق وی بر تورات، اولینبار در سال ۱۴٧٢ م. در رم ایتالیا بهچاپ رسید و امروزه در بسیاری از چاپهای تورات دیده میشود. وی در گِروُنا اسپانیا متولد شد و ریاست یشیوای آنجا را بهعهده داشت و از این رو بهنام «ربی مشه گروندی» نیز معروف است.
[۵] میدْراش: اصطلاح كلی كه معمولاً بهآن قسمت از تعالیم دانشمندان دوره تلمود اشاره میكند كه بهموضوعات اخلاقی و رفتاری و بحثهای تفسیری پرداخته و اغلب بحث و استدلال راجع بهقوانین را تشكیل نمیدهند. در سالهای بعد از تدوین تلمود، بسیاری از این مطالب، در مجموعههایی بهنام «میدراشیم» گردآوری شد.
[٦] وَییقْرا رَبا: قسمتی از مجموعه كلی میدراش ربا، كه بر سفر «وییقرا» (لاویان) بوده و شامل پند و اندرزهای اخلاقی میباشد و در حدود ۴۵٠ م. گردآوری شده است.
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- مطلبی كه تحت عنوان عمر جهان، نگاشته شد برداشتی است درباره زمان بهروایت تورات و تطبیق آن با درك و علم امروزی از زمان در مفهوم علمی – عملی و دینی آن، و اینك دنباله مطالب. نویسنده مطلب خود تأكید میكند كه موقعیت و مقام مفسر مذهبی یهود را ندارد و فقط دانستههای خود را مطرح میكند بیآنكه آن را قطعی و نهایی بداند.البته اطلاعاتی که در قسمت پيوستهای دانشنامهی آریانا ارائه میشود، آگاهی از ديدگاههای مختلف دربارۀ مطالب يک مدخل خاص است. مسئوليت این ديدگاهها بهعهده نويسندۀ يا نويسندگان آن است و نشر اين ديدگاهها در دانشنامه بهمنزلهی تأیید نظرات ارائه شده در آنها نیست.[٢]-
[٣]-
[۴]-
[۵]-
[٦]-
[٧]-
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]- امید محبتی، عمر جهان، وبسایت انجمن کلیمیان ایران: خرداد ۱٣٨۵
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ وبسایت انجمن کلیمیان ایران