جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۷, شنبه

آغاز و پایان جهان

از: یوتیوب

آغاز و پایان جهان

فهرست مندرجات

[قبل][بعد]



[] آغاز و پایان جهان

کمتر از یک میلیاردم ثانیه بعد از بیگ بنگ، حبابی حتی از کوچک‌ترین قسمت یک اتم شکل گرفت. این کاینات است که به‌صورت غیر قابل باوری کوچک است و داغ. داخل این حباب چهار نیروی طبیعت: نیروی جاذبه، الکترو مغناتیس، به‌علاوه نیروی هسته‌ای قوی و ضعیف، تشکیل یک ابرنیرو را می‌دهند.

ناگهان جاذبه در حینی که کائنات در حال انبساط بود، از این ابرنیرو جدا شد. در حینی که کائنات در حال انبساط بود، خنک شد که به طریقی مقدار زیادی انرژی از خود ساتع کرد و تورم شدید کائنات را از خود پر کرد و آن را تقویت کرد، همان‌طور که آلن گوث اشاره کرده بود. این تورم فرم اولیۀ و ثابت کائنات را تشکیل داد که توسط ماهواره‌ی WMAP به تصویر کشیده شده است.

کائنات کمتر از یک ثانیه عمر داشت که وقتی این ابرنیرو به نیروهای جداگانه‌ای طبیعت مبدل شد.

تقریباً سه دقیقه بعد از بیگ بنگ دمای کائنات به یک میلیارد درجه‌ی فارنهایت سقوط کرد، به اندازه‌ای کافی خنک برای تشکیل هسته‌ای اتم‌ها و هیدروژن در این دما تشکیل شد. مقداری از اتم‌های هیدروژن با هم فیوز شدند و تشکیل هلیوم دادند. همان‌طوری که توسط گماف و آلفر اشاره شده بود.

سیصد و هشتاد هزار سال بعد، نور از میان تاریکی ساتع شد. فوران تشعشی که پنزیس و ویلسون پیدا کردند، در این مرحله اتفاق افتاد.

یک میلیارد سال بعد از بیگ بنگ، ستاره‌ها تشکیل شدند و باعث به‌وجود آمدن عناصر سنگین تر مانند نیتروژن، اکسیژن و کربن شدند، همان‌طوری که هویل پیش‌بینی کرده بود.

تقریباً نه میلیارد سال بعد، ماده و جاذبه ترکیب شدند تا تشکیل یک ستاره‌ی کامل معمولی را دهند.

فشار باعث به‌وجود آمدن حرارت در هسته‌ی ستاره شد و این حرارت باعث به‌وجود آمدن پروسه‌ی جوشش هسته‌ای شد. یک ستاره متولد شده بود. جریانات متصاعد شده از ستاره گازهای باقی‌مانده را پاکسازی کرد. یک دیسک دور ستاره‌ای از ذرات باقی ماند که در نهایت باعث به‌وجود آمدن سیاره‌ها و ماه‌های وابسته به ستاره شد.

یکی از این تکه‌های تشکیل شده از ذرات باقی مانده‌ی ستاره بعد برخورد تعداد زیادی دنباله دارهای تشکیل شده از نوعی یخ دمای سیاره به اندازه‌ای کافی داغ بود تا اجازه دهد آنها بخار شوند و دی اکسید هیدروژن، آب تشکیل اتمسفر را دهند. آب مایع سطح سیاره‌ها را فراگرفت. در زیر آب، یک واکنش شیمیایی مرموز، نهایتاً منجر به وجود آمدن حیات شد.

١٣،٧ میلیارد سال بعد از بیگ بنگ، کائنات ما ١۵٦ میلیارد نوری امتداد دارد. آسمان پر از ستاره است. منظومه‌ی شمسی ما هشت سیاره دارد، کمتر یا بیشتر سیاره‌ای سومی از حیات مبتنی بر کربن پوشیده شده و برخی تازه می‌فهمند که چه بخش بی‌نهایت کوچکی هستند نسبت به‌منظره‌ی دید کلی به کائنات.

اگر شما این پروسه را نمی‌فهمید، طوری نیست. این ترکیبی از تلاش ذهن میلیون‌ها انسان برای هزاران سال برای این‌که بفهمند کائنات و جهان هستی چطور شده و جایگاه انسان در آن کجاست و به اندازه‌ای کافی پیچیده است که ذهن هر انسانی را گیج و آشفته سازد.

    اگر این ایده را جدی فرض کنم که مغز من دچار فرگشت شده تا قادر باشم تا یک سنگ پرت کنم و یک موز در ازای آن بگیرم، این موضوع واقعاً شگفت انگیز است که ما انسان‌ها چطور می‌توانیم چیزهای زیادی در مورد فیزیک بفهمیم. چیزهای زیادی را بفهمیم و کشف کنیم که برای اجداد ما بقایی نداشته. بله فکر می‌کنم این موضوع بسیار حیرت‌انگیزه که چطور ما انسان‌ها به‌خوبی توانسته‌ایم در این موارد پیشرفت کنیم و در خلال این پروسه کاملاً دیوانه نشویم.

این داستان ما در مورد همه چیز است: جهان ما، منظومه‌ی شمسی ما، کائنات ما و این‌که چگونه همه‌ی ماجرا شروع شد.

این چیزی است که ما «فکر می‌کنیم» می‌دانیم. این کاری است که هنوز در حال انجام است، متون هنوز در حال نوشته شدن هستند. ولی بیایید ببینیم چگونه همه چیز پایان می‌یابد.

شهر نیویورک، یک روز زیبا ولی نه‌چندان متفاوت پاییز مانند هزاران پاییز قبل از این و هزاران پاییز پس از این تا این‌که دیگر روز پاییزی وجود نداشته باشد.

برای لحظه‌ای تصور کنیذ به میلیاردها سال بعد از این سفر کنید. از پایان تمدن بشر گذر کنید و همین‌طور زندگی تمام موجودات زنده بر روی زمین.

تصور کنید ما پنج میلیارد سال به آینده سفر کنیم، سوخت اتمی که به خورشید انرژی برای سوزاندن و درخشیدن می‌داد تمام شده، در خلالی که خنک می‌شود، منبسط می‌شود و به حالت قرمز در می‌آید و به زمین نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود، عطارد و زهره را می‌بلعد. آب روی زمین بخار شده و زمین دوباره به حالت مذاب در می‌آید.

وقتی تمام سوخت مصرف شد، هسته‌ی خورشید نهایتاً منقبض شده و خورشید عظیم جثه‌ی قرمز به کوتوله‌ی سفید تبدیل می‌شود.

لایه‌ی در حال انبساط بیرونی خورشید که به آن سحابی‌های سیاره‌ای نیز می‌گویند، مانند روحی تشکیل شده از لفافه‌ای مشتعل در فضا پخش می‌شوند. سیاره‌هایی که از این پروسه جان سالم به در بردند، سیاره‌های بیرونی، مانند اورانوس و نپتون کاملاً به‌وسیله‌ی لفافه‌های گازهای مشتعل، متصاعد شده از خورشید تغییر خواهند کرد. سحابی سیاره‌ای اتمسفر گازی آن‌ها را از بین می‌برد و هسته‌ای کوچک سنگی و آهنی را باقی می‌گذارد.

سیاره‌های دوردست (اورانوس و نپتون) که دیگر به‌وسیله‌ای جاذبه‌ی ضعیف‌شده‌ی خورشید نگه داشته نمی‌شوند به پهنای بیکران فضا روانه می‌شوند.

دوباره به میلیاردها سال بعد از آن سفر می‌کنیم، تمام حرارت باقی‌مانده از خورشید به بیرون متصاعد می‌شود و سطح کوچک و تاریک آن دمای به‌سردی بقیه‌ی فضا خواهد داشت. خورشید حالا دیگر به یک کوتوله‌ی سیاه تبدیل شده است.

و میلیاردها سال بعد، به‌وسیله‌ی نیروی مرموز تازه کشف شده‌ای که آن را انرژی تاریک می‌نامند، انبساط کائنات سرعت می‌گیرد و به همه طرف به پرواز در می‌آید. از منظره‌ای کلی و مولکولی ماجرا، انبساط پر جاذبه چیره می‌شود و همه چی از هم پاشیده می‌شود. نه فقط کهکشان‌ها، منظومه‌های شمسی و ستاره‌ها بلکه حتا اتم‌ها. نهایتاً خود ماده نیز از هم پاشیده می‌شود.

این مه گسست (شکاف بزرگ) است، در آرامش فرو رفتن کائنات ما. میراث انرژی تاریک، چیزهایی که ما هنوز از آن سر در نیاوردیم[۱].





[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی بازنویسی شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-




[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها