|
ایامالعرب
ایامالعرب، عنوانى كه بر جنگها و كشمكشهای قبیلهای یا قومى عرب پیش از اسلام و صدر اسلام اطلاق مىشد. روایات ایامالعرب كه از دیرباز تا اوایل عصر اسلامى سینه به سینه نقل مىشد، مهمترین منبع تحقیق دربارۀ حیات مادی و معنوی عرب جاهلى، از شیوۀ زندگى و جنگ و صلح گرفته تا افكار و عقاید، روابط اجتماعى و مسائل استقرار و كوچنشینى بهشمار مىرود. عرب پیش از اسلام افزون بر اینكه پیرو هیچ نظام و آیین و قانون مدون و معینى نبود و به اقتضای شرایط دشوار زندگى در عربستان شمالى، معیشت خود را غالباً از راه تهاجم و غارت تأمین مىكرد، بسیاری از علایق و روابط و عصبیتهای قومى و شخصى نیز در آن روزگار مىتوانست موجب كینورزیها و شعلهور شدن آتش جنگ گردد[۱]. عرب این حوادث جنگى را كه غالباً به سرعت خاتمه مىیافت و تنها یك «روز» به درازا مىكشید، «یوم» مىخواند[٢]. لغتشناسان به پیروی از این اطلاق و به استناد اشعار جاهلى یوم را به معنى «واقعه» نیز آوردهاند و گویا چنین اطلاقى در ادبیات اقوام سامى نیز سابقه داشته است[٣].
این جنگها كه میان تیرهها و طوایف مختلف عرب عدنانى (مانند یوم فجار)، یا عدنانیان با قحطانیان (مثلاً یوم خزازی، یوم بُعاث، یوم البیضأ)، یا عرب با غیرعرب (مانند یوم ذی قار، میان ایرانیان و عربها) رخ مىداد[۴]، از لحاظ شدت، وسعت و اهمیت متفاوت بود، اما همهجا خصایصى شبیه بههم داشت و روح فخر و انتقام را در كالبد قبیله برمىانگیخت. آنگاه كه جنگجویان تیغ در میان مىآوردند، شاعران به گاه نبرد در پسِ پشتِ ایشان حماسهها مىسرودند و دلیران را به قتل و غارت فرا مىخواندند؛ در حالى كه این پیكارها خود از سویى برانگیزانندۀ احساس و شعور شاعرانۀ آنان نیز بود. بدینگونه، داستان آن «ایام» در حافظۀ قبیله مىماند، به پیروزیها تفاخر مىكردند و بههنگام شكست، مترصد انتقام مىماندند و بدینسان، دلاوران عرب رمزی از حیات و بقای قبیله بهشمار مىآمدند[۵]. وصف این ایام با دیدگاهى قومى و قبیلهای بهتدریج بخش عظیمى از ادبیات منسوب به جاهلیت را بهخود اختصاص داد، تا آنجا كه باید گفت تقریباً در شعر همۀ شاعران بلند آوازۀ عرب چون اعشى، عنتره، ابن حلّزه، عامر بن طفیل و خنسأ و بسیاری دیگر انعكاس یافته است[٦].
اما این روایات كه بهصورت شعر و قصه نقل مىشد، در عصر جاهلى از هیچ نظم و ترتیب تاریخى برخوردار نبود. چه، غالباً به نظم بود و بعدها در اوایل عصر اسلامى و رواج كتابت و تدوین روایات، بهصورت نثر نیز نگاشته، و گزارش شد. در شمار این ایام نیز اختلاف هست و آنرا از ٧۵٠ تا ۱،٧٠٠ «یوم» شمردهاند كه البته اخبار همۀ آنها باقى نمانده، و گفتهاند آنچه موجود است، اخباری دربارۀ آندسته از ایام است كه از حدود ۱۵٠ سال پیش از اسلام اتفاق افتاده است[٧].
جایگاه ایام در ذهن عرب چنان بود كه در صدر اسلام مسلمانان و حتى اصحاب پیامبر (ص) نه فقط در مجالس خود شعر و اخبار آن جنگها را باز مىگفتند[٨]، بلكه نخستین حوادث جنگى عصر اسلامى - غزوات، سرایا، جنگهای فتوح، پیكارهای داخلى - همچون قادسیه، صفین و یرموك را هم در زمرۀ ایامالعرب قرار دادند[۹]. به همینسبب، برخى از نویسندگان معاصر، همۀ جنگهای عرب پیش از اسلام و صدر اسلام را با عنوان «ایام» آورده، و آن را به دو گروه: «ایامالعرب فى الجاهلیه» و «ایامالعرب فى الاسلام» تقسیم كردهاند[۱٠]. همچنین توجه و عنایت عرب را به ایام در عصر كتابت و تدوین روایات از آنجا مىتوان دانست كه برای اخذ یك روایت دربارۀ آنها رنجها بر خود هموار مىكردند، و بسیاری از راویان ایام در این دوره كه خود از راویان شعر و ادب بودند، مىكوشیدند آن اخبار را از پیران عرب و راویان قبیلهای و بدویان اعماق بادیه كه عصر جاهلى را نیز درك كرده بودند، بگیرند[۱۱]. بدینگونه، روایات بسیاری - منظوم و منثور - گرد آمد و نویسندگان و ادیبان و نسبشناسانى چون ابوعبیده معمر بن مثنى، هشام كلبى، مداینى، ابن حبیب و دیگران به نگارش آثاری مستقل دربارۀ ایامالعرب پرداختند[۱٢] و «ادب الایام» فصل مهمى از ادب عرب پس از اسلام را بهخود اختصاص داد[۱٣].
گذشته از اهمیت و نقش ایام در ادبیات جاهلى و اسلامى عرب، این حوادث و شیوۀ نگرش به آن در تاریخ اسلام و تاریخنگاری اسلامى نیز نقش و تأثیری مهم داشت. پس از دورۀ اول فتوح بزرگ اسلامى كه جنگجویان قبایل آرام گرفتند، عصبیتها و رقابتهای كهن قبیلهای كه مدتى خاموش مانده بود، باز در عراق رخ نشان داد. بهویژه بصره و كوفه از اواسط قرن اول به مراكز آشوبها و نزاعهای قبیلهای، در لباس گرایشهای سیاسى، فرقهای و مذهبى تبدیل گردید[۱۴]. در این میان راویان نیز با هدفهایى گوناگون به نقل و ضبط اخبار جنگهای ردّه، فتوح و نزاعهای داخلى و قبیلهای، و حتى جعل این اخبار پرداختند تا نقش قبایل یا خاندانها یا اشخاص خاصى را در این حوادث برجسته كرده، مآثر و افتخارات نوین برای آنها بیافرینند. علاوه بر آنكه تألیف تكنگاریهایى دربارۀ قبایل عرب - مانند آثار هشام كلبى و هیثم بن عدی[۱۵] و جز آنها ظاهراً نتیجۀ همین اهداف بوده، جلوهگاه برجستۀ این نگرش را در آثار اخباریان نخستین - مكتب عراق - مىتوان باز یافت كه در حقیقت استمرار دیدگاه قبیلهای پیش از اسلام نسبت به حوادث، یا ادامۀ روایات ایام و انساب عرب توسط راویان شعر و اخبار و شیوخ قبایل بود و مستقیماً به ایامالعرب متصل مىشد و البته خصایص عمدۀ آن مانند مبالغه و تفاخر را نیز درخود داشت. بنابراین، وجهۀ نظر قبیلهای یا گرایش بهذكر افتخارات قبیله و قوم از مهمترین ویژگیهای اخباریان اولیه، و روایات آنان دنبالۀ روایات ایام جاهلیت بهشمار مىرود، گرچه مجرای وقوع این حوادث و اسباب و اهداف بروز این ایام اسلامى با ایامالعرب پیش از اسلام متفاوت بود. از آن سوی، مطالعۀ خصایص نگارشها و روایات این اخباریان، به ویژه در تك نگاریهای آنها دربارۀ فتوح و جنگهای داخلى[۱٦]، مىتواند ما را با خصایص روایى اخبارِ ایامالعرب پیش از اسلام آشنا گرداند[۱٧]. مثلاً عوانۀ بن حكم كلبى (د ۱۴٧ ق) كه بخش بزرگى از روایاتش مربوط به اخبار عرب جاهلى است، به شیوۀ راویان كهن ایام، در همۀ اخبار خود، شعر نیز مىآورده[۱٨]؛ یا دربارۀ سیف بن عمر (د ۱٨٠ ق) باید گفت كه اسلوب ایامالعرب در روایات او دربارۀ فتوح اسلامى پیداست؛ و این معنى در روایات نصر بن مزاحم (د ٢۱٢ ق) آشكارتر است[۱۹] كه شعر و مناظره و خطابه نیز در ذكر جنگهای داخلى آورده؛ و یا ابومخنف (د ۱۵٧ ق) كه روایات او اغلب قبیلهای و منقول از راویان ازدی، همدانى، طى، كنده و تمیم، با خصایص نگرشهای قبیلهای یا ایامالعرب است[٢٠]. هم از اینروست كه فهم و درك علل و اسباب بسیاری از جنگها در عصر اول اسلامى، بدون توجه به خصوصیات، انگیزهها و نتایج ایامالعرب عصر جاهلى ناممكن است.
[▲] يادداشتها
[▲] پینوشتها
[۱]- على، ج ۵، صص ٢٣٣-٢٣۵؛ خفاجى، صص ۹۱-۹٢؛ دلو، ج ٢، صص ٣٧٨-٣٧۹
[٢]- بیاتى، ج ۱، صص ٦۱-٦٢
[٣]- ابن منظور، ذیل یوم؛ بیاتى، ج ۱، صص ٦٠-٦٢، ٦۵
[۴]- زیدان، ج ۱٠، صص ٣٠۵-٣۱٠؛ برّو، صص ٢٠٣، ٢٠٧-٢٢۹؛ جاد المولى، «ج - ح، ط»؛ فروخ، ص ٨٣؛ خفاجى، ص ۹٣
[۵]- على، ج ۴، ص ٢۴٧، ج ۵، ص ٣٣۵؛ خفاجى، ص ۹۴
[٦]- جاد المولى، «ی»؛ بیاتى، ج ۱، صص ٦٦-٦٨
[٧]- برو، صص ٢٠۴-٢٠۵
[٨]- امین، ج۱، صص ۱٨-۱۹، ٦٧
[۹]- مثلاً نك: طبری، ج ٣، صص ٣۵۹، ۵٢۹ به بعد، صص ۵۴٠-۵۴۱؛ بلاذری، ج ۱، صص ۱٣۵، ۱٣٧، ۱۴۱؛ واقدی، ج ۱، صص ۱٦٠-۱٦۱، ج ٢، ص ٦٠۹، ٦٢٠، ج ٣، ص ٨٨۴
[۱٠]- ابراهیم، صص ۴٨٨-۴۹٠، جم؛ جادالمولى، صص ۴٢، ۴٦، جم؛ قس: بیاتى، ج ۱، ص ٦٨
[۱۱]- همو، ج ۱، صص ٣٢-٣۵
[۱٢]- ابن ندیم، صص ۵٨، ٦٠، ۱٠٨، جم؛ همدانى، ج ۱، صص ٢۱٦
[۱٣]- مثلاً نك: ابن عبدربه، ج ۵، صص ۱٣٢؛ ابوالفرج، ج ۵، صص ٣۴-٦۴
[۱۴]- مثلاً نك: طبری، ج ٦، صص ٢٢-٣٨
[۱۵]- ابن ندیم، صص ۱٠٨، ۱۱٢
[۱٦]- مثلاً نك: همو، صص ۱۱۱، ۱۱۵
[۱٧]- سجادی، صص ۱۵، ۵٦-۵٧، ٦۵
[۱٨]- دوری، ص ٣٧
[۱۹]- نك: صص ٨٣، ۱٦۴-۱٦۵، جم
[٢٠]- سجادی، صص ۵۹-٦۱
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ صادق سجادی، ایامالعرب، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج ۱٠، صص ۴۹٢-۴۹۴؛ برگرفته از منابع زیر:
ابراهیم، محمدابوالفضل و دیگران، ایام العرب فی الاسلام، بیروت، ۱۹۷۳م.
ابن عبد ربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ ق.
ابن منظور، لسان.
ابن ندیم، الفهرست.
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، وزاره الثقافه و الارشاد القومی.
امین، احمد، ضحی الاسلام، بیروت، دارالکتاب العربی.
برو، توفیق، تاریخ العرب القدیم، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴ م.
بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش صلاحالدین منجد، قاهره، ۱۹۵۶ م.
بیاتی، عادل جاسم، مقدمه بر ایام العرب معمر بن مثنّی، بیروت، ۱۹۸۷ م.
جاد المولی، محمد احمد و دیگران، ایام العرب فی الجاهلیه، ریاض، مکتبه الریاض الحدیثه.
خفاجی، عبدالمنعم، الشعر الجاهلی، بیروت، ۱۹۸۶ م.
دلو، برهانالدین، جزیره العرب قبل الاسلام، بیروت، ۱۹۸۹ م.
دوری، عبدالعزیز، بحث فی نشأه علم التاریخ عند العرب، بیروت، ۱۹۸۳ م.
زیدان، جرجی، مؤلفات، بیروت، ۱۹۸۲ م.
سجادی، صادق و هادی عالمزاده، تاریخنگاری در اسلام، تهران، ۱۳۷۵ ش.
طبری، تاریخ.
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، ۱۹۷۰ م.
فروخ، عمر، تاریخ الجاهلیه، بیروت، ۱۹۸۴ م.
نصر بن مزاحم، وقعه صفین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ ق.
واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، بیروت، ۱۹۸۹ م.
همدانی، حسن، الاکلیل، به کوشش محمد بن علی اکوع، قاهره، ۱۹۶۳ م.