جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۴ مهر ۲۱, سه‌شنبه

زهدان

از: دانشنامه‌ی آریانا

زهدان


پزشکیدستگاه تناسلی زن

زهدان یا رحم (به انگلیسی: ؛ با تلفظ آمریکایی: یا ؛ به آلمانی: Gebärmutter)، اندامی که به شکل یک گلابی وارونه در محوطه لگن و در خط وسط، بین مثانه و رکتوم، در بدن جنس ماده پستانداران قرار دارد و جنین در آن پدید آمده و تا هنگامی که زایمان فرا رسد، همان‌جا رشد می‌کند. رحم دارای یک تنه و گردن رحم است و مهبل (واژن) در سمت داخل بدن به رحم متصل می‌شود. هم‌چنین این اندام، دیواره‌های ضخیم عضلانی دارد، که در واقع، این عضلات، قوی‌ترین عضلات بدن یک زن است. انقباض همین عضلات، که در هنگام زایمان بسیار شدید می‌شود، سبب درد زایمان، و نیز خروج نوزاد از بدن مادر می‌گردد.

وقتی که یک زن حامله نیست، رحم تنها حدود ۷،۵ سانتی‌متر طول و ۵ سانتی‌متر عرض داشته و در حدود ٦٠ گرم وزن می‌باشد؛ اما پس از بارداری ابعاد و وزن رحم افزایش می‌یابد.


واژه‌شناسی

واژهٔ «زِه‌دان»، در ادبیات پارسی، از دیرباز در معنای «رَحِم» و بچه‌دان و جایگاه نطفه به‌کار می‌رفته و در اشعار شاعرانی چون خاقانی و منوچهری نیز آمده است. «زَه یا زِه» به‌معنای «زادن» است و زهیدن مصدر آن است. در برهان قاطع آمده: «بچه‌دان و قرارگاه نطفه باشد و به‌عربی رحم گویند.» به‌نوشته‌ی فرهنگ فارسی معین «جایی در شکم مادر که بچه در آن قرار دارد». هم‌چنین در دائرةالمعارف فارسی آمده: «عضو عضلانی مجوفی که در داخل لگن خاصره قرار دارد و جنین در آن تکامل پیدا می‌کند. زهدان انسان گلابی شکل و به‌طول ٧ و ٨ سانتی‌متر است. سر باریک این عضو در پایین به مهبل متصل است و قسمت بالای آن به‌وسیله‌ی دو لوله که راه عبور تخم‌هاست به تخمدان مربوط می‌گردد. رحم در طی حاملگی با ازدیاد فشار داخلی بزرگ می‌شود و حجم آن به‌حدی می‌رسد که بتواند جنین، جفت، و کیسه‌ی جنین را در خود جای بدهد. پس از وضع حمل در طی چند روز رفته رفته به حجم عادی خود باز می‌گردد.»

در زبان انگلیسی، برای رحم دو واژه‌ی «» و «» به‌کار می‌رود. واژه‌ی نخست برگرفته از واژه‌ی لاتین «Uterus» است؛ و واژه‌ی دوم، برگرفته از واژه‌ی انگلیسی میانه «wombe یا wambe» است، که خود منشأ در واژه‌ی «womb» و «wamb» (به‌معنای «شکم، معده؛ روده، قلب، رحم؛ توخالی») در زبان انگلیسی قدیم دارد، که آن‌هم از طریق واژه‌ی «wambō» (به‌معنای «شکم، معده») در زبان نیا-ژرمن، از زبان نیا-هندواروپایی سرچشمه می‌گیرد و در نهایت، واژه‌ی «wamp» (به‌معنای «غشأ، روده، رحم») نیا-هندواروپایی، نیز خود ریشه در واژه‌ی «वपा»  (vapā́، به‌معنای «پوست یا غشای پوشش روده یا بخش‌هایی از امعا و احشأ») سانسکریت دارد.


ساختار

زهدان، یک عضو عضلانی با دیواره‌ی ضخیم است که در محوطه لگن و در خط وسط، بین مثانه و رکتوم قرار دارد. رحم انسان، مانند یک گلابی وارونه است، که حدود ۷،٦ سانتی‌متر طول، ۴،۵ سانتی‌متر عرض و ٣ سانتی‌متر (در قسمت قدامی خلفی) ضخامت دارد. وزن رحم یک زن بالغ در حالت غیرآبستن، در حدود ٦٠ گرم است. از لحاظ آناتومی، زهدان به چهار بخش: فوندوس ()، تنه (یا جسم) ()، دهانه () و روزنه‌ی درونی (Internal orifice of the uterus یا ) تقسیم می‌شود.

در آناتومی گری آمده: «رحم از یک تنه و یک سرویکس تشکیل شده و در پایین به مهبل می‌پیوندد. در بالا، لوله‌های رحمی از طرفین رحم به خارج برجسته و به داخل حفره‌ی صفاق دقیقاً در مجاورت تخمدان‌ها باز می‌شوند.

تنه‌ی رحم از جلو به عقب تخت است و در بالای مبدأ لوله‌های رحمی، یک انتهای فوقانی گرد دارد (فوندوس رحم). حفره‌ی تنه‌ی رحم در نگاه از پهلو به شکل یک شکاف باریک و در نگاه از جلو به شکل یک مثلث وارونه است. هر یک از گوشه‌های فوقانی حفره در امتداد مجرای یک لوله رحمی است؛ گوشه تحتانی در امتداد کانال مرکزی سرویکس قرار دارد.»

دهانه‌ی رحم ()، بخش باریک و پایینی رحم را تشکیل می‌دهد و شبیه به یک استوانه عریض و کوتاه با یک کانال مرکزی باریک است که به انتهای بالایی مهبل متصل می‌باشد. این بخش از خارج به داخل به سمت رحم، متشکل است از: روزنه‌ی خارجی رحم (External orifice of the uterus یا )، کانال گردن رحم (Canal of the cervix یا Endocervical canal)، و روزنه‌ی داخلی رحم (Internal orifice of the uterus یا Cervical canal).

به‌نوشته‌ی آناتومی گری، «تنه‌ی رحم در شرایط طبیعی قوسی به‌طرف جلو (anteflexion) بر روی سطح فوقانی مثانه تخلیه‌شده دارد (شکل A). به‌علاوه، سرویکس زاویه‌ی به‌طرف جلو (anteversion) بر روی مهبل دارد، به‌گونه‌ی که انتهای تحتانی سرویکس به داخل بخش فوقانی قدامی مهبل برجسته می‌شود. از آن‌جایی‌که انتهایی سرویکس گنبدی‌شکل است، به‌داخل مهبل برآمده می‌شود، و یک ناودان یا فورنیکس در پیرامون لبه‌ی سرویکس در محل الحاق به دیواره‌ی مهبل تشکیل می‌شود (شکل B). کانال مرکزی لوله‌ی سرویکس در پایین به‌صورت به داخل حفره‌ی مهبل و در بالا به‌صورت به‌داخل حفره‌ی رحم باز می‌شود.»

بدن رحم (Corpus uteri)، فضای است که بین فوندوس () و ایسموس (تنگه‌ی رحم = ) قرار گرفته و شامل: حفره‌ای بدن رحم (Cavity of the body of the uterus) و فوندوس می‌باشد. فوندوس، قسمتی از رحم است که بالاتر از محل ورود لوله‌های رحمی قرار می‌گیرد.

دیواره‌ی جسم رحم از سه لایه‌ تشکیل شده است: لایه‌ی درونی که لایه‌ی مخاطی یا اندومتر () نامیده می‌شود، لایه‌ی میانی، که لایه‌ی ماهیچه‌ای است و میومتریوم () خوانده می‌شود و لایه‌ی بیرونی، که پری‌متریوم () یاد می‌گردد.

سطح داخلی رحم از بافتی فعال به‌نام آندومتر پوشیده شده‌ است. این بافت حساس به تغییرات هورمونی است و پس از بلوغ تا پیش از یائسگی در هر دوره قاعدگی، ریزش می‌کند و خونریزی (عادت) ماهیانه را شکل می‌دهد. پس از پایان خونریزی، این بافت مجدداً تشکیل می‌شود. تغییرات بافتی آندومتر، فضای رحم را برای پذیرش جنین (در صورت حاملگی) و لانه‌گزینی آن آماده می‌کند.

میومتریوم، لایه‌ی میانی دیواره‌ی رحم است که به‌نام «Uterine myocytes» نیز یاد می‌شود و شامل سلول‌های ماهیچه‌ای صاف‌ رحم است. عملکرد اصلی میومتریوم، تحریک انقباضات رحمی است. رحم در طول چرخه‌ی قاعدگی پیوسته منقبض می‌شود که به‌عنوان موج‌های هم‌کش‌پذیر یا آندومتریال شناخته می‌شوند. این انقباضات در لایه‌ی داخلی میومتریوم وقوع می‌یابند. افزون بر این، میومتریوم از بافت استروما و بافت آوندی پشتیبانی می‌کند.

پری‌متریوم، که از از بافت همبند سست شکل گرفته است، لایه سروزی یا پرده‌ای نازک است که جدار خارجی تنه‌ی رحم را می‌پوشاند و معادل صِفاق (یا پریتونئوم Peritoneum) است که از همان بدو حالت رویانی، از صفاق احشایی مشتق شده است.

لوله‌های رحمی یا لوله‌های فالوپ (Fallopian tubes یا Uterine tubes)، بخشی از دستگاه تناسلی زنانه‌ هستند. این بخش، دو لوله ساده‌ است که در دو طرف انتهای فوقانی رحم قرار دارند و از طرفین انتهای فوقانی تنه رحم تا دیواره خارجی لکن کشیده می‌شوند و در داخل لبه فوقانی بخش مزوسالپنکس رباط‌های پهن محصور هستند. با توجه به این‌که تخمدان‌ها از بخش خلفی رباط‌های پهن آویزان هستند، لوله‌های رحمی از بالای تخمدان‌ها عبور می‌کنند و در طرف خارج آن‌ها خاتمه می‌یابند. انتهای این لوله‌ها از طرف تخمدان‌ها باز هستند.

هر لوله‌ی رحمی یک انتهای شیپور مانند، به‌نام «انفندیبول» (Infundibulum) دارد که حول قطب فوقانی‌-‌خارجی تخمدان مربوطه انحنا بر می‌دارد. لبه انفندیبول، استطاله‌های کوچک انگشت‌مانندی به‌نام «شرابه» (Fimbriae) دارد. مجرای لوله‌ی رحمی در انتهای باریک انفندیبول به حفره‌ی صفاقی باز می‌شود. لوله در طرف داخل انفندیبول پهن می‌شود تا آمپول (Ampulla) را بسازد و سپس باریک می‌شود تا تنگه (Isthmus یا Isthmus of uterine tube) را قبل از پیوستن به تنه رحم تشکیل دهد.[آناتومی گری، ج ۱، ص ۴٨٢]


بافت‌شناسی

ديواره‌ی رحم از سه طبقه تشكيل شده است كه از داخل به خارج عبارتند از: طبقه مخاطی يا اندومتريوم (Endometrium)، طبقه عضلانی يا ميومتريوم (Myometrium)، و طبقه پری‌متريوم كه در برخی نواحی به‌صورت سروز (Serosa) است كه شامل بافت همبند و مزوتليوم می‌باشد، و در نواحی ديگر به‌صورت آدوانتيس (Adventitia) است كه فقط شامل بافت همبند می‌باشد.

اندومتر يا مخاط رحم، از بافت پوششی و لامينا پروپريا تشكيل شده است. بافت پوششی آن از نوع استوانه‌ای ساده بوده كه حاوی سلول‌های مژك‌دار و سلول‌های بدون مژك ترشحی می‌باشد. نفوذ اين بافت پوششی به داخل لامينا پروپريا باعث ايجاد غدد لوله‌ای ساده‌ای می‌شود كه گاهی در بخش عمقی خود (يعنی در نزديك ميومتر) منشعب می‌گردند. بافت پوششی اين غدد شبيه پوشش سطحی حفره‌ی رحمی است ولی فاقد سلول‌های مژك‌دار می‌باشد. بافت همبند لامیناپروپریا بافتی كلاژنی و نامنظم است كه سرشار از فیبروبلاست، ماكروفاژ، و گلبول‌های سفید بوده و حاوی مقدار زیادی ماده‌ی زمینه‌ای است. رشته‌های این بافت همبند عمدتاً از كلاژن نوع III می‌باشد. لازم به ذكر است كه آندومتر رحم تحت تاثیر تغییرات هورمونی ناشی از چرخه‌های تخمدانی دچار تغییرات دوره‌ای مورفولوژیكی و فیزیولوژیكی چشمگیری می‌شود. این تغییرات آندومتر زیر عنوان چرخه قاعدگی مطالعه می‌شود.

طبقه اندومتر را می‌توان به دو منطقه قاعده‌ای (عمقی) و عملكردی (سطحی) تقسیم نمود. منطقه قاعده‌ای (Basalis) كه در عمق اندومتر و نزدیك میومتر قرار دارد لایه‌ای نازك از لامینا پروپریا است كه در خلال چرخه قاعدگی بدون تغییر باقی می‌ماند. ابتدای غدد رحمی در لامینا پروپریای این منطقه قرار دارد. منطقه عملكردی (Functionalis) محتوی بقیه لامیناپروپریا، غدد، و اپی‌تلیوم سطحی است كه در چرخه قاعدگی دچار تغییرات فاحشی می‌شود. عروق خونی تغذیه‌كننده آندومتر اهمیت خاصی در چرخه‌های تخریب و ترمیم این منطقه دارند.

از شریان‌های قوسی (Arcuate Arteries) كه به‌طور حلقوی در لایه میانی میومتر قرار گرفته‌اند، دو دسته شریان برای تغذیه آندومتر جدا می‌شوند: شریان‌های مستقیم (Straight Arteries) كه منطقه قاعده‌ای را مشروب می‌كنند، و شریان‌های مارپیچی (Coiled Arteries) كه به منطقه عملكردی خون می‌رسانند، و در آن‌جا شبكه مویرگی گسترده‌ای را به‌وجود می‌آورند.

میومتریوم، ضخیم‌ترین بخش دیواره رحم است و از دسته‌هایی از رشته‌های عضله صاف كه توسط بافت همبند از هم جدا شده‌اند تشكیل شده است. آرایش این دستجات، عضله صاف سه لایه را به‌وجود می‌آورند كه به‌خوبی قابل تشخیص نمی‌باشند. لایه‌های اول و سوم عمدتاً شامل رشته‌های طولی (كه به موازات محور طولی اندام كشیده می‌شوند) می‌باشند. لایه میانی شامل رشته‌های عضلانی حلقوی است و حاوی رگ‌های خونی بزرگ و به‌ویژه شریان‌های قوسی می‌باشد، به همین خاطر گاهی این لایه را لایه عروقی (Stratum Vascular) نیز می‌نامند. هم‌چنان‌كه رحم كم كم باریك می‌شود تا گردن رحم را ایجاد نماید بخش عمده‌ای از سلول‌های عضلانی حذف شده و توسط بافت همبند فیبروز جایگزین می‌گردند. اندازه و تعداد سلول‌های عضلانی تحت كنترل هورمون استروژن می‌باشد بنابر این در طی حاملگی كه میزان استروژن بالا است طبقه میومتریوم رشد چشمگیری می‌یابد و این رشد در اثر هایپرپلازی (افزایش در تعداد) و هایپرتروفی (افزایش اندازه) سلول‌های عضله صاف رخ می‌دهد. سلول‌های عضله صاف علاوه بر نقش انقباضی قدرت تولید و ترشح ماتریكس بافت همبند و به‌ویژه كلاژن را دارند، كه این عمل آن‌ها مخصوصاً در زمان حاملگی افزایش قابل ملاحظه‌ای می‌یابد و سبب افزایش قابل ملاحظه میزان كلاژن رحم می‌شود. بعد از حاملگی برخی از سلول‌های عضله صاف تخریب شده و برخی كوچك می‌شوند، هم‌چنین آنزیم‌هایی ترشح می‌شوند كه كلاژن‌های اضافی را تجزیه می‌كنند، بنابراین اندازه رحم كاهش یافته و تقریباً به ابعاد پیش از حاملگی باز می‌گردد. هورمون پروژسترون انقباضات سلول‌های عضلانی میومتر را مهار می‌كند، بنابر این در زمان لانه‌گزینی رویان كه مصادف با فاز لوتئال تخمدانی است حضور میزان بالایی از این هورمون مانع از اختلال در لانه‌گزینی رویان می‌شود.

پری‌متریوم، یا لایه سروزی که دور تا دور رحم را از خارج می‌پوشاند. از آن‌جا كه رحم به سمت جلو خم می‌شود، بخش عمده سطح قدامی آن در مقابل مثانه و به‌صورت رتروپریتونئال قرار می‌گیرد. بنابراین، این بخش از رحم توسط آدوانتیس پوشیده می‌شود. اما ناحیه فوندوس و سطح خلفی رحم توسط سروز (كه شامل بافت همبند سست و پوشش مزوتلیالی است) پوشیده می‌شود.

گردن رحم، بخش استوانه‌ای شكل تحتانی رحم است كه از نظر بافت‌شناسی با بقیه بخش‌های رحم تفاوت‌هایی دارد. طبقه مخاطی گردن رحم شامل بافت پوششی استوانه‌ای ساده ترشح‌كننده موكوس و بافت همبند لامینا پروپریا می‌باشد. لازم به ذكر است كه ناحیه انتهایی گردن رحم كه به درون مجرای واژن برجسته می‌شود، به‌وسیله بافت پوششی سنگفرشی مطبق غیر شاخی مفروش می‌شود. سرطان گردن رحم از همین بافت پوششی سنگفرشی مطبق منشأ می‌گیرد. اگر چه شیوع این بیماری بالا است ولی مرگ و میر ناشی از آن كم می‌باشد (٨ مورد در ۱٠٠٠׳٠٠)؛ زیرا، به‌وسیله معاینه فیزیكی سالانه گردن رحم و بررسی سیتولوژیك گسترش‌های بافت پوششی آن در مراحل اولیه كشف می‌گردد.

قوام سرویكس كه ناشی از تركیب بافت همبندی آن است در حفظ حاملگی تا زمان ترم اهمیت زیادی دارد. در مواردی كه بافت همبندی آن دچار اختلال می‌گردد، مثل سندرم مارفان كه بافت همبند به‌طور مادرزادی در تمام بدن دچار اشكال می‌شود؛ احتمال زایمان زودرس به‌علت باز شدن و دیلاتاسیون سرویكس شایع‌تر است.

مخاط گردن رحم حاوی غدد موكوسی گردنی است كه به‌طور وسیع منشعب می‌شوند. هرچند كه این مخاط طی چرخه‌ی قاعدگی دچار تغییر می‌شود، اما ریزش پیدا نمی‌كند. در طی حاملگی غدد موكوسی گردن رحم تكثیر پیدا كرده و موكوس فراوان‌تر و غلیظ‌تری ترشح می‌كند. ترشحات گردن رحم نقش مهمی در باروری جنس ماده دارد. در زمان‌های نزدیك به تخمك‌گذاری موكوس آبكی بوده و به اسپرم اجازه نفود به درون رحم را می‌دهد. اما در سایر مراحل و به‌ویژه در حاملگی، سطح بالای پروژسترون سبب تغییر در ترشحات موكوسی می‌شود. به‌گونه‌ای كه این ترشحات غلیظ‌تر شده و از عبور اسپرم و نیز میكروارگانیسم‌ها به درون حفره رحم جلوگیری می‌كند.

طبقه عضلانی گردن رحم دارای رشته‌های عضلانی صاف كمی است و عمدتاً (٨۵٪) از بافت همبند متراكم نامنظم حاوی رشته‌های كلاژن و الاستیك فراوان و تعداد كمی سلول عضلانی صاف پراكنده تشكیل شده است. اتساع گردن رحم كه قبل از وضع حمل رخ می‌دهد به علت لیز شدن كلاژن می‌باشد كه سبب نرم شدن این عضو می‌گردد.

لوله‌های رحمی، دو لوله عضلانی هستند كه بين تخمدان‌ها و جسم رحم امتداد دارند. از نظر بافتی ساختار لوله رحمی از سه طبقه مخاطی، عضلانی و سروزی تشكیل شده است. مخاط لوله رحمی دارای یكسری چین‌های طولی است كه در ناحیه آمپول فراوان‌ترند و باعث می‌شوند مجرای آمپولا در مقطع عرضی به‌صورت لابیرنتی (تو در تو) درآید. چین‌های لوله رحمی هر چه به رحم نزدیك‌تر می‌شوند كوچك‌تر می‌گردند، به‌طوری‌كه در بخش داخل جداری لوله رحمی این چین‌ها به‌صورت برجستگی‌های كوچكی در داخل مجرا درآمده و سطح مخاط تقریباً صاف می‌شود.

مخاط لوله رحمی دارای پوششی از نوع استوانه‌ای ساده و یك لامینا پروپریای متشكل از بافت همبند سست است. بافت پوششی حاوی دو نوع سلول است، یك نوع از این سلول‌ها دارای مژك بوده (Ciliated Cells) و دیگری فعالیت ترشحی دارد و به سلول میخی (Non Ciliated Peg Cells) معروف است. ضربان مژك‌ها به سمت رحم بوده و موجب حركت مایع غلیظ پوشاننده مخاط به سمت رحم می‌شود. این مایع به‌طور عمده حاصل سلول‌های ترشح‌كننده‌ای است كه در بین سلول‌های مژك‌دار پراكنده هستند.


رشد دوران جنینی

رحم و لوله‌های رحمی از مجاری مولر منشا می‌گیرند که اولین‌بار در هفته‌ی پنجم تکامل رویانی، در مجاورت قطب فوقانی ستیغ ادراری – تناسلی پدیدار می‌شوند. این ستیغ، متشکل از مزونفروس، گناد و مجاری مربوط به این اعضاست. اولین نشانه‌های تکامل مجرای مولر از هفته چهارم شروع می‌شود. از هفته ششم، نوک دو مجرای مولر در حال رشد هستند در خط وسط به یکدیگر می‌رسند. (ویلیامز، بارداری و زایمان، ج ۱، ص ۱۳۲)


کارکرد

زهدان، بستری برای شنای اسپرم و رسیدن به تخمک، و محل نگهداری و تغذیه جنین در حال رشد است. هم چنین، وجود رحم در پاسخ جنسی با هدایت جریان خون به لگن، تخمدان‌ها و دستگاه تناسلی خارجی، از جمله واژن، لب، و چوچوله ضروری است.[*]

اندام‌های اصلی دستگاه تولید مثلی زن شامل تخمدان‌ها، لوله‌های فالوپ (لوله‌های رحمی)، رحم و واژن هستند. تولید مثل با تکامل تخمک در تخمدان‌ها آغاز می‌شود. اواسط هر چرخه‌ی ماهیانه جنسی، یک تخمک از یکی از تخمدان‌ها به درون حفره شکمی در نزدیک انتهای باز فیمبریه لوله‌های فالوپ بیرون داده می‌شود. سپس این تخمک با عبور از لوله فالوپ مربوطه وارد رحم می‌شود، در صورتی که تخمک با اسپرم بارور شود، در رحم کاشته می‌شود و در آن‌جا تکامل یافته تا جنین، جفت و پرده‌های جنینی و در نهایت کودک را بسازد.[گایتون - هال، فیزیولوژی پزشکی، ج ٢، ص ۱۱۴٣]

انقباضات رحمی كه در فاز فوليكولار و به‌خصوص در اواخر آن بيشتر به‌سمت بالا است، با كمك به حركت رو به بالا اسپرم، آن را در جهت رسيدن به تخمك كمك می‌كند، در حالی‌كه در نيمه دوم سيكل اين انقباضات در ابتدا معكوس شده و در حركت جنين تا محل مناسب لانه‌گزينی كمك نموده و از طرفی ميران آن بسيار كمتر می‌شود و حتی ديده شده كه اين انقباضات در سيكل‌هايی كه منجر به حاملگی می‌شود كمتر است. در واقع پديده‌ای طبيعی در كمك به باروری است.

چرخه قاعدگی در واقع تغییرات فیزیولوژیکی است که در زنان بارور جهت تولیدمثل جنسی رخ می‌دهد و هر ماه یک تخمک بالغ شده و آمادهٔ تشکیل جنین می‌شود. در این مدت به‌تدریج بافت رحم نیز آماده‌ی نگهداری جنین می‌شود. اگر لقاح صورت نگیرد، تخمک دفع شده و بافت پوششی رحم (اندومتر) ریزش می‌کند (قاعدگی). این فرایند به‌طور طبیعی در دوران باروری جنسی گونه‌های پستانداران ماده رخ می‌دهد.

با این حال، از زمانی که تخمک بارورشده، از لوله‌های فالوپ وارد حفره‌ی رحم گردد (٣ تا ۴ روز پس از تخمک‌گذاری) تا زمانی که تخم در رحم کاشته شود (٧ تا ۹ روز پس از تخمک‌گذاری)، ترشحات رحمی موسوم به «شیر رحمی» مواد تغذیه‌ای برای تخم در حال تقسیم را فراهم می‌کند. بعد از آن به محض کاشته شدن تخم در اندومتر، سلول‌های تروفوپلاستی واقع بر سطح تخم کاشته شده (در مرحله‌ی پلاستوسیست) شروع به هضم اندومتر و جذب مواد ذخیره‌ای آن می‌کنند؛ بنابراین، مقادیر زیادی از مواد تغذیه‌ای را در اختیار جنین اولیه کاشته شده قرار می‌دهند.[گایتون - هال، فیزیولوژی پزشکی، ج ٢، ص ۱۱۵٣]


بررسی‌های بالینی

برای بررسی سلامت اندام‌‌های تناسلی و تولیدمثل زن، باید بررسی‌ها و آزمایش‌های بالینی انجام گیرند. معاینه لگنی یا معاینه زنانه نخستین روشی برای ارزیابی سلامت دستگاه تناسلی است. برای معاينه دستگاه تناسلی، بايستی مثانه بيمار خالی باشد و در وضعيت خاص دورسال قرار گيرد.

در وضعيت ليتوتومی بيمار حالت نيمه نشسته روی تخت معاينه می‌خوابد و پاهای بيمار بر روی پدال تخت طوری قرار می‌گيرد كه زاويه ٣٠ درجه از سطح بدن داشته باشد. كپل‌ها در انتهای تحتانی تخت معاينه قرار می‌گيرند تا بتوان ناحيه فرج (Vulva) را به آسانی مشاهده و اسپكولوم را بدون اين‌كه تخت معاينه مانعی در برابر آن ايجاد كند، در واژن قرار داد. در برخی از موارد كه بيمار همكاری ندارد و يا معاينه دردناك خواهد بود مثل بررسی سرطان سرويكس و ارزيابی وسعت تهاجم به بافت‌های اطراف، بهتر است معاينه زير بيهوشی انجام شود.

در ابتدا، این معاینه شامل مشاهده دستگاه تناسلی خارجی مشتمل بر لبيا ماژور، لبيا مينور، پرينه است؛ و سپس، پزشک زنان، به معاينه دستگاه تناسلی داخلی كه شامل واژن، سرويكس، رحم، لوله‌های رحمی و تخمدان است، می‌پردازد. معاینه‌کننده یک یا دو انگشت را وارد واژن و دست دیگر را روی قسمت پائین شکم می‌گذارد. ممکن است وقتی روی قسمت‌های مورد نظر فشار دهد، بیمار کمی احساس ناراحتی کند، ولی آزاردهنده نیست. برای اين كار، پزشک ابتدا دستكش پوشيده، انگشت اشاره و وسط دست راست را با لوبريكانت آغشته كرده و پس از مشاهده لبياها، با انگشت شست و كوچك دست چپ لبياها را از هم جدا می‌كند.

برای مشاهده بهتر، از يك اسپكولوم كه وسيله فلزی است كه داخل واژن قرار می‌گيرد استفاده می‌شود. پس از گذاشتن اسپكولوم ابتدا ديواره واژن و به‌دنبال آن گردنه‌ی رحم (سرويكس) - از نظر شكل ظاهری - بررسی می‌گردد.

سرويكس افراد نولی‌پار كه اصلاً زايمان نداشته‌اند، دارای يك دهانه خارجی گرد و كوچك و منظم است، ولی در افرادی كه زايمان‌های طبيعی داشته‌اند، حالت مضرس داشته و دارای نشانه‌ی پارگی‌های قديمی در حين زايمان می‌باشد.

تصویری از درون یک اسپکولوم قرار گرفته در مهبل که سرطان سرویکس را نشان می‌دهد. کارسینوم سرویکس و رحم، یک بیماری شایع در زنان است. تشخیص با مشادهد، سیتولوژی (ارزیابی سلول‌های سرویکس)، تصویربرداری، بیوپسی، و دیلاتاسیون و کورتاژ رحم است.

کارسینوم سرویکس و رحم را می‌توان با رزکسیون موضعی، برداشتن رحم (هیسترکتومی)، و شیمی‌درمانی کمکی درمان کرد. تومور از طریق مجاری لنفاوی به عقده‌های لنفاوی ایلیاک داخلی و مشترک انتشار می‌یابد.

نكته مهم در بررسی سرویكس مشاهده شكل ظاهری و نبودن عروق غیرطبیعی است چرا كه یكی از نشانه‌های سرطان سرویكس وجود شكنندگی و عروق غیرطبیعی در سرویكس ضایعات سفید رنگ می‌باشد. توجه به ترشحات موجود در سرویكس مفید است؛ مثلاً در تریكوموناس سرویكس نمای توت فرنگی را پیدا می‌كند. ترشحات كاندیدایی سفیدرنگ و تكه‌ای و پنیری شكل است . امكان مشاهده پولیپ در دهانه رحم وجود دارد. هرگونه خونریری از سرویكس بایستی بررسی گردد كه ممكن است علل مختلفی از جمله قاعدگی، سقط، كارسینومای رحمی و ... داشته باشد.

پس از این بررسی‌ها، پزشک اسپكولوم را خارج نموده و با معاینه دودستی در حالی‌كه دو انگشت یك دست را داخل واژن نموده و از پشت سرویكس و فورنیكس‌های دو طرف (فضای طرفی سرویكس) تخمدان‌ها و رحم را جابه‌جا كرده و با دست دیگر ارگان‌های داخلی را به پایین و پشت هدایت می‌كند. بدین ترتیب، از روی شكم بزرگی و تندرنس و آزاد بودن این ارگان‌ها بررسی می‌شود. با این روش، وجود هرگونه توده و كیست تخمدان و میوم رحمی را می‌توان تشخیص داد. میوم‌ها معمولاً باعث بزرگی رحم می‌شوند كه بدون درد، سفت و متحرك هستند. در برخی موارد میوم‌های خیلی بزرگ دژنره شده و نرم می‌گردند كه به‌سختی می‌توان از حاملگی یا كیست تخمدان افتراق داد.

كیست‌های تخمدان گاهی خیلی بزرگ شده و شكم را بزرگ می‌كند كه افتراق آن از آسیت مشكل خواهد بود. به‌هرحال كیست را می‌توان به‌واسطه گرد بودن و تحرك آن تشخیص داد. در مواردی كه كیست‌های تخمدان بزرگ می‌شوند، احتمال چرخش آن‌ها به دور پایه و پذیكول خود وجود دارد كه در چنین شرایطی شكم دردناك، توده لمس و لمس توده حساس و دردناك خواهد بود. در مواردی كه سرطان سرویكس وجود دارد پارامترهای لگنی (فضای لترال رحم و اطراف لیگمان round) كلفت و ضخیم می‌شود. در این موارد می‌توان ضایعات گل كلمی شكل و یا زخم و ترشحات بدبو را در دهانه سرویكس مشاهده كرد. در حالی‌كه در سرطان رحم، سایز رحم بزرگ است ولی فاقد ترشحات زیاد و بدبو است. البته بیشتر سرطان‌های رحمی پس از منوپوز رخ می‌دهند.

معمولاً لوله‌های رحمی قابل لمس نیستند مگر به‌علت پاتولوژی خاصی مثل حاملگی خارج رحمی قابل لمس گردد. در حاملگی خارج رحمی معمولاً به‌علت تحریك پریتوان و خونریزی درد قسمت تحتانی شكم یك یا دو طرفه، و درد شانه ها همراه با تهوع و استفراغ دیده می‌شود.

در برخی از موارد مثل چاقی شكم و عدم همكاری بیمار امكان ارزیابی دقیق ارگان‌های تناسلی وجود نخواهد داشت در كودكانی كه نیاز به‌بررسی بیشتر دارند و یا برخی از شرایط مثل سرطان ولو و واژن و سرویكس معاینه ركتال ضرورت می‌یابد.

گذشته از این، یکی از روش‌‌های تشخیصی که معمولاً برای بررسی رحم و لوله‌های رحمی همراه با سایر آزمایش‌ها در ویزیت‌‌های اولیه درخواست می‌‌شود، هیستروسالپنگوگرافی (Hysterosalpingography) است. با این تست، پزشك از وضعیت داخلی رحم و لوله‌‌های رحمی مطلع می‌‌گردد و با توجه به نتایج حاصل از تست، در مورد نحوه درمان تصمیم خواهد گرفت.

هیستروسالپنگوگرافی روشی است که به‌منظور بررسی داخل رحم و لوله‌‌های رحمی انجام می‌‌گیرد. انجام هیستروسالپنگوگرافی در ارزیابی ناباروری بسیار مهم است. در صورت انسداد لوله‌های رحمی و یا وجود چسبندگی رحم، شانس باروری کاهش می‌‌یابد. و در این روش با استفاده از اشعه ایکس و ماده حاجب چسبندگی‌‌های درون رحمی، پولیپ، فیبروم و برخی دیگر مشکلاتی که سبب انسداد لوله‌‌ها و جلوگیری از لقاح تخمک و اسپرم می‌‌گردد، قابل تشخیص است. آزمایش دیگری که در این راستا مفید خواهد بود هیستروسونوگرافی می‌باشد که با استفاده از سونوگرافی و تزریق محلولی خاص، ناهنجاری‌های درون رحمی بررسی می‌‌شود.

معمولاً عکس رنگی رحم توسط رادیولوژیست انجام می‌‌شود و به‌‌طور متوسط در حدود ٣٠-۱٠ دقیقه به طول می‌انجامد. برای انجام این تست، فرد بر روی تخت معاینه زنان قرار می‌‌گیرد. ابتدا پزشک یک اسپکولوم (وسیله‌ای برای معاینه داخلی زنان) در واژن قرار می‌دهد. سپس لوله‌‌ای بسیار ظریف از درون دهانه رحم به داخل رحم وارد نموده تا از این طریق ماده حاجب را به درون رحم و لوله‌‌های رحمی تزریق نماید. به‌طور طبیعی ماده حاجب باید رحم و لوله‌‌های رحمی را پر نماید یعنی هنگامی که در رحم و لوله‌ها هیچ‌گونه انسداد و مشکلی وجود نداشته باشد ماده حاجب بعد از تزریق، فضای داخل رحم و لوله‌‌ها را به‌‌طور یکنواخت پر خواهد کرد. ولی در مورد انسداد لوله‌‌ای ماده حاجب نمی‌‌تواند تمام فضای داخل رحم و لوله‌‌ها را پر نماید.

بعد از تزریق، از رحم عکس‌برداری می‌‌شود. پزشک با بررسی عکس‌‌ها می‌‌تواند وضعیت رحم و لوله‌‌های رحمی را ارزیابی نماید.

به‌‌دلیل انقباض عضلات رحم، بسیاری از زنان احساس درد خفیف، به‌خصوص در زمان تزریق ماده حاجب دارند، در مواردی‌‌که لوله‌‌های رحمی مسدود است، درد بیشتری احساس می‌‌شود. مصرف داروهای مسکن مانند ایبوبروفن می‌‌تواند در تسکین درد و ناراحتی موثر باشد. لذا ممکن است ٦٠-٣٠ دقیقه قبل از انجام عکس رنگی، یک داروی مسکن جهت بیمار تجویز شود. به‌طورکلی بسیاری از زنان در حین هیستروسالپنگوگرافی مشکلی نخواهند داشت اما ممکن است مدتی پس از آن احساس درد و ناراحتی نمایند، بنابراین بهتر است در روز گرفتن عکس رنگی از رحم، یک نفر فرد را همراهی نماید.

معمولاً این روش عوارضی ندارد ولی عوارض نادر آن شامل: درد خفیف، عفونت، لکه‌بینی و یا خونریزی می‌‌باشد. در صورت تب و تداوم درد به مدت چند روز، باید به پزشك اطلاع داده شود. بهترین زمان انجام این تست، پس از اتمام خونریزی قاعدگی و قبل از تخمک‌‌گذاری است.

در موارد عفونت و التهاب لگنی و خونریزی‌های نامشخص واژینال، انجام این تست ممنوع است و تا بهبودی کامل، فرد باید از انجام این تست خودداری نماید.

هیستروسکوپی (Hysteroscopy) یک روش تشخیصی-درمانی است که در بیماری‌‌های زنان و نازایی کاربرد دارد. پزشک با استفاده از این روش‌می‌تواند داخل رحم را به‌‌طور مستقیم مورد بررسی قرار دهد. این روش معمولاً در خونریزی‌های شدید دوران قاعدگی، قاعدگی‌‌های طولانی مدت، خونریزی و لکه‌‌بینی در فواصل بین قاعدگی و در ارزیابی بیماران نابارور، جهت تشخیص علت خونریزی و بررسی داخل حفره رحم انجام می‌گیرد (هیستروسکوپی تشخیصی). چنانچه ضمن انجام این روش، کار درمانی نیز انجام شود، هیستروسکوپی درمانی نامیده می‌‌شود.

هیستروسکوپی روش تشخیصی با ارزشی در بررسی ناباروری، سقط مکرر و خونریزی غیر‌طبیعی رحمی می‌‌باشد. هیستروسکوپی تشخیصی برای بررسی داخل رحم استفاده می‌‌شود و در تشخیص وضعیت غیرطبیعی رحم مانند فیبروم داخلی، اسکار (بافت ناشی از التیام زخم) و چسبندگی، پولیپ (توده بافتی) و اختلال‌های مادرزادی کمک‌کننده است.

هیستروسکوپی تشخیصی تحت بی‌‌حسی موضعی یا بی‌هوشی عمومی خفیف انجام می‌شود. به‌‌منظور کاهش خطر در صورت حاملگی احتمالی، هیستروسکوپی تشخیصی معمولاً پس از قاعدگی انجام می‌شود.

برای انجام هیستروسکوپی ابتدا فرد در وضعیت مناسب (پوزیشن لیتوتومی) قرار می‌‌گیرد، سپس دهانه رحم (سرویکس) پس از بی‌هوشی با استفاده از ابزار مخصوص، جهت عبور هیستروسکوپ و سایر ابزار مورد لزوم، باز می‌‌شود. هیستروسکوپ یک ابزار میله مانند باریک است که در انتهای آن دوربین حساسی قرار دارد. این وسیله از کانال دهانه رحم به قسمت تحتانی رحم وارد و سپس گاز دی‌اکسید کربن و یا محلول‌های خاص از طریق آن به حفره رحمی وارد می‌‌شود. این گاز یا محلول، حفره رحمی را باز کرده و پزشک را قادر می‌سازد تا قسمت‌‌های داخلی رحم را کاملاً بررسی کند.

با هیستروسکوپی درمانی می‌‌توان بسیاری از ضایعات کشف‌‌شده در جریان هیستروسکوپی تشخیصی را درمان کرد. هیستروسکوپی درمانی هم‌زمان با لاپاروسکوپی تشخیصی نیز قابل انجام است. هیستروسکوپی درمانی شبیه هیستروسکوپی تشخیصی است، ولی هیستروسکوپ مورد استفاده پهن‌تر بوده تا وسائل جراحی مانند قیچی، فورسپس نمونه‌‌برداری، لیزر، الکترود و ... از طریق هیستروسکوپ وارد رحم شود. به‌‌وسیله این عمل درمانی، فیبروم، بافت اسکار و پولیپ از داخل رحم برداشته می‌‌شود. بعضی از اختلال‌های مادرزادی نیز مثل سپتوم رحمی (تیغه داخل رحمی)، از طریق هیستروسکوپ قابل اصلاح است. پس از ترمیم، معمولاً سوند ادراری فولی یا IUD داخل رحم گذاشته می‌‌شود تا از ایجاد بافت اسکار و چسبندگی دیواره‌های رحم جلوگیری شود. پس از جراحی برای مهار عفونت و تحریک ترمیم اندومتر، ممکن است آنتی‌بیوتیک و یا داروهای هورمونی تجویز شود.

زمانی‌‌که علت خونریزی شدید رشد بیش از حد آندومتر است و بیمار تمایل به هیسترکتومی ندارد، برای جلوگیری از خونریزی شدید رحمی می‌‌توان از روش هیستروسکوپی درمانی برای برداشت آندومتر استفاده شود، لاپاروسکوپی تشخیصی نیز می‌تواند هم‌زمان انجام شود تا پزشک بتواند داخل و خارج رحم را هم‌زمان ببیند.

عوارض هیستروسکوپی بسیار نادر بوده و به‌ندرت تهدید کننده است. شایع‌‌ترین عارضه نادر، سوراخ شدن رحم است اما معمولاً سوراخ ایجادشده خودبه‌خود ترمیم می‌شود و به‌ندرت احتیاج به جراحی ترمیمی دارد. عوارض نادر دیگری که مربوط به محلول مصرف‌شده برای باز کردن لوله‌‌های رحمی می‌‌باشد شامل ادم ریه، اختلال تنفسی، اختلالات انعقادی، کاهش حرارت بدن و واکنش‌‌های شدید آلرژی است. عوارض مربوط به هیستروسکوپی درمانی شامل صدمه به اندام‌های داخل شکمی و خونریزی بوده و عوارض تهدید‌کننده بسیار نادر است.

بعد از انجام هیستروسکوپی ممکن است برای چند روز ترشح واژینال و درد وجود داشته باشد. نزدیکی برای چند روز و تا زمانی که خونریزی وجود دارد ممنوع است. فعالیت طبیعی در عرض ٢-۱ روز برقرار می‌‌شود. اگر سوند ادراری فولی در رحم گذاشته شده است، پس از چند روز برداشته می‌‌شود. درمان هورمونی برای چند هفته پس از جراحی ادامه می‌‌یابد.

در گذشته، تشخیص و اصلاح اختلالات زنان به جراحی‌های بزرگ و بستری شدن احتیاج داشت. ولی لاپاروسکوپی و هیستروسکوپی باعث شده است که پزشکان این اختلالات و ضایعات را به‌طور سرپائی تشخیص داده و درمان کنند.


عمل‌های جراحی

هیسترکتومی (Hysterectomy)، برداشتن رحم به کمک جراحی است. در این عمل، معمولاً کل تنه، فوندوس، و سرویکس رحم برداشته می‌شوند، هرچند گاهی سرویکس در جای خود باقی می‌ماند. در برخی موارد، لوله‌های رحمی (فالوپ) و تخمدان‌ها نیز برداشته می‌شوند. به این جراحی، هیسترکتومی کامل شکمی و سالپنگو-اوئوفورکتومی دو طرفه گفته می‌شود.

هیسترکتومی، اوئوفورکتومی، و سالپنگو-اوئوفورکتومی ممکن است در بیماران مبتلا به بدخیمی دستگاه تناسلی نظیر سرطان‌های رحم، سرویکس، و تخمدان انجام شود. سایر اندیکاسیون‌ها عبارتند از سابقه خانوادگی قوی بیماری‌های تناسلی، آندومتریوز، و خون‌ریزی شدید. درپاره‌ای موارد به دلیل خون‌ریزی شدید بعد از زایمان ممکن است برداشتن رحم لازم باشد.

هیسترکتومی از طریق یک برش سوپراپوبیک عرضی (Pfannenstiel׳s incision) انجام می‌گیرد. طی این عمل باید دقت فراوانی برای شناسایی بخش دیستال حالب‌ها به کار گرفت تا بدون آسیب‌دیدن حالب‌ها، شریان‌های رحمی مجاور بسته شوند.

پس از برداشتن رحم، زن توانایی بچه‌دار شدن را از دست می‌دهد (هم‌چنین برداشتن لوله‌های فالوپ و تخمدان). اگر این عمل قبل از شروع یائسگی انجام شود، ممکن است یائسگی زودتر رخ دهد و در صورتی که لوله‌های فالوپ یا تخمدان نیز همراه با رحم خارج شوند، فرد وارد دورهٔ یائسگی می‌شود. هیسنرکتومی همچون دیگر عمل‌های جراحی خطرات حین عمل و تاثیرات پس از عمل طولانی در پی دارد. به‌همین دلیل جراحی وقتی پیشنهاد می‌شود که روش دیگری برای درمان باقی نباشد.

هیستروتومی (Hysterotomy) عمل جراحی برش رحم می‌باشد. به‌طور رایج این عمل جراحی با یک لاپاراتومی و در طول سزارین به انجام می‌رسد.

وبوپلاستی یا ترمیم لوله‌های رحمی (Tuboplasty)، شماری از عمل‌های جراحی در جهت بازگرداندن کارایی و عملکرد دوباره لوله رحم است که در نتیجه فرد بتواند توان باردارشدن مجدد را بیابد. با توجه به عوامل مختلف ناباروری، توبوپلاستی سعی در بازگرداندن توانایی لقاح و کمک به لقاح مصنوعی دارد.

سرکلاژ سرویکس (Cervical cerclage) عمل بستن دهانه رحم است که برای زنان باردار با سابقه سقط خودبه‌خودی در اثر پارگی یا ناتوانی مادرزادی سرویکس انجام می‌گیرد. این عمل در شرایطی انجام می‌شود که سرویکس از حد طبیعی خود کمی گشادتر بوده و یا کفایت لازم جهت تحمل فشار جنین را نداشته و خطر سقط جنین می‌تواند وجود داشته باشد. این درمان شامل استفاده از بخیه قوی به دور دیواره گردن رحم در اوایل حاملگی و در حدود هفته‌های ۱۲ تا ۱۴ بوده و پس از آن در اواخر حاملگی و زمانی که ریسک سقط جنین دیگر از بین رفته باشد، بخیه‌ها برداشته می‌شوند.


[] يادداشت‌ها




[] پيوست‌ها


...


[] پی‌نوشت‌ها




در حال عادى وزن رحم در حدود ٦۰ گرم است. رجوع شود به ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد (به زبان انگلیسی)؛ در ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد (به زبان فارسی) آمده وقتی‌که زنی حامله نیست وزن رحم در حدود ۳۵ گرم می‌باشد؛ که ظاهراً اشتباه است.







ریچارد درک، وین وگل، آدام میچل، آناتومی گری، ج ۱، ص ۴٨۱

Uterus, From Wikipedia, the free encyclopedia



[] جُستارهای وابسته






[] سرچشمه‌ها







[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]

رده‌ها │ پزشکی