|
پایگاههای باستانشناسی افغانستان
فهرست مندرجات
- منطقهبندی باستانشناسی افغانستان
- پایگاههای باستانشناسی افغانستان
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
افغانستانشناسی باستانشناسی افغانستان
پایگاههای باستانشناسی افغانستان (به انگلیسی: Archaeological sites in Afghanistan)، به محلها یا گروهی از سایتهای جغرافیایی این کشور گفته میشود، که شواهدی از فعالیتهای فرهنگی و مادی گذشتگان - چه از ماقبل تاریخ، و چه از دورهی تاریخی و دورهی معاصر - در آن حفظ شده باشد. از جملهی این پایگاهها میتوان: دشت ناور، درهی کور، آقکپرک، قرهکمر، هزارسم، دشلی، تپهی فلول، مندیگک، مسعینک، سر سنگ، دلبرجین، آیخانم، سرخکوتل، طلاتپه، هده، بگرام، تپهی نارنج، مسجد نهگنبد، قلعهی جنگی و ... را نام برد.
▲ | منطقهبندی باستانشناسی افغانستان |
از دیدگاه مطالعات باستانشناسی افغانستان را باید از نقطهی نظر علم «کشورشناسی» مورد مطالعه قرار داد. بهنوشتهی اهلرز از قول شولز «هدف از کشورشناسی عبارت است از شناخت سرزمینها، اقوام، فرهنگها و جوامع بشری در شکل واقعی زندگی خود آنها و باید آنها را با توجه به شرایط توسعهی محیطی خاص خود درک و بررسی کرد...»
همو میافزاید: «محور مطالعات جغرافیایی امروزه بیشتر از پیش بر این استوار است، که جغرافیا باید بهعنوان کوششی در راه شناخت و نشاندادن واقعیتهای خاص زندگی در یک محیط معین فهمید. باید ساختارهای فضایی، اجتماعی و اقتصادی آنرا که از عوامل درونی ناشی شدهاند و در آنها ریشه دارند، درک کرد و دگرگونیهای حاصل از عوامل بیرونی و مسایل منتج از آنرا در همان شکل دریافت.»
با توجه به توضیح بالا، از دیدگاه باستانشناسی باید افغانستان را نیز در چهارچوب کشورشناسی علمی مورد مطالعه قرار داد. چنانکه محیط و واقعیتهای زیستمحیطی در شکلگیری فرهنگ از همان آغاز حضور انسان در پهنهی گیتی نقش بسیار مهم و سازنده را ایفا کرده، اهمیت این امر بهتر روشن میشود. بنابراین، با در نظر گرفتن وضع جغرافیایی افغانستان، و نیز با توجه و در نظر گرفتن دادههای بهدست آمده از پژوهشهای باستانشناسی و انسانشناسی، میتوان افغانستان را به قسمتهای مختلف تقسیم کرد. اما گاهی کار مطالعهی این نواحی با تقسیمات سیاسی امروزی این کشور تطبیق نمیکند. بنابراین، ناگزیر باید تقسیمات طبیعی و قدیمی را انتخاب کرد، که هر کدام از این نواحی از نظر تاریخی اهمیت ویژهای داشته است، بهعلاوه این روش، مطالعه را بسیار آسان میکند.
▲ | پایگاههای باستانشناسی افغانستان |
افغانستان، امروزه با داشتن بیش از ده هزار پایگاه باستانشناسی مهم، بعد از مصر دومین غنیترین و ارزشمندترین گنجینههای باستانشناسی دنیا را در خود جای داده است.[] افغانستان یکی از معدود کشورهای منطقه است که فهرست پایگاههای باستانشناسیِ آن در کتابی دو جلدی زیر عنوانِ فهرست پایگاههای باستانشناسیِ افغانستان (عنوان فرانسوی: Catalogue des sites archeologiques d'Afghanistan؛ عنوان انگلیسی: Archaeological gazetteer of Afghanistan)، نوشته وارویک بال در سال ۱۹۸۲ میلادی در پاریس به چاپ رسید. در این مجموعهی دو جلدی جزئیات ۱۲۷۱ پایگاه عمده باستانشناسی افغانستان آمده، که این رقم تنها ۱۰ درصد از کُل مجموعه پایگاههای باستانشناسی در افغانستان را در بر میگیرد.[]
براساس آثار بهدستآمده از این پایگاهها، بهروشنی دیده میشود که افغانستان پیوندگاه فرهنگهای مهم خاورمیانه، آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و یونان باستان بوده و اقوام مختلف از عصر پارینهسنگی، طی دورههای مختلف تاریخی در این سرزمین زندگی کردهاند.[]
- دشت ناوُر (Dasht-e Nawar):
یک دریاچهی طبیعی نمکی به اندازهی حدود ٦۰ در ۱۵ کیلومتر، در شهرستان ناور، ولایت غزنی در افغانستان قرار دارد. در کنارههای بیرونی شرقی و شمالی آن چندین پایگاه باستانشناسی متعلق به دورهی پارینهسنگی واقع است:
در سمت شرق آن، آثار متعلق به دورهی پارینهسنگی زیرین، و در سمت شمال آن آثار مربوط به دورهی پارینهسنگی میانی، که مشتمل بر تپهی سنگی بزرگی شامل بناهایی با پیشینهی نامعلوم است. سطح بیرونی این پایگاهها با ابزارهای سنگی پوشیده شده است، که ۹۸٪ آن را آبسیدین (obsidian؛ سنگ آتشفشانی سیاه و شیشهمانند) تشکیل میدهد. این ابزارهای سنگی عبارتند از انواع ساطورها، تبرهای اولیه، و تیغههای ریز و خُرد، که برخی از آنها نشانههای دورهی پارینهسنگی زیرین را دارا هستند. بقیه شباهتهایی به صنعت بهکاررفته در درهی کور بدخشان دارند.[وارویک بال، فهرست پایگاههای باستانشناسیِ افغانستان، ۱۹۸۲، ج ۱، ص ۸٦]
- درهی کور (Darra-e Kur) یا بابا درویش: یک پناهگاه صخرهای در ولایت بدخشان در افغانستان است که کاوُش آن در سال ۱۹٦٦ میلادی توسط لوئی دوپری به نمایندگی از موزهی تاریخ طبیعی آمریکا صورت گرفت. این پایگاه باستانشناسی، در نزدیکی شمالشرق کَلَفگان، در نزدیکی روستای چنارِ گونجوسخان در ٦۳ کیلومتری شرق شهر تالقان، در مسیر جاده بهسوی فیضآباد، در بلندای بخش درهای در نزدیکی دهکدهی کوچک بابا درویش واقع است. در رسوب گِل تهنشینشده توسط جریان آب که در لایههای آن، دو دورهی اصلی از سکونت انسان ثبت شده است.
از این پایگاه بهطور تخمینی، ۸۰۰ ابزار سنگی، مربوط به پارینهسنگی میانی، نوسنگی واپسین و عصر برنز، بهدست آمده است: سنگ چخماق و تیغههای داسمانند، و نیشهای بزرگ دیابازی (diabase؛ سنگ بلورین و بازالتی). یافتههای دیگر شامل ابزار سنگی (celt؛ شبیه تبر)، تراشهها، ابزار کوبنده، تیغهها، جواهرات ساده و ابتدایی، زیاگان (ماهی، جَوَندگان، اسب، و جانوران اهلیشده همچون گوسفند، بز و گورخر)، قسمتی از استخوان گیجگاهی راست یک انسانسا (Hominid)، شمار زیادی ابزار استخوانی و سه قطعه از قَلع و بُرُنز (مِفرَغ) است. ظروف سفالینه بیشتر از جنس خام، سیاهرنگ، و بعضا تزئینشده بودند. تنها نمونهی معماری ۸۰ قرارگاه بودند که به خیمه شبیه بودند. و تنها گورهای بهجایمانده نیز قطعاتی از استخوان بز را در خود جای داده بودند.[وارویک بال، فهرست پایگاههای باستانشناسیِ افغانستان، ۱۹۸۲، ج ۱، ص ۸۲]
- آقکپرک (Aq Kupruk): ...
...
- قرهکمر (...): ...
...
- هزارسُم (...): ...
...
- دشلی (...): ...
...
- تپهی فُلول (Tepe Fullol) یا خوشتپه: ...
...
- مندیگک (...): ...
...
- مسعینک (...): ...
...
- سر سنگ (...): ...
...
- دلبرجین (...): ...
...
- آیخانم (Ai-Khanoum): ...
...
- سرخکوتل (Surkh Kotal): ...
...
- طلاتپه (Tillya Tepe): ...
...
- هده (Hadda): ...
...
- بگرام (Bagram): ...
...
- تپهی نارنج (...): ...
...
- مسجد نهگنبد (...): ...
...
- قلعهی جنگی (...): ...
...
- تپهی دهمراسی (...): ...
...
- تخت رستم (Takht-e Rostam): ...
...
- دورمن تپه (...): ...
...
- چقلق تپه (...): ...
...
- غار گوسفند مرده (...): ...
...
- گُرزیوان (...): ...
...
- غار لوُلی (...): ...
...
- سعید قلعه تپه (...): ...
...
- شُرتوگی (...): ...
...
- شمشیر غار (...): ...
...
- سروتر (...): ...
...
- چمن حضوری (...): ...
...
- کوتل خیرخانه (Kotal Khirkhaneh): به فاصلهی ۱۴ کیلومتری شمال کابل واقع است. در دامنههای شرقی این کوتل، در سال ۱۹٣۵ میلادی، حفریاتی که توسط هیأت باستانشناسی فرانسوی به سرپرستی موسیو کرل بهعمل آمد، خرابههای معبد خورشیدپرستی کشف شد. در نتیجهی حفریات باستانشناسی در این معبد، چند پارچه هیکلتراشی در سنگ مرمر بهدست آمد که مهمترین آن هیکل سوریا، ربالنوع خورشید را در حالی نشان میداد که روی کالسکه نشسته و چند اسب کالسکه را میکشد. این اثر باستانی، متعلق به قرن چهارم یا پنجم میلادی است و نمایانگر این است که آیین خورشیدپرستی در آن دوره، در نواحی اطراف کابل رواج داشت.
...
- تپه شهیدان (...): ...
...
- میرزکی (...): ...
...
- المچی تپه (...): ...
...
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
...
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها: │ کشورشناسی │ افغانستانشناسی │ کشورشناسی افغانستان │ باستانشناسی افغانستان