|
فیضمحمد خان هزاره
ملا فیضمحمد کاتب هزاره (به انگلیسی: Faiz Mohammad Katib Hazara) (زادهی ۱۲۴۱ خ - درگذشتهی ۱۳۰۹ خ)، نویسنده و مورخ هزارهی افغانستان بود که بهعنوان کاتب دربار امیر حبیبالله خان، کتاب سراجالتواریخ، را در بارهی تاریخ افغانستان، از روزگار بهقدرت رسیدن احمدشاه درانی تا زمان خود امیر حبیب الله نگاشت.
آنچه در زیر آمده، نوشتهی سید مهدی فرخ، سفیر وقت دولت پهلوی ایران در کابل، در مورد ملا فیضمحمد کاتب هزاره، در کتاب کُرسینشینان کابل، است. در این کتاب از روابط کاتب با سفارت ایران سخن رفته است و فرخ مینویسد: «[کاتب]، از بدو تأسیس سفارت ایران با نهایت صمیمیت و جدیت خدمات قابل توجه به سفارت کرده است. از خیالات و نیات محرمانهی متصدیان فعلی افغانستان هر قدر که مطلع شود - سفارت را مطلع مینماید. برای مهاجرت به ایران و جلب بربریهای افغانستان به ایران و جلوگیری از نیات سوء مأمورین افغانستان در خراسان – حاضر و از روی عقیدهی مذهبی برای هر فداکاری و زحمتی حاضر است.»
سید مهدی فرخ (زادهی ۱۲٦۵ خ - درگذشتهی ۱۳۵۲ خ)، ملقب به متینالسلطنه و بعد معتصمالسلطنه دولتمرد و دیپلمات ایرانی اواخر دورهی قاجار و اوایل دورهی پهلوی بود، که نزدیک به نیمقرن مشاغل و مقامات مختلف حکومتی و سیاسی داشت. در سال ۱۳۰۵ خورشیدی با سمت وزیر مختار به افغانستان رفت، عهدنامهی بیطرفی ایران و افغانستان را منعقد ساخت و مدت دو سال در کابل اقامت داشت. او بار دیگر، در سال ۱۳۱۳، رئیس کمیسیون سرحد ایران و افغانستان شد. یکی دیگر از آثار وی، «نظری به مشرق: تاریخ سیاسی افغانستان» است.
آقای ملا فیضمحمد خان، پسر سعدمحمد وکیل، از قوم هزارهی محمد خواجه است. در امارت امیر عبدالرحمان خان، بهسمت منشی حضور انتخاب شده و شخص مورخی است. اکثر تواریخ افغانستان بهقلم این شخص نوشته شده است. در بین جماعت قزلباش شخص محترم با اهمیتی است و وکیل جماعت هزاره بوده است.
[کاتب] در سلطنت امانالله خان و وزارت محمدنادر خان، به مدعیالعمومی تعیین [گردید] و بهواسطهی مخالفت وزرا که قزلباش [یعنی شیعه] است، مانع از تصدی مشارالیه شدند و بعد به وکالت هزارهها منتخب گردید. عبدالعزیز خان وزیر داخله و جمعی دیگر، به شاه مراجعه کردند که اگر این شخص به شورا برود، کسی حاضر نمیشود.
فعلاً به معلمی مشغول است. وجودش در بین جماعت قزلباش مورد استفاده و در بین هزارهها و بربریها نفوذ کامل دارد. نسبت به جماعت سنی مذهب نهایت درجه خصومت و دشمنی دارد. در مذهب تشیع بیاندازه متعصب است.
از بدو تأسیس سفارت ایران با نهایت صمیمیت و جدیت خدمات قابل توجه به سفارت کرده است. از خیالات و نیات محرمانهی متصدیان فعلی افغانستان هر قدر که مطلع شود، سفارت را مطلع مینماید. برای مهاجرت به ایران و جلب بربریهای افغانستان به ایران - و جلوگیری از نیات سوء مأمورین افغانستان در خراسان – حاضر، و از روی عقیدهی مذهبی برای هر فداکاری و زحمتی حاضر است.
اگر به راپورتهای سفارت کابل در زمان آقای میرزا نصراللهخان خلعتبری و مدت تصدی فرخ مراجعه و توجهی بشود، برای جلوگیری از تبلیغات مأمورین افغانستان و جلب بربریها به داخلهی ایران، وجود این شخص فوقالعاده مفید و مؤثر است؛ و اگر اولیای دولت در خیال باشند که محلهای خالی خراسان را از بربریها و هزارههای افغانستان پر نمایند، جلب این شخص به ایران یکی از بهترین اقداماتی است که فواید مهمی خواهد داشت. این شخص وجودش برای ما بسیار مفید و فوقالعاده لازم است و چون اسنادی از او در دفتر سفارت موجود است، هیچوقت ممکن نیست بتواند برخلاف ما و منافع ما اقدامی نماید؛ و شهدالله در نهایت صمیمیت و خدمتگذاری و حسن عقیده هم تا حال کمک و خدمت کرده است و ما باید موقع را معتنم شمرده و از فداکاری و صمیمیت این شخص استفاده بکنیم. برای تبلیغات ضد ترکها - در بین مسلمانهای متعصب این مملکت - از وجود این شخص میتوان استفادات خیلی مهم نمود.[۱]
[▲] يادداشتها
[▲] پینوشتها
[۱]- فیضمحمد خان با گروهی دیگر در ۱۹٢۹ م، از جانب بچهی سقا مأموریت یافت که به هزارهجات برود؛ اما بچهی سقا در جریان مأموریت به او بدبین شد، و او را چوب زد، چنانکه بیمار شد. برای مداوا به ایران آمد و بازگشت و درگذشت. مهمترین تألیف ملافیضمحمد، کتاب سراجالتواریخ در تاریخ افغانستان است. (محمدآصف فکرت، کُرسینشینان کابل، پاورقی صفحهی ٢۵۴)
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ سید مهدی فرخ، کُرسینشینان کابل، به کوشش محمدآصف فکرت، مؤسسهی پژوهشی و مطالعات فرهنگی، صص ٢۵٢-٢۵۴