|
زایش عیسی مسیح
از اسطوره تا واقعیت
فهرست مندرجات
.
زایش عیسی مسیح، از اسطوره تا واقعیت
زایش عیسی مسیح (به انگلیسی: Nativity of Jesus یا Birth of Jesus)، داستانی است که شرح آن در دو انجیل متی و لوقا بیان شده است. داستانهای هر دو انجیل حاکی از آن است که عیسی مسیح، در بیتلحم، شهری در کرانه باختری تحت حکومت خودمختار فلسطینی امروزی (از شهرهای ایالت ناصره منطقهی یهودیه)، در عهد هیرود بزرگ (یا هیرود اول)، پادشاه یهودیه از سوی امپراتوری روم، از مادر باکره بهنام مریم زاده شد.[۱]
بیشتر پژوهشگران معتقدند که عیسی یک یهودی از ناحیه «جلیل» در شمال فلسطین بود که از او بهعنوان یک معلم و شفابخش یاد میشد. محققان اغلب اتفاق نظر دارند که او توسط یحیی غسل تعمید یافته و در اورشلیم تحت فرمان پنطیوس پیلاطس و به جرم آشوبگری علیه امپراتوری روم مصلوب شد.[٢]
گرچه خیلی از محققان به انجیلها بهعنوان منابع تاریخی با احتیاط نگریستهاند، ولی اکثر محققان منتقد معتقدند حداقل بخشهایی از آنچه در انجیلها در خصوص زندگی عیسی بیان شده صحیح است.[٣] قطع نظر از اندک اتفاقنظرها و نتایج اینچنینی، مطالعات آکادمیک در گاهنگاری وقایع، پیام مرکزی تعلیمات عیسی، طبقه اجتماعی وی و یا دلیل مصلوب شدنش تاکنون به نتایج قطعی نرسیدهاند.[۴]
بههر حال، نگاه مسیحیت به زایش عیسی، بر پایهی اعتقاد به الوهیت عیسی، مسیح بودن او همانگونه که در عهد عتیق پیشگویی شده است: «او از دختر باکره بهدنیا خواهد آمد»[اشیعا، باب ٧، آیهی ۱۴]، به تولد معجزهوار او از یک مادر باکره بنیاد شده است[۵]. همچنین مسلمانان نیز مانند مسیحیان باور دارند که عیسی از یک دختر باکره و برگزیدهی خداوند بهنام مریم بهدنیا آمده است.[٦]
در این تحقیق، به بررسی دیدگاههای مسیحیان و مسلمانان دربارهی زایش عیسی مسیح از مادر باکره و مقایسهی آن با اسطورهی زایش میترا پرداخته شده است و روش مورد استفاده، در این پژوهش اسنادی (کتابخانهای) است.
از لحاظ تاریخی، سال دقیق تولد عیسی مشخص نیست. نظر یوسیبیوس (Eusebius)، مورخ قدیمی کلیسا، این است که او ۵۲۰۰ سال پس از خلقت به دنیا آمد.[٧] انجیلهای متی و لوقا، که دو انجیل از جملهی چهار انجیل متعارف و از منابع اصلی برای مطالعهی زندگینامه عیسی مسیح هستند، تولد او را در زمان هیرودیس، که سال ۴ پیش از میلاد مُرد، قرار میدهند.[٨] لوقا همچنین عنوان میکند که تولد عیسی همزمان با سرشماری یهودیه، که در سال ٦ میلادی صورت پذیرفت، بوده است.[۹] او مینویسد:
- در آن روزها بهمنظور یک سرشماری عمومی در سراسر دنیای روم فرمانی از طرف امپراطور اوغسطس صادر شد. وقتی دور اول این سرشماری انجام گرفت کرینیوس فرماندار کل سوریه بود. پس برای انجام سرشماری هر کس به شهر خود میرفت و یوسف نیز از شهر ناصرهی جلیل به یهودیه آمد تا در شهر داود که بیتلحم نام داشت، نامنویسی کند، زیرا او از خاندان داود بود. او مریم را که در این موقع در عقد او و باردار بود همراه خود برد. هنگامیکه در آنجا اقامت داشتند وقت تولد طفل فرا رسید و مریم اولین فرزند خود را که پسر بود بهدنیا آورد.[۱٠]
دانشمندان معاصر، تولد عیسی را بین ۴ و ٦ قبل از میلاد تخمین میزنند[۱۱]. با این حال، مسیحیان، روز ٢۵ دسامبر سال آغازین مسیحی را، بهعنوان روز میلاد عیسی مسیح هر ساله جشن میگیرند. این روز در واقع، با چند روز جابهجایی، شب يلدا زمان تولد مهر يا ميترا است.
- در روم و بسياری از کشورهای اروپايی، روز ٢۱ دسامبر، بهعنوان تولد ميترا جشن گرفته میشد. ولی پس از قرن چهارم میلادی، در پی اشتباهات محاسباتی، اين روز به ٢۵ دسامبر انتقال يافت. ظاهراً پس از مسيحیشدن روميان، سيصد سال بعد از تولد عيسی مسيح، کليسا جشن تولد مهر را بهعنوان زادروز عيسی پذيرفت؛ زيرا، موقع تولد او دقيقاً معلوم نبود. جالب اینجاست، که در آغاز، مسيحيان روز اول ژانويه را، بهعنوان روز تولد عیسی مسيح جشن میگرفتند. اما با گسترش مسيحيت، در آنزمان به دليل اينکه نمیتوانستند مردم را از برپاداشتن جشن زایش میترا منع کنند، بنابراين روز کريسمس را به روز ٢۵ دسامبر جابهجا کردند.[۱٢]
▲ | تولد عیسی از مادر باکره |
زایش عیسی از مادر باکره، از باورهای دینی مسیحیان و مسلمانان است که بر اساس آن مریم بهنحوی معجزهآسا عیسی را حامله شد، بدون اینکه با مردی همبستر شود. در انجیل مرقس و انجیل یوحنا به تولد عیسی از باکره اشاره نشده است؛ اما در دو انجیل قانونی دیگر انجیل متی و انجیل لوقا، این ادعا مطرح شده است. البته هر كدام اتفاقات متفاوتی را اشاره میكنند[۱٣]. در انجیل متی آمده است:
- تولد عیسی مسیح چنین بود: مریم مادر او که به عقد یوسف درآمده بود، قبل از آنکه بهخانهی شوهر برود بهوسیله روحالقدس آبستن شد. يوسف چونكه مرد صالح بود و نخواست او را عبرت نمايد، پس اراده نمود او را به پنهاني رها كند. امّا چون او در اين چيزها تفكّر میكرد، ناگاه فرشته خداوند در خواب بر وی ظاهر شده، گفت: «ای يوسف پسر داود، از گرفتن زن خويش مريم مترس، زيرا كه آنچه در وی قرار گرفته است، از روحالقدس است و او پسری خواهد زاييد و نام او را عيسی خواهی نهاد، زيرا كه او امّت خويش را از گناهانشان خواهد رهانيد.» و اينهمه برای آن واقع شد تا كلامی كه خداوند به زبان نبی گفته بود، تمام گردد «كه اينك باكره آبستن شده پسری خواهد زاييد و نام او را عمّانوئيـل خواهند خواند كه تفسيرش اين است: خـدا با مـا.» پـس چـون يوسف از خواب بيدار شد، چنانكه فرشتهی خداوند بدو امر كرده بود، بهعمل آورد و زن خويش را گرفت و تا پسر نخستين خود را نزاييد، او را نشناخت؛ و او را عيسی نام نهاد.[۱۴]
اما لوقا، که به ادعای هنری هلی در «راهنمای کتاب مقدس»، به نظر میرسد كه داستان تولد عيسی را مستقيماً از خود مريم كسب کرده است، به شرح مفصلتر اين جريان میپردازد.[۱۵]
- خدا فرشته خود جبرائیل را به ناصره، یكی از شهرهای استان جلیل فرستاد، تا وحی او را به دختری بهنام مریم برساند. مریم نامزدی داشت بهنام یوسف، از نسل داود پادشاه. جبرائیل به مریم ظاهر شد و گفت: «سلام بر تو ای دختری كه مورد لطف پروردگار قرار گرفتهای! خداوند با توست!»
مریم سخت پریشان و متحیر شد، چون نمیتوانست بفهمد منظور فرشته از این سخنان چیست. فرشته به او گفت: «ای مریم، نترس! زیرا خدا بر تو نظر لطف انداخته است! تو بهزودی باردار شده، پسری بهدنیا خواهی آورد و نامش را عیسی خواهی نهاد. او مردی بزرگ خواهد بود و پسر خدا نامیده خواهد شد و خداوند تخت سلطنت جدش داود را به او واگذار خواهد كرد تا برای همیشه بر قوم اسرائیل سلطنت كند. سلطنت او هرگز پایان نخواهد یافت!»
مریم از فرشته پرسید: «اما چگونه چنین چیزی امكان دارد؟ دست هیچ مردی هرگز به من نرسیده است!» فرشته جواب داد: «روحالقدس بر تو نازل خواهد شد و قدرت خدا بر تو سایه خواهد افكند. از اینرو، آن نوزاد مقدس بوده، فرزند خدا خوانده خواهد شد...
مریم گفت: «من خدمتگزار خداوند هستم و هر چه او بخواهد، با كمال میل انجام میدهم. از خدا میخواهم كه هر چه گفتی، همان بشود.» آنگاه فرشته ناپدید شد.[۱٦]
همچنین در قرآن، این دیدگاه تأیید شده و در چند جا از عیسی با نام عیسی بن مریم یاد شده است. در سورهی آل عمران آمده است:
- [ياد كن] هنگامى [را] كه فرشتگان گفتند اى مريم خداوند تو را به كلمهاى از جانب خود كه نامش مسيح عيسى بن مريم است مژده مىدهد، در حالى كه [او] در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است و در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى] با مردم سخن مىگويد و از شايستگان است.
[مريم] گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنكه بشرى به من دست نزده است؟ گفت چنين است [كار] پروردگار خدا هر چه بخواهد مىآفريند چون به كارى فرمان دهد فقط به آن مىگويد باش پس مىباشد.[۱٧] در واقع مثل عيسى نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت.[۱٨]
در سورهی مریم، به این داستان با اندکی اختلاف، مفصلتر پرداخته شده است:
- و در اين كتاب از مريم ياد كن، آنگاه كه از كسان خود در مكانى شرقى به كنارى شتافت و در برابر آنان پردهاى بر خود گرفت. پس روح خود را بهسوى او فرستاديم تا به [شكل] بشرى خوشاندام بر او نمايان شد.
[مريم] گفت اگر پرهيزگارى من از تو به خداى رحمان پناه مىبرم. [آن شخص] گفت من فقط فرستاده پروردگار توام براى اينكه به تو پسرى پاكيزه ببخشم.
گفت چگونه مرا پسرى باشد با آنكه دست بشرى به من نرسيده و بدكار نبودهام؟ گفت [فرمان] چنين است پروردگار تو گفته كه آن بر من آسان است و تا او را نشانهاى براى مردم و رحمتى از جانب خويش قرار دهيم و [اين] دستورى قطعى بود.[۱۹]
چنانکه دیده میشود، در انجیلهای متی و لوقا، برای بشارت تولد عیسی به مریم، تنها سخن از یک فرشته (جبرائیل) است، در حالیکه قرآن، در سورهی آل عمران در آیه ۴۵، برای این بشارت از فرشتگان صحبت میکند. گذشته از این تناقض، قرآن از روح خدا، بهشکل بشری خوشاندام سخن میگوید. اگر در آیات سورهی مریم، منظور از روح خدا که در مریم دمیده شد، نسبت تشریفی باشد، یعنی اینکه خداوند برای تکریم روح انسانی آن را بهخود نسبت داده باشد، زیرا، نباید تصور شود که خداوند روحی داشته و آن را در انسان دمیده است، چون این معنا موجب توهم حلول روح خدا در کالبد انسان میشود که از نظر باور اسلامی، باطل و غلط است، پس نباید تردید داشت، این فرشته که بهشكل بشرى خوشاندام بر مریم نمايان شد، در واقع انسان بوده است که مأمور شده تا به او پسری پاکیزه ببخشد! به هر حال، شاید این تنها راه حل منطقی این معما باشد، چون از نظر علمی، هم بدون وجود کروموزوم Y که از طریق اسپرم پدر منتقل میشود، تولد یک پسر محال است. اما تنها مشکل این نظر در این است که اگر عيسی، فرزند نامشروع تلقی شود، مفسر قرآن، مرتكب كفر بزرگی شده است.
علیرغم این، صاحب قرآن آشکارا داستان تولد عیسی را از روایات شفاهی مسیحیان از تورات و انجیل اقتباس، خلط و نقل کرده است. بهطور مثال، در ادامه آیات یادشدهی سورهی مریم در بالا، آمده است:
-
پس [مريم] به او [= عيسى] آبستن شد و با او به مكان دورافتادهاى پناه جست، تا درد زايمان او را بهسوى تنهی درخت خرمايى كشانيد. گفت اى كاش پيش از اين مرده بودم و يكسره فراموش شده بودم. پس از زير [پاى] او [فرشته] وى را ندا داد كه غم مدار پروردگارت زير [پاى] تو چشمه آبى پديد آورده است.[٢٠]
بهنظر دکتر شجاعالدین شفا، مضمون این آیات، تکرار صحنهای از سفر پیدایش تورات است که در آن هاجر کنیز و همسر ابراهیم که شوهرش او را بهخواست زن دیگرش، سارا، بههمراه فرزند نوزادش اسماعیل از نزد خود میراند، در بیابان از گرسنگی و تشنگی مینالد و میگوید که کاش مرده بودم و گرسنه و تشنه در بیابان نمیماندم. اما خداوند برای او چشمهای از زمین بیرون میآورد و بدو خوراک میرساند.
معجزهی خمشدن درخت خرما برای عرضه میوهی خود به مریم و فرزندش در متن تعدیلشدهی متی (باب بیستم) روایت شده است. ولی این ماجرا نه در زمان تولد عیسی، بلکه در هنگام سفر مریم، همسر و فرزند نوزادش به مصر در بیابان اتفاق میافتد.[٢۱]
از سوی دیگر، بر هیچ پژوهشگر ادیان پوشیده نیست، که زادهشدن عیسی از مادر باکره، رونوشت آشکاری از باورهای آیین میترایی است. زیرا، اسطورهی تولد عیسی از مادر باکره در یک طویله عیناً همان اسطورهی زایش مهر از مادر باکره در درون یک غار است، و افسانه سه پادشاه مغ که بهدنبال زایش عیسی به راهنمایی ستارهای به دیدار او میآیند به نوبهی خود تکرار افسانه سه چوپانی است که بهدنبال ستارهای برای دیدار مهر به غار زایشگاه او رفته بودند.[٢٢]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- در انجیل لوقا آمده است: «در آن زمان، اوگوستوس، امپراتور روم، فرمان داد تا مردم را در تمام سرزمينهای تحت سُلطه امپراتوری سرشماری كنند. اين سرشماری زمانی صورت گرفت كه كرينيوس، از جانب امپراتور، فرماندار سوريه بود» (لوقا، باب ٢، آیات ۱ و ٢). آنچه كه در ارتباط با تولد عیسی در بابهای ۱ و ٢ انجیل لوقا نقل شده، در اناجیل دیگر حذف شده است. فقط در انجیل متی است كه به تولد عیسی در بیت لحم (متی، باب ۱: آیهی ٢۵ - باب ٢: آیهی ۱) و بازگشت به جلیل (متی، باب ٢: آیات ٢۱ و ٢٢) اشاره شده است.
بیتلحم، محل تولد عیسی، مكانی بود كه مركز یك محل اجتماع بسیار تاریخی محسوب میشد. این مكان شهر داود بود. قبر راحیل در آنجا بود، روت نیز اهل این منطقه بود. حبرون كه در ٢۴ كیلومتری جنوب قرار داشت، محل زندگی ابراهیم، اسحق و یعقوب بود. جبعون در ۱٦ كیلومتری شمالی غربی واقع شده بود. این مكان همان جایی بود كه خورشید توسط یوشع از حركت در آسمان ایستاد. سُكو در ٢٠ كیلومتری غرب قرار داشت و این همان منطقهای بود كه در آن داود و سر جلیات را از تن جدا نمود. اورشلیم در ۱٠ كیلومتری شمال قرار داشت. در اینجا بود كه ابراهیم عشر خود را به ملكیصدق تقدیم نمود. بیت لحم پایتخت باشكوه داود و سلیمان و مكان انجام مأموریت اشعیا و ارمیا بود و بعدها مركز ظهور خدای مجسم شد. (هنری هلی، راهنمای کتاب مقدس، ص ؟)كلیسای «ولادت مسیح» در بیتلحم كه قدیمیترین ساختمان كلیسایی در عصر مسیحیت میباشد، توسط «هلنا» مادر كنستانتین، نخستین امپراطور مسیحی امپراتوری روم، در سال ٣٣٠ میلادی بنا شد. این كلیسا دارای زیرزمین غار گونهای است كه بسیاری بر این عقیدهاند كه این مكان همان طویلهای است كه عیسی در آنجا به دنیا آمد. برحسب روایات، این اطاق بخشی از خانهی اجدادی بوعز و روت و داود است. «جِروم»، دانشمند زبان لاتین، مدت ٣٠ سال در این اطاق به ترجمهی كتابمقدس به زبان لاتین مشغول بود. (همانجا، ص ؟)[٢]- Raymond E. Brown, “The Death of the Messiah: From Gethsemane to the Grave” (New York: Doubleday, Anchor Bible Reference Library 1994), p. 964; D. A. Carson, et al., p. 50–56; Shaye J.D. Cohen, “From the Maccabees to the Mishnah”, Westminster Press, 1987, p. 78, 93, 105, 108; John Dominic Crossan, “The Historical Jesus: The Life of a Mediterranean Jewish Peasant”, HarperCollins, 1991, p. xi – xiii; Michael Grant, p. 34–35, 78, 166, 200; Paula Fredriksen, “Jesus of Nazareth, King of the Jews”, Alfred B. Knopf, 1999, p. 6–7, 105–110, 232–234, 266; John P. Meier, vol. 1:68, 146, 199, 278, 386, 2:726; E.P. Sanders, pp. 12–13; Geza Vermes, “Jesus the Jew” (Philadelphia: Fortress Press 1973), p. 37. ; Paul L. Maier, “In the Fullness of Time”, Kregel, 1991, pp. 1, 99, 121, 171; N. T. Wright, “The Meaning of Jesus: Two Visions”, HarperCollins, 1998, pp. 32, 83, 100–102, 222; Ben Witherington III, pp. 12–20.[۵]-
[٣]- Jo Ann H. Moran Cruz and Richard Gerberding, “Medieval Worlds: An Introduction to European History” Houghton Mifflin Company 2004, pp. 44–45; Strobel, Lee. “The Case for Christ: A Journalist's Personal Investigation of the Evidence for Jesus”. Zondervan, 1998. ISBN 0-310-20930-7; Wright, N.T. “The Challenge of Jesus: Rediscovering Who Jesus Was and Is”. InterVarsity Press, 1999. ISBN 0-8308-2200-3; Dunn, James D.G. “The Evidence for Jesus”. Westminster John Knox Press, 1985. ISBN 0-664-24698-2.
[۴]- Amy-Jill Levine, “The Oxford Dictionary of the Biblical World”, Oxford University Press, p.370
[٦]-
[٧]- Howard Clarke, “The Gospel of Matthew and its readers”, Indiana University Press, p.13.[۱٠]-
[٨]- Edwin D. Freed, “Stories of Jesus”, Birth, (Continuum International, 2004), page 119.
[۹]- Geza Vermes, “The Nativity: History and Legend”, London, Penguin, 2006, page 22.
[۱۱]- James D. G. Dunn, “Jesus Remembered”, Eerdmans Publishing (2003), page 324.[۱٢]- بنا بر روایات سنتی، زادروز تولد عیسی، آغاز سال میلادی میباشد که بدان روز کریسمس گویند یعنی نخستین روز سال یکم میلادی، که بعدها به اعتقاد پیروان کلیسای ارتدوکس شش روز بهجلو کشیده شد یعنی «روز هفتم ژانویه سال نخست میلادی» که به اعتقاد مسیحیان ارتدوکس در روسیه، اوکراین، سرزمین مقدس و دیگر مکانها آن روز کریسمس میباشد؛ ولی به اعتقاد پیروان کلیسای کاتولیک پنج روز بهعقب کشیده شد، یعنی «روز ۲۵ دسامبر» شد که آن روز را کریستمس میدانند و جشن میگیرند. [عیسی، از ویکیپدیا، دانشنامهی آزاد]
هنری هلی نیز در کتاب راهنمای کتابمقدس مینویسد: «تولد عيسی در حال حاضر در ۲۵ دسامبر جشن گرفته میشود، اين تاريخ در هيچجای كتابمقدس به ثبت نرسيده است و اولينبار در قرن ۴ ميلادی در غرب جشن گرفته شد، در حالیكه كليسای شرق ٦ ژانويه را روز تولد مسيح در نظر میگيرد.» (هنری هلی، راهنمای کتاب مقدس، ص ؟)[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢٢]-
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□