![]() |
|
آیخانم
فهرست مندرجات
◉ واژهشناسی
◉ موقعیت جغرافیایی
◉ پیشینهی تاریخی
◉ تجارت با مدیترانه
◉ ارتباط با هند
◉ يادداشتها
◉ پيوستها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
◉ پيوند به بيرون
پایگاههای باستانشناسی استان تخار
آیخانم (به انگلیسی: Ai-Khanoum)، یک پایگاه باستانی و تپه نسبتاً همواری است که بر بالای بلندی در تقاطع رود آمودریا و کوکچه در شمال افغانستان، در قریه آیخانم، در شهرستان دشت قلعه استان تخار موقعیت دارد. این شهر افسانهای، احتمالاً همان اسکندریه آمودریا (Alexandria on the Oxus) است، که گفته میشود توسط اسکندر مقدونی آباد شده و حتی برخی مدعیاند که «سنگ بنای آن را نیز اسکندر، کار گذاشته است. این سنگ، اکنون در موزه کابل نگهداری میشود و قدمت آن به حدود سیصد سال قبل از میلاد مسیح میرسد». با این حال، اگر این ادعا درست باشد، «این سنگ بنا، تنها چیزی در جهان کنونی است که اسکندر قطعاً آن را لمس کرده است.»
▲ | واژهشناسی |
آیخانم که در زبان انگلیسی بهصورتهای Aï Khānum ،Ai-Khanoum و همچنین Ay Khanum نگاشته شده است، در واقع واژهی ازبکی بهمعنای «مهبانو» (Lady Moon hill) است. اینکه این نام، در چه زمانی و توسط چه کسی، بر این ناحیهی باستانی گذاشته شده است، مشخص نیست. بهنظر میرسد که آیخانم برگرفته از نام روستایی است که این پایگاه باستانی در آن موقعیت دارد.
▲ | موقعیت جغرافیایی |
پایگاه باستانی آیخانم، که در واقع یک شهر یونانی بود، با مختصات جغرافیایی ٣٧°۱٠′۱٠″ شمالی ٦۹°٣٠′٢٣″ شرقی، در محل پیوندگاه آمودریا و رود کوکچه در نزدیکی خواجه غار، در حدود ۱۰۰ کیلومتری شمالشرق شهر قندوز، روی تپه نسبتاً هموار بر بالای بلندی، در شهرستان دشت قلعه، در نزدیکی شهر تالُقان مرکز استان تخار کشور افغانستان قرار دارد.
در گذشته، این محل باستانی شامل سه ناحیهی بزرگ بود: پایینحصار (پایینشهر)، بالاحصار (بالاشهر) و ارگ یا قلعه. احمدعلی کهزاد مینویسد:
-
پایینحصار، که بخش هموار شهر را شکل میداد، از شمال به جنوب در کرانههای جریان آب پنج (آمودریا) گسترده است و جادهی عمومی که بهفاصلهی نیم کیلومتری مسیر رودخانه موازی با جریان آن سراسر شهر را از شمالشرق به جنوبغرب میپیماید، ۱٧٠٠ متر طول دارد. دروازهی بزرگ شهر در آغاز همین جاده تقریباً در اواسط دیوار مستحکم قرار دارد. خارج حصار شهر، امتداد این جاده که راه قدیمی شهر بوده، از میان کشتزارها میگذشت که تعیین مسیر آن از محور دروازهی بزرگ تا حدی کار دشوار نیست.
بالاحصار، که آنهم نظر به وضعیت عمومی شهر شکل مثلثی داشت، روی تپه ساخته شده بود و ارتفاع بلندترین نقطهای آن از سطح زمین اطراف آن به ۵٠ متر میرسید. یک دروازهی فرعی در منتها الیه شمالشرقی تپهی بالاحصار کشیده شده بود و راهی از همین دروازه از جادهی عمومی به بالاحصا صعود میکرد.
ارگ یا قلعه، در بلندترین نقطهی تپه در زاویهی جنوبغربی بهشکل نیمدائره، ساحه را بهقطر ۴٠٠ متر فرا گرفته بود و بر تمام شهر و جلگههای مجاور و مسیر رودخانهها حاکم بود.
از نظر موقعیت استراتژیک، این شهر از چند لحاظ بسیار اهمیت داشت. نخست، بهسبب اینکه بهراحتی توسط آمودریا (Oxus) آبیاری میشد، دارای پتانسیل کشاورزی فراوان بود. دو دیگر، در پیرامون آن تا سلسلهکوههای هندوکش، مواد معدنی بسیار وجود داشت، بهویژه یاقوت سرخ (Rubies) یا لعل بدخشان و طلا و لاجورد آن از روزگار باستان تاکنون شهرت زیاد دارد. از اینها گذشته، این شهر، برخوردگاه (محل تقاطع) سرزمین باختر (بلخ) با سرزمینهای شمالی بود که قبایل کوچنشین آنها را در اختیار داشتند و در نهایت راه ارتباطی تجارت با امپراتوری چین بود. از سوی دیگر، در نزدیکی هند باستان واقع بود، که بهسادگی با شبهقارهی هند ارتباط برقرار میکرد.
![](https://3.bp.blogspot.com/-76OzO8VzoVo/WeXXrx6uOhI/AAAAAAAAWIg/9sXPpwwlp7olMOpbm-0K7RjjPzoJomYbgCLcBGAs/s1600/001.jpg)
آیخانم، یک شهر هلنیستی در شرق بود، ارتباط گسترده با جهان باستان داشت.
▲ | پیشینهی تاریخی |
محوطهای باستانی آیخانم در استان تخار، که در واقع تپّهای است که در آن طی قرون چهارم تا دوم پیش از میلاد، بناهای تاریخی بکتریایی یا هندویونانی قرار داشت. تمدن و فرهنگ آیخانم مربوط به اواخر عصر آهن در افغانستان است. این تپه در دو مرحله مورد مطالعه و حفاری توسط هیأت باستانشناسی فرانسه در افغانستان (دافا) قرار گرفت: بار نخست بهسرپرستی دانیل شلومبرگر (D. Schlumberger) بیـن سـالهای ۱٣۴٢-۱٣۴۴ خورشـیدی (۱۹٦٣-۱۹٦۵ میلادی) و بار دوم، بهسـرپرسـتی پـاول برنـارد (P. Bernard) بین سالهای ۱٣۴۴-۱٣۵٧ خورشیدی (۱۹٦۵-۱۹٧٨ میلادی). آنها محل شهر را از طریق کربن ۱۴، حدود قرن چهارم تا حدود ۱٣٠ پیش از میلادی، تاریخگذاری کردند.
به نظر میرسد این شهر، احتمالاً همان اسکندریه بر کرانهی آمودریا (Alexandria on the Oxus) باشد، که گفته میشود توسط اسکندر مقدونی ساخته شده و حتی سنگ بنای آن را نیز اسکندر، کار گذاشته است. این روایت از بطلیموس نقل شده که گفته است: «اسکندر آنرا در حدود سه قرن قبل از میلاد بنا نهاده است»؛ اما دقیقاً روشن نیست که آیا منظور او، همین شهر (آیخانم) بوده یا شهر ترمذ که در آن سوی آمودریا، در ازبکستان کنونی واقع است. بههر حال، محققان پیشین بر این باور بودند که آیخانم، در اواخر قرن چهارم پیش از میلاد، پس از غلبهی اسکندر مقدونی بر باختر، ساخته شد؛ اما پژوهشهای جدید نشان میدهد که این شهر در حدود ۲۸٠ پیش از میلاد، توسط آنتیوخوس یکم (Antiochus I Soter)، که پادشاه سلوکی میان سالهای ۲۸۱ تا ۲٦۱ پیش از میلاد بود، بنیاد گذاشته شده است. این شهر بعدها اروکرتیه (Eucratideia) نام گرفت. سید ابوتراب سیاهپوش، نویسندهی ایرانی مینویسد:
-
آیخانم نخست موقتاً با شهر «اوكراتیدیا» (Ucratidia) تطبیق شـد كه آن را فرمانروای یونانـی مقدونـی اوكـراتیـدس (Ucratidus) پـی افكـنـده بـود (اسـترابون XI، ۵٧٦ و بطلمیوس VI، ١١، ٨). بدینگونه تاریخ آن در سدهی سوم پیش از میلاد مینمود، ولی چنین مینماید، كه بنیاد آن كهنتر باشد.
شهر «اسکندریهی آمودریا» یا بعدها «اروکرتیه» یا «اوكراتیدیا»، در سالهای پسین، زمانیکه ازبکان بر نواحی شمال افغانستان تسلط یافتند، «آیخانم» (مهبانو) خوانده شده است. در مورد «مهبانو» نیز روایات مختلف است. قصهها و افسانههای محلی در مورد این شهر بیشتر تخیلی و رومانتیک بهنظر میرسند. در برخی از این افسانهها گفته میشود که آیخانم یا مهبانو، دختر زیبارویی بود که ٣ شهزاده باکتریا (باختر) بهدامِ عشق وی افتادند. هر کدام سعی مینمودند تا وی را به چنگ بیاورند، تا اینکه روزی از روزها یکی از این شهزادگان وی را دزدیده و با کشتی که توسط شیرها کشانده میشد، از دریای آمو عبور داد. این شهزاده سرانجام به محلی رسید که بعداً در آن شهر «الکساندریه» یا «اسکندریه کنار اکسوس» بنا نهاده شد و بهنام معشوقه وی نامگذاری گردید. اما نظریهای که تا اندازهای با واقعیت قرین میباشد، این است که نام مهبانو (آیخانم) از نام، «سلین» (Selene؛ به یونانی باستان: Σελήνη) الههی مهتاب یونان، که او بهعشق بازیهای بیشمارش مشهور است یا «اناهیتا» (Anahita؛ در زبان اوستایی: اَردَویسور آناهیتا - Arədvī Sūrā Anāhitā)، ایزدبانوی آبها، که الههی آریایی-محلی باکتریا بود، مشتق گردیده است.
با این وضع، گرچه تاکنون بانی اصلی شهر آیخانم دقیقاً مشخص نیست؛ ولی آنچه بهنظر میرسد، این شهر، شاید بهسبب یورشها پی در یی سکاها، در حدود سال ۱۴۵ پیش از میلاد، در زمان مرگ اوکراتید یکم (Eucratides I؛ به یونانی: Ευκρατίδης) که یکی از برجستهترین پادشاهان دولت یونانی باختر بود و میان سالهای ۱۷۰-۱۴۵ پیش از میلاد فرمانمیراند، ویران شده باشد. پس از آن، این شهر هرگز دوباره بازسازی نشده است.
آیخانم ممکن است همان شهری باشد که بهقول ژوستین (Justin) یا مارکوس یونیانوس یوستینوس (Marcus Junianus Justinus Frontinus)، تاریخنگار روم باستان، اوکراتید در آن شهر توسط دیمتریوس (Demetrius)، پیش از آنکه موفق به فرار به هند شود، محاصره شد.
بههر حال، آیخانم بین سالهای ۱٣۴۴-۱٣۵٧ خورشیدی (۱۹٦۵-۱۹٧٨ میلادی) توسط هیأت باستانشناسی فرانسه در افغانستان بهسرپرستی پاول برنارد و نیز باستانشناسان روسی در ۱۵ فصل مورد کاوش قرار گرفت (این کاوهشها معمولاً در سه ماه پاییز هر سال انجام میشد). سپس، با آغاز جنگ افغان-شوروی کار حفاریها ناتمام ماند و متوقف شد. در سال ۱٣۵٨ خورشیدی (۱۹٧۹ میلادی)، نظر به سیاست ضدغربی حکومت کمونیستی افغانستان، باستانشناسان فرانسوی، ایتالیایی و آمریکایی - بهرغم میل آنها - بهبهانه مشکلات امنیتی از افغانستان اخراج شدند. پس از آن، این پایگاه باستانشناسی، به میدان نبرد تبدیل شد و آثارش به سرقت رفت.
▲ | اشیای کشفشده |
در نتیجهی کاوشهای هیأت باستانشناسی فرانسه در محوطهای باستانی آیخانم، یکی از شهرهای بزرگ عصر هلنی جهان کشف گردید. این شهر دارای استحکامات وسیع، قصرهای با شکوه با ستونهای سنگی و حجاریشده، ساختمانهای شخصی و عمومی (مانند: ژیمنازیوم، آمفی تئاتر و ...) و قلعه مستحکم نظامی بود که در آن معابد و بناهای نظامی قرار داشت. از آثار و اشیای مهم بهدست آمده در این شهر میتوان به مجسمهها، سنگنبشتهها، سکهها و آثار هنری که در آنها هنر یونانی با هنر بومی آمیخته شدهاند، اشاره کرد.
شهر آیخانم، که بهشکل تقریباً مثلثی بود، در حدود ٢ کیلومتر طول و ٦٠٠ متر عرض داشت و بر روی تپه نسبتاً هموار ساخته شده بود که ارتفاع بلندترین نقطهای آن از سطح زمینهای اطراف آن به ٦٠ متر میرسید. معماری آیخانم اشاره به سبکی از معماری یونانی دارد که در دوران هلنی به اوج پیشرفت خود رسید.
![](https://1.bp.blogspot.com/-T-R7WIxPkU0/WevNY2jHRLI/AAAAAAAAWKM/nltu3oOPIYAHi0gGwhQdHMrLcAgjfud_ACLcBGAs/s1600/318796492.jpg)
در حفاریهایی که در سالهای ۱٣۴۴ و ۱٣۴۵ خورشیدی توسط هیأت باستانشناسی فرانسه در محوطهی باستانی آیخانم صورت گرفت، سیزده فیلپایه (ستون) در سال ۱٣۴۴ و پنج فیلپایه در سال ۱٣۴۵ از زیر خاک کشیده شدند. این فیلپایهها به ارتفاع هشت متر و قطر ٧٢ سانتیمتر در سه ردیف بود و در هر ردیف ٦ فیلپایه قرار داشت. فیلپایهها اکثراً شکسته بودند. همچنین حدود ٢٧٠٠ سر فیلپایه (سرستون) و نیز تعدادی قسمتهای زیرین فیلپایه بهدست آمد. در مجموع سرستونها، بهطورکلی، به شیوهی قُرِنتی (Corinthian order)، شیوهی دوریک (Doric order) یا شیوهی ایونی (Ionic order) ساخته شدهاند.
![](https://1.bp.blogspot.com/-rjpMAm0fTNw/WexyGLjKQOI/AAAAAAAAWKc/gFgTzXzKBzgJxJLiWWu9GVBlpBkysQrnwCLcBGAs/s1600/003.jpg)
بیشتر سرستونها یا فیلپایههای بهدست آمده از آیخانم، بهشیوهی قُرِنتی (Corinthian order)، ساخته شدهاند. شیوههای دوریک (Doric order) و ایونی (Ionic order) در تصاویر منتشر شده، مشاهده نمیشوند.
از نظر معماری، شهر شامل سه بخش پایینشهر (Lower city)، بالاشهر (Upper city) و ارگ یا دژ (Residential quarter، در واقع مجتمع مسکونی) بود.
![](https://4.bp.blogspot.com/-cQQOVIyqVV4/Wezrmf3t0XI/AAAAAAAAWKs/UKN5hKvvaqICwiyChl8rPmuhAgfNxVuhACLcBGAs/s1600/AiKhanum%2B%25281%2529.jpg)
بقایای شهر آیخانم در کنار آمودریا
پایینشهر سه قسمت متمایز را تشکیل میداد: ۱- مجتمع مسکونی در بخش جنوب، ٢- بخش اداری (Administrative palace) که در وسط آن یک کاخ وجود داشت، و ٣- یک منطقه تقریباً خالی در شمال. این سه بخش توسط یک خیابان اصلی باهم ارتباط یافته بودند.
بالاشهر هم از شهر مردگان (Necropolis) که گورستان یا محوطهی تدفینی بزرگ بود و آکروپولیس (Acropolis)، که در واقع یک زیستگاه انسانی و بهویژه یک دژ یا ارگ بود را در بر داشت. همه بناها از خشت خام (Mudbrick)، ستونها و تعدادی از بلوکهای سنگی سوراخدار ساخته شده بودند. یافتههای باستانی این بخش شهر، شامل مجسمهها، کتیبههای یونانی، جواهرات، قطعات یک تخت عاج، لباس زره و دو ساعت آفتابی (Sundial) است. افزون براین، در جوار آن بقایای چندین کانال نیز دیده میشود.
و ارگ شهر در بلندترین قسمت تپه، بهشکل نیمدائره - بهقطر ۴٠٠ متر و مساحتی در حدود ٦٢٨ مترمربع احداث شده بود و بر تمام نواحی پیرامون خود اشراف داشت. احمدعلی کهزاد مینویسد:
-
تا جاییکه از روی کاوشهای امتحانی معلوم شده حصص جنوبغربی شهر سفلی محل رهایش اهالی بوده در ساحهی وسطی شهر بعضی آثار و بقایای عمارات عمومی از قبیل جمنازیوم، ورزشگاه (اگورا) یعنی میدان مستطیلشکل که عموماً یونانیها در حیاط داخلی آن خرید و فروش و خطابههای اجتماعی و ادبی و سیاسی ایراد و معمولاً پیکر خدمتگذاران جامعه را در آنجا برپا مینمودند.
چنین مینماید که ساحهی شمالغربی شهر آباد و مسکون نبوده [است]. تا جاییکه در سایر شهرهای یونانی دیده شده، یونانیها قسمتی از ساحهی شهر را در داخل حصار برای روز مبادا و حملهی احتمالی خالی میگذاشتند تا باشندگان حومهای خارج شهر را در موقع خطر پناه دهند.
ساختمانها و خرابههای منحصر بهفرد در شهر باستانی آیخانم شامل معابد (Temples)، محل یادبود قهرمانان (Heroön)، دادگاههای ستونبندیشده (Colonnaded courts)، ورزشگاه (ژیمنازیوم = Gymnasium)، تئاتر، و میدان خطابه و بازار بوده است.
شهر کهن آیخانم، در کنار نقش ارزشمند فرهنگی، نشاندهندهی جریان زندگی مردمان آن روزگار است و هر یک از قسمتها و فضاهای آن، بخشی از ویژگیهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، اداری و مذهبی جامعه آنزمان را نشان میدهند. پس با واکاوی و پژوهش آنها میتوان به گوشهها و جنبههای غیرمدون و ناشناختهای از سیر تحول زندگی مردم شهر آیخانم پی برد.
کشف شهر آیخانم از نظر تاریخ هنر نیز حایز اهمیت است؛ حکاکی و مجسمهسازیهایی با کیفیت عالی در آن بهچشم میخورد. بقایای ٣ مجسمه کشفشده در این شهر در نوع خود بیمانند هستند، یکی از مجسمهها مجسمهی مَرد ریشو میباشد که توسط دست راست خود عمامه خویش را محکم گرفته است. مجسمهی دیگر مجسمهی یک ورزشکار است و مجسمهی سومی شخصی است که کفش به پا دارد.
همچنین در حفاریهای محوطهی باستانی آیخانم، قطعاتی از مجسمههای ناتمام یا شکستهشده نیز بهدست آمده است. در این میان قطعهای بزرگ یک پا در سبک عالی هلنیستی بازیابی شده که گمان برده میشود متعلق به یک مجسمه بلند ۵-٦ متری یک معبد بوده باشد. از آنجایی که صندل قطعه پا، همانند صندل نمادین زئوس است، تصور میشود مجسمه نسخهی اقتباسشدهی کوچکتر از مجسمهی زئوس در المپیا بوده است.
![](https://3.bp.blogspot.com/-VMsaOebb_34/WfRnInICbmI/AAAAAAAAWMk/Tx91-OMV3hQVxC5M26Fvzp7qBFqd6a39gCLcBGAs/s1600/foot.jpg)
...
▲ | تجارت با مدیترانه |
▲ | ارتباط با هند |
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
...
شاهمحمود محمود، استاد پیشین دانشکدهای علوم اجتماعی دانشگاه کابل (در رشتهی تاریخ)، آیخانم، وبگاه افغانستان فردا؛ همچنین رجوع شود به مقالهی آیخانم، در ویکیپدیا، دانشنامهی آزاد و نیز پژوهشی در عجايب سیگانه افغانستان، قسمت دوم - تحقيق و پژوهش استاد (صباح)، آزادی.رو، ارگان نشراتی نهضت واحد زحمتکشان افغانستان.
همانجا
همانجا
دانیل شلومبرگر (Daniel Schlumberger)، تاریخنگار و باستانشناس فرانسوی که از سال ۱۹٢۵ تا ۱۹٧٢ میلادی، از لبنان و سوریه به افغانستان رفت و در آنجا بهکار حفاری پرداخت. حاصل کار او، عمق تاثیر تمدن یونان و هنر هلنی در شرق، از مدیترانه تا هند را نشان داد و عظمت تمدن کوشان را روشن کرد. او یکی اعضای سازمان آثار باستانی سوریه و لبنان، مدیر هیأت باستانشناسی فرانسه در افغانستان، استاد دانشگاه استراسبورگ و مدیر موسسه فرانسوی باستانشناسی در بیروت بود.
اوکراتید یکم (Eucratides I؛ به یونانی: Ευκρατίδης) یکی از برجستهترین پادشاهان دولت یونانی باختر بود که میان سالهای ۱۷۰-۱۴۵ پیش از میلاد فرمانمیراند.
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها │ باستانشناسی │ پایگاههای باستانشناسی │ پایگاههای باستانشناسی افغانستان