جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۷ فروردین ۱۲, یکشنبه

چگونه از تعصب بی‌جا دوری کنیم؟

از: برتراند راسل؛ برگردان: حبیب یوسف‌زاده

چگونه از تعصب بی‌جا دوری کنیم؟


فهرست مندرجات

.



برتراند راسل

برتراند راسل (Bertrand Russell)، فیلسوف نوع‌دوست بریتانیایی، در آغاز جوانی به مطالعه آثاری از پرسی بیش شلی روی آورد که این امر مسیر زندگی او را تغییر داد. سپس به کالج ترینیتی در کمبریج وارد شد و در ریاضیات و فلسفه تحصیل کرد. در ۱۹۰۱ موفق به کشف پارادوکس راسل شد و هفت سال بعد به عضویت انجمن سلطنتی علوم بریتانیا درآمد. در طول جنگ جهانی اول به دلیل مبارزات ضد جنگ از دانشگاه اخراج و زندانی شد. سرانجام او در دوم فوریه ۱۹۷۰ بر اثر آنفلوآنزا در پنریندیدرایث در ولز درگذشت. بنا به وصیت وی، جسدش را سوزاندند و خاکسترش را روی کوه‌های ولز ریختند.

برتراند آرتور ویلیام راسل (Bertrand Arthur William Russell) (زاده‌ی ۱۸ مه ۱۸۷۲ م — درگذشته‌ی ۲ فوریه ۱۹۷۰ م)، فیلسوف، منطق‌دان، ریاضی‌دان، مورخ، جامعه‌شناس و فعّال صلح‌طلب بریتانیایی بود که در قرن بیستم می‌زیست. او یک فعال ضدجنگ و مخالف امپریالیسم بود، که به دلیل عقاید صلح‌طلبانه‌اش در طول جنگ جهانی اول، از دانشگاه اخراج شد و به زندان افتاد. هم‌چنین، مخالف آدولف هیتلر، منتقد تمامیت‌خواهی استالین، معترض درگیری آمریکا در جنگ ویتنام و نیز از حامیان خلع سلاح هسته‌ای بود. وی در سال ۱۹۵۰، به پاس «آثار متعدد در حمایت از نوع‌دوستی و آزادی اندیشه»، برنده‌ی جایزه نوبل ادبیات گردید.

جهت دوری از تعصب بی‌جا و عقاید ابلهانه‌‏ای که معمولاً گریبان‏‌گیر نوع بشر می‏‌شود، هیچ نیازی به نبوغ فوق بشری نیست. بلکه با رعایت چند نکته‌ی ساده می‏‌توان از بسیاری اشتباهات مضحک‏ (و نه همه‌ی اشتباهات) بر حذر بود.

پیش از هر چیز، اگر شبهه‌ای وجود دارد که با مشاهده برطرف‏ می‌‏شود، خودتان باید آن مشاهده را انجام دهید. به‌عنوان مثال اگر «ارسطو» خیلی راحت از همسرش خواسته بود که دهانش را باز کند تا او دندان‌هایش را بشمارد، هرگز نمی‌‏گفت که «تعداد دندان‌های‏ زنان کمتر از مردان است!» و این اشتباه فاحش را مرتکب نمی‏‌شد. اما او این کار را نکرد؛ چون فکر می‏‌کرد حقیقت را می‏‌داند. تصور دانستن چیزی در عین بی‏‌خبری از آن، اشتباه مهلکی است که‏ دامن‏‌گیر همه‌ی ما می‏‌شود. به من یاد داده‏‌اند که جوجه‌‏تیغی از سوسک‏ سیاه تغذیه می‏‌کند. اما اگر بخواهم کتابی درباره‌ی زندگی‏ جوجه‌‏تیغی‏‌ها بنویسم، تا وقتی با چشم خود ندیده‌‏ام که یک‏ جوجه‌‏تیغی چنین غذای چندش‏‌آوری می‏‌خورد، نباید قانع شوم.

به‌هر حال، ارسطو تنها کسی نیست که بی‏‌دقتی کرده است. بسیاری از نویسندگان عهد باستان و قرون وسطی هم به‌خیال خود، همه‏ چیز را درباره‌ «تک‌شاخ‏‌ها» و «سمندرها» می‏‌دانستند و هیچ‌یک‏ از آن‌ها به‌خود زحمت نداده بودند که با اندکی تحقیق، از اظهارنظرهای‏ خرافاتی و بیهوده درباره‌ی آن‌ها خودداری کنند.

البته همه‌ی چیزها را نمی‏‌توان به‌آسانی به محک تجربه آزمود. اگر شما هم مانند بسیاری از آدم‌ها عقیده‌ی راسخی به چیزهای عجیب‏ و غریب دارید، راه‏‌هایی وجود دارد تا از خطاهای خود مطلع گردید؛ اگر با شنیدن یک عقیده‌ی مخالف عصبانی شوید، نشانه‌ی آن است که‏ ناخودآگاه از بی‌پایه و اساس‌بودن اعتقادتان خبر دارید. زیرا برای‏ مثال، اگر شخصی اصرار بورزد که ۲ به علاوه‌ی ۲ مساوی ۵‏ می‏‌شود، یا بگوید کشور ایسلند نه تنها در نزدیکی قطب شمال‏ نیست، بلکه در منطقه‌ی استوا واقع شده است، بیش از آن‌که از دست‏ او عصبانی شوید، احساس د‏لسوزی پیدا می‏‌کنید. مگر آن‌که اطلاع‏ شما از ریاضیات و جغرافیا آن‌قدر کم باشد که عقیده‌ی اشتباه طرف‏ مقابل شما را به شک بیندازد و اعتقادتان را متزلزل کند.

اساساً وحشیانه‏‌ترین مشاجره‌‏ها غالباً بر سر موضوعاتی‏ درمی‌گیرد که دلیل محکمی بر رد یا اثبات آن‏‌ها وجود ندارد... بنابراین، هر وقت دیدید که از شنیدن یک عقیده‌ی مخالف عصبانی‏ می‌‏شوید، مراقب باشید. زیرا ممکن است با امتحان‌کردن و سنجیدن عقیده‌ی خود، متقاعد شوید که نظر شما دور از شواهد و واقعیت‌هاست. یکی از راه‌های خوب خلاص شدن از بعضی‏ تنگ‌نظری‌ها، مطلع بودن از عقایدی است که در محافل اجتماعی‏ مخالف شما ابراز می‌‏شود.

وقتی جوان بودم، مدت زیادی خارج از کشور خودم، در فرانسه، آلمان، ایتالیا و ایالات متحده، به‌سر بردم و بعدها به این‏ نتیجه رسیدم که این مسافرت‏‌ها، اثر مهمی در کاستن از تعصبات‏ کوته‌‏فکرانه در من داشتند. حال اگر شما امکان مسافرت ندارید، دست‏‌کم با آدم‏‌هایی تماس داشته باشید که مخالف نظر شما هستند و روزنامه‌ای بخوانید که متعلق به جناح مخالف شماست. آن‌گاه‏ اگر حرف‌های آن کسان و روزنامه‏‌ها به نظرتان جنون‌‏آمیز، نامعقول‏ و خبیثانه آمد، یادتان باشد که آن‌ها هم درباره‌ی شما همین فکر را می‏‌کنند. گاهی ممکن است نظر هر دو جناح درباره‌ی یک موضوع، درست باشد؛ اما بعید است که هر دو درباره‌ی یک موضوع واحد اشتباه‏ کنند و این امر را باید هشداری جدی تلقی کرد.

خوب است آن‌هایی که قدرت تخیل خوبی دارند، بحث و گفتگویی ذهنی با یک شخص فرضی (که نظریات مخالفی دارد) انجام دهند. مزیت بزرگ این کار نسبت به گفتگوی واقعی این است‏ که محدودیت زمانی و مکانی ندارد. یکی از رهبران هند، راه ‏آهن، کشتی بخار و تمام مظاهر زندگی ماشینی را محکوم می‌کرد و چه‌‏بسا اساساً با انقلاب صنعتی مخالف بود. ولی در کشورهای غربی به‌ندرت ممکن است کسی چنین نظری داشته باشد. زیرا مردمان آن‌جا بهره‌‏گیری از مزایای فن‏‌آوری جدید را امری بدیهی می‌دانند. اگر می‌خواهید مطمئن شوید که در موافقت با این عقیده‌ی رایج حق با شماست، خوب است عقیده‌ی خود را در جروبحث‏‌های خیالی‏ بسنجید و دریابید که منظور واقعی آن رهبر هندی از آن‌ها چه بوده‏ است.

من بارها با همین بحث‏‌های ذهنی به‌جایی رسیده‌ام که عقیده‏‌ام‏ به‌کلی عوض شده است. به‌علاوه، از طریق درک استدلال‏‌های‏ مخالفان فرضی و تأمل کردن در آن‏‌ها، هر بار احساس کرده‌ام که‏ از تنگ‌نظری و خودبینی فاصله گرفته‌ام.

از طرفی باید خیلی مراقب عقایدی باشید که به آتش خودخواهی‏ شما دامن می‌‏زنند. از هر ۱۰ نفر مرد یا زن، ۹ نفر مطمئن‏‌اند که بر جنس مخالف برتری دارند. هر دو طرف هم برای خود دلایلی‏ دارند. اگر مرد باشید، ممکن است استدلال کنید که بیش‌تر شاعران و دانشمندان بزرگ، مرد بوده‏‌اند و اگر زن باشید ممکن است‏ این جواب دندان‌‏شکن را بدهید که اکثر جنایت‌کاران بزرگ هم مرد بوده‌اند! البته روشن است که هیچ‌یک بر دیگری برتری ندارد و این‏ بحث اساساً بی‌‏جواب است. اما خودبینی باعث می‌شود که بیش‌تر مردم از این نکته غافل باشند.

‌همه‌ی ما، به‌هر نقطه‌ی از دنیا که تعلق داشته باشیم، بر این باوریم‏ که ملت ما از سایر ملت‏‌ها برتر است. با توجه به این‌که هر ملتی‏ ارزش‏‌ها و ضد ارزش‏‌های خاصی دارد، معیارهای خود را به‌گونه‌ای تدارک می‌بینیم که در نهایت، نشان دهیم ارزش‏‌ها و افتخارات ملت ما به‌راستی مهم و ضد ارزش‌های آن در مقایسه با ملت‏‌های دیگر بسیار پیش‌پا افتاده است. البته هر آدم عاقلی می‌‏داند که این موضوع هم جزو آن‏‌هایی است که جواب مشخصی ندارند. اما برای ما که انسان هستیم، مقابله با این قبیل خودخواهی‏‌ها بسیار مشکل‌‏تر است. زیرا قادر نیستیم درباره‌ی آن با موجودات غیرانسانی‏ بحث و تبادل‌نظر کنیم. تنها راه رها شدن از چنین غرور کاذبی این‏ است که همواره به یاد داشته باشیم که انسان جز ناچیزی از حیات یک‏ سیاره‌ی کوچک، در گوشه‌ی کوچکی از جهان بی‌کران است و در مقابل‏ فهم اندک ما، ممکن است در قسمت‏‌های دیگر کیهان، موجوداتی‏ بسیار برتر از ما باشند، همان‌‏قدر که ما از یک کرم خاکی برتریم.[۱]


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.


[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- راسل، برتراند، چگونه از تعصب بی‌جا دوری کنیم، ترجمه‌ی حبیب یوسف‌زاده، مجله‌ی رشد معلم: مهر ۱۳۷۸ - شماره ۱۴۳، صص ۵٦-۵۷.


[] جُستارهای وابسته




[] سرچشمه‌ها

مجله‌ی رشد معلم، شماره ۱۴۳ - مهر ۱۳۷۸. برگرفته از:
W. W. S. Bhasker, N. S. Prabhu, English Through Reading, Macmillan, 1975.